بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

فاطمه علیها السلام پس از مرگ پدر عمر چندانی نکرد، فاصله وفات او با پیامبر صلی اللَّه علیه و آله را حدود 2 تا 3 ماه ذکر کردند. ولی همین مدت کوتاه به تنهایی معادل با تمام رنجها و محنتهای دوره های گذشته حیات بود. آنچه فاطمه علیها السلام در گذشته از جام بلا نوشیده بود اینک تجدید خاطره شده و مجدداً با همان شدت و بلکه بیشتر در برابر او حضور یافتند.

برای اینکه میزان دشواریهای حیات، و در مقابل آن درجه تحمل فاطمه علیها السلام روشن گردد کافی است وقایعی را که در زندگی پس از وفات پیامبر صلی اللَّه علیه و آله برای او پدید آمده اند شماره کنیم، بخشی از آنها عبارتند از تشکیل سقیفه برای خلیفه آفرینی، بردن علی علیه السلام با زور به مسجد برای بیعت، آتش زدن در خانه او، سقط جنین او، غصب فدک او، تفرقه امت پدرش، فقر و ناداری ناشی از محروم کردن دوستان علی علیه السلام از بیت المال، استقرار ناحق حکومت، تلاش خصم برای هضم علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام در اندرون دستگاه خلافت، همدستی برای بریدن شاخه های اسلام و حتی علی علیه السلام که تنه درخت اسلام به حساب می آمد و... کلاً او چون پرنده ای مجروح بود که در میان دو حادثه و فاجعه سنگین گیر کرده بود، مرگ پدر، نفاق خصم در برخورد با بازماندگان رسول. برای اینکه درجه صبر و تحمل او در برخورد با حوادث روشن گردد به چند نمونه اشاره می کنیم:

- تحمل شکست علی علیه السلام: علی علیه السلام عزیز جان پیامبر و همسر والای فاطمه علیها السلام است، تحمل همه چیز برای فاطمه علیها السلام آسان است، اما تحمل نامرادی با علی علیه السلام و شکست دادن او در صحنه سیاست برای فاطمه علیها السلام بسیار سخت است. بویژه که ببیند امت اجماع بر هضم علی علیه السلام کرده اند و حق او را که حق خدا و حق مردم بود نادیده گرفته اند و این خود قلب زهرا را شدیداً می فشرد. و فاطمه علیها السلام برای خدا آن را تحمل کرد.

- تحمل غصب حق: فاطمه علیها السلام گمان نمی کرد که دشمن با این سرعت در حق او و شوهرش طمع کند و با آن همه سفارش پیامبر صلی اللَّه علیه و آله درباره او، از ارث محرومش دارند. او وارث پدر بود و حقش غصب شد. فدک را که مخصوص پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و، واگذاشته به فاطمه علیها السلام بود از او گرفتند و فریاد فاطمه علیها السلام که در واقع دفاع از حق مردم بود به جائی نرسید. او درآمد فدک را در راه خدا صرف می کرد. آن را از او دریغ داشتند تا مردم از دورش پراکنده شوند و فاطمه علیها السلام ناگزیر آن را تحمل کرد و به فلج اقتصادی تن درداد.

- تحمل نفاق ها: آدمی چقدر باید خون دل بخورد که شاهد باشد به اسم دین ریشه دین را قطع می کنند و به اسم مذهب و در سایه تقدس مآبی اسلام را سرکوب می کنند. با حدیثی جعلی می خواهند قرآن را نسخ شده بینگارند و یا تصنعی می خواهند قلب واقعیت کنند. ارث او را ربودند با اینکه آیات قرآن آن را اثبات می کند و آنها قصد خیانت دارند و فاطمه علیها السلام از ترس فروپاشی اسلام آن را تحمل می کند.

- تحمل ریاست طلبی ها: خلفا در شرایطی بودند که اگر به آنها گفته می شد برای ریاست دست از دین بردارند در قبول آن بی میل نبودند، در عین حال مدعی بودند که برای حفظ اسلام تن به خلافت داده اند و نمی خواهند آن را بپذیرند. برای ریاست طلبی از قبح عمل ابا ندارند حتی از کتک زدن دختر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله.

به گفته ابن ابی الحدید آنها از آغاز، اسلام را به خاطر طمع پذیرفتند و طبق ادعای او آنان با یهود در رابطه بودند و آنچه بعنوان ملاحم در تورات آمده بود خبر یافته بودند و برای دستیابی به آن دست و پا می زدند و فاطمه علیها السلام باید این ریاست طلبی ها را تحمل کند و برای اسلام دم برنیاورد.

- تحمل صدمه به اسلام: او در شرایطی بود که کِشته های پدر و شوهرش را بر باد رفته می دید و دم برنمی آورد. تحت فشار نامردمی قرار داشت که همه چیز را حتی به بهای از دست دادن اسلام می پذیرفتند تا به مراد خود دست یابند. چه بسیار بودند. زجرها و رنجها که پبامبر صلی اللَّه علیه و آله و علی علیه السلام و صحابه بزرگوار تحمل کردند تا اسلام زنده بماند و اگر فاطمه علیها السلام و علی علیه السلام به صورت جدی و مبارزه ای با آنها درگیر می شدند فاتحه اسلام خوانده می شد و فاطمه علیها السلام به همین خاطر صبر کرده بود.

- تحمل آزار جسمی: او ضربه خورد، ضربه ای سخت، بدان حد که فرزندش در شکمش شهید شد. او را بین در و دیوار فشردند، بر بازویش ضربه زدند، بر پهلویش لگد زدند و در کل شرایطی پدید آمد که فاطمه علیها السلام به بستر کشانده شده و در شرایط مرگ قرار گرفت. روح لطیفش به گونه ای بود که باید گفت تنها مرگ پدر آن را کفایت می کرد دیگر آزار مشرکان برای او زیادی بود. ولی آن آزارها را هم صبورانه متحمل شد.

- تحمل فراق پیامبر صلی اللَّه علیه و آله: که این امر برای او بسیار بسیار سنگین بود. او کسی است که از شنیدن خبر مرگ خود از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله که وعده اش داده بود نخستین کس از خاندان اوست که به او ملحق می شود خرسند شده خندید. حال با این روحیه چگونه فراق پدر را تحمل کرد، مسأله ای است که بررسی آن دفتر جداگانه ای را می طلبد.

در کل فاطمه علیها السلام پس از مرگ پدر به دشواریهای سختی مبتلا شد که اگر نبود مقاومت و ایستادگی او، و اگر نبود ظرفیت بالای روحی و تحمل فاطمه علیها السلام، ناگوارهای سختی برای او پدید می آمد. تنها همین زجر برای او کافی است که پیامبر در مأموریت 23 ساله خود از مردم اجر و مزدی نخواست جز مودّت ذوی القربی ولی مردم با تنها بازمانده رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله حق نشناسی کردند و او را آزردند.

او پس از مرگ پدر به دست مزدوران شیخین افتاد، اسیر نفاق آنها و شکنجه شد و ضربه دید، خلافت مخصوص علی علیه السلام را نادیده گرفتند، محسنش را شهید کردند و فاطمه علیها السلام راه تحمل را در پیش گرفت.

یکی از نگاههای لازم به زندگی حضرت زهرا علیها السلام، نگاه جهت کشف انضباط خاص و برنامه ریزی دقیقی است که بر زندگی و رفتار حضرت حاکم بوده است. حضرت زهرا علیها السلام از آنجا که بازآفریده مکتب رسول گرامی اسلام صلی الله علیه وآله می باشد و حضرتش تدبیری فوق انسانی یعنی الهی، ترتیب دهنده ی زندگی مبارکش بوده است و از آن رو که خود فردی حکیم و علیم و صاحب حکمت عملی عالی بود (به همین دلیل یکی از القاب حضرت حکیمه می باشد) می تواند دارای یک سبک زندگی متعالی و دارای یک منطق عملی قابل اقتداء باشد. از طرفی همسر فاطمه، علی علیه السلام به عنوان انسانی کامل است که از سوئی شاگرد و مؤدَّب به آداب نبوی است و از سوئی خود امامی معصوم و اسوه برای دیگران است.

«قال رسول اللّه: انا ادیب الله و علیّ ادیبی».

از نظر کمالات رفتاری نیز حضرت زهرا علیها السلام دارای مقام عصمت کبری است و الگو برای ماست لذا رجوع به خانه فاطمه علیها السلام و دقت در رفتار او تفسیری زیبا و آئینه ای زلال از نظم و دقت و برنامه ریزی در یک زندگی فردی و خانوادگی را در برابر ما به نمایش می گذارد هر چند ما اقرار می کنیم که همه زوایای شخصیتی حضرت زهرا علیها السلام نه قابل درک برای ماست و نه در تاریخ نقل شده است.

فاطمه علیها السلام در سنین اندک و پائین با علی علیه السلام پیمان ازدواج بست مسائل و مشکلاتی که بر اثر ازدواج در زندگی انتخابی او و علی علیه السلام پدید آمدند باز هم اندک نیستند. او با علی علیه السلام هم خانه شد که خود کوه استقامت بود و فاطمه علیها السلام در بسیاری از موارد در جنبه صبر و استقامت به علی علیه السلام پناه جست. صبر و تحمل او در این جنبه نیز اندک نیست که ما برای نمونه به مقداری از آنها را در این قسمت اشاره می کنیم.

- تحمل فقر او: فاطمه علیها السلام از بین خواستگاران، علی علیه السلام را برگزید که در تقوا و شجاعت و انسانیت و اخلاق کم نظیر، ولی در فقر و ناداریِ سختی بود، میزان فقر علی علیه السلام به حدی بود که خانه در اغلب موارد خالی از آذوقه بود و فاطمه علیها السلام آن را تحمل می کرد ولی این تحمل دشوار بود مخصوصاً از آن بابت که هر مادری نگران وضع کودکان خردسال خویش است. در عین حال برای رضای خدا آن را می پذیرد و مختصر غذای خود و خانواده را هم در راه خدا به فقیران ایثار می کند.

- تحمل سرزنش ها: فاطمه علیها السلام از سوی کسانی که از فلسفه حیات و رمز و راز سعادت و شأن و مقام او و علی علیه السلام بی خبر بودند دائماً مورد سرزنش بود. سرزنش از این باب که چرا با فردی ثروتمندتر ازدواج نکرده که از مشکلات زندگی برهد؟ و چرا از میان آن همه داوطلبان، ازدواج با علی علیه السلام را پذیرفته است؟ سرزنش از این بابت که او لباسی زیبا ندارد. خانه اش محقر و گلین است، درون خانه از بازار زندگی خالی است خود او را هم زینت و تجملی نیست. مگر می توان برای هر فرد سرزنش کننده استدلال کرده و قانعش نمود؟ ناگزیر آنها را متحمل می شود و دم برنمی آورد.

- تحمل مشکلات زندگی: او باید از بیرون برای خانه آب فراهم کند و در این راه چندان تلاش کرد که بند مشک روی سینه اش اثر گذارد. باید با آسیای دستی کار کند و گندم آرد نماید، باید خانه را جاروب و نظافت کند، باید به فرزندان خود برسد، در عین حال باید جوّ خانه را مساعد روح و پرواز علی علیه السلام بسازد و تازه اگر فرصتی بیابد به کاری اقتصادی برای ترمیم زندگی اقدام کند.

- تحمل و صبر در عبادت: فاطمه علیها السلام زنی عابده است حتی دوست ندارد دقایقی از عمر خود را به هدر دهد. او را مجسمه عبادت نام داده اند، آن هم عبادتی که با وجود آن همه فقرها و ناداری ها و محرومیت ها و در عین گرسنگی و خستگی ناشی از کار روزانه بود. بیداریها، شب زنده داری ها، اشک ریزی ها، داشتن خشیت الهی در دل، همه و همه از اموری هستند که جان کاهند ولی شوق فاطمه علیها السلام به انس با خدا همه این نامردای ها را از میان برمی دارد.

فاطمه علیها السلام همچنین در مسیر تحمل مشکلات دیگر و شدائد اجتماعی است. در راه خدا گام برمی دارد، برای هدایت زنان تلاش می کند، فشارها و خفقان ها را باید بپذیرد، حسادت ها و بدخواهی های دیگران درباره زندگی خوشبختانه این زوج را باید پذیرا شود و دم برنیاورد... و او در کل جرعه نوش جام بلا بود و خریدار رنج در راه خدا.

انسانها در برابر رویدادهای سخت و ناگوار، یکسان نیستند بلکه به چند دسته قابل تقسیم اند:

- گروهی در برابر رویدادهای ناخوشایند و ناگوار و یا حوادث تلخ و مرگبار، خود را می بازند و مرعوب می شوند و تنها واکنشی که از آنان بروز می کند، جزع و فزع و بی قراری و بی تابی و واماندگی است.

قرآن در مورد این گروه ساخته نشده و تربیت نیافته می فرماید:

«ان الانسان خلق هلوعا اذا مسه الشر جزوعا...» (1) ؛

به راستی که انسان سخت آزمند و بی تاب آفریده شده است. هنگامی که رویداد زیانباری به او رسد، به عجز و لابه می افتد.

- گروه دوم مردمی هستند که در برابر رخدادهای تلخ و زیانبار، خود را نمی بازند بلکه می ایستند و واکنش آنان شکیبایی و پایداری و تحمل است و بس؛ تا یا با شکیبایی و بدون اظهار ذلت و جزع و فزع بمیرند و یا به خودی خود نجات یابند.

- گروه سوم مردمی هستند که افزون بر نباختن و گم نکردن خویش و افزون بر شکیبایی در برابر رویدادهای ناگوار، سپاسگزاری هم می کنند؛ چرا که رویدادها گاه جنبه آزمون دارد.

- و گروه چهارم که سمبل ها و نمونه ها و اسطوره های شکیبایی اند و بسیار کم نظیرند، کسانی هستند که نه تنها در برابر رویدادهای ناگوار خود را نمی بازند و نه تنها شکیبایی می ورزند و به هر حال سپاس خدای را می گزارند بلکه دلیرانه به پا می خیزند، با درایت و هوشمندی برنامه ریزی می کنند، با خردمندی و حکمت به چاره اندیشی می پردازند و در پرتو جهاد، تلاش، کوشش، مبارزه خستگی ناپذیر تا پیروزی و برانداختن مشکلات و موانع و یا بی اثر و کم اثر ساختن زیانهای آن و بیدارساختن مردم مرعوب و غفلت زده و دمیدن روح آگاهی و مقاومت بر کالبد جامعه، از پای نمی نشینند.

تاریخ بشر هر افتخار و سربلندی و عزت و پیشرفتی داشته باشد، مرهون این چهره های کم نظیر و تحول آفرین است.

قرآن به اینان رهنمون می دهد که در پیکار با موانع سربلندی و سرفرازی و در راه پیروزی بر دشمنان آزادی و عدالت، از یاد خدا و ویژگی شکیبایی و پایداری مدد گیرند؛ چرا که نماز حرکت می آفریند و شکیبایی و مقاومت و هنگامی که این دو، دست در دست هم می دهند، پیروزی پدید می آورند. (2)

و نیز قرآن به اینان وعده پیروزی و سرفرازی دنیا و آخرت و نوید پاداش پرشکوه می دهد.

و ریحانه پیامبر، سالار و پرچمدار چهارمین گروه از انسانها و اسطوره شکیبایی و پایداری بود.

او با الهام از قرآن و پیامبر اصل شکیبایی و پایداری را راه پیروزی بر مشکلات، رمز پیروزی در آزمون های دشوار زندگی، راز سرافرازی و سربلندی، همزاد ایمان و تقوا و بندگی شایسته خدا، از اصول نیکی ها و از برجسته ترین ارزش ها، از ویژگی های پرواپیشگان و ایمان داران راستین، از برنامه خردمندان و خردورزان، و از سلاح های سرنوشت ساز موفقیت و سربلندی پیامبران، ارزیابی می کرد و خود اسطوره شکیبایی و پایداری بود.

او در برابر سختی های زندگی، فقرها و ناکامی ها، شکیبا بود. سالها در برابر شرک گرایان قریش و دشمنی های بی رحمانه آنان پایداری ورزید و یار و یاور پدر گرانمایه و نجات بخشش، پیامبر، بود، اما نه لب به شکایت گشود و نه به بی تابی.

سالها در خانه پدر و در کنار همسر آزادمردش، در برابر تنگ نظری های شرک گرایان، سرزنش ها و نکوهش های احمقانه زنان اشرافی و تجمل پرست و زراندوز، پایداری ورزید و سرفرازانه راه زندگی را به سوی والایی پیمود و در برابر فخرفروشی های آنان احساس خستگی نکرد.

تاریخ گواهی می دهد که فاطمه در زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی سمبل شکیبایی بود.

در برابر سیل بنیان کن هواها و هوس هایی که بسیاری را با خود می برد، از کوه های سر به آسمان ساییده، استوارتر بود.

در پیمایش راه دشوار کمال و آراستگی به ارزش ها، قهرمان صبر و پایداری بود. در برابر جنبش ارتجاعی سقیفه و گروه واپس گرایان و استبدادگران خشن و بی رحم، نه تنها بسان مردم مرعوب نگشت و فریب ظاهرسازی ها را نخورد و تسلیم نشد که دوشادوش امیر والایی ها به مقاومتی دلیرانه و عادلانه و قهرمانانه برخاست و خیرخواهی ها کرد و دلسوزی ها نمود و روشنگری ها کرد و در برابر شرارت و خشونت و بیداد استبداد نوپا و تازه نفس سخت شکیبایی کرد و راه آنان را به سوی جاهلیت مسدود ساخت و راه آزادی و عدالت و سرفرازی و امنیت و ترقی و تکامل را ترسیم فرمود.

خدا کارنامه او را به عنوان اسطوره شکیبایی دلیرانه مهر می زند:

«یا ممتحنة امتحنک الله فوجدک لما امتحنک صابرة.» (3)

هان ای بزرگ بانوی آزمون شده! خدای فرزانه تو را در میدان های گوناگون زندگی آزمود و در همه آن ها تو را قهرمان شکیبایی و استواری یافت.

پیامبر در درسی انسان ساز به او فرمود: دخترم! در زندگی شکیبایی پیشه ساز؛ چرا که شکیبایی، رمز سرافرازی پیام آوران است.

موسی، ده سال با همسرش در تنگنای اقتصادی می زیست؛ به گونه ای که فرش و رواندازی جز یک قطعه عبا نداشت اما هرگز از اندیشه نجات و آزادی انسانها غفلت نورزید. «یا بنیة اصبری...» (4)

و نیز فرمود:

«یا بنیة انه لیس احد من نساء المسلمین اعظم رزیة منک فلا تکونی من ادنی امراة صبرا انک سیدة نساء اهل الجنة»(5)؛

دخت ارجمندم! هیچ یک از زنان مسلمان، شکوه و مقام تو را نخواهند داشت؛ بنابراین، در شکیبایی و پایداری باید سرآمد و سمبل همگان باشی؛ چرا که تو سالار بانوان بهشتی.

 


(1) معارج، 20- 19.

(2) بقره، 45.

(3) فرازی از زیارتنامه آن حضرت.

(4) السیرة النبویة، ج 2، ص 10؛ ذخائر العقبی، ص 34.

(5) ذخائر العقبی، ص 39؛ عوالم، ج 11، ص 92.

فاطمه علیها السلام از کودکی هم آغوش حوادث و محرومیت ها بود. حوادث غم انگیزی از آغاز زندگی برای او پدید آمدند که در برابر آنها بسیاری از بزرگ سالان ذوب می شوند. و دشواری هائی در حیات ایجاد شدند که هر یک به تنهائی برای به زانو درآوردن آدمی کفایت می کردند. به عنوان نمونه به موارد زیر توجه می کنیم:

- تحمل محرومیت ها: او در محیط سخت و محرومانه ای چشم به جهان گشود و در محیطی بحرانی توأم با فقر و محرومیت اقتصادی تربیت شد. شاید برای خانواده او نسبتاً آسان بود که زندگی را با رفاهی نسبی بگذرانند اما دیدار نامرادی های مؤمنان، خود برای آنها رنج دهنده و دشوار بود. میزان محرومیت به حدی بود که جز با شجاعت روحی و صبر و تحمل بی نظیر نمی شد با آن مواجه گشت و فاطمه علیها السلام در سایه سرپرستی پدر این چنین زندگی گذراند.

- تحمل فراق مادر: او هنوز کودکی خردسال بود و به مادر نیازمند. اما دست اجل مهلت نداد و فاطمه علیها السلام خیلی زود از نوازش و سرپرستی مادر محروم شد آن هم مادری که زجر دیده و زحمت کشیده بود و یادآوری صحنه های تحمل این مادر برای فاطمه علیها السلام خود مصیبت آفرین بود. گرد یتیمی بر سرش نشست. او و پدرش تنها غمخوار خود را از دست دادند و از آن پس با دشواری های بیشتری مواجه شدند که تنها صبر و تحمل فاطمه علیها السلام در این زمینه چاره ساز بود.

- تحمل آزار پدر: او از همان خردسالی به همراه پدر بود. در خانه کعبه حضور می یافت و صدمه و آزار مشرکان را تماشا می کرد زخم زبان های آنها را می شنید و زجر دادن و سنگ زدن آنان را بر پدر می دید. او تماشا می کرد که پدرش را در مسجدالحرام کتک می زدند و ناگزیر به صبر و تحمل می شد و گاهی هم می کوشید خود را سپر پدر قرار دهد و سنگ دشمن را بر سر و روی خود تحمل کند و برای اسلام آنها را بپذیرد و این خود در دریادلی آینده اش مؤثر بود.

- در تحمل رنج هجرت: او تنها پناه ظاهری خود را پدر می شناخت ولی فشار خصم سبب شد که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله تنها، و بدون فاطمه علیها السلام از مکه به مدینه هجرت کند. تحمل آن برای فاطمه علیها السلام دشوار بود ولی می کوشید قهرمانانه بایستد و سرانجام برای روز موعود به همراه علی علیه السلام با دیگر فواطم به مدینه هجرت کند. و اینکه این مدت چگونه بر او گذشت مسأله ای است که خود فاطمه علیها السلام باید از آن سخن گوید.

در کل، او از آغاز زندگی و در خردسالی رنج این جهان را کشیده و تلخی ها و مرارتهای دنیا را شخصاً تحمل کرده و شاهد حوادث بحرانی و خطرناکی در جامعه خود بوده است. در دشواریها چندان متحمل بود که او را صابره خوانده اند و در زجرها چندان با پدر همگامی کرد که او را شریک پدر شمردند و در مهرورزی به پدر چندان تلاش کرد که مصداق ام ابیها گردید.

سیره ی رفتاری حضرت صدیقه ی طاهره علیها السلام نشان دهنده ی صحنه هایی از حضور فعال آن حضرت در عرصه ی وظایف اجتماعی است.

هنوز در سنین کودکی و گذراندن سالهای چهارم یا پنجم عمرش بود که به نقل محدثین برای پیشرفت اسلام و مبارزه ی با شرک و بت پرستی وظیفه ی دفاع از پدر مقدس خود را بر عهده گرفت و در سخت ترین شرایط و خوفناکترین جاهایی که مردان دلاور جرأت حضور در آنجا را نداشتند حضور یافته و با تندی دشمنان آن حضرت را مخاطب ساخته و علیه آنان قیام می کرد. (6)

فاطمه زهرا علیها السلام پس از هجران پدر، حمایت از امامت را وظیفه ی خویش دانست و در این راه از هیچ فداکاری و جانبازی دریغ نکرد و بارها و بارها در عرصه ی جامعه ظاهر شد و در جمع مردمان، خطبه هایی بی نظیر ایراد فرمود؛ خطبه هایی در اوج فصاحت و بلاغت که فصیحان و بلیغان نام آور عرب را به شگفتی و شیفتگی واداشته است.

همان زهرایی که می فرماید: برای زن بهتر است که نه او هیچ مردی را ببیند و نه هیچ مردی او را، آن گاه که مصالح کلی جامعه ی اسلامی را در خطر می بیند، به سوی مسجد می شتابد و در حضور جمع کثیری از مردان مهاجر و انصار، غاصبان خلافت را به محاکمه می کشاند. چنین صحنه هایی از سیره ی رفتاری آن حضرت، تأییدگر این حقیقت است که فرموده ی پیش گفته ی ایشان یک امر رجحانی است که در شرایط ایده آل و عدم وجود مرجح، مصداق می یابد.

زهرا علیها السلام برای کسانی که خواهان شناخت حق بودند، حق را با فریاد بلند معرفی کرد و وظیفه خود را در آموزش و هدایت زنان انجام داد.

دو زن در مسائل کلامی با یکدیگر به بحث پرداختند، یکی مؤمن بود و دیگری کافر، فاطمه سلام الله علیها زن مؤمنه را با استدلال یاری کرد مؤمنه بر کافره پیروز شد و از این پیروزی شادکام گشت. فرمود: خوشحالی فرشتگان به خاطر غلبه تو از تو بیشتر است، و غم شیطان نیز از غم مغلوب سنگین تر... (7)

زهرا راضی و خشنود به مقدرات و رضای الهی است و آنجا که وظیفه، صبر باشد، بر مصائب صبر می کند.

فاطمه علیها السلام به یاری خانواده های رزمندگان و شهیدان می شتافت و با آنها اظهار همدردی می کرد. ایشان هر هفته، روزهای شنبه به سوی مزار شهدای احد می شتافت و برای حمزه علیه السلام و دیگر شهدای احد طلب آمرزش و علو درجات می نمود. (8)

 


(6) انساب الاشراف، ص 125.

(7) الاحتجاج، ج 1، ص 18، روایت 15؛ بحار الانوار، ج 2، ص 8، روایت 15.

(8) بحار الانوار، ج 43، ص 9.

حضرت زهرا سلام الله علیها در خانه ی دومین شخص اسلام یعنی سپهسالار شجاع و نیرومند اسلام و وزیر مشاور مخصوص نبی گرامی زندگی می کرد. موقعیت حساس اسلام و شوهرش را به خوبی درک می کرد و می دانست که اگر شمشیر علی علیه السلام نباشد، اسلام در برابر دشمنان متجاوز و مهاجم نمی پاید. سپاه اسلام همیشه در حال آماده باش بود. در هر سال چندین جنگ واقع می شد و علی بن ابی طالب علیه السلام در تمام آن جنگها شرکت داشت.

زهرای عزیز از مسولیت سنگین و حساس خودش خبر داشت و از حدود تأثیر و نفوذ زن در روحیه ی شوهر کاملاً مطلع بود. خبر داشت که خانه به منزله ی سنگر و آسایشگاه مرد است و وقتی از میدان مبارزات زندگی و برخورد با حوادث و مشکلات دنیای خارج خسته شد به آن جا پناه می برد تا تجدید نیرو کند و خودش را برای کار و انجام وظیفه آماده نماید و ریاست این آسایشگاه مهم به عهده ی زن واگذار شده است. به همین جهت اسلام شوهرداری را در ردیف جهاد قرار داده است.

موسی بن جعفر علیه السلام می فرماید: جهاد زن این است که خوب شوهرداری کند. (1)

هنگامی که سپهسالار فداکار اسلام یعنی علی بن ابی طالب علیه السلام با تنی خسته و کوفته و زخمی از میدان نبرد به خانه بازمی گشت از مهربانی ها و دلگرمی ها و نوازش های همسر عزیزش برخوردار می شد. زخم های تنش را پانسمان می کرد. لباس های خون آلود جنگ را می شست و خبرهای جنگ را از او می شنید.

نوشته اند وقتی رسول خدا از جنگ احد برگشت، شمشیرش را به فاطمه داد و فرمود: خون هایش را بشوی. علی بن ابی طالب علیه السلام نیز شمشیرش را به فاطمه داد و فرمود: خون هایش را بشوی. (2)

علی علیه السلام می فرماید: وقتی به خانه می آمدم و به زهرا علیها السلام نگاه می کردم تمام غم و غصه هایم بر طرف می شد. (3)

علی علیه السلام می فرماید: به خدا سوگند هرگز کاری نکردم که فاطمه علیها السلام غضبناک شود. فاطمه هم هیچگاه مرا خشمناک ننمود. (4)

وظیفه سنگین و مهم دیگر حضرت زهرا سلام الله علیها بچه داری و تربیت فرزند بود. فاطمه سلام الله علیها پنج فرزند به دنیا آورد: حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن.

پنجمین فرزند آن حضرت که محسن نام داشت، هنوز تولد نیافته به شهادت رسید. (مطالب مربوط به ایشان را در بخش شهادت زیر عنوان «محسن شهید» بخوانید.) دو پسر و دو دختر از آن حضرت باقی ماند. نسل پیغمبر اکرم از فاطمه از طریق فرزندان آن حضرت علیها السلام تداوم یافت.

رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله می فرمود: خدا ذریه ی پیغمبران را در صلب خودشان قرار داده ولی نسل مرا در صلب علی علیه السلام مقرر فرمود پس من پدر اولاد فاطمه هستم. (5)

شاید بعضی گمان کنند که بچه داری بیش از این نیست که پدر، لوازم زندگی فرزندانش را فراهم سازد. و مادر، تر و خشکشان کند و در تهیه ی غذا و شستن لباس هایشان کوشش کند. و هیچ مسؤولیت دیگری در قبال فرزندانشان ندارند، اما اسلام به این حد اکتفا نمی کند بلکه پدر و مادر را در قبال وظیفه ی بزرگتری مسؤول می داند. اسلام شخصیت آینده ی کودک را مرهون تربیت و پرورش و مراقبت پدر و مادر می داند. تمام حرکات و سکنات و افعال و گفتار پدر و مادر در روح حساس و لطیف فرزند تأثیر می کند. هر فرزندی نماینده ی کیفیت سلوک و رفتار پدر و مادرش می باشد. پدر و مادر وظیفه دارند که با کمال دقت مراقب آینده ی کودکانشان باشند و مواظب باشند طفل بی گناه که نهادش بر خوبی آفریده شده فاسد و بدبخت نگردد. حضرت زهرا که خود تربیت یافته ی دامن وحی بود از تربیت اسلامی آگاه بود. اطلاع داشت که از چگونگی شیر مادر و بوسه هایی که بر کودکانش می زند و با آنان بازی می کند، گرفته تا تمام حرکات و اعمال و گفتارش، در روحیه ی حساس آنها اثر دارند. می دانست باید امام تربیت کند و نمونه هایی را به جامعه تحویل دهد که آینه و معرف حقیقت و روح اسلام باشند و حقایق و معارف قرآن در وجودشان جلوه گر باشد و این موضوع کار سهل و آسانی نیست.

فاطمه علیها السلام می دانست باید فرزند بردباری همانند امام حسن علیه السلام تربیت کند که در موقع حساس اسلام، دندان بر جگر بگذارد و برای حفظ منافع عالی اسلام و فراهم ساختن زمینه ی انقلاب اساسی، سکوت کند و به وسیله ی صلح با معاویه، به جهانیان بفهماند که اسلام تا بتواند صلح را بر جنگ ترجیح می دهد و بدان وسیله عوام فریبی و ظاهرسازی و حقه بازی معاویه را آشکار سازد. می دانست باید مانند امام حسینی تربیت کند که در موقع احتیاج اسلام، جان خود و عزیزانش را در راه دفاع از دین و مبارزه ی با بیدادگری فدا کند و به وسیله ی خون های عزیزانش درخت اسلام را سیراب گرداند. می دانست باید دخترانی همانند زینب و ام کلثوم پرورش دهد که به وسیله ی ایراد خطبه ها و سخنرانی های شورانگیز، دستگاه ظلم و ستم بنی امیه را رسوا و مفتضح سازند، و جلو مقاصد شوم آنان را بگیرند. فاطمه علیها السلام در دانشگاه خانه، به زینب درس فداکاری و شجاعت داد تا مرعوب دستگاه بیدادگر یزید نگردد و با سخنرانی های آتشین خویش، دوست و دشمن را بگریاند و مظلومیت برادرش و بیدادگری بنی امیه را فاش سازد. نمونه های خارق العاده که از آن مکتب اعجازآمیز بیرون آمد، به خوبی می تواند روح پر عظمت و نیروی فوق العاده ی حضرت زهرا را نشان دهد.

زهرا علیها السلام محیط خانه را بسیار بزرگ و حساس می دانست. آن را کارخانه ی بزرگ انسان سازی و دانشگاه مهم تمرینات نظامی و درس فداکاری می شمرد. می دانست که تربیت شدگان این مدرسه، هر درسی را که در اینجا بیاموزند، در میدان بزرگ اجتماع به مرحله ی ظهور و بروز درخواهند آورد. و آنچه را در اینجا تمرین کنند در آینده عمل خواهند کرد، حضرت زهرا از زن بودن احساس حقارت و کوچکی نمی کرد و مقام زن را بسی عالی و شامخ می دانست و این لیاقت را در خویش می دید که دستگاه آفرینش چنین مسؤولیت سنگین و مهمی را بر دوشش نهاده و چنین پایگاه مهمی را بدو عطا نموده است.

 


(1) وافی، کتاب نکاح، ص 114.

(2) سیره ابن هشام، ج 3، ص 106.

(3) مناقب خوارزمی، ص 256.

(4) مناقب خوارزمی، ص 256.

(5) مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 387.

بیچاره بعضی از کلمات! چه بر سرشان که نیامده! بعضی از آن ها آن قدر از معنای خود تهی شده اند که باید به حالشان رقت برد. این تحریف در معنا، هم در مفاهیم سیاسی و اجتماعی همچون استعمار، دموکراسی و آزادی راه پیدا کرده است و هم در مفاهیم و حقایق مذهبی.

ما هر آن که صدای خود را آهسته کند، مؤمن می دانیم و آن که به کار کسی کاری نداشته باشد، متقی! و هر که کلاه خود کج بگذارد زاهد! و آن که بگوید من به خاطر خدا کار می کنم، مخلص.

ما این کلمات را آن قدر ساده به کار برده ایم و تصورمان درباره آنها سطحی است که اگر بشنویم معنا و حقیقتی غیر از این که تا حال شنیده ایم دارند، باورمان نمی شود و چه بسا برآشوبیم یا تصور کنیم که می خواهند به کلمات رنگ و لعابی تازه بخشند. بیچاره اخلاص که از اخلاص تهی شده.

اگر بتوان از علایم، عوامل، (1) مراحل، (2) موانع و آثار اخلاص یا از تفاوت مخلِص و مخلَص به بهانه این که جای بحث آن این جا نیست، گذشت، اما از توضیح "حقیقت اخلاص" نمی توان درگذشت. حقیقت اخلاص، فقط خدا را در نظر داشتن است و فقط برای او کار کردن. (3) .

اخلاص، آزادی از وابستگی به مدح و ستایش دیگران است (4) و خالی بودن از هوای نفس. (5) .

اخلاص یکی بودن ظاهر است و باطن، درون است و برون. و زهرا علیهاالسلام در اوج قله اخلاص بود.

او در جواب پدرش که می فرمود: دخترم! هم اکنون جبرییل در نزد من است و از جانب خدا پیام آورده که هر چه بخواهی تحقق می یابد، می گوید مرا جز ذات او هیچ تمنایی نیست. (6) .

او با این که سه روز بود خود و فرزندانش هیچ نخورده بودند، پیراهنش را نزد یک یهودی گرو می گذارد تا سائلی را از خانه خود نراند. وقتی سلمان اصرار می کند کمی از نان و خرما را خود بردارد، می گوید: سلمان! این کار را فقط برای خدا انجام دادم، از این رو از آن هیچ برنخواهم داشت. (7).

راوی می گوید: از حسین بن روح- یکی از نواب امام زمان علیه السلام- پرسیدم: رسول خدا صلی الله علیه و آله چند دختر داشت؟ او گفت: چهار دختر. پرسیدم: کدام یک از همه با فضیلت ترند؟ جواب داد: فاطمه علیهاالسلام. پرسیدم: با اینکه او از همه فرزندانش کوچک تر بوده و کمتر مصاحبت رسول را درک کرده، چرا او با فضیلت تر است؟ حسین بن روح جواب داد: به سبب دو خصلت که خدای سبحان مخصوص او گردانیده بود. یکی این که وارث رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و دیگری این که نسل رسول خدا صلی الله علیه و آله از ذریه اوست و خداوند سبحان اینها را به او ارزانی نداشت مگر به دلیل اخلاص او در نیت. (8) .

پس با هم به کلام این عبد مخلص خدا گوش می سپاریم.

"من اصعد الی الله خالص عبادته اهبط الله عزوجل الیه افضل مصلحته" (9) ؛

کسی که عبادت خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بلند مرتبه برترین مصلحت او را به سوی او می فرستد.

 


(1) زهرا علیهاالسلام در خطبه غرائش در مسجد مدینه، روزه را یکی از عوامل استحکام و استقرار اخلاص می داند. "والصیام تثبیتاً للاخلاص".

(2) اخلاص سه مرحله دارد: در عمل، که خوب و بد، حق و باطل مخلوط نشوند و آمیخته نباشند. در نیت، که از خوف جهنم و عشق به بهشت به مرحله بالاتر راه بیابد. در دعای مکارم آمده است: "و انته بنیتی الی احسن النیات"، نیت مرا به عالی ترین نیت ها برسان. در دین، آن هم با این تعبیر "مخلصاً له الدین". این نوع تعبیر هر نوع التقاطی گری و نؤمن ببعض و نکفر ببعض را نفی می کند.

(3) میزان الحکمة، ج 3، ص 63 - 64.

(4) میزان الحکمة، ج 3، ص 63 - 64.

(5) میزان الحکمة، ج 3، ص 63 - 64.

(6) "لا حاجة لی غیر النظر الی وجهه الکریم"، ریاحین الشریعه، ج 1، ص 105.

(7) بحارالانوار، ج 43، ص 73.

(8) بحارالانوار، ج 43، ص 37.

(9) بحارالانوار، ج 71، ص 184 و ج 70، ص 249.

روزی پیامبر خدا صلی اللّه علیه و آله بر فاطمه مرضیّه علیهاالسلام وارد شد و دید آن مخدّره خود را به وسیله آنچه بر روی شتر بود پوشانده است و مشغول دستاس کردن می باشد و شیر خواره اش نیز در دامانش شیر می نوشد.

حضرت رسول گریان شد و فرمود: ای دخترم! تلخی های دنیا زودگذر می باشد ولیکن لذّتهای آخرت جاوید است.

فاطمه زهرا اظهار داشت: من خداوند را بر نعمت هایش شکر می گویم و در تمام حالات حقّ او را پاس می دارم.

در همین لحظه بود که خداوند متعال این آیه شریفه قرآن را بر حضرت رسول فرستاد: "وَ لَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی" (1)

 


(1) بحار الانوار، ج 43، ص 86.

"... و صَدَّقَتْ بِکَلِماتِ رَبِّها وَ کُتُبِهِ وَ کانَتْ مِنَ الْقانِتین" (1) ؛

... و مریم کلمات پروردگار خویش و کتابهای آسمانی او را با کمال ایمان تصدیق کرد و از قانتین بود.

قانتین و قانتات از مادّه قنوت است و قنوت از نظر راغب، دوام طاعت توأم با خضوع معنی می دهد. (2) از نظر طبرسی قنوت بر اساس آیه فوق دمیده شدن روح الهی در مریم دختر عمران و پاداشی بود در برابر پاکدامنی و دوام اطاعت و نماز و دعا و سکوت وی "فَنَفَخْنا فیهِ مِنْ رُوحِنا" (3) .

فاطمه زهرا علیهاالسلام نیز آنچنان به خدای خود تعلق داشت و به درگاه او التجا می کرد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این دعا را به وی تعلیم دادند:

"یا حَیُّ یا قَیُّومُ بِرَحْمَتِکَ اَسْتَغیث فَلا تَکِلْنی اِلی نَفْسی طَرْفَةَ عَیْن وَ اَصْلِح لی شَأْنی کُلّه" (4) ؛

ای زنده و ای پاینده! به رحمتت استغاثه می کنم، پس مرا لحظه ای به خود وامگذار و تمام کارهایم را برایم اصلاح فرما.

 


(1) تحریم، 12.

(2) مفردات الفاظ القرآن الکریم، ص 428.

(3) تحریم، 12.

(4) جمع الجوامع، ج 1، ص 975؛ سفر الفردوس دیلمی، حدیث 8653.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم