بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

۱۱۵ مطلب با موضوع «فضایل و مناقب» ثبت شده است

امام حسن علیه السّلام فرموده است:

هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله مسجدش را در مدینه ساخت و در خانه خود را به روی مسجد باز گذاشت، مهاجرین و انصار نیز درهایی از خانه های خود به طرف مسجد گشودند. خداوند متعال اراده فرمود که فضیلت حضرت محمد و خاندان والای او را آشکار کند، لذا جبرئیل نازل شد و از سوی خداوند متعال دستور آورد که: پیش از آنکه عذاب الهی فرود آید، باید همه درهایی که به سوی مسجد باز است، بسته شود!

نخستین کسی که پیامبر صلی الله علیه و آله به او دستور داد در خانه اش را ببندد، عباس عموی حضرت بود. بعد عمر بن خطاب از راه رسید و گفت: ای رسول خدا! دوست دارم به هنگام رفتن به جایگاه نماز شما را ببینم، اجازه فرمایید روزنه ای به مسجد باز کرده تا بتوانم شما را ببینم.

حضرت فرمود: خداوند متعال چنین اجازه ای نمی دهد.

گفت: به اندازه ای که بتوانم صورتم را بر آن بگذارم.

فرمود: خداوند اجازه نمی دهد.

گفت: به اندازه ای که بتوانم یکی از چشمهایم را روی آن بگذاریم.

فرمود: خداوند اجازه نمی دهد.

آنگاه فرمود: اگر بگویی به اندازه سر سوزن به تو اجازه نخواهم داد.

سپس فرمود: سوگند به آن کسی که جانم در دست اوست. من شما را خارج و آنها (علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام) را داخل نکردم، بلکه خداوند آنان و شما را خارج کرد. (1) .

حدیث «سد ابواب» از احادیث متواتری است که در فضیلت علی و فاطمه علیهما السلام است و در همان سال اول هجرت تحقق یافت و تمامی سیره نویسان داستان آن را این گونه نوشته اند که:

پس از هجرت پیامبر به مدینه و ساختن مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و اصحاب، خانه های خود را در اطراف آن ساختند و هر کدام از خانه ها دری به مسجد داشت که از همان درها وارد مسجد می شدند. روزی جبرییل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: خدایت امر کرده همگان باید درهای خصوصی به سوی مسجد را ببندند، مگر علی علیه السّلام و فاطمه علیها السلام.

سبط الجوزی مینویسد:

«این عمل سر و صدایی در میان برخی پدید آورد و گمان کردند این استثنا از جنبه عاطفی است. رسول خدا صلی الله علیه و آله همه را گرد آورد. آن گاه برای روشن شدن اذهان خطبه ای ایراد نموده و فرمود: من از جانب خود هرگز دستور بازماندن و بسته شدن دری را نداده ام، بلکه این امری بود از جانب خدا و من هم از آن پیروی کردم». (2) .

این حدیث آن چنان پر اهمیت است که عمار در مسجد پیامبر با بهره جستن از آن بر ابوبکر احتجاج کرد. او سه فضیلت از فضایل علی را برشمرد که نخستین آن همان داستان سد ابواب بود و آن دو دیگر، یکی همسری زهرا و دیگری گفته رسول الله: «انا مدینة العلم و علی بابها فمن اراد الحکمة فلیأتها من بابها». (3) .


(1) کشف الغمة،ج 1، ص 330؛ تفسیر امام حسن عسکری، ص 17.

(2) مسند احمد، ج 1، ص 175؛ ج 4، ص 369؛ خصائص النسائی، ص 13؛ صحیح الترمذی؛ ج 2، ص 301؛ الدر المنثور، ج 6، ص 122؛ الصواعق المحرقة، ص 76؛ کنز العمال، ج 6، ص 155 - 156؛ اسد الغابة، ج 2، ص 314.

(3) الاحتجاج، ج 1، ص 196؛ بحارالانوار، ج 28، ص 198.

حضرت فاطمه علیها السلام یکی از پنج نفری بود که در جریان مباهله با نصارا حضور داشت. داستان از این قرار است:

در سال دهم هجرت گروهی از نصارای نجران، به قصد بحث و کنجکاوی خدمت رسول خدا رسیدند، دو نفر از بزرگان آنها به نام «سید» و «عاقب» و اسقف بزرگ آنها به نام «ابوحارثه» در این جمع حضور داشتند. مسائل مختلف و از جمله کیفیت خلقت حضرت عیسی علیه السّلام مورد بحث قرار گرفت. پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله آیاتی از اوائل سوره آل عمران را برایشان تلاوت فرمود. بحث به جدل کشید. در آن هنگام این آیه نازل شد:

«فَمَنْ حاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جائَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَکُم وَ نِسائَنا وَ نِسائَکُمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَتَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبینَ». (1) .

یعنی: هر کس که بعد از ورود علم (آیات) بر تو، جدال می کند به آنها بگو: بیائید تا ما فرزندان خودمان را و شما هم فرزندان خودتان را، و ما زنان خودمان را و شما هم زنان خودتان را، و ما نفوس خودمان را و شما نفوس خودتان را (برای مباهله و نفرین) دعوت کنیم و از خدا تقاضا کنیم که دروغگویان را مورد طرد و لعن خود قرار دهد.

رسول اکرم نیز بر طبق دستور خداوند متعال نصارای نجران را به مباهله دعوت نمود. آنها نیز پذیرفتند لیکن پیشنهاد کردند که تا روز بعد تأخیر بیفتد.

جماعت نصارا موضوع مباهله را با خودشان به مشورت گذاشتند. ابوحارثه اسقف بزرگ آنها گفت: باید منتظر فردا باشیم تا محمد با چه کسانی به مباهله می آید. اگر با خانواده و فرزندانش آمد. معلوم می شود به گفته خود یقین دارد که عزیزترین افراد را در معرض خطر قرار می دهد، در این صورت صلاح نیست که وارد مباهله شویم. و اگر با چند نفر از اصحابش به مباهله آمد معلوم می شود در گفتارش شک دارد، در این صورت با او مباهله خواهیم نمود.

روز بعد نصارای نجران به میعادگاه آمدند، مسلمین نیز اجتماع کرده بودند. در این هنگام پیامبر را دیدند که به اتفاق یک مرد جوان و یک زن و دو کودک به سوی میعادگاه می آید. اسقف بزرگ از مسلمان ها پرسید اینها چه کسانی هستند؟.

گفته شد: آن جوان علی ابن ابی طالب پسرعمو و داماد محمد است. آن زن فاطمه دختر پیامبر و عزیزترین افراد می باشد و آن دو کودک حسن و حسین فرزندان فاطمه و علی هستند.

رسول خدا به اتفاق این چهار نفر وارد شد و برای مباهله دو زانو روی زمین نشست. ابوحارثه وقتی این منظره را دید به همراهانش گفت: به خدا سوگند محمد با اطمینان و جرأت کامل همانند پیامبران نشسته و آماده مباهله است. صورت هایی را مشاهده می کنم که اگر از خدا بخواهند، کوه از جا کنده می شود. می ترسم اگر بر ما نفرین کنند همه مسیحیان روی زمین به هلاکت برسند. مصلحت نیست مباهله کنیم. از مباهله منصرف شدند و خدمت رسول خدا رسیده تقاضای مصالحه کردند که مورد قبول قرار گرفت. (2).

قضیه مباهله داستانی است معروف که در شأن آن آیه مذکور نازل شده است و سنی و شیعه اتفاق دارند که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله جز علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام را برای مباهله پیشنهاد نکرد. و این فضیلتی است بزرگ برای حضرت فاطمه و هم چنین برای شوهرش حضرت علی و برای دو فرزندش حسن و حسین سلام اللَّه علیهم اجمعین. جالب این جاست که در آیه مذکور حسن و حسین به عنوان فرزندان رسول خدا و فاطمه به عنوان زن بیت پیامبر، و علی بن ابی طالب به عنوان نفس پیامبر معرفی شده اند.


(1) آل عمران، 61.

(2) مجمع البیان، ج 2، ص 452؛ الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 293؛ روح البیان، ج 2، ص 44.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اگر در روز زمین بندگانی برتر از علی و فاطمه و حسن و حسین وجود می داشت خداوند به من دستور می داد که آنها را با خود برای مباهله بیرون ببرم، لکن به من فرمود که با وجود ایشان مباهله کنم و آنان برترین خلقند و من به وسیله آنان بر مسیحیان غلبه کرده و پیروز شدم. (3).

دقت شود که جریان مباهله در سال دهم رخ داده که آن هنگام حضرت چندین همسر داشتند، اما هیچ یک از آنان (حتی عایشه) را همراه خود نبردند، بلکه حضرت فاطمه (س) را مشمول «نساءنا» قرار دادند.


(3) ینابیع المودة، قندوزی، ص 224.

علم حضرت دانشی زمینی نیست، بلکه متصل به خداوند و جریان وحی است:

ابوبصیر می گوید: از امام محمد باقر علیه السلام در مورد مصحف پرسیدم،

فرمود: .... اخبار آنچه تا به حال بوده است و آنچه که تا روز قیامت خواهد بود و اخبار هر یک از آسمانها و تعداد فرشتگان هر یک از آنها، نام های فرستادگان خدا از انبیای مرسل و غیر مرسل و اقوامی که اینان بر آنها مبعوث شده اند. اسامی مخالفان و گروندگان به آنها، اسامی تمام مؤمنان و کافران از آغاز تا پایان آفرینش، نامهای هر شهر و آمار کافران... اسامی همه آفریدگان و مدت عمر آنها، تعداد کسانی که وارد بهشت می شوند. تعداد جهنمیان و نام های هر یک از آن دو گروه و نیز علم قرآن به همان گونه که نازل شده و همچنین علم تورات و انجیل و زبور به همان ترتیب نزول و تعداد درختان و سنگریزه های هر شهر و دیار وجود دارد.

حضرت باقر علیه السلام فرمود: خداوند این مصحف را توسط جبرائیل، میکائیل و اسرافیل نزد آن حضرت فرستاد. این نزول در ثلث دوم شب جمعه در هنگامی که حضرت در محراب خود به نماز ایستاده بود واقع شد. فرشتگان پس از اتمام نماز از حضرت به او سلام کردند و گفتند: خداوند به تو سلام می رساند و سپس مصحف را در دامان آن حضرت گذاشتند. (9)

و از حماد بن عثمان آمده است که روزی امام صادق علیه السلام فرمودند:

در سنه یکصد و بیست و هشت، زنادقه خروج می کنند و این جریان را از مصحف فاطمه علیها السلام نقل می کنم. حماد پرسید: مصحف فاطمه علیها السلام چیست؟

حضرت فرمودند:

«... لیس فیه شی من الحلال و الحرام ولکن فیه علم مایکون». (10)

در مصحف فاطمه علیها السلام چیزی از حلال و حرام نیست، ولی حوادث و اتفاقات روزگار در آن آمده است.


(9) دلائل الامامة، ص 27- 28.

(10) کافی، ج 1، ص 240، ح 2؛ بحارالانوار، ج 26، ص 44، ح 77؛ بصائر الدرجات، ص 157، ح 18.

فاطمه علیها السلام را از آن رو فاطمه نامیدند که پروردگار از دانش خود آن قدر به او نوشاند که از هر استادی بی نیاز شد. (1)

فاطمه علیها السلام به علی علیه السلام گفت: نزدیک بیا تا تو را از آن چه واقع شده و آن چه اکنون می شود و آن چه تا روز قیامت واقع خواهد شد، با خبر کنم. (2)

فاطمه علیها السلام را بدان سبب بتول نامیدند که از نظر فضل و دین و حسب، سرآمد تمامی زنان بود. (3)

براستى خداى متعال ده چیز را به ده نفر از زنان مرحمت کرد: توبه را به حوا همسر آدم علیه السلام... و علم را به فاطمه سلام اللَّه علیها همسر على مرتضى صلوات اللَّه علیه.(4)

زنی خدمت زهرا علیها السلام رسید و مسایل دینی بسیاری پرسید. زهرا علیها السلام همه را پاسخ داد و در پایان با گشاده رویی گفت: هر گاه سؤالاتی داشتی بیا و بپرس. همه را پاسخ خواهم گفت. (5)

از برخی روایت ها استفاده می شود که زهرا علیها السلام از سوی پدرش مرجع پاسخ گویی به پرسش ها و مسایل زنان بوده است.

اما بهترین نمونه و شاهد بر علم بی کران زهرا علیها السلام همان خطبه ها و سخنرانی های اوست. به ویژه خطبه آن حضرت در مسجد مدینه در مقابل مهاجر و انصار، در احتجاج با ابوبکر. این خطبه همتا و هم پای برخی خطبه هایی است که امیرالمؤمنین بیست و پنج سال بعد برای اهل کوفه می خواند. می توان بند بند این خطبه را با فقرات برخی خطبه های نهج البلاغه مقایسه کرد تا به عمق این معنا و صحت این ادعا پی برد، هم چنان که می توان دعاهای وارده از زهرا علیها السلام و مضامین بلند آن را با ادعیه وارده از علی علیه السلام و دیگر امامان معصوم مقایسه کرد تا باز هم به همین نتیجه رسید. (6) بی جهت نیست که آن حضرت را «ام الفضایل» و «ام العلوم» (7) می نامند.

به راستی که ما را از علوم و فضایل بی کران زهرا علیها السلام و از هدایت و معارف بلند او محروم ساختند.


(1) بحارالانوار، ج 43، ص 13.

(2) «نادت فاطمة ادن لاحدثک بما کان و بما هو کائن و بما لم یکن الی یوم القیامة حین تقوم الساعة» بحارالانوار، ج 43، ص 8، ح 11.

(3) «سمیت فاطمة علیها السلام البتول لانقطاعها عن نساء زمانها فضلا و دینا و حسبا» بحارالانوار، ج 43، ص 15، ح13.

(4) انّ اللَّه تعالى أعطى عشرة أشیاء لعشرة من النساء: التوبة لحوّا زوجة آدم... والعلم لفاطمة زوجة المرتضى (بحارالانوار، ج 43، ص 34. )

(5) بحارالانوار، ج 2، ص 3.

(6) وحی و رهبری، آیت الله جوادی آملی، مقاله سوم، حضرت زهرا علیها السلام، ص 225 «همتایی امیرالمؤمنین و صدیقه کبری در تبیین معارف الهی».

(7) ریاحین الشریعة، ص 9. این دو از کنیه های آن حضرت است.

ابن حزم نقل می کند که: عبداللَّه بن عمر و فاطمه دختر پیغمبر و سایر صحابه صدقاتشان را در مدینه وقف نمودند و این از آفتاب روشن تر است و اَحَدی از آن بی خبر نیست. (8)

بردن نام فاطمه علیها السلام از سوی ابن حزم دلیل بر منزلت فقهی اوست، اگر در کتابهای روایی تتبّع کنیم موارد بسیاری از فقه و درایت فاطمه سلام الله علیها را خواهیم یافت که به اعتراف اهل تحقیق، به صورت یک کتاب مستقل می توان ارائه داد. ابن حزم، اصرار فاطمه سلام الله علیها را بر اینکه جسدش پس از مرگ، هنگام حمل برای دفن، دیده نشود، آورده است و می گوید: «فهم دقیق او نسبت به این امر و اعلام آن، بسیاری از فقهای مسلمین را بر آن داشته که به استحباب این مطلب فتوا دهند!» علمای شافعی و حنبلی نیز گفته اند: «که سُنّت است هنگام نهادن جنازه زن در قبر و لحد، آن را از نظرها استتار کنند.» بالأخره حضرت فاطمه سلام الله علیها دارای روحی دانا و فهمی دقیق نسبت به اسلام و احکام آن بود. و شاید کسی که با تَتَبّع در کتابهای روایی بنگرد، بر بسیاری از موارد فقه و بینش دقیق حضرت فاطمه، زهرای بتول علیها السلام برخورد کند.

آقای «محمد منتصر کتانی» در فقه و درایتِ فاطمه علیها السلام، به نقل قضایای بسیاری پرداخته است و نیز همه کسانی که از فقه حضرت فاطمه علیها السلام سخن گفته اند، این موارد را یاد کرده اند.

هرگاه به گوهر والای حضرت زهرا علیها السلام بیندیشیم و نقش های مهمی را که به ایفای آن قیام کرده، بنگریم و کارهایی را که بدان اقدام نموده، از نظر بگذرانیم، خواهیم دید که او با فقه کامل از کتاب خدا و سنّت رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله عمل می کرده و اصرار داشته که همه اعمال و رفتارش، تابع سُنّت مصطفی صلی اللَّه علیه و آله و هدایت آن حضرت باشد.

بنابراین، هنگامی که فقه او را می نویسیم، در حقیقت چهره انسانی را ترسیم می کنیم که متفقّه در دین است. اما او به جای اینکه برای فتوا دادن بنشیند، حیات و زندگی اش، تعبیری از فقه نبوت بود، که آن را از مصطفی صلی اللَّه علیه و آله گرفته بود و به اینگونه، نمونه ای بود از زن مسلمان صالح و کامل که از آن رود عظیم بهره گرفته است و از اخلاق پدر و مادرش کسب فیض نمود، و در مکتب و مدرسه نبوّت نشو و نما یافت و به آن اعمال بنیادین قیام کرد.


(8) صحیح بخاری، ج 2، ص 584.

یکی از کمالات والای حضرت صدیقه زهرا علیها السلام عرفان و علم حقیقی او به ذات و صفات حضرت باری تعالی و همه حقائق هستی است. معرفتی که از وراء همه حجاب های ظلمانی و نورانی داشت. همه آنچه برای یک بشر رشد و تکامل تصور شود او احراز نموده بود و به مقام بلند اَمَة اللهی نائل شده بود.

دلائل گوناگون برای اثبات علم و معرفت فاطمه علیها السلام وجود دارد امّا آنچه برای ما مهم است مجاهده و کسب شایستگی برای کسب معرفت فاطمه زهرا علیها السلام می باشد که در روایات دینی معرفت او عدیل و قرین درک شب قدر شمرده شده است.

قال الصادق علیه السّلام: «هِیَ الصِّدیقَةُ الْکُبْری وَ عَلی مَعْرِفَتِها دارَتِ الْقُرُونُ الْاُولی».

فاطمه علیها السلام آن بانوی بسیار راستگوی بزرگ است که پیشینیان بر طبق شناخت از او روزگار می گذرانند.(4) .


(4) بحارالانوار، ج 43، ص 105؛ امالی شیخ طوسی، ص 668.

زنی خدمت امام صادق علیه السّلام رسید و عرض کرد: من زنی بی همسر هستم.

امام فرمودند: منظورت چیست؟

عرض کرد: ازدواج نمی کنم و از آن دوری می نمایم، و با این کار می خواهم به مقام عالی معنوی برسم.

امام صادق علیه السّلام فرمودند: از این عقیده دست بردار، هرگز ترک ازدواج موجب وصول به مقامات عالی معنوی نیست، اگر انسان با ترک ازدواج به چنین مقامی می رسید حضرت فاطمه علیها السلام سزاوارتر از تو بود که ترک ازدواج کند. چرا که هیچ کس در وصول به کمالات معنوی از فاطمه علیها السلام پیشی نگرفته است. (5) .

حسن بصری (زاهد معروف) می گوید: در امّت اسلام هیچ کس عابدتر از فاطمه علیها السلام نبود، آن قدر به عبادت ایستاد که پاهایش ورم کرد.


(5) وسائل الشیعه، ج 14، ص 118.

روزی که حضرت خدیجه علیها السلام از دنیا رفت، حضرت زهرا علیها السلام به دور پدر می چرخید و می پرسید:

«قالت: یا أبة أین امی»،

پدر جان، مادرم کجاست؟

جبرئیل علیه السّلام فرمود: یا رسول الله! سلام ما را به فاطمه برسان، و به او اطلاع بده که مادرش خدیجه در خانه های بهشتی با آسیه و مریم زندگی می کند.

وقتی این بشارت را حضرت زهرا علیها السلام شنید، فرمود:

«قالت: إن الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام»،

به درستی که خدا حقیقت سلام است و از اوست سلام و سلام به سوی اوست. (2) .


(2) بحارالانوار، ج 16، ص 1؛ ج 43، ص 27 – 28؛ المجالس، ص 110.

پیامبر صلی الله علیه و آله پس از ازدواج حضرت علی علیه السّلام و فاطمه علیها السلام، و سپری شدن مراسم عروسی، ابتدا از علی علیه السّلام پرسید: همسرت فاطمه علیها السلام را چگونه یافتی؟

امام پاسخ داد:

«نعم العون علی طاعة الله»،

خوب یار و یاوری است در اطاعت کردن از خدا.

سپس از دخترش پرسید: شوهرت را چگونه یافتی؟

فرمود: «خیر بعل»، بهترین شوهر است. (3) .


(3) مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 355 – 356؛ بحارالانوار ج 43، ص 133 - 117.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم