بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

۵۳ مطلب با موضوع «ویژگی های فردی» ثبت شده است

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در واپسین روزهای زندگانی، روزی به منبر رفت و فرمود: هر کس از من طلبی دارد درخواست نماید، آنگاه بلال در کوچه های مدینه فریاد زد که: ای مردم! اینک این محمد بن عبدالله است که می خواهد قبل از روز قیامت قصاص شود هر کس حقی از او طلب دارد بخواهد. مردی بلند شد و گفت: ای رسول خدا! شما در جنگ بدر که صف سربازان را تنظیم می کردید، با شلاق خود بر شکم من در حالی که لخت بود، زدید. پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: بیا قصاص کن. مرد گفت: همان شلاق را بیاورید. پیامبر صلی الله علیه وآله به بلال اشاره فرمود که از خانه فاطمه علیها السلام همان شلاق روزهای جنگ را بیاورد. وقتی که بلال از فاطمه علیها السلام سراغ شلاق را گرفت، حضرت فرمود: ای بلال ! پدرم با شلاق چه می خواهد بکند؟ الان که روز جنگ نیست؟ وقتی که بلال آنچه را در مسجد گذشت برای فاطمه شرح داد، آن حضرت ناله ای زد و گفت: وای از این اندوه، برای اندوه تو ای پدر! غیر از تو چه کسی سرپرست فقرا و تهیدستان و درماندگان است؟ ای دوست خدا و دوست همه دلها! ای بلال! به فرزندانم حسن و حسین بگو نزد آن مرد رفته تا از آنان قصاص کند و نگذارند پیامبر را بیازارد. وقتی که شلاق را آوردند پیامبر صلی الله علیه وآله پیراهن خود را بالا زد تا آن مرد با شلاق بر همان موضع بزند ولی بر شکم پیامبر بوسه زد و گفت: منظورم از این کار همین بود. (4)

 


(4) امالی صدوق، حدیث6؛ بحارالانوار، ج22، ص508.

سه روز بود که پیامبر صلی الله علیه و آله غذایی نخورده بود به طوری که بر حضرت سخت می گذشت. خانه همسرانش را گشت و در خانه آنان نیز چیزی به دست نیاورد. نزد فاطمه علیها السلام آمد و گفت: دخترم! نزد تو چیزی برای خوردن هست که بسیار گرسنه ام؟ عرض کرد: نه، به خدا قسم.

وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله بیرون رفت، کنیزی را با دو قرص نان و یک تکه گوشت خدمت فاطمه علیها السلام فرستادند. حضرت آن را گرفت و در ظرفی گذاشت و پوشانید و فرمود: قسم به خدا پیامبر را در این طعام بر خودم و دیگری مقدم می دارم. این در حالی بود که خانواده اش به یک نوبت غذا نیاز داشتند. حسن و حسین علیهماالسلام را خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله فرستاد، سپس همگی نزد فاطمه علیها السلام بازگشتند. فاطمه عرض کرد: خدا چیزی به من داد و من هم آن را پوشانیدم و خدمت شما فرستادم.

پیامبر صلی الله علیه و آله روی طبق را باز کرد و دید آن طبق پر از نان و گوشت است. وقتی این منظره را دید مبهوت شد و فهمید که این از طرف خداست. شکر خدا به جا آورد وقتی حضرت آن را دید فرمود: این از کجا برای تو آمده است؟ عرض کرد: از طرف خدا آمده، و خداوند هر کسی را بخواهد روزی بی حساب می دهد.

آنگاه پیامبر صلی الله علیه و آله علی علیه السلام را خواست، و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام و همه همسران پیامبر از آن خوردند و سیر شدند. فاطمه علیها السلام می گوید: آن طبق غذا مثل اول پر بود و از آن به همسایه ها دادند، و خداوند در آن برکت و خیر کثیر قرار داد. (5)

 


(5) الثاقب فی المناقب، ص296، فصل5، ح252- 2.

در انس و رابطه عاطفیش با پدر کار به جائی رسید که او را مادر پدر می خواندند (امّ ابیها). او دید که در مسجد الحرام به دستور ابوجهل فضولات را بر دوش ایشان ریختند دوید و خود را به پدر رساند و با دستهای کوچک خود آن را پاک کرد. (1)

رفتارش با پدر رفتاری نوازشگرانه و مادرانه بود. گاهی گرد و غبار از سر و رویش پاک می کرد و طبیعی است که دختری این چنین، بیش از پیش محبوب پدر باشد.رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله او را دوست می داشت و بخاطر چنین صفایش او را دوست تر می داشت.

به هنگامی که آیه «وَ اَزْواجُکُم امهاتُکمّ» آمد و زنان پیامبر لقب ام المؤمنین یافتند پیامبر به فاطمه علیها السلام فرمود اگر آنها مادر مؤمنین شدند تو مادر منی. برخی از روایات ما می گویند که لقب ام ابیها برای فاطمه علیها السلام در این رابطه بود. (2)

 


(1) انساب الاشراف، ص125.

(2) شرح حال چهارده معصوم، ص15.

شیخ صدوق در علل الشرایع از رسول خدا حدیث کند که فرمودند: خدای متعال نور فاطمه را از نور عظمت خود خلق کرد. چون آن نور به آسمانها و زمین تابش کرد چمشهای ملائکه از آن نور خیره گردید یک باره به سجده افتادند. عرض کردند: پروردگارا! این چه نوری است که دیده های ما را خیره کرده؟ خطاب از مصدر جلال برسد که این نور از نور عظمت من می باشد که او را در آسمان ساکن گردانیده ام و او را از صلب بهترین انبیای خود بیرون می آورم و از آن امامان و خلفای خود را که به امر من قیام می نمایند به وجود می آورم که در روی زمین بعد از انقضاء وحی مردم را به سوی من دلالت کنند و راه را به آنها بیاموزند.

حضرت زهرا علیها السلام از جهت زیبایی چهره ظاهری و هندسه وجودی از امتیاز فوق العاده ای برخوردار بوده اند به شکلی که در تاریخ آمده که امیرالمؤمنین علیه السلام می فرماید: هر گاه با پیامبر تنها می شدم پیامبر به من می فرمود:

«یا اَبَالْحَسَنِ ما اَحْسَنَ زَوْجَتُکَ وَ اَجْمَلَها! اَبْشِرْ فَقَدْ زَوَّجْتُکَ سَیِّدَةَ نِساءِ الْعالَمینَ» (12) ؛

ای اباالحسن! چه نیکو و زیباست همسرت فاطمه! بر تو مژده و خبر به شادمانی می دهم که من تو را به ازدواج سرور زنان جهان درآوردم.

همچنین در بین القاب و اسماء حضرت به نامهای زیبای حوراء، فاطمه، بتول، و حوراء الانسیه، تفاحة الفردوس، زهراء، جمال الاباء، شرف الانباء، نوریّه، دُرّه بیضاء (گوهر تابناک)، غرّة غرّاء (سپیدروی نورانی)، عذراء (دوشیزه)، برمی خوریم که هر یک حاوی دنیائی از زیبایی و جمال برای حضرت زهرا علیها السلام می باشد.

در روایتی در وصف حسن ظاهری فاطمه علیها السلام آمده است:

«او زیبارویی بود ماه گونه صفت. در شب چهارده، گردنش گویی تکّه ای از نقره بود، چهره اش خندان و باز بود و آن هنگام که تبسم و خنده بر لبانش می نشست دندانهایش همچون لؤلؤ به رشته درآمده نمایان می گشت». (13)

در مقام مقایسه زیبایی او با حورالعین در روایت دیگری آمده:

«زیباتر از حورالعین چهار زن با فضیلت جهانی هستند که برتری آنان بر حورالعین مانند برتری خورشید بر سایر ستارگان است که آن چهار زن عبارتند از آسیه، مریم، خدیجه و فاطمه زهرا علیها السلام». (14)

و این همه بیانگر سعادتمندی و موفقیتهای ظاهری و باطنی حضرت می باشد چرا که در روایتی یکی از عوامل سعادت آفرین را حسن ظاهر معرفی نموده اند.

«قال علی علیه السلام: حسن الصورة اوّل السعادة»؛ زیبایی و سلامت ظاهری اولین قدم سعادتمندی است.

 


(12) فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، احمد رحمانی، ص 478.

(13) فاطمة الزهراء بهجة قلب المصطفی، احمد رحمانی، ص 183.

(14) عوالم العلوم، ص 109.

عایشه می گوید: ما با روشنی چهره فاطمه علیها السلام خیّاطی و ریسندگی می کردیم، و سوزن را نخ می نمودیم. (1) .

انس بن مالک می گوید: از مادرم از شکل و شمایل فاطمه علیها السلام سؤال کردم، گفت: فاطمه علیها السلام همانند ماه شب چهارده بود، یا همانند خورشیدی که با ابر پوشیده باشد یا از زیر ابر بیرون آمده باشد، و او چهره سفید و صاف داشت. (2) .

عایشه می گوید: هیچ کسی را ندیدم که در رفتار و کردار و گفتار و نشست و برخاست و در روش و سیره اش به پیامبر صلی الله علیه و آله از فاطمه علیها السلام شبیه تر باشد. (3) .

ام انس می گوید: فاطمه علیها السلام همانند ماه شب چهارده یا همانند خورشید پوشیده از ابر وقتی از زیر ابر خارج شود بود. چهره اش سفید آمیخته به سرخی بود، موهای مشکی داشت، شبیه ترین مردم به رسول خدا صلی الله علیه و آله بود. به خدا قسم همان گونه که شاعر گفته: سفید چهره ای که وقت ایستادن موهای سرش به زمین می خورد و صورتش در میان موهای زیاد و مجعد پنهان می شد. او در میان موهایش همانند روز روشن می درخشید، و موهای مشکین او همانند شب تاریک بر صورت زیبایش ریخته بود. (4) .

علامه امینی در جلد سوم الغدیر می گوید: لقب «زهرا» که به اتفاق مورخان و محدثان از القاب فاطمه زهرا علیها السلام است زیبایی بی نظیر حضرت را روشن می کند.

امام صادق علیه السلام در ضمن حدیث طولانی می فرماید: وقتی زهرا علیها السلام به دنیا آمد، نوری از او درخشید و به خانه های مکه داخل شد و در مشرق و مغرب روی زمین جایی نماند مگر این که این نور به آنجا تابید. (5) .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: فاطمه علیها السلام حوریه ای است در صورت انسان. من هر وقت مشتاق بهشت می شوم او را می بوسم. (6) .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: دخترم فاطمه علیها السلام حوریه ای به صورت آدمی است. (7) .

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرماید: فاطمه علیها السلام آن زهره درخشان است. (8) .

ابوهاشم جعفری از امام عسکری می پرسد: چرا فاطمه علیها السلام را «زهرا» نام نهاده اند؟

فرمود: زیرا صورتش در اول روز مانند خورشید و هنگام ظهر همانند ماه تابان و شامگاهان همچون ستاره درخشان برای امیرالمؤمنین علیه السلام می درخشید. (9) .

ام سلمه نقل می کند: فاطمه علیها السلام شبیه ترین مردم به رسول الله صلی الله علیه و آله بود. (10)

 


(1) عوالم العلوم، ج 11.

(2) بحار الانوار، ج 43، ص 6.

(3) ذخائر العقبی، ص 40.

(4) الغدیر، ج 3، ص 10؛ مستدرک حاکم، ج 3، ص 161.

(5) بحار الانوار، ج 43، ص 3.

(6) الغدیر، ج 3، ص 18.

(7) الغدیر، ج 3، ص 18؛ الصواعق المحرقه، ص 96.

(8) نزهة المجالس، ج 2، ص 222.

(9) بحار الانوار، ج 43، ص 16.

(10) بحار الانوار، ج 43، ص 51.

شباهت و مشابهت هر دو به معنای مانند بودن است و مانند بودن اشیاء و موجودات نیز ممکن است به چند گونه لحاظ گردد:

- شباهت در قیافه و چهره.

- شباهت در افعال و حرکات.

- شباهت در اخلاق و صفات.

- شباهت در آفرینش.

این نوع مشابهت ها ممکن است به نحو شدت و ضعف در بین موجودات باشد؛ شباهت در صورت و چهره، در حرکات (نحوه راه رفتن، سخن گفتن، خوردن و...) در نوع صفات حسنه و غیره (سخاوت، شجاعت، مدارا کردن، صبر و...) و در یکسان بودن شرایط خلقت در تکوین (که مانند بودن در آفرینش را به دنبال دارد) شباهتهایی هستند که کم و بیش در میان موجودات مشاهده می شوند.

قسم دیگری از شباهت وجود دارد که آن شباهت دو یا چند روح است به نحوی که در مرتبه عالی هستی دارای وحدت هستند. و به عبارت دیگر آفرینش یک روح و وجود از وجود دیگری در بردارنده شباهت ذاتی است به نحوی که می توان دو شخص را یک شخص لحاظ کرد، و شاید در کمتر موجودی بتوان یافت که در تمام جهات چهارگانه فوق با هم مشابهت داشته باشند و می توان تا حدی به شناخت آنان پی برد، ولی قسم پنجم از شباهت را جز راسخون در علم نمی دانند. فاطمه سلام اللَّه علیها در تمام جهات به رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله شباهت داشت.

«عن ام سلمة قالت: کانت فاطمة اشبه النّاس وجهاً بالنبی صلّی اللَّه علیه و آله» (8) ؛

از ام سلمه روایت شده است که گفت: فاطمه سلام اللَّه علیها شبیه ترین مردم از حیث سیما و چهره به پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله بود.

بیان ام سلمه بیانگر مانند بودن ظاهری است، شبیه بودن دختر به پدر یک امر طبیعی است.

و نیز از ام سلمه روایت است که: فاطمه سلام اللَّه علیها شبیه ترین مردم در صورت و خلقت و سیرت به رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله بود.

در این بیان، سه جهت از شباهت را بیان کرده است، اگر چه شباهت در سیرت دربردارنده دو جهت است:

1- مانند بودن در نحوه رفتار. 2- مانند بودن در نحوه صفات و اخلاق.

«عن عائشة قالت: ما رأیت أحداً أشبه سمتا و دلا و هدیا برسول اللَّه فی قیامها و قعودها من فاطمة بنت رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله». (9)؛

از عایشه نقل شده است که گفت: هیچ فردی را ندیدم که شبیه تر از حیث سمت، جهت، ارشدیت، نمود و راهنما به رسول خدا در قیام و قعودش از فاطمه دختر رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله باشد.

اما شباهتی که خارق العاده هست (و این چهار نوع شباهت فرع آن است) مشابهت فاطمه سلام اللَّه علیها به رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله در نور و روح است، این نوع شبیه بودن فوق هر شباهت بودنی است. شباهت در اصل وجود است، در جوهر است نه در اعراض و صفات، اگر چه شباهت در صفات را نیز به دنبال دارد. این نوع مانند بودن را امثال ام سلمه و عایشه نمی بینند و درک نمی کنند، و لذا شخص رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله از آن خبر می دهد، اما بطور کنایی:

«قال النبیّ صلّی اللَّه علیه و آله یا سلمان خلقنی اللَّه من صفوة نوره و دعانی فأطعت، و خلق من نوری علیّاً فدعاه فأطاعه و خلق من نوری و نور علی فاطمة فدعاها فأطاعته...» (10) ؛

پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: ای سلمان! خداوند مرا از برگزیده نورش آفرید و مرا خواند پس اطاعت کردم و از نور من علی را آفرید پس او را خواند، او اطاعت کرد. و از نور من و علی، فاطمه را آفرید پس او را خواند، او اطاعت کرد... .

«قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله فاطمة روحی الّتی بین جنبی»؛ (11)

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمودند: فاطمه روح من است آن روحی که بین دو پهلوی من هست.

«روی عن مجاهد قال: خرج النّبی صلّی اللَّه علیه و آله و هو آخذ بید فاطمة فقال: من عرف هذه فقد عرفها و من لم یعرفها فهی فاطمة بنت محمد صلّی اللَّه علیه و آله و هی بضعة منی، و هی قلبی و روحی الّتی بین جنبی فمن آذاها فقد آذانی و من آذانی فقد آذی اللَّه» (12) ؛

از مجاهد روایت شده است که گفت: پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله بیرون آمد و او دست فاطمه را گرفته بود. پس فرمود: کسی که او را می شناسد پس براستی که شناخته است و کسی که او را نمی شناسد پس او فاطمه دختر محمد صلّی اللَّه علیه و آله است و او پاره تن من است، او قلب و روح من است که بین دو پهلوی من هست پس کسی که او را اذیت نماید پس براستی مرا اذیت کرده است و کسی که مرا آزار دهد پس براستی خدا را آزار داده است.

«... محمّد الباقر و جعفر الصادق علیهماالسلام عن النبیّ صلّی اللَّه علیه و آله اِنه قال: انّما فاطمة بضعة منی فمن أغضبها فقد أغضبنی» (13)

؛... محمد باقر و جعفر صادق علیهماالسلام از پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله روایت کرده اند که فرمودند: جز این نیست که فاطمه پاره تن من است کسی که او را به غضب آورد، مرا به غضب آورده است.

روایات فوق، بیانگر این است که فاطمه سلام اللَّه علیها نوری است از رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و روح، قلب و پاره تن آن حضرت می باشد. این یک بیان تعارفی و ظاهری نیست، بیان حضرت گویای واقعیتی است که در حد فهم قاصر خود می گوییم: آن واقعیت عبارت از مانند بودن در جانب وجود است. شخص وجود فاطمه سلام اللَّه علیها مشابهت به شخص وجود پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله دارد؛ مشابهتی حقیقی و جوهری است نه عارضی و ظاهری و در حدود صفات اخلاقی، بلکه این گونه شباهت فرع آن شبیه بودن است. این وجود همان وجود است و این نور همان نور می باشد و این جسم و گوشت و پوست و خون همان جسم و گوشت و پوست و خون است.

«قال رسول اللَّه صلّی اللَّه علیه و آله فی حق فاطمة منوط لحمها بدمی و لحمی» (14) ؛

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله در حق فاطمه فرمود: گوشت او به خون و گوشتم وابسته است.

و این که حضرت فرمودند: «هی قلبی و روحی بین جنبی»، کلمه بین جنبی، قرینه و اشاره به واقعیت فوق است.

 


(8) احقاق الحق، ج 10، ص 246.

(9) احقاق الحق، ج 10، ص 250. و مثل این روایات در کتب اهل سنت از جمله صحیح ترمذی، ج 1، ص 319؛ مستدرک الصحیحین، ج 4، ص 272؛ مسند احمد، ج 3، ص 164 آمده است.

(10) بحار الانوار، ج 15، ص 9، ح 9.

(11) احقاق الحق، ج 10، ص 184.

(12) احقاق الحق، ج 10، ص 212.

(13) بحارالانوار، ج 43، ص 39.

(14) احقاق الحق، ج 10، ص 184.

فاطمه، استمرار اسوه حسنه است و این است رمز و راز آن که سیره فاطمه برای همه امامان از نسل او، اسوه، حجت و الگو می گردد:

«نحن حجة الله علی الخلق و فاطمه حجة الله علینا»؛ (15)

ما (امامان معصوم) حجت خداوند در مردمان هستیم و فاطمه، حجت (خداوند) بر ما.

اسوه گری سیره فاطمه علیها السلام، چنان در اوج یگانگی است که مولای عدل گستر ما که جهانی چشم انتظار اوست تا ظهور نماید و الگوی همگان در تمام ابعاد وجودی انسان گردد، فاطمه را اسوه نیکوی زندگانی خویش معرفی می فرماید: «و فی ابنة رسول الله لی اسوة حسنة»؛ (16)

همانا در دختر رسول خدا برای من، الگویی شایسته وجود دارد.

فاطمه، الگوی زندگانی من است، نه از آن جهت که مادر من است؛ بلکه بدین جهت که دختر رسول خداست و استمرار وجود او؛ پاره وجود رسول خداست و اسوه پذیری از وی، همان اسوه پذیری از رسول خداست.

فاطمه نه تنها الگوی زنان، که الگوی تمام جهانیان است. اسوه گری فاطمه هرچند برای زنان، در بردارنده یگانه ترین و زیباترین جلوه هاست؛ اما اسوه گری او ویژه زنان نیست. هر چند روز ولادت فاطمه، افتخاربخش تمام زنان عالم گردیده و روز زن نامیده شده است؛ اما روز ولادت او، افتخاربخش همه مردان و زنان جهان و جلوه تمام نمای مکارم اخلاقی است و بنابر یکی از جامع ترین و زیباترین بیان ها:

انتخاب چنین روزی به عنوان روز زن به معنی انتخاب زیباترین، متعالی ترین و مقدس ترین الگو برای زنان مسلمان، بلکه زنان همه جهان است. تجلیل از مقام فاطمه علیها السلام، تکریم ایمان، تقوا، علم، ادب، شجاعت، ایثار، جهاد، شهادت و در یک کلمه مکارم اخلاق است که پدر بزرگوارش برای اتمام آن مبعوث شد و آن گاه که رسول اکرم صلی الله علیه و آله، فاطمه را پاره تن خویش می خواند، به جهانیان می آموزد که جلوه والای کرامت انسانی و اخلاق اسلامی را در این چهره مقدس جستجو کنند و مادران جهان، شعاعی از این خورشید درخشان بر گیرند و کانون حیات انسان ها را گرم و روشن سازند. (17)

 


(15) عوالم العلوم، ج 11، ص 5.

(16) بحارالانوار، ج 53، ص 178، باب 31، ح 9.

(17) چهار سال با مردم، گزارشی از دومین دوره ریاست جمهوری حضرت آیت الله خامنه ای، ص 272. پیام به سمینار کوثر شیراز به مناسبت تولد فاطمه زهرا علیها السلام، 20/ 11/ 66.

اسوه پذیری از معصومان علیهم السلام به دو صورت می تواند صورت پذیرد: مستقیم و غیرمستقیم.

الگوپذیری مستقیم آن است که گفتار و کردار آن بزرگواران را عیناً برنامه و راه و رسم زندگانی خویش قرار دهیم. در بسیاری از موارد گفتاری خاص یا رفتاری مشخص از ایشان با همان شکل و قالب رفتاری می تواند اسوه و الگوی ما قرار گیرد. برای نمونه می شنویم که حضرت فاطمه زهرا علیها السلام در پی هر نماز واجب ذکر مخصوصی داشتند (34 مرتبه الله اکبر، 33 مرتبه الحمدلله، 33 مرتبه سبحان الله)؛ ذکری که دستور آن را به عنوان هدیه ای عظیم از پدر بزرگوارشان دریافت کرده بودند و همواره بر آن مداومت می ورزیدند و به شیعیان خویش نیز توصیه می فرموند؛ از این روی ما نیز به آن حضرت اقتدا می نماییم و همان ذکر را با همان ترتیب بعد از هر نماز واجب به عنوان بافضیلت ترین تعقیبات نماز می گوییم. چنین اقتدایی به آن بزرگوار، اسوه پذیری مستقیم خواهد بود.

اما الگوپذیری غیرمسنقیم آن است که روح و حقیقت گفتار یا کردار آن اسوه های الهی را درک نماییم و با تحلیل و استنباط از سیره علمی و عملی آن بزرگواران، وظیفه خویش را در همه ابعاد زندگی (فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و...) دریابیم.

بسیاری از شکل ها و قالبهای رفتاری اسوه ها ویژه همان عصر و زمان خودشان بوده است؛ از این روی منظور از اسوه پذیری از آن رفتارها این نیست که همان قالب و شکل رفتاری خاص را اقتباس و تقلید کنیم؛ بلکه مطلوب و مقصود این است که روح و محتوای آن سیره رفتاری را درک نماییم و آن را در شکل ها و کالبدهایی نوین، طبق اقتضای شرایط زمانی و مکانی خویش بدمیم.

برای نمونه در روایات می بینیم که فاطمه زهرا و علی مرتضی علیهما السلام در یک چهار دیواری کوچک و گلین زندگی می کنند، از یک پوست گوسفند، هم برای علف خورِ گوسفندنشان و هم برای رواندازشان استفاده می کنند. زهرا علیها السلام چادری از لیف خرما می بافد و از آن استفاده می کند و... قالب و شکل این گونه رفتارها به هیچ وجه در عصر حاضر، قابل تأسی نمی باشد؛ اما آنچه ارزشمند و قابل تأسی است، «حقیقت»، "محتوا" و "روح" این رفتارهاست. اسوه پذیران حقیقی آنانند که روح این رفتارها را درک و اقتباس نمایند و در کالبد زندگانی خویش بمانند؛ روح بی اعتنایی به دنیا و حقیر شمردن مظاهر فریبنده آن، روح پارسایی و رستگی از حب دنیا، روح ساده زیستی و پرهیز شدید از تجمل گرایی.

وقتی می بینیم حضرت صدیقه طاهره علیها السلام آرد مورد نیاز خانواده را هر روز با دستاس (آسیای سنگی دستی) تهیه می فرمایند و از شدت کار با آسیای سنگی، دست لطیفشان آزرده و مجروح می گردد، پیام و محتوای این عمل؛ ارزش خانه داری، تلاش برای تولید و خودکفایی، کمک به همسر، تدبیر امور منزل و... می باشد؛ در حالی که شکل این رفتار (استفاده از دستاس) هیچ خصوصیتی ندارد و اگر به شیوه و قالبی دیگر به تولید، خودکفایی و اقتصاد خانواده کمک شود، چیزی از ارزش و محتوای اسوه پذیری نمی کاهد.

در قیام سیاسی- فرهنگی حضرت زهرا علیها السلام و در جریان محاکمه و رسواسازی عاملان گمراهی مردم با خطبه ای در اوج فصاحت و بلاغت، آنچه بیشتر قابل اقتدا می باشد، روح و پیام این سیره رفتاری است؛ ضرورت دفاع از حق، اهمیت دفاع از حریم ولایت، مقابله با توطئه های فرهنگی- سیاسی منافقان داخلی، رسواسازی عاملان ضلالت و گمراهی، شناساندن حقایق و معارف الهی و... این روح جان فزا می تواند در مسجد یا در محیطهای دیگری چون دانشگاه ها، راهپیمایی ها، اجتماعات عمومی، رسانه های گروهی، خطابه ها، خطبه های نماز جمعه و... در قالب ها و شکل هایی نوین دمیده شود.

آری، در بسیاری از رفتارها و حتی گفتارهای معصومان علیهم السلام آنچه ارزشمند و قابل اسوه پذیری است؛ پیام، محتوا، حقیقت و روح آن رفتار یا گفتار می باشد و قالب، کالبد، و شکل آن رفتار یا گفتار لزوماً مورد تأسی نیست.

پدر فاطمه به فرموده صریح قرآن جاودان، اسوه شایسته همه خداباوران است

« لقد کان لکم فی رسول الله اسوة حسنة لمن کان یرجوا الله و الیوم الاخر و ذکر الله کثیرا»؛ (7)

مسلماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی می باشد، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می کنند.

و این در حالی است که رسول الله، این شایسته ترین اسوه حسنه مؤمنان، به کرات یگانه دخترش فاطمه را پاره وجود خویش، روح و ریحان خویش و جان و جانان خویش می خواند و با تعابیری گونه گون رضایت او را رضایت خود و ناراحتی او را ناراحتی خویش اعلام می دارد.

چنین تأکیدات متواتری از جانب رسول الله با چه هدفی صادر گردیده است؟! چرا پیامبر رحمت، اسوه حسنه مؤمنان، بر این حقیقت، فراوان تأکید می ورزد که: فاطمه، پاره ای از وجود من است؟! آیا این همه تأکید جز برای آن است که توجه همه مؤمنان طول تاریخ را به اسوه پذیری از ابعاد زندگانی فاطمه، در مقام استمراربخش سیره رسول الله، جلب کند؟!

چرا چنین نباشد، در حالی که وجود فاطمه از وجود رسول خدا جدا نیست. وجود فاطمه، قسمتی از وجود رسول خداست و سیره او جلوه دیگری از سیره رسول خدا. وجود فاطمه، مکمل وجود رسول خداست و اسوه گری فاطمه، تکمیل کننده اسوه گری شایسته ترین اسوه حسنه. تکمیل کننده اسوه حسنه در عرصه هایی چون: دفاع جانانه از ارزش های اسلام، جان بازی برای استمرار رسالت، عشق بازی در راه بقا و دوام ولایت، جهاد بی امان فرهنگی، تقوا و عبادت، مهرورزی و محبت، عفاف و حجاب، تربیت فرزند، تدبیر منزل، تجهیز روحی و روانی مرد برای جهاد و....

 


(7) احزاب، 21.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم