امام حسن علیه السّلام فرموده است:
هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله مسجدش را در مدینه ساخت و در خانه خود را به روی مسجد باز گذاشت، مهاجرین و انصار نیز درهایی از خانه های خود به طرف مسجد گشودند. خداوند متعال اراده فرمود که فضیلت حضرت محمد و خاندان والای او را آشکار کند، لذا جبرئیل نازل شد و از سوی خداوند متعال دستور آورد که: پیش از آنکه عذاب الهی فرود آید، باید همه درهایی که به سوی مسجد باز است، بسته شود!
نخستین کسی که پیامبر صلی الله علیه و آله به او دستور داد در خانه اش را ببندد، عباس عموی حضرت بود. بعد عمر بن خطاب از راه رسید و گفت: ای رسول خدا! دوست دارم به هنگام رفتن به جایگاه نماز شما را ببینم، اجازه فرمایید روزنه ای به مسجد باز کرده تا بتوانم شما را ببینم.
حضرت فرمود: خداوند متعال چنین اجازه ای نمی دهد.
گفت: به اندازه ای که بتوانم صورتم را بر آن بگذارم.
فرمود: خداوند اجازه نمی دهد.
گفت: به اندازه ای که بتوانم یکی از چشمهایم را روی آن بگذاریم.
فرمود: خداوند اجازه نمی دهد.
آنگاه فرمود: اگر بگویی به اندازه سر سوزن به تو اجازه نخواهم داد.
سپس فرمود: سوگند به آن کسی که جانم در دست اوست. من شما را خارج و آنها (علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام) را داخل نکردم، بلکه خداوند آنان و شما را خارج کرد. (1) .
حدیث «سد ابواب» از احادیث متواتری است که در فضیلت علی و فاطمه علیهما السلام است و در همان سال اول هجرت تحقق یافت و تمامی سیره نویسان داستان آن را این گونه نوشته اند که:
پس از هجرت پیامبر به مدینه و ساختن مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و اصحاب، خانه های خود را در اطراف آن ساختند و هر کدام از خانه ها دری به مسجد داشت که از همان درها وارد مسجد می شدند. روزی جبرییل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: خدایت امر کرده همگان باید درهای خصوصی به سوی مسجد را ببندند، مگر علی علیه السّلام و فاطمه علیها السلام.
سبط الجوزی مینویسد:
«این عمل سر و صدایی در میان برخی پدید آورد و گمان کردند این استثنا از جنبه عاطفی است. رسول خدا صلی الله علیه و آله همه را گرد آورد. آن گاه برای روشن شدن اذهان خطبه ای ایراد نموده و فرمود: من از جانب خود هرگز دستور بازماندن و بسته شدن دری را نداده ام، بلکه این امری بود از جانب خدا و من هم از آن پیروی کردم». (2) .
این حدیث آن چنان پر اهمیت است که عمار در مسجد پیامبر با بهره جستن از آن بر ابوبکر احتجاج کرد. او سه فضیلت از فضایل علی را برشمرد که نخستین آن همان داستان سد ابواب بود و آن دو دیگر، یکی همسری زهرا و دیگری گفته رسول الله: «انا مدینة العلم و علی بابها فمن اراد الحکمة فلیأتها من بابها». (3) .
(1) کشف الغمة،ج 1، ص 330؛ تفسیر امام حسن عسکری، ص 17.
(2) مسند احمد، ج 1، ص 175؛ ج 4، ص 369؛ خصائص النسائی، ص 13؛ صحیح الترمذی؛ ج 2، ص 301؛ الدر المنثور، ج 6، ص 122؛ الصواعق المحرقة، ص 76؛ کنز العمال، ج 6، ص 155 - 156؛ اسد الغابة، ج 2، ص 314.
(3) الاحتجاج، ج 1، ص 196؛ بحارالانوار، ج 28، ص 198.