بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

امام جعفر صادق علیه السلام درباره آثار تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام گوید:

«من سبح الله فی دبر الفریضة تسبیح فاطمة علیها السلام مائة مرة و اتبعها بـ (لا اله الا الله) مرة، غفر له»؛(11)

هر کس پس از به جای آوردن نماز واجب، خداوند متعال را به تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام- که مجموعا صد مرتبه است- مورد تقدیس و تحمید قرار دهد و آن را با ذکر لا اله الا الله- یک مرتبه- به اتمام برساند، مورد عفو و آمرزش خداوند قرار می گیرد.

و نیز در جای دیگر فرماید:

«من سبح تسبیح فاطمة علیها السلام قبل ان یثنی رجلیه، بعد انصرافه من صلاة الغداة غفر الله له، و یبدأ بالتکبیر»؛(12)

هر که بعد از نماز واجب و قبل از آنکه روی از قبله برگرداند، خداوند متعال را به تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام مورد تقدیس قرار دهد و تسبیح را با الله اکبر آغاز نماید، خداوند او را مورد عفو و بخشش قرار می دهد.

سید رضی الدین علی بن طاووس در کتاب فلاح السائل روایت دیگری را از کتاب محمد بن علی بن محبوب، به نقل از عبدالله بن سنان، از امام جعفر صادق علیه السلام نقل نموده که آن حضرت فرمود:

«من سبح تسبیح فاطمة فی دبر المکتوبة من قبل أن یبسط رجلیه، اوجب الله له الجنة»؛ (13)

هر که پس از اتمام نماز واجب و قبل از (روی برگرداندن از جانب قبله)، آنکه زانوهای خود را از حالت (تشهد) نماز تغییر دهد، خداوند را به تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام تقدیس نماید، خداوند بهشت را بر او واجب می کند. (یعنی او را در بهشت جای می دهد.)

و قاضی نعمان مغربی در کتاب دعائم الاسلام، از امام صادق علیه السلام روایت نموده:

«من سبح تسبیح فاطمة علیها السلام قبل ان یثنی رجلیه من صلاة الفریضة غفر له»؛(14)

هر کس پس از اتمام نماز واجب و قبل از آنکه حالت نماز را بر هم بزند (در همان حالت نشسته و رو به قبله) تسبیح حضرت فاطمه سلام الله علیها را به جای آورد گناهان او بخشیده می شود.


(11) کافی، ج 3، ص 342، ح 7

(12) کافی، ج 3، ص 342، ح 6؛ تهذیب، ج 2، ص 105، ح 395؛ من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 210، ح 946.

(13) فلاح السائل، ص 165.

(14) دعائم الاسلام، ج 1، ص 168.

حضرت آیت الله سید شهاب الدین مرعشی نجفی اعلی الله مقامه نقل کرده اند:

وقتی در سامراء اقامت داشتم، شبی برای زیارت حضرت سید محمد علیه السلام از سامراء بیرون رفته و راه را گم نمودم. به خاطر تشنگی فوق العاده و گرسنگی و وزیدن باد، بیهوش شده روی خاکهای گرم افتادم. ولی دفعتاً چشم باز کردم و سر خود را بر زانوی شخصی دیدم. آن شخص کوزه آبی به لب من رسانید که تا کنون نظیر آن آب را در گوارایی و شیرینی نیاشامیده بودم. پس از خوردن آب، سفره نان را باز نمودم. پس از صرف غذا، آن مرد عرب به من فرمود: نهری جاری در اینجا وجود دارد خود را در آن شستشو بده.

من گفتم: در اینجا نهری نیست وگرنه من این قدر تشنه نمی شدم.

آن مرد عرب فرمود: این آب است که در اینجا جاری است.

به مجرد صادر شدن این کلمه از آن مرد عرب دیدم در آنجا نهر با صفایی است. تعجب کردم که نهر آب در کنار من بوده و من از تشنگی و عطش نزدیک به هلاک شدن بودم!

پس آن مرد عرب از من پرسید: قصد کجا داری؟

گفتم حرم مطهر سید محمد.

آن شخص عرب فرمود: این هم حرم سید محمد است.

دیدم نزدیک بقعه سید محمد هستم و حال آنکه محلی که در آنجا راه را گم کرده بودم قادسیه بود و مسافت زیادی از آنجا تا حرم سید محمد وجود داشت.

در فاصله مصاحبت با آن مرد عرب مطالبی چند را برایم توضیح داد از سفارشهای او، تأکید بر تلاوت قرآن مجید، انکار تحریف قرآن، نیکی به والدین، رفتن به بقاع متبرکه و امام زادگان، احترام به ذریه علوی، خواندن نماز شب، ذکر تسبیح حضرت زهراء علیها السلام و زیارت حضرت سید الشهداء بود. در این هنگام به فکرم خطور کرد که نکند این شخص محترم همان امام زمان عجل الله فرجه الشریف باشد. با بروز این فکر در ذهنم ناگهان آن شخص عرب از نظرم ناپدید گردید. (9)


(9) کرامات مرعشیه: ص 86.

امام محمد باقر علیه السلام در این مورد فرماید:

من سبح تسبیح الزهراء ثم استغفر غفر له، و هی مائه باللسان و الف فی المیزان، و یطرد الشیطان، و یرضی الرحمن»؛(10)

هر کس تسبیح حضرت زهرا را به جای آورد و سپس از گناهش استغفار کند، خداوند آن گناه را بر او می بخشد. زیرا تسبیح زهرا علیها السلام گر چه صد ذکر در زبان است ولی در ترازوی اعمال انسان هزار ذکر محسوب می شود و شیطان را می راند، و خداوند بخشایشگر را خشنود می سازد.


(10) ثواب الاعمال، ص 163/ 1264.

علی علیه السلام در گفتگویی که با یکی از مردان بنی اسعد داشت به او فرمود:

فاطمه علیها السلام در خانه تلاش بسیار می کرد، حمل آب، آرد کردن جو، پختن نان و کارهای دیگر خانه، او را آزرده و خسته کرده بود. روزی شنیدم که بردگانی (غلام و کنیز) برای رسول خدا صلی الله علیه وآله آورده اند، من به فاطمه علیها السلام گفتم: خوب است پیش پدرت بروی و از او درخواست خدمتکاری نمایی تا در امر خانه داری به تو کمک کند.

فاطمه علیها السلام به خدمت پیامبر صلی الله علیه وآله رسید ولی مشاهده کرد که جمعی از اصحاب نزد آن حضرت نشسته اند و گفتگو می کنند. از شرم برگشت و چیزی نگفت، ولی رسول خدا صلی الله علیه وآله متوجه آمدن فاطمه سلام الله علیها شده بود، فردای آن روز رسول خدا صلی الله علیه وآله به خانه ما آمد و فرمود: فاطمه جان! دیروز برای چه کاری آمده بودی؟

حیا موجب سکوت فاطمه سلام الله علیها شد. برای بار دوم پرسید و باز هم شرم فاطمه سلام الله علیها مانع شد تا چیزی بگوید. من عرض کردم: ای رسول خدا! فاطمه سلام الله علیها آنقدر در خانه من آسیاب کرده که دستش تاول زده و آنقدر آب کشیده که اثر بند مشک در گردنش مشاهده می شود، آنقدر خانه را جاروب کرده که جامه اش گرد آلود شده و آن قدر آتش روشن کرده که رنگ لباسهایش تغییر کرده، و ما شنیدیم که برای شما برده هایی آورده اند، از این رو من به او گفتم تا به نزد شما بیاید و از شما تقاضای کنیز کند.

رسول خدا صلی الله علیه وآله وقتی که این سخن را شنید، فرمود: دخترم! می خواهی چیزی به تو آموزش دهم که از کنیز و خدمتکار بهتر باشد؟

بعد فرمود: شب هنگام خواب 33 مرتبه خدای را با سبحان الله تسبیح کن و 33 مرتبه الحمد لله بگو، نیز 34 مرتبه الله اکبر را بر زبان بیاور. دخترم! اگر این ذکر را هر شب تکرار کنی، خداوند مشکلات دنیا و آخرت را بر تو آسان می گذراند. فاطمه علیها السلام بعد از شنیدن این سخنان، سه مرتبه گفت: از خدا و رسول خدا خشنودم. (6)

نقل شده است بعد از خروج پیامبر اکرم از منزل فاطمه علیها السلام آیه 30 سوره اسراء نازل شد و حضرت که همه وجودش رحمت و عطوفت بود. فضه را که زنی پرهیزکار بود برای کمک به خانه فاطمه سلام الله علیها فرستاد. (7)


(6) بحارالانوار: ج 43، ص 82.

(7) جلوه های رفتاری حضرت زهراء، عذراء انصاری، ص 15.

امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی که به رختخواب می روید، یک فرشته بزرگوار و یک شیطان ناپاک و سرکش و شرور با شتاب به سویتان می آیند، فرشته می گوید: روز خویش را با عمل خیر ختم کن و شب خود را با عمل خوب آغاز نما، اما شیطان می گوید: روز خود را با گناه ختم کن و شب خود را با گناه آغاز کن.

امام علیه السلام در ادامه افزود: اگر شخصی از فرشته بزرگوار اطاعت کند و روز خود را با یاد خدا به پایان برد و وقتی وارد جایی که می خواهد بخوابد شد، شب خود را با یاد خدا آغاز نماید و سی و چهار بار تکبیر، و سی وسه مرتبه تسبیح، و سی و سه بار حمد خدا را بگوید. فرشته، شیطان را از او دور می کند، و شیطان دور می شود، و تا هنگام بیدار شدن از خواب آن فرشته از او نگهداری می کند. وقتی بیدار شد، شیطان با شتاب به پیش آمده و مشابه سخنی را که پیش از خواب به وی گفته بود می گوید، و فرشته نیز مانند همان سخنی که پیش از خوابیدن به وی گفته بود می گوید، اگر بنده به همان صورتی که نخست خدا را یاد کرد، خداوند عزوجل را یاد کند، فرشته شیطان را از او دور می کند و خداوند در برابر این عمل، عبادت یک شب را برای او می نویسد.

در جای دیگر فرمود: هر کس شب را با تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام سپری کند از مردان و زنان باشد که خدا را زیاد یاد می کند.

همچنین از امام هادی علیه السلام درباره آنچه که اهل بیت علیهم السلام هنگام خوابیدن انجام می دهند، آمده است: ما اهل بیت در هنگام خوابیدن ده کار را پیوسته انجام می دهیم: طهارت، سی وسه بار تسبیح خدا، و سی و سه بار حمد، و سی و چهار بار تکبیر گفتن و رو به سوی قبله خوابیدن و فاتحة الکتاب و آیت الکرسی و... هر کس این کارها را انجام دهد بهره آن شب را بر گرفته است. (8)


(8) ادب حضور: ترجمه فلاح السائل، ص 500.

تسبیح اول

ابوسعید مدائنی از اصحاب امام صادق علیه السلام گوید: نزد امام جعفر صادق علیه السلام رفته و از آن حضرت خواستم تا «تسبیح حضرت فاطمه و علی علیهماالسلام» را به من بیاموزد، امام فرمود: آن تسبیح عبارت است از:

سبحان ذی الجلال الباذخ العظیم، سبحان ذی العز الشامخ المنیف؛ سبحان ذی الملک الفاخر القدیم؛ سبحان ذی البهجة و الجمال؛ سبحان من تردی بالنور و الوقار؛ سبحان من یری اثر النمل فی الصفا و وقع الطیر فی الهواء. (1)

پاک و منزه است خداوندی که جلال و بزرگی از آن اوست؛ پاک و منزه است خداوندی که عزت و سربلندی و سرافرازی از آن اوست؛ پاک و منزه است خداوندی که بهجت و جمال و زیبایی از آن اوست؛ پاک و منزه است آنکه نور و وقار تعلق به او دارد؛ پاک و منزه است آنکه ردپای مورچه را روی سنگ صاف، و گذر پرنده را در آسمان بیکران می بیند و همه چیز در محضر و منظر او قرار دارد.

تسبیح دوم

این تسبیح جزء اذکاری است که روایت شده، حضرت فاطمه علیها السلام در روزهای سوم هر ماه به جای می آورده است:

سبحان من استنار بالحول و القوة؛ سبحان من احتجب فی سبع سماوات فلا عین تراه؛ سبحان من اذل الخلائق بالموت؛ و اعز نفسه بالحیاة؛ سبحان من یبقی و یفنی کل شیء سواه؛ سبحان من استخلص الحمد لنفسه و ارتضاه؛ سبحان الحی العلیم؛ سبحان الحلیم الکریم؛ سبحان الملک القدوس؛ سبحان العلی العظیم؛ سبحان الله و بحمده؛ (2)

پاک و منزه است کسی که با نیرو و قوت خویش جهان را منور ساخت؛ پاک و منزه است کسی که در آسمانهای هفتگانه مستور شده و چشمی قدرت دیدار او را ندارد؛ پاک و منزه است کسی که بندگان را با مرگ ذلیل ساخت و خود را با زندگی جاویدش عزت بخشید؛ پاک و منزه است کسی که باقی می ماند و هر آنچه غیر اوست فانی می گردد؛ پاک و منزه است کسی که حمد و ستایش مخصوص اوست و از آن راضی و خشنود می گردد؛ پاک و منزه است خداوند زنده دانا به همه اسرار؛ پاک و منزه است کسی که مالک همه چیز و مقدس است؛ پاک و منزه است خداوندی که برتر و بزرگتر از هر چیز می باشد؛ و حمد و ستایش فقط مخصوص اوست.

تسبیح سوم

سبحان ذی العز الشامخ المنیف، سبحان ذی الجلال الباذخ العظیم؛ سبحان ذی الملک الفاخر القدیم. و الحمد لله الذی بنعمته بلغت ما بلغت من العلم به، و العمل له، و الرغبة الیه، و الطاعة لامره. الحمد لله الذی لم یجعلنی جاحدا لشیء من کتابه، و لا متحیرا فی شیء من امره. و الحمد لله الذی هدانی الی دینه، و لم یجعلنی اعبد شیئا غیره؛ (3)

پاک و منزه است خداوندی که عزت و سربلندی و سرافرازی از آن اوست؛ پاک و منزه است خداوندی که جلال و بزرگی از آن اوست؛ پاک و منزه است خداوندی که فرمانروایی بزرگ و دیرینه از آن اوست. حمد و سپاس برای خداوندی است که به سبب نعمتهای بی کرانش علم پیدا کردم، به آنها عمل کردم، و به سوی او رغبت نمودم، و امر او را اطاعت کردم. حمد و سپاس برای خداوندی است که مرا از مخالفت با آنچه که در کتابش به آن فرمان داده بازداشت، و در هیچ امر خود متحیر و سرگردانم نساخت. و حمد و سپاس مخصوص خداوندی است که مرا به سوی دینش هدایت کرد و از عبادت و پرستش غیر خودش بازداشت.

تسبیح چهارم

رسول خدا صلی الله علیه و آله به حضرت فاطمه و علی علیهماالسلام فرمودند: سخنانی است که جبرئیل به من آموخته و من آن را به شما می آموزم و فرمود:

تسبحان فی دبر کل صلاة عشرا، و تحمدان عشرا، و تکبران عشرا؛ (4)

ترجمه: پس از اتمام نمازهای واجب، ده مرتبه سبحان الله و ده مرتبه الحمد لله و ده مرتبه الله اکبر بگویید.

تسبیح پنجم (تسبیح مشهور حضرت فاطمه سلام الله علیها)

امام علی بن ابی طالب و امام جعفر صادق علیهماالسلام گویند:

تسبیح فاطمه علیها السلام هو:

الله اکبر اربع و ثلاثون مرة، و سبحان الله ثلاث و ثلاثون مرة، و الحمد لله ثلاث و ثلاثون مرة؛ (5)

تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام عبارت است از:

الله اکبر سی چهار مرتبه

سبحان الله، سی و سه مرتبه

الحمد لله، سی و سه مرتبه.


(1) کامل الزیارات، ص 214.

(2) دعوات: قطب الدین راوندی، ص 91، ح 228؛ بحارالانوار، ج 89 ص 365 و 366.

(3) فلاح السائل، ص 173.

(4) مسند احمد بن حنبل، ج 1، ص 106 و 107.

(5) این روایت به ده ها سند، از ده ها منبع شیعه و غیرشیعه روایت شده که برخی از آنها عبارتند از: سنن ابی داود سجستانی (275 ه)، ج 3، ص 206، بیروت؛ مسند طیالسی (259 ه)، ص 15، حیدرآباد؛ صحیح بخاری (256 ه)، ج 4، ص 84؛ ج 5، ص 19؛ ج 8، ص 70، مصر؛ صحیح مسلم (261 ه)، ج 8، ص 84، مصر؛ صحیح ابن حبان (354 ه)، ج 7، ص 442؛ ج 9، ص 38، بیروت؛ المصنف ابن ابی شیبه (235 ه)، ج 1، ص 263، بیروت؛ الجامع الصحیح: ترمذی (2 ه)، ج 5، ص 142، بیروت.

درباره صحت انتساب این تسبیح به حضرت فاطمه علیها السلام هیچ تردیدی وجود ندارد. حضرت فاطمه علیها السلام تا آخر عمر شریفش بر به جای آوردن این تسبیح مداومت داشته و به همین سبب نیز این ذکر به عنوان تسبیح حضرت فاطمه علیها السلام مشهور شده است.

امام حسن علیه السّلام فرموده است:

هنگامی که رسول خدا صلی الله علیه و آله مسجدش را در مدینه ساخت و در خانه خود را به روی مسجد باز گذاشت، مهاجرین و انصار نیز درهایی از خانه های خود به طرف مسجد گشودند. خداوند متعال اراده فرمود که فضیلت حضرت محمد و خاندان والای او را آشکار کند، لذا جبرئیل نازل شد و از سوی خداوند متعال دستور آورد که: پیش از آنکه عذاب الهی فرود آید، باید همه درهایی که به سوی مسجد باز است، بسته شود!

نخستین کسی که پیامبر صلی الله علیه و آله به او دستور داد در خانه اش را ببندد، عباس عموی حضرت بود. بعد عمر بن خطاب از راه رسید و گفت: ای رسول خدا! دوست دارم به هنگام رفتن به جایگاه نماز شما را ببینم، اجازه فرمایید روزنه ای به مسجد باز کرده تا بتوانم شما را ببینم.

حضرت فرمود: خداوند متعال چنین اجازه ای نمی دهد.

گفت: به اندازه ای که بتوانم صورتم را بر آن بگذارم.

فرمود: خداوند اجازه نمی دهد.

گفت: به اندازه ای که بتوانم یکی از چشمهایم را روی آن بگذاریم.

فرمود: خداوند اجازه نمی دهد.

آنگاه فرمود: اگر بگویی به اندازه سر سوزن به تو اجازه نخواهم داد.

سپس فرمود: سوگند به آن کسی که جانم در دست اوست. من شما را خارج و آنها (علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام) را داخل نکردم، بلکه خداوند آنان و شما را خارج کرد. (1) .

حدیث «سد ابواب» از احادیث متواتری است که در فضیلت علی و فاطمه علیهما السلام است و در همان سال اول هجرت تحقق یافت و تمامی سیره نویسان داستان آن را این گونه نوشته اند که:

پس از هجرت پیامبر به مدینه و ساختن مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله و اصحاب، خانه های خود را در اطراف آن ساختند و هر کدام از خانه ها دری به مسجد داشت که از همان درها وارد مسجد می شدند. روزی جبرییل بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: خدایت امر کرده همگان باید درهای خصوصی به سوی مسجد را ببندند، مگر علی علیه السّلام و فاطمه علیها السلام.

سبط الجوزی مینویسد:

«این عمل سر و صدایی در میان برخی پدید آورد و گمان کردند این استثنا از جنبه عاطفی است. رسول خدا صلی الله علیه و آله همه را گرد آورد. آن گاه برای روشن شدن اذهان خطبه ای ایراد نموده و فرمود: من از جانب خود هرگز دستور بازماندن و بسته شدن دری را نداده ام، بلکه این امری بود از جانب خدا و من هم از آن پیروی کردم». (2) .

این حدیث آن چنان پر اهمیت است که عمار در مسجد پیامبر با بهره جستن از آن بر ابوبکر احتجاج کرد. او سه فضیلت از فضایل علی را برشمرد که نخستین آن همان داستان سد ابواب بود و آن دو دیگر، یکی همسری زهرا و دیگری گفته رسول الله: «انا مدینة العلم و علی بابها فمن اراد الحکمة فلیأتها من بابها». (3) .


(1) کشف الغمة،ج 1، ص 330؛ تفسیر امام حسن عسکری، ص 17.

(2) مسند احمد، ج 1، ص 175؛ ج 4، ص 369؛ خصائص النسائی، ص 13؛ صحیح الترمذی؛ ج 2، ص 301؛ الدر المنثور، ج 6، ص 122؛ الصواعق المحرقة، ص 76؛ کنز العمال، ج 6، ص 155 - 156؛ اسد الغابة، ج 2، ص 314.

(3) الاحتجاج، ج 1، ص 196؛ بحارالانوار، ج 28، ص 198.

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اگر در روز زمین بندگانی برتر از علی و فاطمه و حسن و حسین وجود می داشت خداوند به من دستور می داد که آنها را با خود برای مباهله بیرون ببرم، لکن به من فرمود که با وجود ایشان مباهله کنم و آنان برترین خلقند و من به وسیله آنان بر مسیحیان غلبه کرده و پیروز شدم. (3).

دقت شود که جریان مباهله در سال دهم رخ داده که آن هنگام حضرت چندین همسر داشتند، اما هیچ یک از آنان (حتی عایشه) را همراه خود نبردند، بلکه حضرت فاطمه (س) را مشمول «نساءنا» قرار دادند.


(3) ینابیع المودة، قندوزی، ص 224.

حضرت فاطمه علیها السلام یکی از پنج نفری بود که در جریان مباهله با نصارا حضور داشت. داستان از این قرار است:

در سال دهم هجرت گروهی از نصارای نجران، به قصد بحث و کنجکاوی خدمت رسول خدا رسیدند، دو نفر از بزرگان آنها به نام «سید» و «عاقب» و اسقف بزرگ آنها به نام «ابوحارثه» در این جمع حضور داشتند. مسائل مختلف و از جمله کیفیت خلقت حضرت عیسی علیه السّلام مورد بحث قرار گرفت. پیامبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله آیاتی از اوائل سوره آل عمران را برایشان تلاوت فرمود. بحث به جدل کشید. در آن هنگام این آیه نازل شد:

«فَمَنْ حاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جائَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ اَبْنائَنا وَ اَبْنائَکُم وَ نِسائَنا وَ نِسائَکُمْ وَ اَنْفُسَنا وَ اَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَتَجْعَلْ لَعْنَةَ اللَّهِ عَلَی الْکَاذِبینَ». (1) .

یعنی: هر کس که بعد از ورود علم (آیات) بر تو، جدال می کند به آنها بگو: بیائید تا ما فرزندان خودمان را و شما هم فرزندان خودتان را، و ما زنان خودمان را و شما هم زنان خودتان را، و ما نفوس خودمان را و شما نفوس خودتان را (برای مباهله و نفرین) دعوت کنیم و از خدا تقاضا کنیم که دروغگویان را مورد طرد و لعن خود قرار دهد.

رسول اکرم نیز بر طبق دستور خداوند متعال نصارای نجران را به مباهله دعوت نمود. آنها نیز پذیرفتند لیکن پیشنهاد کردند که تا روز بعد تأخیر بیفتد.

جماعت نصارا موضوع مباهله را با خودشان به مشورت گذاشتند. ابوحارثه اسقف بزرگ آنها گفت: باید منتظر فردا باشیم تا محمد با چه کسانی به مباهله می آید. اگر با خانواده و فرزندانش آمد. معلوم می شود به گفته خود یقین دارد که عزیزترین افراد را در معرض خطر قرار می دهد، در این صورت صلاح نیست که وارد مباهله شویم. و اگر با چند نفر از اصحابش به مباهله آمد معلوم می شود در گفتارش شک دارد، در این صورت با او مباهله خواهیم نمود.

روز بعد نصارای نجران به میعادگاه آمدند، مسلمین نیز اجتماع کرده بودند. در این هنگام پیامبر را دیدند که به اتفاق یک مرد جوان و یک زن و دو کودک به سوی میعادگاه می آید. اسقف بزرگ از مسلمان ها پرسید اینها چه کسانی هستند؟.

گفته شد: آن جوان علی ابن ابی طالب پسرعمو و داماد محمد است. آن زن فاطمه دختر پیامبر و عزیزترین افراد می باشد و آن دو کودک حسن و حسین فرزندان فاطمه و علی هستند.

رسول خدا به اتفاق این چهار نفر وارد شد و برای مباهله دو زانو روی زمین نشست. ابوحارثه وقتی این منظره را دید به همراهانش گفت: به خدا سوگند محمد با اطمینان و جرأت کامل همانند پیامبران نشسته و آماده مباهله است. صورت هایی را مشاهده می کنم که اگر از خدا بخواهند، کوه از جا کنده می شود. می ترسم اگر بر ما نفرین کنند همه مسیحیان روی زمین به هلاکت برسند. مصلحت نیست مباهله کنیم. از مباهله منصرف شدند و خدمت رسول خدا رسیده تقاضای مصالحه کردند که مورد قبول قرار گرفت. (2).

قضیه مباهله داستانی است معروف که در شأن آن آیه مذکور نازل شده است و سنی و شیعه اتفاق دارند که رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله جز علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام را برای مباهله پیشنهاد نکرد. و این فضیلتی است بزرگ برای حضرت فاطمه و هم چنین برای شوهرش حضرت علی و برای دو فرزندش حسن و حسین سلام اللَّه علیهم اجمعین. جالب این جاست که در آیه مذکور حسن و حسین به عنوان فرزندان رسول خدا و فاطمه به عنوان زن بیت پیامبر، و علی بن ابی طالب به عنوان نفس پیامبر معرفی شده اند.


(1) آل عمران، 61.

(2) مجمع البیان، ج 2، ص 452؛ الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 293؛ روح البیان، ج 2، ص 44.

علم حضرت دانشی زمینی نیست، بلکه متصل به خداوند و جریان وحی است:

ابوبصیر می گوید: از امام محمد باقر علیه السلام در مورد مصحف پرسیدم،

فرمود: .... اخبار آنچه تا به حال بوده است و آنچه که تا روز قیامت خواهد بود و اخبار هر یک از آسمانها و تعداد فرشتگان هر یک از آنها، نام های فرستادگان خدا از انبیای مرسل و غیر مرسل و اقوامی که اینان بر آنها مبعوث شده اند. اسامی مخالفان و گروندگان به آنها، اسامی تمام مؤمنان و کافران از آغاز تا پایان آفرینش، نامهای هر شهر و آمار کافران... اسامی همه آفریدگان و مدت عمر آنها، تعداد کسانی که وارد بهشت می شوند. تعداد جهنمیان و نام های هر یک از آن دو گروه و نیز علم قرآن به همان گونه که نازل شده و همچنین علم تورات و انجیل و زبور به همان ترتیب نزول و تعداد درختان و سنگریزه های هر شهر و دیار وجود دارد.

حضرت باقر علیه السلام فرمود: خداوند این مصحف را توسط جبرائیل، میکائیل و اسرافیل نزد آن حضرت فرستاد. این نزول در ثلث دوم شب جمعه در هنگامی که حضرت در محراب خود به نماز ایستاده بود واقع شد. فرشتگان پس از اتمام نماز از حضرت به او سلام کردند و گفتند: خداوند به تو سلام می رساند و سپس مصحف را در دامان آن حضرت گذاشتند. (9)

و از حماد بن عثمان آمده است که روزی امام صادق علیه السلام فرمودند:

در سنه یکصد و بیست و هشت، زنادقه خروج می کنند و این جریان را از مصحف فاطمه علیها السلام نقل می کنم. حماد پرسید: مصحف فاطمه علیها السلام چیست؟

حضرت فرمودند:

«... لیس فیه شی من الحلال و الحرام ولکن فیه علم مایکون». (10)

در مصحف فاطمه علیها السلام چیزی از حلال و حرام نیست، ولی حوادث و اتفاقات روزگار در آن آمده است.


(9) دلائل الامامة، ص 27- 28.

(10) کافی، ج 1، ص 240، ح 2؛ بحارالانوار، ج 26، ص 44، ح 77؛ بصائر الدرجات، ص 157، ح 18.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم