آن بزرگ پیشوای توحید و تقوا، در نظرگاه حضرت جواد علیه السلام دارای جلال و جمال وصف ناپذیری است، چرا که اندیشه اش والا، وجودش بابرکت، کردارش پاک و پاکیزه، رفتارش درس آموز و الهام بخش، زندگی اش آراسته به عدالت و نورافشانی، خلق و خوی اش، خداساخته و برازنده، معنویت و پروایش، فراتر و والاتر از مریم، در پارسایی و زهد، سرور همگان، در شکیبایی و بردباری، سالار شکیبایان، در پرستش و عبادت، روح نیایش و راز و نیاز، و مایه آسایش جان پیامبر است؛ و درست به همین جهت هم، میهمان هماره گستره قلب و اندیشه حضرت جواد است.
یکی از دوستداران خاندان رسالت آورده است که به هنگام تشرف به خانه خدا، به نیابت پیامبر و امامان نور و ریحانه پیامبر، طواف نمودم و پس از بازگشت از حج به محضر حضرت جواد رسیدم و گفتم: سرورم! روزهایی که در کنار کهن ترین معبد توحید و تقوا بودم، پاره ای از روزها به نیابت هر کدام از پیشوایان برگزیده خدا، از پیامبر گرامی گرفته تا شما، طواف می نمودم و از سوی مام ارجمند تان، فاطمه، نیز گاه طواف می کردم.
حضرت جواد فرمود: از این پس هر گاه تشرف یافتی، به نیابت مادرم، فاطمه، بیشتر طواف کن و بدان که این کار بهترین کار و عبادتی است که انجام می دهی. (23)
و نیز آورده اند که روزی آن حضرت در حالی که در چهارمین بهار زندگی می زیست و در کنار پدر گرانقدرش بود، سخت در اندیشه فرو رفت و نشان غمی گران در سیمای نورافشانش پدیدار گردید حضرت رضا دلیل آن را پرسید که به عرض رساند: به یاد مام ارجمندم، فاطمه و ستم هایی که در راه حق و عدالت بر او رفت، افتادم.
«فقال: فیما صنع بامی فاطمة...». (24)
(23) بحارالانوار، ج5، ص101.
(24) بحارالانوار، ج50، ص59.