فاطمه علیها السلام از کودکی هم آغوش حوادث و محرومیت ها بود. حوادث غم انگیزی از آغاز زندگی برای او پدید آمدند که در برابر آنها بسیاری از بزرگ سالان ذوب می شوند. و دشواری هائی در حیات ایجاد شدند که هر یک به تنهائی برای به زانو درآوردن آدمی کفایت می کردند. به عنوان نمونه به موارد زیر توجه می کنیم:
- تحمل محرومیت ها: او در محیط سخت و محرومانه ای چشم به جهان گشود و در محیطی بحرانی توأم با فقر و محرومیت اقتصادی تربیت شد. شاید برای خانواده او نسبتاً آسان بود که زندگی را با رفاهی نسبی بگذرانند اما دیدار نامرادی های مؤمنان، خود برای آنها رنج دهنده و دشوار بود. میزان محرومیت به حدی بود که جز با شجاعت روحی و صبر و تحمل بی نظیر نمی شد با آن مواجه گشت و فاطمه علیها السلام در سایه سرپرستی پدر این چنین زندگی گذراند.
- تحمل فراق مادر: او هنوز کودکی خردسال بود و به مادر نیازمند. اما دست اجل مهلت نداد و فاطمه علیها السلام خیلی زود از نوازش و سرپرستی مادر محروم شد آن هم مادری که زجر دیده و زحمت کشیده بود و یادآوری صحنه های تحمل این مادر برای فاطمه علیها السلام خود مصیبت آفرین بود. گرد یتیمی بر سرش نشست. او و پدرش تنها غمخوار خود را از دست دادند و از آن پس با دشواری های بیشتری مواجه شدند که تنها صبر و تحمل فاطمه علیها السلام در این زمینه چاره ساز بود.
- تحمل آزار پدر: او از همان خردسالی به همراه پدر بود. در خانه کعبه حضور می یافت و صدمه و آزار مشرکان را تماشا می کرد زخم زبان های آنها را می شنید و زجر دادن و سنگ زدن آنان را بر پدر می دید. او تماشا می کرد که پدرش را در مسجدالحرام کتک می زدند و ناگزیر به صبر و تحمل می شد و گاهی هم می کوشید خود را سپر پدر قرار دهد و سنگ دشمن را بر سر و روی خود تحمل کند و برای اسلام آنها را بپذیرد و این خود در دریادلی آینده اش مؤثر بود.
- در تحمل رنج هجرت: او تنها پناه ظاهری خود را پدر می شناخت ولی فشار خصم سبب شد که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله تنها، و بدون فاطمه علیها السلام از مکه به مدینه هجرت کند. تحمل آن برای فاطمه علیها السلام دشوار بود ولی می کوشید قهرمانانه بایستد و سرانجام برای روز موعود به همراه علی علیه السلام با دیگر فواطم به مدینه هجرت کند. و اینکه این مدت چگونه بر او گذشت مسأله ای است که خود فاطمه علیها السلام باید از آن سخن گوید.
در کل، او از آغاز زندگی و در خردسالی رنج این جهان را کشیده و تلخی ها و مرارتهای دنیا را شخصاً تحمل کرده و شاهد حوادث بحرانی و خطرناکی در جامعه خود بوده است. در دشواریها چندان متحمل بود که او را صابره خوانده اند و در زجرها چندان با پدر همگامی کرد که او را شریک پدر شمردند و در مهرورزی به پدر چندان تلاش کرد که مصداق ام ابیها گردید.