چهره دیگر اعتراض ریحانه پیامبر و نمود دیگر مقاومتش در برابر باطل و بیداد، خشم حکیمانه و تفکرانگیز آن حضرت است که به صورت پرچم اعتراض تاکنون هم برافراشته مانده و همچنان در اهتزاز است.
او که پرتوی از خورشید جهان افروز وجود پیامبر و نمونه ای از خلق و خو و شکیبایی و بردباری و مهر و بزرگ منشی و بزرگواری آن حضرت بود، بارها خدا را به گواهی طلبید که از سیاست ظالمانه سردمداران سقیفه، ناخشنود و خشمگین است و نسبت به آینده دین و جامعه سخت نگران؛ و به خود آنان اعلان کرد که تا به حق و عدالت باز نگردند و حقوق و آزادی مردم را محترم نشمارند، با آنان سخن نخواهد گفت و شکایت آنان را به خدا و پیامبرش خواهد کرد.
«فانی اشهد الله و ملائکته انکما اسخطتمانی و ما ارضیتمانی و لئن لقیت النبی لا شکونکما الیه» (11) .
آنان به حق بازنگشتند و از خودسری و خشونت و قانون گریزی و تاریک اندیشی و سیاست بازی دست برنداشتند و او نیز با همان اعتراض و خشم و ناخشنودی با آنان سر بر بستر شهادت نهاد.
به گونه ای که حتی دانشمندان اهل سنت نیز نمی توانند این حقایق را انکار کنند و می کوشند تا به گونه ای توجیه نمایند. (12) .
(11) شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 281؛ الامامة و السیاسة، ج 1، ص 14؛ الغدیر، ج 7، ص 229.
(12) شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 50.