بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

فاطمه علیها السلام را از آن رو فاطمه نامیدند که پروردگار از دانش خود آن قدر به او نوشاند که از هر استادی بی نیاز شد. (1)

فاطمه علیها السلام به علی علیه السلام گفت: نزدیک بیا تا تو را از آن چه واقع شده و آن چه اکنون می شود و آن چه تا روز قیامت واقع خواهد شد، با خبر کنم. (2)

فاطمه علیها السلام را بدان سبب بتول نامیدند که از نظر فضل و دین و حسب، سرآمد تمامی زنان بود. (3)

براستى خداى متعال ده چیز را به ده نفر از زنان مرحمت کرد: توبه را به حوا همسر آدم علیه السلام... و علم را به فاطمه سلام اللَّه علیها همسر على مرتضى صلوات اللَّه علیه.(4)

زنی خدمت زهرا علیها السلام رسید و مسایل دینی بسیاری پرسید. زهرا علیها السلام همه را پاسخ داد و در پایان با گشاده رویی گفت: هر گاه سؤالاتی داشتی بیا و بپرس. همه را پاسخ خواهم گفت. (5)

از برخی روایت ها استفاده می شود که زهرا علیها السلام از سوی پدرش مرجع پاسخ گویی به پرسش ها و مسایل زنان بوده است.

اما بهترین نمونه و شاهد بر علم بی کران زهرا علیها السلام همان خطبه ها و سخنرانی های اوست. به ویژه خطبه آن حضرت در مسجد مدینه در مقابل مهاجر و انصار، در احتجاج با ابوبکر. این خطبه همتا و هم پای برخی خطبه هایی است که امیرالمؤمنین بیست و پنج سال بعد برای اهل کوفه می خواند. می توان بند بند این خطبه را با فقرات برخی خطبه های نهج البلاغه مقایسه کرد تا به عمق این معنا و صحت این ادعا پی برد، هم چنان که می توان دعاهای وارده از زهرا علیها السلام و مضامین بلند آن را با ادعیه وارده از علی علیه السلام و دیگر امامان معصوم مقایسه کرد تا باز هم به همین نتیجه رسید. (6) بی جهت نیست که آن حضرت را «ام الفضایل» و «ام العلوم» (7) می نامند.

به راستی که ما را از علوم و فضایل بی کران زهرا علیها السلام و از هدایت و معارف بلند او محروم ساختند.


(1) بحارالانوار، ج 43، ص 13.

(2) «نادت فاطمة ادن لاحدثک بما کان و بما هو کائن و بما لم یکن الی یوم القیامة حین تقوم الساعة» بحارالانوار، ج 43، ص 8، ح 11.

(3) «سمیت فاطمة علیها السلام البتول لانقطاعها عن نساء زمانها فضلا و دینا و حسبا» بحارالانوار، ج 43، ص 15، ح13.

(4) انّ اللَّه تعالى أعطى عشرة أشیاء لعشرة من النساء: التوبة لحوّا زوجة آدم... والعلم لفاطمة زوجة المرتضى (بحارالانوار، ج 43، ص 34. )

(5) بحارالانوار، ج 2، ص 3.

(6) وحی و رهبری، آیت الله جوادی آملی، مقاله سوم، حضرت زهرا علیها السلام، ص 225 «همتایی امیرالمؤمنین و صدیقه کبری در تبیین معارف الهی».

(7) ریاحین الشریعة، ص 9. این دو از کنیه های آن حضرت است.

ابن حزم نقل می کند که: عبداللَّه بن عمر و فاطمه دختر پیغمبر و سایر صحابه صدقاتشان را در مدینه وقف نمودند و این از آفتاب روشن تر است و اَحَدی از آن بی خبر نیست. (8)

بردن نام فاطمه علیها السلام از سوی ابن حزم دلیل بر منزلت فقهی اوست، اگر در کتابهای روایی تتبّع کنیم موارد بسیاری از فقه و درایت فاطمه سلام الله علیها را خواهیم یافت که به اعتراف اهل تحقیق، به صورت یک کتاب مستقل می توان ارائه داد. ابن حزم، اصرار فاطمه سلام الله علیها را بر اینکه جسدش پس از مرگ، هنگام حمل برای دفن، دیده نشود، آورده است و می گوید: «فهم دقیق او نسبت به این امر و اعلام آن، بسیاری از فقهای مسلمین را بر آن داشته که به استحباب این مطلب فتوا دهند!» علمای شافعی و حنبلی نیز گفته اند: «که سُنّت است هنگام نهادن جنازه زن در قبر و لحد، آن را از نظرها استتار کنند.» بالأخره حضرت فاطمه سلام الله علیها دارای روحی دانا و فهمی دقیق نسبت به اسلام و احکام آن بود. و شاید کسی که با تَتَبّع در کتابهای روایی بنگرد، بر بسیاری از موارد فقه و بینش دقیق حضرت فاطمه، زهرای بتول علیها السلام برخورد کند.

آقای «محمد منتصر کتانی» در فقه و درایتِ فاطمه علیها السلام، به نقل قضایای بسیاری پرداخته است و نیز همه کسانی که از فقه حضرت فاطمه علیها السلام سخن گفته اند، این موارد را یاد کرده اند.

هرگاه به گوهر والای حضرت زهرا علیها السلام بیندیشیم و نقش های مهمی را که به ایفای آن قیام کرده، بنگریم و کارهایی را که بدان اقدام نموده، از نظر بگذرانیم، خواهیم دید که او با فقه کامل از کتاب خدا و سنّت رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله عمل می کرده و اصرار داشته که همه اعمال و رفتارش، تابع سُنّت مصطفی صلی اللَّه علیه و آله و هدایت آن حضرت باشد.

بنابراین، هنگامی که فقه او را می نویسیم، در حقیقت چهره انسانی را ترسیم می کنیم که متفقّه در دین است. اما او به جای اینکه برای فتوا دادن بنشیند، حیات و زندگی اش، تعبیری از فقه نبوت بود، که آن را از مصطفی صلی اللَّه علیه و آله گرفته بود و به اینگونه، نمونه ای بود از زن مسلمان صالح و کامل که از آن رود عظیم بهره گرفته است و از اخلاق پدر و مادرش کسب فیض نمود، و در مکتب و مدرسه نبوّت نشو و نما یافت و به آن اعمال بنیادین قیام کرد.


(8) صحیح بخاری، ج 2، ص 584.

یکی از کمالات والای حضرت صدیقه زهرا علیها السلام عرفان و علم حقیقی او به ذات و صفات حضرت باری تعالی و همه حقائق هستی است. معرفتی که از وراء همه حجاب های ظلمانی و نورانی داشت. همه آنچه برای یک بشر رشد و تکامل تصور شود او احراز نموده بود و به مقام بلند اَمَة اللهی نائل شده بود.

دلائل گوناگون برای اثبات علم و معرفت فاطمه علیها السلام وجود دارد امّا آنچه برای ما مهم است مجاهده و کسب شایستگی برای کسب معرفت فاطمه زهرا علیها السلام می باشد که در روایات دینی معرفت او عدیل و قرین درک شب قدر شمرده شده است.

قال الصادق علیه السّلام: «هِیَ الصِّدیقَةُ الْکُبْری وَ عَلی مَعْرِفَتِها دارَتِ الْقُرُونُ الْاُولی».

فاطمه علیها السلام آن بانوی بسیار راستگوی بزرگ است که پیشینیان بر طبق شناخت از او روزگار می گذرانند.(4) .


(4) بحارالانوار، ج 43، ص 105؛ امالی شیخ طوسی، ص 668.

زنی خدمت امام صادق علیه السّلام رسید و عرض کرد: من زنی بی همسر هستم.

امام فرمودند: منظورت چیست؟

عرض کرد: ازدواج نمی کنم و از آن دوری می نمایم، و با این کار می خواهم به مقام عالی معنوی برسم.

امام صادق علیه السّلام فرمودند: از این عقیده دست بردار، هرگز ترک ازدواج موجب وصول به مقامات عالی معنوی نیست، اگر انسان با ترک ازدواج به چنین مقامی می رسید حضرت فاطمه علیها السلام سزاوارتر از تو بود که ترک ازدواج کند. چرا که هیچ کس در وصول به کمالات معنوی از فاطمه علیها السلام پیشی نگرفته است. (5) .

حسن بصری (زاهد معروف) می گوید: در امّت اسلام هیچ کس عابدتر از فاطمه علیها السلام نبود، آن قدر به عبادت ایستاد که پاهایش ورم کرد.


(5) وسائل الشیعه، ج 14، ص 118.

روزی که حضرت خدیجه علیها السلام از دنیا رفت، حضرت زهرا علیها السلام به دور پدر می چرخید و می پرسید:

«قالت: یا أبة أین امی»،

پدر جان، مادرم کجاست؟

جبرئیل علیه السّلام فرمود: یا رسول الله! سلام ما را به فاطمه برسان، و به او اطلاع بده که مادرش خدیجه در خانه های بهشتی با آسیه و مریم زندگی می کند.

وقتی این بشارت را حضرت زهرا علیها السلام شنید، فرمود:

«قالت: إن الله هو السلام و منه السلام و الیه السلام»،

به درستی که خدا حقیقت سلام است و از اوست سلام و سلام به سوی اوست. (2) .


(2) بحارالانوار، ج 16، ص 1؛ ج 43، ص 27 – 28؛ المجالس، ص 110.

پیامبر صلی الله علیه و آله پس از ازدواج حضرت علی علیه السّلام و فاطمه علیها السلام، و سپری شدن مراسم عروسی، ابتدا از علی علیه السّلام پرسید: همسرت فاطمه علیها السلام را چگونه یافتی؟

امام پاسخ داد:

«نعم العون علی طاعة الله»،

خوب یار و یاوری است در اطاعت کردن از خدا.

سپس از دخترش پرسید: شوهرت را چگونه یافتی؟

فرمود: «خیر بعل»، بهترین شوهر است. (3) .


(3) مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 355 – 356؛ بحارالانوار ج 43، ص 133 - 117.

در کافی به سند خویش از ابی بصیر، و او هم از ششمین امام نور علیه السّلام آورده است که:

روزی پدرم (امام محمد باقر علیه السّلام) به جابر عبدالله انصاری گفت: با تو کاری دارم، کی وقت داری تا با هم به گفتگو بنشینیم. جابر گفت: هر وقت که شما دوست داشته باشید. و آنگاه روزی قرار دیدار نهاده شد، و پدرم به جابر فرمود: ای جابر! از لوحی که در دست مادرم فاطمه، دخت گرانمایه پیامبر دیدی و آنچه آن حضرت در مورد آن فرمود، به من خبر ده.

جابر گفت: به خدای سوگند که من در زمان پیامبر به سرای مادرت فاطمه (س) وارد شدم و به مناسبت ولادت حسین علیه السّلام به او تبریک گفتم و در دست او لوح سبزرنگی دیدم که گویی زمرد بود و در آن نوشته سفید رنگی دیدم که به درخشندگی خورشید می نمود.

به آن حضرت گفتم: پدر و مادرم فدایتان باد! این لوح چیست؟

فرمود: این لوحی است که خدا آن را به پیام آورش ارمغان داد و در آن نام بلند آوازه پدر و همتای زندگی و دو فرزندانم، حسن و حسین و نام جانشینان آنان از فرزندان من، یکی پس از دیگری آمده است. این را پدرم به من هدیه فرمود تا در این مورد مژده ام دهد.

جابر می افزاید: آن لوح را از مادرتان فاطمه (س) گرفتم و در آن نگریستم و ضمن خواندن آن، از آن نسخه برداری نمودم.

پدرم امام باقر فرمود: جابر! آیا ممکن است آن نسخه را به من نشان دهی؟

گفت: آری.

پدرم به همراه جابر به منزل او رفتند و او آن نسخه را از جلد مخصوص که در آن نگهداری می نمود، بیرون آورد.

پدرم فرمود: جابر! اینک به نامه ات بنگر تا من آن را از حفظ بخوانم. جابر به نسخه خویش می نگریست و پدرم از آغاز تا فرجام آن را بدون یک حرف کم و کاست درست خواند، و او شگفت زده گفت: به خدای سوگند من نوشته آن لوح را همینگونه یافتم که شما خواندید.

بسم الله الرحمن الرحیم

این نوشته ای است که از خدای شکست ناپذیر و فرزانه به محمد پیام آور نور و سفیرش بسوی مردم، که فرشته وحی آن را از سوی پروردگار جهانیان فرود آورده است.

ای محمد! نامهای مرا پرشکوه دار و نعمت هایم را سپاس گذار و هرگز نسبت به نعمت هایم ناسپاس مباش، چرا که من خدایی هستم که جز من خدایی نیست. از این رو کسی که جز بخشایش مرا جوید یا از عدالت من بهراسد او را چنان عذابی خواهم کرد که کسی از جهانیان ندیده باشد.

ای محمد! تنها مرا پرستش کن و بر من توکل نما. من هیچ پیامبری نفرستادم و دوران رسالت او را کامل نساختم و مدتی از بعثت او نگذشت، جز اینکه برای او جانشینی برگزیدم و من تو را بر پیامبران برتری بخشیدم و جانشین تو را بر همه جانشینان برتری دادم و تو را به دو فرزند ارجمندت حسن و حسین گرامی داشتم. آنگاه فرزندت حسن را پس از پایان دوران زندگی پدرش، گنجینه دانش خویش، و حسین را خزانه دار وحی قرار دادم و او را با شهادت در راه حق و عدالت، گرامی داشته و فرجام زندگی وی را، به نیکبختی ختم نمودم. از این رو حسین برترین کسی است که راه شهادت را برگزید و بلند مرتبه ترین شهیدان راه خداست.

سخن کامل خویش را به همراه او قرار دادم و حجت رسای خود را نزد او نهادم، به برکت ولایت خاندان او پاداش می دهم و بخاطر بیگانگی از آنان، کیفر می کنم...

نخستین امام پس از حسین، فرزندش سالار پرستش کنندگان است و زینت دوستان گذشته ما، و پس از او، فرزندش محمد، شکافنده دانش و گنجینه حکمت من، که شبیه نیای گرانقدرش محمد است، و پس از او فرزندش «جعفر». تردیدکنندگان در امامت «جعفر» نابود خواهند شد، و ردکننده امامت او همانند ردکننده من است. من وعده دادم که موقعیت و جایگاه «جعفر» را گرامی دارم و پیروان و یاران و دوستانش را شادمان سازم.

پس از او، «موسی» را برای روشنگری راه بندگانم در تاریک ترین دوران فریب، به پیشوای دین، برگزیدم. چرا که رشته مقررات من گسسته نمی شود و دلیل روشن من نهان نمی گردد و دوستانم با جام مهر و محبت سیراب خواهند شد.

پس از پایان امامت «موسی»، امامت خلق در بنده و دوست برگزیده ام، «علی» است، همو که دوست و یاری کننده من است. همو که نگهبانی از ره آورد رسالت را، بر دوش او قرار دادم و او را با دادن این مسؤولیت بزرگ آزمودم.

او را عفریتی خود بزرگ بین به شهادت خواهد رساند و در شهری که بنده شایسته ما آن را بنیاد می کند در کنار قبر بدترین مخلوق من به خاک سپرده خواهد شد.

من مقرر داشته ام که او را به ولادت فرزند ارجمند و جانشین شایسته و وارث دانش او «محمد»، شادمان سازم. اوست که گنجینه دانش، جایگاه سرّ، و حجت من بر آفریدگانم، پس از پدرش خواهد بود.

هیچ بنده ای به امامت او، ایمان واقعی نمی آورد جز اینکه بهشت را جایگاه او خواهم ساخت و شفاعت کننده هفتاد تن از خاندانش که همگی درخور آتش شده اند، خواهم نمود.

و نیکبختی را برای فرزند او «علی» دهمین پیشوای امامت کامل می سازم، همو که دوست من، یاری کننده دین من و گواه من در میان مردم و امانتدار وحی و کتاب من است. از او فرزندی پدید می آورم که فراخوان بسوی راه و رسم من است و خزانه دانش من، و نام بلندآوازه اش «حسن» می باشد، و امامت را به فرزندش، آخرین امام نور که نام بلندش «محمد» و رحمتی برای جهانیان است، کامل می گردانم.

در وجود گرانمایه او، کمال موسی، شکوه عیسی، و شکیبایی ایوب خواهد بود. در عصر غیبت او، دوستانم دچار گرفتاری و ذلت می گردند و در راه حق و عدالت سرهایشان بسان سرهای مشرکان از پیکر جدا شده و کشته و به آتش کشیده می شوند.

تا آمدن او، هماره در بیم و هراس خواهند بود، زمین از خونشان رنگین خواهد شد و صدای ضجه و فریاد از خانه هایشان برخواهد خاست، چرا که اینان دوستان من هستند و دفاع کننده از دین و ارزشهای انسانی.

آری به وسیله این پیشوایان نور بساط هر فتنه کور را برمی چینم و هر تزلزل عقیدتی را برطرف می سازم و غل و زنجیرهای استبداد را از دست و پای بندگانم وامی نهم. درود و بخشایش پروردگارشان بر آنان باد که اینان راه یافتگان و راهنمایان واقعی مردمند. (1)


(1) کافی، کتاب الحجة، باب ما جاء فی الاثنی عشر و النص علیهم، حدیث 3 ،ص 442؛ وسائل الشیعة، ج 11، ص 490 -491؛ الخصال، ج 2، ص 478؛ اختصاص، ص 210- 212؛ احتجاج طبرسی ج 1، ص 162، ج 2، ص 296.

در آن روزهای سخت و مصیبت بار آغاز بعثت رسول اکرم صلی الله علیه و آله که از هر طرف، فشارهای اقتصادی و اجتماعی و روانی به خانواده پیامبر صلی الله علیه و آله تحمیل می شد، و دروغگویان بی پروا و بت پرستان بی ایمان، دعوت الهی رسول خدا را تکذیب می نمودند، حضرت خدیجه نگران آینده و تنهایی پیامبر صلی الله علیه و آله، و نیز نگران مصیبت ها و چگونگی مقابله با انواع تهاجمات قریش بود.

او، دلتنگ و مضطرب نشسته بود که صدای دلنوازی او را آرامش بخشید، فاطمه زهرا علیها السلام در شکم مادر، به دلداری مادر پرداخت و فرمود:

«قالت: یا اماه لا تحزنی و لا ترهبی فان الله مع ابی»،

مادر جان! اندوهگین و مضطرب نباش زیرا پروردگار جهانیان یار و یاور پدرم رسول الله صلی الله علیه و آله می باشد. (1) .


(1) الجنة العاصمة، ص 190؛ روض الفائق، ص 255 – 314.

محمد بن صدقه به نقل از موسی بن جعفر از پدر بزرگوار از جد بزرگوارش علیهم السّلام از جابر انصاری آورده است که: روزی رسول الله صلی الله علیه و آله نماز صبح را با ما خواند و بعد از فراغت از آن رو به ما نمود و فرمود:

«ایها الناس، من فقد الشمس، فلیتمسک بالقمر، و من فقد القمر، فلیتمسک بالفرقدین».

ای مردم! هر کس خورشید را از دست داد، باید به دامن ماه چنگ بزند، و هر کس ماه را از دست داد، باید به دامن دو ستاره فرقدین (2) چنگ بزند.

جابر می گوید: من و ابوایوب انصاری و انس بن مالک برخاستیم و عرض کردیم: ای رسول خدا! منظور از خورشید کیست، فرمود: من.

آنگاه مثالی برای ما زد و فرمود: خداوند متعال ما را خلق نمود و به منزله ستارههای آسمان قرار داد. هر زمان که ستارهای مخفی شود، ستاره دیگر طلوع خواهد کرد. من خورشیدم، اما هنگامی که از میان شما رفتم، دست به دامن ماه بزنید. پرسیدم: مقصود از ماه کیست؟ فرمود: برادرم و وصی و وزیر و قاضی دین و پدر دو پسرم و جانشین من در میان اهلم (و در نسخه دیگر فرمود: علی بن ابی طالب). پرسیدم: منظور از دو ستاره فرقدان کدامند؟ فرمود: حسن و حسین. پس از آن قدری تأمل نمود سپس فرمود:

«هولاء و فاطمة، و هی الزهرة، عترتی و اهل بیتی، هم مع القرآن لا یفترقان حتی یردا علی الحوض» (3).

اینها (یعنی علی و حسن و حسین) و فاطمه که او زهره است، عترت و اهل بیت من هستند. ایشان با قرآنند و از آن جدا نمی شوند، تا نزد حوض کوثر بر من وارد شوند و یکدیگر را ملاقات کنیم.


(2) نام دو ستاره معروف بسیار نزدیک به هم واقع در نزدیکی قطب شمال که به عنوان راهنما و جهت یابی مورد استفاده قرار میگیرند.

(3) بحارالانوار، ج 24، ص 75، ح 11.

«عن فاطمة الزهرا علیها السلام قالت: سمعت ابی رسول الله صلی الله علیه وآله فی مرضه الذی قبض فیه یقول و قد امتلات الحجرة من اصحابه: ایها الناس یوشک ان اقبض قبضا یسیرا، و قد قدمت الیکم القول معذرة الیکم، الا انّی مُخَلِّف فیکم کتاب ربّی عز و جل و عترتی اهل بیتی. ثم اخذ بید علی فقال: هذا علی مع القرآن و القرآن مع علی لا یفترقان حتی یردا علیّ الحوض، فأسألکم و ما تخلّفونی فیهما».

از حضرت فاطمه علیها السلام روایت شده که گوید: پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله در آن بیماری که از دنیا رحلت فرمود و در حالی که اتاق پر از صحابه بود، چنین فرمود: ای مردم! نزدیک است که به آسانی روحم گرفته شده و از دنیا بروم. من حجت خود را نزد شما تمام کرده قبلا سخنانی به شما گفتهام. آگاه باشید! من کتاب پروردگار و عترت خود و اهل بیتم را در نزد شما به جانشینی خود گذاشته ام. آنگاه دست علی علیه السّلام را گرفته فرمود: این علی با قرآن است و قرآن با علی است از یکدیگر جدا نمیشوند تا اینکه در کنار حوض بر من وارد شوند، در آنجا از شما پرسش خواهم کرد که سفارش مرا درباره اینان چگونه عمل نمودهاید. (1) .


(1) امالی، شیخ طوسی، ص 478.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم