بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

آن بانوی گران قدر و پرمعنویت در آیینه دل و اندیشه هفتمین امام نور، بسی پرشکوه و باعظمت است.

به راستی که او فانوس نور جاودانه و درخشنده خدا، قطب دایره هستی، محور و مرکز حق و عدالت، تک نسخهای از پیامبر خدا، ستوده ترین بانوی روزگاران، زیتونی است که برکاتش همگان را فراگرفته و نقطه محور و مرکزی است که به همراه خویش برکات و خیرات وصف ناپذیری را برای پیامبر و امت او آورد و آن گاه بسان خورشید جهان افروز، سرمشق و الگوی آراستگی و برازندگی و تلألؤ در زندگی انسان ها به ویژه حیات و تاریخ دنیای «زن» گردید.

امام کاظم علیه السلام در اشاره به این مفاهیم بلند فرمود: در خانه و جامعه ای که نام گرانقدر محمد، احمد، علی، حسن، حسین و فاطمه باشد و صاحب آن نامها به معنویت و عظمت آنها آگاه و باورمند باشد و حرمت آنها را پاس دارد، تهی دستی و نگون ساری به آن جا وارد نخواهد شد.

«لا یدخل الفقر بیتا فیه اسم محمد و فاطمة من النساء.» (22)

 


(22) سفینة البحار، ج2، ص662.


در اندیشه دهمین امام نور حضرت هادی علیه السلام، ریحانه ارجمند پیامبر، نماد دانش و بینش، دُر گران مایه دریای پارسایی و پاکدامنی، تجسم پروا و شب زنده داری، رمز نماز و نیایش، نمونه تربیت فرزند و ادب در برابر پدر و همسر، الگوی جهاد و روشن گری و خیرخواهی و دعوت به حق و عدالت و سرمشق هماره بشردوستی و مردم خواهی و دفاع از دین و دفتر و حقوق و امنیت و آزادی انسانهاست و به همین دلیل هم «فاطمه» نامیده شد. و خدای فرزانه، او و دوستداران راستین و رهروان راه پرافتخارش را از تیره روزی و آتش دوزخ دور نگاه داشت.

آن حضرت در این مورد از نیای گرانقدرش پیامبر آورده است که فرمود:

«لان الله فطمها و محبیها من النار.» (25)

دخت ارجمندم بدان دلیل «فاطمه» نامگذاری شد که خدا او و دوستدارانش را از آتش جدا و دور ساخته است.

 


(25) عوالم، ج11، ص30.

آن بزرگ پیشوای توحید و تقوا، در نظرگاه حضرت جواد علیه السلام دارای جلال و جمال وصف ناپذیری است، چرا که اندیشه اش والا، وجودش بابرکت، کردارش پاک و پاکیزه، رفتارش درس آموز و الهام بخش، زندگی اش آراسته به عدالت و نورافشانی، خلق و خوی اش، خداساخته و برازنده، معنویت و پروایش، فراتر و والاتر از مریم، در پارسایی و زهد، سرور همگان، در شکیبایی و بردباری، سالار شکیبایان، در پرستش و عبادت، روح نیایش و راز و نیاز، و مایه آسایش جان پیامبر است؛ و درست به همین جهت هم، میهمان هماره گستره قلب و اندیشه حضرت جواد است.

یکی از دوستداران خاندان رسالت آورده است که به هنگام تشرف به خانه خدا، به نیابت پیامبر و امامان نور و ریحانه پیامبر، طواف نمودم و پس از بازگشت از حج به محضر حضرت جواد رسیدم و گفتم: سرورم! روزهایی که در کنار کهن ترین معبد توحید و تقوا بودم، پاره ای از روزها به نیابت هر کدام از پیشوایان برگزیده خدا، از پیامبر گرامی گرفته تا شما، طواف می نمودم و از سوی مام ارجمند تان، فاطمه، نیز گاه طواف می کردم.

حضرت جواد فرمود: از این پس هر گاه تشرف یافتی، به نیابت مادرم، فاطمه، بیشتر طواف کن و بدان که این کار بهترین کار و عبادتی است که انجام می دهی. (23)

و نیز آورده اند که روزی آن حضرت در حالی که در چهارمین بهار زندگی می زیست و در کنار پدر گرانقدرش بود، سخت در اندیشه فرو رفت و نشان غمی گران در سیمای نورافشانش پدیدار گردید حضرت رضا دلیل آن را پرسید که به عرض رساند: به یاد مام ارجمندم، فاطمه و ستم هایی که در راه حق و عدالت بر او رفت، افتادم.

«فقال: فیما صنع بامی فاطمة...». (24)

 


(23) بحارالانوار، ج5، ص101.

(24) بحارالانوار، ج50، ص59.

 


هشتمین امام نور، حضرت رضا علیه السلام، بسان دیگر پیشوایان نور، فراتر و بالاتر از آنچه تصور گردد، مام ارجمندش، فاطمه سلام الله علیها را گرامی می داشت و به راه و رسم الهام بخش او بها می داد؛ درست همان گونه که پیامبر به او بها می داد و او را در شرایط گوناگون و موقعیت های مختلف و در برابر چهره ها و شخصیت های متنوع و مردم کوچه و بازار ارج می نهاد و مقام والایش را به عصرها و نسل ها به عنوان میزان و معیاری که حق و باطل و درست و نادرست بر پایه شخصیت او سنجیده می شود، خاطر نشان می ساخت.

آری، او در نظرگاه آن حضرت، نهال هماره سرسبز رسالت، شکوفه پرطراوت و دل انگیز امامت، ابعاد مجسم دین خدا، بهاران نماز و نیایش، زیباترین روح پرستش، سمبل ارزش ها و قداست ها، فروزشگاه تابناک حق طلبی ها و حق شناسی ها، همتای بی نظیر امیر والایی ها، و مام ارجمند امامان نور است و می توان چشم انداز ژرفی را که اسلام در حقوق و روابط و وظایف زن مقرر فرموده و میزان و چگونگی نقش او را در ساختار جامعه و تمدن مشخص ساخته است، همه را در رفتار و کردار آن دخت بهشت و حوریه انسانی نگریست و به مردم ارائه کرد.

از آن حضرت آورده اند که ضمن بیانی طولانی در موقعیت والای معنوی فاطمه سلام الله علیها و تدبیر شگرف خدا در آفرینش او، از بیان پیامبر فرمود:

«ففاطمة حوراء انسیة، فکلما اشتقت الی رائحة الجنة شممت رائحة ابنتی فاطمة»؛

فاطمه حوریه ای است در سیمای انسان؛ و من هر گاه در شور و شوق بهشت می شوم، دخترم، فاطمه، را می بویم و به خلق و خو و جمال و کمال بهشتی او می نگرم.

و امام مهدی علیه السلام که خود، خورشید آزادی، آسمان بلند شکوه و زیبایی، پرچم برافراشته عدل و داد، سمبل رادی و سرفرازی، سند حیات دین و دفتر، قصیده بلند حریت، ستون معبد عشق، چشمه جوشان امید و نوید، سایه آرامش بخش اعتماد و اطمینان، شوکت شکوهمند شاخسار رسالت، محبوب هماره دل ها و میهمان همیشه قلب های آگاه و حق طلب است، ریحانه ارجمند پیامبر را اسوه و الگوی خویش می شمارد و می فرماید:

«فی ابنة رسول الله صلی الله علیه و آله لی اسوة حسنة» (28)

برای من، دخت والای پیامبر خدا، سرمشق و الگویی پرشکوه و نیکوست.

و نیز از آیت الله سید محمد هندی آورده اند که در شب عید غدیری به افتخار دیدار جان جهان حضرت مهدی مفتخر گردید اما برخلاف تصور خویش آن آخرین یادگار معصوم پیامبر را افسرده و غمزده دید.

با نهایت ادب پرسید: سالار من! در آستانه عید غدیر هستیم و مردم شاد و شادمانند، اما شما را اندوه زده می نگرم؛ چرا؟

فرمود: سید محمد! من در اندیشه مام ارجمندم فاطمه، و در اندوه بیدادی هستم که در راه حراست از دین و دفتر و در دفاع از حقوق و آزادی انسانها بر او رفت.

آنگاه فرمود:

«به شکوه و معنویت مادرم سوگند که مرا پس از بیت الاحزان او نخواهی دید که خانه شادی و شادمانی برگرفته باشم.» (29)(30)

 


(28) بحارالانوار، ج53، ص180؛ غیبت طوسی، ص173.

(29) دیدار یار، ج4.

(30) برگرفته از کتاب «سیره و سیمای ریحانه پیامبر» نوشته آقای علیرضا کرمی



ریحانه ارجمند پیامبر در نظرگاه یازدهمین امام نور، حضرت عسکری علیه السلام، عصاره نبوت، چکیده رسالت، در صدف بزرگ منشی، سپیده درخشان خورشید روز، تجسم بزرگی و بزرگواری و کرامت، ماه تابان ارزش ها، مرکز دایره افتخارات، شرف وجود، حلقه اتصال و گردن بند هستی، و نوری است که دیگر نورها و درخشندگی ها از پرتو آن سرچشمه گرفته اند.

او از دیدگاه حضرت عسکری، نه تنها بزرگ پیشوای رادی و سرفرازی و حجت خدا بر بندگان و آفریدگان، که حجت خدا بر پیشوایان برگزیده بارگاه اوست.

«نحن حجج الله علی خلقه و فاطمة حجة الله علینا» (26)

ما حجت ها و برگزیدگان خدا بر آفریدگانش می باشیم، و فاطمه، حجت راستین و پرشکوه خدا بر ما.

و نیز یکی از دوستداران اهل بیت آورده است که: از حضرت عسکری در مورد دلیل نامگذاری فاطمه به «زهرا» جویا شدم که فرمود: بدان دلیل ریحانه پیامبر به این نام نامیده شد، که به خواست خدا، سیمای نورافشانش در آغاز روز، بسان خورشید درخشان و به هنگام نیم روز بسان ماه تابان و به هنگامه غروب همانند ستاره فروزان بر امیرمؤمنان می درخشید. (27)

 


(26) تفسیر اطیب البیان، ج13، ص236.

(27) بهجة قلب المصطفی، ص 42؛ عوالم، ج11، ص313.


حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم حکایت فرماید:

روزی عایشه به طرف فاطمه زهراء سلام اللّه علیها آمد و به آن حضرت عتاب کرد و بر سرش فریاد کشید: ای دختر خدیجه! برای چه این قدر به خود می بالی و فخر میکنی؟ مگر مادرت چه

فضیلتی بر ما دارد؟ او هم زنی بود مانند ما.

چون حضرت فاطمه سلام اللّه علیها صدای عایشه و آن زخم زبانها را شنید، گریان شد و به نزد پدرش رسول خدا صلوات اللّه علیه رفت. حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله علّت گریه دخترش را

جویا شد.

فاطمه زهراء سلام اللّه علیها اظهار داشت: پدرجان! عایشه نام مادرم را به زشتی یاد کرد و من از این موضوع اندوهناک و گریان شدم.

حضرت رسول صلی اللّه علیه و آله با شنیدن این سخن، غضبناک شد و به عایشه خطاب کرد: ای حُمیراء! آرام و ساکت باش، چرا که خداوند متعال، زن پر محبّت و صاحب فرزند را میمون و

مبارک گردانیده است و خدیجه نیز از همان زنان می باشد که رحمت و فیض خداوند متعال، شامل حالش گشته و برای من چند فرزند آورده است. ای عایشه! تو نیز از جمله کسانی هستی که

خداوند تو را عقیم و ناتوان از زایمان قرار داده است.(28) .


اوّل: سخن گفتن حضرت زهرا سلام اللّه علیها در شکم مادر پیش از تولّد.

دوّم: عالمه بودن آن حضرت در شکم مادر به دلیل امر به صبر کردن مادر خود از صدمات و زخم زبانها و شماتتها و آزارهایی که از زنان قریش به او رسیده بود و دلداری دادن به مادر در آنچه از زمان ازدواج مادرش با پدر بزرگوارش بر او رخ داده بود.

سوّم: ایشان در رحم مادر دارای اخلاق الهی بوده اند، همچنان که خداوند به حکم آیه

«اصبر کما صَبَرَ اولوا العزم من الرسل»

پدر بزرگوارش را امر به صبر فرموده، این ولیّة الله هم مادر بزرگوار خود را امر به صبر فرمود.

چهارم: پیش از آن که آن بزرگوار از مادر متولد شود جبرئیل به پدر بزرگوارش بشارت داده و خبردار نموده که نسل او پاک و پاکیزه است و وجود مبارک پیغمبر صلی الله علیه و آله نیز به خدیجه بشارت و خبر داده بود.

پنجم: جبرئیل از جانب خدا به پدر بزرگوارش خبر داده که نسل پیغمبر از این دختر قرار داده می شود و از غیر او نسلی برای پیغمبر نخواهد بود.

ششم: خدای تعالی امامت را در نسل این دختر قرار می دهد، چنانچه یازده امام از نسل این عزیز به وجود آمده است.

هفتم: فرستادن چهار نفر زن نامدار که به فرموده خود پیامبر بهترین زنان این جهان هستند، برای یاری و مدد خدیجه هنگام وضع حمل.

هشتم: فاطمه طاهره و مطهّره هنگام تولد از مادر آلوده به هیچ چیز نبوده است.

نهم: چون از مادر متولد شد، چنان نوری از او ساطع شد که در تمام خانه های مکه تابید.

دهم: در مشرق و مغرب زمین جایی نمانده که نور آن خاتون قیامت در آنجا نتابیده باشد.

یازدهم: حضور ده حورالعین بهشتی به هنگام تولد حضرت با جامهایی از آب کوثر.

دوازدهم: شستشوی آن معظّمه به آب کوثر.

سیزدهم: قنداق و مقنعه مخصوص از بهشت برای او آورده و بر او پیچیده و پوشانیدند.

چهاردهم: در ابتدای تولد سخن به معارف راستین باز کرد. نخست به یکتایی و یگانگی خدا شهادت داد و پس از آن به رسالت پدر بزرگوارش و شهادت به این که شوهرش آقای همه جانشینان است و فرزندانش آقایان همه فرزندان. اینها نیز دلیل عالمه بودن آن صدیقه طاهره است.

پانزدهم: سخن گفتن آن بزرگوار با چهار زن نامبرده در حین تولد.

شانزدهم: سلام کردن و تحیت گفتن او به هر یک از آن چهار زن با ذکر نام.

هفدهم: بشارت دادن حورالعین به یکدیگر برای ولادت آن حضرت.

هجدهم: بشارت دادن اهل آسمانها به یکدیگر برای ولادت آن سیده دنیا و آخرت.

نوزدهم: ظاهر شدن نوری در آسمان هنگام ولادت آن حضرت که ملائکه پیش از ولادتش ندیده بودند.


حاکم نیشابوری در کتاب مستدرک از امام صادق علیه السلام روایت کرده که فرمود:

قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله لفاطمة: «انّ اللّه یغضب لغضبک و یرضی لرضاک»؛

پیغمبر خدا صلی الله علیه به فاطمه فرمود: خدا خشمگین می شود در خشمگین شدن تو و خشنود می شود به خشنود شدن تو.

حاکم بعد از نقل این حدیث گفته است که اسناد این حدیث صحیح است.

صحیح بخاری در باب مناقب فاطمه به سند خود از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت کرده:

قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: «فاطمة بَضْعة منّی فمن اغضبها اغضبنی».

جماعتی از علماء عامه از جمله علّامه ابوالمؤید موفق بن احمد از سلمان روایت کرده (30) که گفت:

قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: «یا سلمان من احبّ فاطمة ابنتی فهو فی الجنّة معی و من ابغضها فهو فی النّار یا سلمان حبّ فاطمة ینفع فی مأة من المواطن ایسر تلک المواطن الموت والقبر والمحشر والصراط والمحاسبة فمن رضِیَتْ عنه ابنتی فاطمة رضیتُ عنه و من رضیتُ عنه رضی اللّه عنه و من غضبَتْ علیه ابنتی فاطمة غَضَبْتُ علیه و من غَضَبْتُ علیه غضبَ اللّه علیه یا سلمان ویل لمن یظلمها و یظلم بعلها علیّاً و ویل لمن یظلم ذریتها وَ شیعتها»؛

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: ای سلمان! کسی که فاطمه دختر مرا دوست بدارد همراه من در بهشت است و کسی که به خشم درآورد او را جای او در آتش است. ای سلمان! دوستی فاطمه در صد موطن نفع می دهد که آسانترین آنها حال مردن و در قبر و محشر و صراط و حساب است پس کسی که دختر من فاطمه از او خشنود باشد من از او خشنودم و کسی که من از وی خشنودم خدا از او خشنود است و کسی که دختر من فاطمه بر او خشمناک باشد من بر او خشمناکم و کسی که من بر او خشمناک باشم خدا بر او خشمناک است. ای سلمان! وای بر کسی که به فاطمه و همسرش علی ستم کند و وای بر کسی که به فرزندان و شیعیان او ستم کند.

علامه قندوزی در کتاب ینابیع المودة نیز این روایت را با اندکی اختلاف نقل کرده است.

قال رسول الله صلی الله علیه و آله: «انما فاطمة بضعة منی، یربینی ما أرابها، و یؤذینی ما آذاها»؛ (31)

رسول خدا فرمودند: همانا فاطمه پاره تن من است. من خوش ندارم آنچه را که او خوش ندارد و مرا آزرده هر که او را بیازارد.

احمد حنبل و ترمذی و حاکم در مستدرک از عبدالله بن زبیر روایت نموده اند که: رسول خدا فرمود:

«انما فاطمة بضعه منّی، یؤذینی ما آذاها، و ینصبنی ما انصبها»؛ (32)

فاطمه پاره تن من می باشد مرا آزار می دهد هر کس او را بیازارد، و مرا دشمن می دارد هر کس او را دشمن دارد.

احمد حنبل در مسند و حاکم در مستدرک روایت نموده اند که پیامبر فرمود:

«فاطمة بضعة منی یقبضنی ما یقبضها و یبسطنی ما یبسطها، و انّ الانساب تنقطع یوم القیامة غیر نسبی و سببی و صهری»؛ (33)

فاطمه پاره تن من است غمگین می کند مرا هر کس او را غمگین نماید، و مسرور می گرداند مرا هر کس او را مسرور گرداند، همانا هر نسبی در روز قیامت منقطع می گردد مگر نسب و سبب من از طریق علی بن ابیطالب.

 


(30) مقتل الحسین، ص 59 به سند خود.

(31) صحیح مسلم، ج 4، ص 1902، ح 93؛ حلیة الأولیاء، ج 2، ص 40؛ الخصائص، ص 121؛ اسد الغابه، ج 5، ص 521؛ تذکرة الحفاظ، ج 1، ص 734؛ ینابیع المودة، ص 171 ـ 173.

(32) التحفه، ج10، ص 371؛ المستدرک، ج 3، ص158؛ مسند احمد، ج 4، ص?.

(33) المستدرک، ج3، ص158؛ مجمع الزوائد، ج7، ص203.


قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

«إنَّ إبنتی فاطمة «حوراء»، إذ لم تحض و لم تطمث»؛ (5)

پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله فرمودند: «به درستی که دخترم، فاطمه، فرشته و «حوراء» است، زیرا او هیچ گاه خون حیض نمی بیند و هیچ آلودگی در او راه ندارد.»

حافظ ابوبکر احمد بن علی شافعی از ابن عباس روایت کرده که گفت:

قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: «ابنتی فاطمة حوراء آدمیّة لم تحض و لم تطمث و انّما سمّاها فاطمة لانّ اللّه فطمها و محبّیها عن النّار»؛ (6)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: دختر من فاطمه حوریه ای به صورت آدم است، خون حیض و نفاس ندیده و نمی بیند و او را فاطمه نام گذارده برای اینکه خدا او و دوستانش را از آتش باز می دارد.

این روایت را دیگر علمای اهل سنت نیز نقل کرده اند.

قال رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله:

«إبنتی فاطمة «حوراء» آدمیّة»؛ (7)

پیامبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله فرمودند: دخترم فاطمه، «فرشته ای» در قالب انسان است.»

جمع کثیری در کتب خود در حدیث سرّ گفتن پیغمبر با فاطمه در مرض موت آن حضرت به طرق کثیره از عایشه روایت کرده اند که پیغمبر اکرم صلی اللّه علیه و آله در آن حال به فاطمه فرموده:

«یا فاطمة اما ترضین ان تکونی سیّدة نساءِ العالمین او سیّدة نساءِ هذه الامّة»؛

ای فاطمه! آیا راضی نیستی که سیّده زنان جهانیان یا سیّده زنان این امت باشی.

از جُمله راویان این حدیث افراد ذیل را می توان نام برد:

ـ حافظ ابوداود طیالسی در کتاب مسند.(8)

ـ مورّخ شهیر ابن سعد در الطبقات الکبری.(9)

ـ علّامه نسائی در خصائص.(10)

ـ حاکم ابوعبدالله نیشابوری در مستدرک.(11)

ـ علّامه نبهانی بیروتی در جواهر البحار.(12)

ـ علّامه ابن عبدالبر اندلسی در استیعاب.(13)

ـ حافظ ابونعیم در حلیة الاولیاء .(14)

ـ علّامه ابوالمؤید موفق بن احمد در مقتل الحسین.(15)

ـ علامه بغوی متوفای سال 510 یا 516 در مصابیح السنة.(16)

ـ علامه ابن اثیر جزری در اسدالغابه.(17)

ـ علامه ذهبی در تاریخ الاسلام.(18)

ـ امام الحفاظ شهاب الدین ابن حجر عسقلانی در الاصابه.(19)

ـ علامه سیوطی در خصائص.(20)

ـ علامه مولی علی متقی هندی در کنزالعمّال و نیز در کنزالعمال که در حاشیه مسند احمد بن حنبل.(21)

ـ علامه عارف شیخ داود بن سلیمان نقشبندی خالدی در صلح الاخوان.(22)

ـ علامه شهیر به قلندر هندی حنفی در الروض الازهر.(23)

ـ علامه زبیدی حنفی در اتحاف السادة المتقین .(24)

علامه حافظ ابونعیم اصفهانی آورده است که پیغمبر اکرم در ضمن حدیثی فرمود:

«یا بنیّة اما ترضین ان تکونی سیّدة نساء العالمین قالت یا ابة فاین مریم ابنة عمران قال تلک سیّدة نساءِ عالمها و انت سیدة نساءِ عالمک و اللّه زوجتک سیّداً فی الدنیا والاخرة»؛ (25)

ای دخترک من! آیا راضی نیستی که سیّده زنان جهانیان باشی؟ فاطمه گفت: ای پدر! پس جایگاه مریم دختر عمران کجاست؟ پیامبر فرمود: او سیده زنان عالم خود است و تو سیّده زنان عالم خودت می باشی و خدا تو را با سیّدی در دنیا و آخرت تزویج کرد.

ابن عساکر از ابن مسعود روایت کرده که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

«خیر رجالکم علی و خیر شبابکم الحسن والحسین و خیر نساءکم فاطمة»؛

بهترین مردهای شما علی است و بهترین جوانهای شما حسن و حسین هستند و بهترین زنان شما فاطمه است.

بخاری و مسلم و غیر آن دو از فاطمه علیها السلام روایت نموده اند که رسول خدا فرمود: ای فاطمه! آیا راضی نمی گردی که سرور زنان مومنه باشی؟ (26)

قال رسول الله صلی الله علیه و آله:

«وَلَیْلَةً عُرِجَ بی إلی السَّماءِ رَأیْتُ عَلی بابِ الْجَنَّةِ مَکْتُوبا لا اِلهَ اِلاّ الله، مُحَمَّدٌ رَسُولُ الله عِلیٌّ حَبیبُ الله وَالْحَسَنُ وَالْحُسَینُ صَفْوَةُ الله، فاطِمَةُ خِیَرَةُ الله، عَلی باغِضِهِمْ لَعْنَةُ الله»؛(27)

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:

در شب معراج که به آسمان (و عالم بالا) رفتم، بر درب بهشت چنین نوشته دیدم که: خدائی نیست جز خدای یکتا، و محمّد فرستاده خداست، علی دوست او، حسن و حسین برگزیده خالص خدایند، فاطمه بهترین انتخاب اوست، نفرین خدا بر کسی باد که دشمنی و بغض آنان را در قلب خود داشته باشد

و رسول مکرم صلی الله علیه و آله فرموده است:

«أنا وَ عَلیٌ وَ فاطِمَةُ وَالْحَسَنُ وَالحُسَیْنُ کُنّا فی سُرادِقِ الْعَرشِ: نُسَبِّحُ الله فَسَبَّحَتِ المَلائِکَةُ بِتَسْبیحِنا قَبْلَ اَنْ یَخْلُقَ الله عَزَّ وَ جَلَّ آدم بِألْفَی عام، فَلَمّا خَلَقَ الله عَزَّ وَ جَلَّ آدم امر المَلائِکَةَ انْ یَسْجُدُوا لَهُ وَلَمْ یُؤْمَرُوا بِالسُّجُودِ الاّ لأجْلِنا»؛(28)

من و علی و فاطمه و حسن و حسین در زیر خیمه عرش خدا جای داشتیم، به تسبیح پروردگار مشغول بودیم، پس ملائکه به تسبیح ما تسبیح گفتند، دو هزار سال قبل از آنکه خداوند عزوجل آدم را خلق کند و هنگامی که آدم آفریده شد به ملائکه دستور داده شد که برای آدم سجده نمایند، و این سجده در واقع به خاطر ما بود.

و در روایت دیگری چنین فرموده است:

«لمّا خلق الله إبراهیم کشف عن بصره، فنظر فی جانب العرش نورا فقال: إلهی و سیّدی ما هذا النّور؟ قال یا ابراهیم هذا نور محمّد صفوتی، قال إلهی و سیّدی و أری نور إلی جانبه؟ قال یا إبراهیم هذا نور علی ناصر دینی، قال: إلهی و سیّدی و أری نورا ثالثا یلی النّورین؟ قال: یا إبراهیم هذا نور فاطمة تلی أباها و بعلها»؛(29)

وقتی خداوند، ابراهیم را آفرید، پرده از دیدگان او برطرف شد، پس به جانب عرش الهی نظری افکند و عرض کرد: خداوندا! این چه نوری است.

فرمود: این نور محمّد، برگزیده خالص من است.

عرض کرد: مولای من! نوری را در کنار آن مشاهده می کنم؟

فرمود: این نور علی یاری کننده دین من است.

عرض کرد: نور سومی را نزد آن دو نور می بینم؟

فرمود: ای ابراهیم! این نور فاطمه است که در کنار پدر و شوهرش قرار دارد.

 


(5) فاطمه الزهراء بهجة قلب المصطفی، ج 1، ص 158 به نقل از ذخائر العقبی، ص 26.

(6) کتاب تاریخ بغداد جزء 13 صفحه 331.

(7) فاطمه زهراء بهجة قلب المصطفی، ج 1، ص 182 به نقل از الصواعق، ص 96؛ اسعاف الراغبین، ص 172 نقلاً عن النسائی.

(8) حافظ ابوداود طیالسی، مسند ص 196 چاپ حیدرآباد دکن به سند خود.

(9) مورّخ شهیر ابن سعد ، الطبقات الکبری جزء هشتم ص 26 چاپ دارالصادر بیروت.

(10) علّامه نسائی، خصائص ص 34 چاپ التقدم در مصر.

(11) حاکم ابوعبدالله نیشابوری ، مستدرک جزء سوّم ص156 چاپ حیدرآباد دکن.

(12) علّامه نبهانی بیروتی ، جواهر البحار جزء اول ص 360 چاپ قاهره.

(13) علّامه ابن عبد البر اندلسی، استیعاب جزء دوم ص 750 چاپ حیدرآباد.

(14) حافظ ابونعیم، حلیة الاولیاء جزء دوم ص39 چاپ السعاده در مصر.

(15) علّامه ابوالمؤید موفق بن احمد ، مقتل الحسین ص 54 چاپ نجف (الغری)

(16) علامه بغوی متوفای سال 510 یا 516 ، مصابیح السنة ص 204 چاپ الخیریه در مصر.

(17) علامه ابن اثیر جزری، اسدالغابه جزء پنجم ص 22 چاپ مصر.

(18) علامه ذهبی، تاریخ الاسلام جزء دوم ص 94 چاپ دارالمعارف مصر.

(19) امام الحفاظ شهاب الدین ابن حجر عسقلانی در الاصابه جزء چهارم ص 367 چاپ دارالکتب مصریه.

(20) علامه سیوطی، خصائص جزء دوم ص 265 چاپ حیدرآباد دکن.

(21) علامه مولی علی متقی هندی، کنزالعمّال جزء 13 ص95 چاپ حیدرآباد دکن- کنزالعمال که در حاشیه مسند احمد بن حنبل در جزء پنجم ص 97 چاپ مصر.

(22) علامه عارف شیخ داود بن سلیمان نقشبندی خالدی، صلح الاخوان ص 116 چاپ بمبئی.

(23) علامه شهیر به قلندر هندی حنفی، الروض الازهر ص 103 چاپ حیدرآباد.

(24) علامه زبیدی حنفی، اتحاف السادة المتقین جزء هفتم ص 184 چاپ میمنیّه در مصر- و در جزء ششم همان کتاب ص 244 همان چاپ.

(25) علامه حافظ ابونعیم اصفهانی، متوفای سال 430، در کتاب حلیة الاولیاء، جزء دوم، صفحه 42.

(26) فتح الباری، ج 7، ص?? ؛ صحیح مسلم، ج2، ص126؛ المستدرک، ج3، ص 158.

(27) تاریخ بغداد، ج1، ص259.

(28) تأویل الآیات، ج2، ص509.

(29) کتاب الاربعون ابن ابی فوارس به نقل از عوالم، صفحه17 ـ 18.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم