بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

۱۱۵ مطلب با موضوع «فضایل و مناقب» ثبت شده است

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: برای فرزندان هر پدر خویشانی هست که به آنان نسبت داده می شوند جز فرزندان فاطمه که من ولی و خویشاوند آنان هستم، و آنان از طینت من آفریده شده اند. وای بر کسانی که فضل آنان را تکذیب کنند. کسی که آنان را دوست دارد خدا او را دوست می دارد، و کسی که آنان را دشمن بدارد خدا آنان را دشمن می دارد. (10) .

عبدالله بن سلیمان بن جعفر هاشمی گوید:

در انجیل، در وصف پیامبر خواندم که او زنان زیادی می گیرد ولی نسل او قلیل خواهد بود، و نسل او از طرف دخترش حفظ می شود، پس وجود او با برکت بوده و برای وی خانه ای در بهشت است. (11) .


(10) فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج 3، ص 150؛ کنز العمال؛ ذخائر العقبی، ص 121.

(11) بحارالانوار، ج 43، ص 22.

حجاج بن یوسف ثقفی، استاندار خونخوار عبدالملک در کوفه بود. او با شیعیان و یاران حضرت علی علیه السّلام بسیار دشمنی می کرد.

عامر شعبی می گوید: شبی حجاج مرا طلبید، هراسان شدم و برخاسته و نزدش رفتم، ناگهان در کنار مسند او سفره چرمی دیدم پهن شده (رسم بر این بود که افراد را روی آن می کشتند) و شمشیر تیز در کنار آن بود، سلام کردم. جواب سلام مرا داده و گفت: نترس، به تو امشب تا فردا ظهر امان دادم. بعد مرا در کنار خود نشاند و فرمان داد تا پیرمردی را که در غل و زنجیر بود نزد وی آورند. گفت: این مرد می گوید که حسن و حسین علیهما السّلام دو پسر رسول خدا صلی الله علیه وآله هستند، باید بر این ادعا برایم از قرآن دلیل آورد وگرنه با شمشیر گردنش را خواهم زد.

گفتم: بهتر است که غل و زنجیرش را بگشایید. اگر دلیل آورد که آزاد خواهد شد و خواهد رفت و الا این شمشیر نمی تواند آهن را ببرد. وقتی که غل و زنجیر از او باز کردند به دقت در او نگریستم. وی را شناختم که سعید بن جبیر است (مفسر قرآن و یار و شاگرد خاص امام سجاد). اندوهگین شدم با خود گفتم که وی چگونه می خواهد از قرآن دلیل بیاورد،

ناگهان صدای حجاج بلند شد و به سعید گفت: بر آنچه ادعا کرده ای، که حسن و حسین علیهما السّلام فرزندان پیامبرند از قرآن دلیل بیاور وگرنه گردنت را می زنم. سعید گفت به من مهلت بده حجاج چند لحظه سکوت کرد و دوباره گفت: دلیل خود را بیاور! سعید اندکی فکر کرد و سپس گفت: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم و وهبنا له اسحق و یعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا من قبل و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون و کذلک نجزی المحسنین». (6) .

سعید اندکی مکث کرد و آن گاه خطاب به حجاج گفت: حالا دنباله آیه را تو بخوان. حجاج چنین ادامه داد: «و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس کل من الصالحین». (7) .

سعید خطاب به حجاج گفت: به چه مناسبت خدای متعال نام عیسی را در اینجا ذکر فرموده است؟

حجاج گفت: زیرا که عیسی از فرزندان ابراهیم بود. سعید گفت: چگونه عیسی می تواند از فرزندان ابراهیم باشد و حال آنکه وی اساساً پدر نداشته است، بلکه عیسی پسر دختر اوست و در عین حال خدای تعالی با وجود بعد و فاصله زمانی حضرت عیسی را به حضرت ابراهیم منسوب نمود؟ پس در حالی که می توان پسر دختر را با چنین فاصله زمانی به کسی منسوب داشت قطعاً حسن و حسین علیهما السّلام با وجود قرب زمانی و بلکه هم زمان بودن آنها در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه وآله و پرورش یافتن آنها در دامان پیامبر صلی الله علیه وآله و با وجود اینکه مادرشان دختر بدون واسطه پیامبر است فرزندان آن حضرت به شمار می آیند.

حجاج از این استدلال دقیق و محکم قانع شد و دستور آزادی سعید را داد و ده هزار دینار به عنوان هدیه به او داد.

عامر شعبی گوید: وقتی صبح شد با خود گفتم بر من واجب شد که سراغ این شیخ رفته و معانی قرآن را از وی یاد بگیرم، زیرا تصور می کردم که معانی آیات را می دانیم و حال آنکه نمی دانیم. پس به سراغ شیخ رفتم و او را در مسجد یافتم در حالی که آن دینارها پیش رویش بود و آنها را در بین تهیدستان و فقراء تقسیم می کرد و می گفت: که اینها هم از برکت امام حسن و امام حسین علیهما السّلام است. اگر یک نوبت ما را دچار غم و غصه کنند در مقابل هزار بار خوشحالمان نموده و به علاوه خدا و پیامبرش را از ما راضی می کنند. (8) .


(6) انعام، 84. و ما به (ابراهیم) اسحاق و یعقوب را عطا کردیم و همه به راه راست هدایت کردیم و نوح را پیش از ابراهیم و فرزندانش، داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون هدایت کردیم و همچنین ما نیکوکاران را پاداش نیک خواهیم داد.

(7) انعام، 85. زکریا یحیی، عیسی و الیاس و از ذریه های ابراهیم هستند و همه از نیکوکارانند.

(8) فاطمة الزهرا من المهد الی اللحد، ص 80 - 79.

از امام صادق علیه السّلام درباره معنای «حیّ علی خیر العمل» سؤال شد، حضرت فرمود:

«خیر العمل بر فاطمة و ولدها.»

بهترین عمل، نیکی به فاطمه و فرزندان او است.

و در روایت دیگر فرمود:

«الولایه» (9) .

بهترین عمل، ولایت و دوستی ایشان است.


(9) بحارالانوار، ج 43، ص 44.

مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار به نقل از احتجاج طبرسی و تفسیر علی بن ابراهیم از ابی الجارود، از حضرت باقر علیه السّلام نقل می کند که حضرت فرمود:

ای اباالجارود! مخالفان ما در مورد حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السّلام چه می گویند؟

عرض کردم: ادعای ما را دلیل بر این که این دو بزرگوار فرزندان رسول خدایند، انکار می کنند.

فرمود: شما بر آن چگونه احتجاج می کنید؟

عرض کردم: فرموده خدای متعال را در مورد حضرت عیسی شاهد می آورم، «و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هرون و کذلک نجزی المحسنین و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس کل من الصالحین».(1) .

می بینیم در این آیه پروردگار توانا حضرت عیسی علیه السّلام را از فرزندان حضرت ابراهیم علیه السّلام معرفی می فرماید.

امام فرمود: آنان در مقابل این حجت چه می گویند؟

عرض کردم: می گویند که فرزند دختر نیز فرزند انسان هست اما فرزند صلبی او نیست،

فرمود: آن گاه شما چگونه بر آنان احتجاج می نمائید؟

ابوالجارود می گوید: عرض کردم: به فرموده خدای تعالی که می فرماید: «... فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم....» (2) .

سؤال فرمود: آنان در برابر این استدلال چه می گویند؟

عرض کردم: می گویند: در زبان عرب مرسوم است که شخصی که چند فرزند دارد به جای فرزندان من می گوید فرزندان ما، در حالی که آنها فقط فرزند شخصی واحد هستند.

فرمود: والله ای ابی الجارود آیه ای از کتاب خدا به تو نشان دهم که فرزندان رسول خدا صلی الله علیه وآله را مشخص نموده که جز کافر آن را رد نمی کند.

ابوالجارود گوید: گفتم فدایت شوم این آیه کجاست؟

فرمود: آنجا که خدای تعالی می فرماید: «حرمت علیکم امهاتکم و بناتکم» (3) . تا آنجا که می فرماید: «و حلائل ابنائکم الذین من اصلابکم.» (4) .

حضرت فرمود: پس از این منکران بپرس، آیا برای رسول خدا ازدواج با همسران امام حسن و امام حسین علیه السّلام حلال بود؟ اگر بگویند آری پس به خدا سوگند دروغ گفته و اگر بگویند نه پس آنان فرزندان صلبی رسول خدایند و آن حرمت به خاطر آن است که این دو فرزندان صلبی وی می باشند. (5).


(1) انعام، 85 - 84. و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را (هدایت کردیم)؛ این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم! (همچنین) زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را؛ همه از صالحان بودند.

(2) آل عمران، 61.... فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکذبین، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

(3) نساء، 23 حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران....

(4) نساء، 23؛ و همسرهای پسرانتان که از نسل شما هستند.

(5) فاطمه زهرا ء من المهد الی اللحد، ص 81 - 80.

در زیارت حضرت می خوانیم:

«اَلسَّلامُ عَلَیْکِ اَیَّتُهَا الرَّضِیَةُ الْمَرْضِیَةُ».

از القاب آن حضرت راضیه و مرضیه است و تمام زندگی او مورد رضایت خدا، رسول خدا و ولیّ خدا امیرالمؤمنین به عنوان امام زمانش و شوهرش می باشد. آخرین کلام های علی علیه السّلام پس از دفن عزیزش زهرا علیها السلام، ترنم او به رضایت خاطرش از فاطمه علیها السلام می باشد:

«اَللَّهُمَّ اِنّی راضٍ عَنْ اِبْنَةِ نَبِیِّکَ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ». (9)

خدایا! بدان که من از دختر پیامبرت راضی و خشنود هستم.

در کتاب چشمه در بستر (10) در توضیح راضی بودن فاطمه علیها السلام آمده است:

سلمان می گوید:

در محضر رسول خدا صلی الله علیه وآله بودم که به ناگاه زهرا علیها السلام با حالتی محزون و گرفته وارد شد و از حسادت و طعنه زنان قریش و ملاک های جاهلی آنان در ازدواج، به پدر شکایت برد تا بدین وسیله با ارشاد رسول الله صلی الله علیه وآله آن زنان به هدایتی برسند و از معیارهای جاهلی که دنیا و دنیا پرستی بود دست بردارند. پدر حضورش را گرامی داشت و دست لطف و مهربانی بر سر او کشید و آنگاه گفت: این عقد به امر خدا بوده و شما دو تن برگزیده خدا و کفو هم هستید. زهرا علیها السلام خوشحال و مسرور سر بر آسمان برداشت و گفت: «رَضیتُ بِما رَضِیَ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ». رسول الله صلی الله علیه وآله که شکوفه های خنده را بر لبان زهرا علیها السلام دید باز هم ادامه داد و از مقام و منزلت شویش علی علیه السّلام آنقدر گفت و گفت تا آنجا که زهرا علیها السلام از شوق به وجد آمد و در دم ایستاد و بی اختیار بر زبان آورد: «رَضیتُ بِاللَّهِ رَبّاً وَ بِکَ یا اَبَتاه نَبِیّاً وَ بابْنِ عَمّی بَعْلی وَ وَلیَّا».

همچنین روزی حسین علیه السّلام در دامان زهرا علیها السلام بود. رسول الله صلی الله علیه وآله او را بغل گرفت و آنگاه قاتلانش را لعن کرد.

زهرا علیها السلام پرسید: پدرجان چه می گویید؟

رسول الله صلی الله علیه وآله فرمود: از مصائب او یاد می کنم گویا هم اکنون جایگاه شهادت او و یارانش و سبقت آنان در شهادت را می بینم.

زهرا علیها السلام از قاتل و مکان شهادت فرزندش پرسید و رسول الله صلی الله علیه وآله گفت: «در کربلا و به دست بدترین افراد».

آنگاه رسول خدا صلی الله علیه وآله از منزلت و عظمت حسین علیه السّلام می گوید و وقتی که اِنّالِلّهِ و گریه زهرا علیها السلام را می شنود، باز هم از فضائل حسین علیه السّلام می گوید که دیگر زهرا علیها السلام طاقت نمی آورد و می گوید: «یا ابة سَلَّمْتُ وَ رَضیتُ وَ تَوَکَّلْتُ عَلی اللَّهِ». (ای پدرجان! در برابر خواست خدا تسلیم و راضیم و بر او توکل کرده ام. (11) .

نیز از جابر بن عبدالله روایت کرده اند که گفت: روزی پیامبر صلی الله علیه وآله به خانه حضرت فاطمه علیها السلام وارد شد در حالی که دستاس می کرد و عبایی از جهاز شتر بر دوش انداخته بود. چشم حضرت که به او افتاد فرمود: ای فاطمه! شتاب کن و تلخی دنیا را برای نعمت های فردای آخرت بچش و آنگاه خداوند این آیه را نازل کرد: «و َلَسَوْفَ یُعْطیکَ رَبُّکَ فَتَرْضی». (12) .

ممکن است اطلاق نام راضیه برآن حضرت به خاطر رضایت آن حضرت از خداوند نسبت به قرب و منزلت و طهارت و طینت و دیگر مراتب والای دنیوی و برزخی و اخروی و جاه و مقام و نعمت ها و شرف و افتخاری که نصیبش می فرماید و یا به خاطر رضایت او از خداوند در این که شفاعت بزرگ را به دست او سپرده و از قاتلان فرزندش در دنیا و آخرت انتقام می گیرد باشد. (13) .

حضرت فاطمه علیها السلام مرضیه است بدان جهت که تمام کارهایش نزد خدا و رسول پسندیده است. بنابراین آیه شریفه «رَضیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْه» آیه ای است که در شأن او نازل شده است و فرمایش خداوند که فرمود: «اِرْجِعی اِلی رِبِّکِ راضیةً مَرْضیة» از شخصیت والای او سخن گفته است. (14) .


(9) فاطمه علیها السلام بهجة قلب المصطفی، ص 578.

(10) چشمه در بستر، مسعود آقائی، ص 280.

(11) چشمه در بستر، مسعود آقائی، ص 280.

(12) فاطمه زهرا علیها السلام شادمانی دل پیامبر، ص 269.

(13) فاطمه زهرا علیها السلام شادمانی دل پیامبر، ص 270.

(14) فاطمه زهرا علیها السلام شادمانی دل پیامبر، ص 271.

جنگ و یا صلح با زهرا (س) مانند جنگ و صلح با پیامبر و علی و حسنین

حضرت زهرا سلام الله علیها، در مقام ولایت شریک امیرالمؤمنین و حسنین علیهم السّلام است، و «جنگ و یا صلح با فاطمه و دوستی و دشمنی نسبت به او» عیناً همانند «حرب و یا سلم با علی و حسنین، و حب و یا بغض نسبت به آنان» است.

پاره ای از روایاتی که در این خصوص نقل گردیده است:

زید بن ارقم از رسول اکرم صلی الله علیه و آله چنین روایت می کند:

«قال رسول الله لعلی و فاطمة والحسن والحسین: انا حرب لمن حاربکم و سلم لمن سالمکم».

«پیامبر اکرم خطاب به علی، فاطمه، حسن و حسین فرمود: من، با هر کسی که با شما در جنگ باشد، در جنگم، و هر کسی که با شما از در صلح و آشتی درآید، من نیز با او در صلح و صفا خواهم بود». (6)

این روایت در کتب روایی با عبارات مختلف نقل شده است.

زید بن ارقم در روایت دیگری می گوید:

«روزی همراه پیامبر اکرم بودیم که وحی نازل شد، و ما منتظر اتمام وحی بودیم تا آن حضرت از اتاق خارج شود، هوا به شدت گرم شده بود، در آن هنگام علی بن ابی طالب و همراه او فاطمه، حسن و حسین سلام الله علیهم از راه رسیدند و در سایه دیواری به حال انتظار نشستند، تا نزول وحی به پایان رسد و حضرت رسول از حجره بیرون آید. وقتی که پیامبر اکرم از اتاق خارج گردید، نظر مبارکش بر علی و فاطمه و حسنین علیهم السّلام افتاد، حضرت به نزد آنان رفتند و ما در حالی که به جای خود ایستاده بودیم، دیدیم که حضرت رسول لباس (عبای) خودش را بر بالای سر آنان سابیان کرد، با دست مبارکش از یک طرف عبا گرفته بود، و طرف دیگرش در دست علی بود که در زیر عبا جای داشت. آنگاه پیامبر چنین فرمود:

خدایا! من اینان را دوست می دارم پس تو نیز دوستشان بدار، بارالها! با هر کس که با اینان در صلح و صفا باشد، من در صلح و آشتی هستم و هر کس که با این چهار تن بجنگد من نیز با او در جنگ خواهم بود، و این کلمات را سه بار تکرار نمود». (7) .

روایت دیگری به این شرح از ابوبکر نقل شده است که می گوید:

«روزی پیامبر اکرم را دیدم که خیمه ای برپا کرد و بر یک کمان عربی تکیه نمود. در آن خیمه، علی و فاطمه و حسن و حسین حضور داشتند. آن حضرت رو به حاضرین فرمود و گفت: ای مسلمانان! بدانید هرکسی که با اینان در صلح و صفا باشد من نیز با او در سلم و آشتی هستم؛ و هر کس با اینان به جنگ خیزد، من هم با او در جنگ خواهم بود؛ من دوستدار کسی هستم که اینان را دوست بدارد، دوست نمی داردشان مگر آن خوشبخت و سعادتمندی که از دامانی پاکیزه بوجود آمده است؛ و دشمن نمی داردشان مگر آن شخص بدبختی که از آلوده دامنی زاییده شده باشد». (8) .

باید توجه داشت بشری که در حال غضبش، در هنگام انبساط و فرحش، در موقع رنج و گرفتاریش، در زمان سرور و نشاطش و خلاصه در همه حالاتش صاحب اختیار و مقتدای همه مردم باشد؛ و تمام افراد بشر موظف به خضوع و تسلیم در برابر او باشند؛ و محبت به او دوستی با پیامبر، و دشمنی با او خصومت با رسول خدا، و اطاعت از او اطاعت از پیامبر، و صلح با او، سلم و آشتی با رسول خدا باشد؛ تحقیقاً اگر در صفات، هم ردیف پیامبر نباشد، هرگز این احکام درباره او جاری نمی شود، و به عبارت دیگر فردی که در ملکات انسانی، در فضائل و مکارم اخلاقی، در صفات نفسانی، و خلاصه در جمیع حالات و شئون بشری طوری باشد که هرگز کوچکترین خلافی از او سر نزند، و همه مردم به فرمان خدا و رسولش مأمور به اطاعت و خضوع و تسلیم در برابر او باشند، معقول نیست که در صفات هم ردیف و همتای پیامبر اکرم نباشد.


(6) مستدرک حاکم، ح 4714

(7) شرح نهج البلاغه ج 3، ص 207- 208.

(8) الریاض النضره، ج 3، ص 154؛ فرائد السمطین ج 2، ص 40، ح 373؛ مناقب خوارزمی، ص 211.

بالاترین مرحله قرب «فنا» است. «فنا» به معنی فراموش کردن همه چیز، و همه کس، و حتی فراموش کردن خویشتن در برابر خداوند. یعنی انسان به مرحله ای برسد که جهان هستی را جز سرابی نبیند، و عالم آفرینش را جز سایه ای کمرنگ مشاهده نکند. خویشتن را پروانه وار در آتش شمع وجود او بسوزاند، و هستی خویش را در هستی او محو و نابود ببیند.

یکی از آثار رسیدن به این مقام، «تسلیم مطلق» در برابر اراده اوست، آنچه او می خواهد، بخواهد، و آنچه او می پسندد، بپسندد. هم رضای او رضای خدا باشد، و هم رضای خدا رضای او.

و با در دست داشتن این معیار به سراغ مقام عرفان بانوی اسلام، فاطمه زهرا علیها السلام و قرب او در درگاه خدا می رویم و این حقیقت را از زبان پیامبر بزرگ صلی اللَّه علیه و آله می شنویم:

در کتابهای متعدد معروفی از اهل سنت و در روایات متعدد و فراوانی آمده است که پیغمبر به فاطمه زهرا علیها السلام فرمود:

«إن اللَّه یغضب لغضبک و یرضی لرضاک» (1) .

خداوند بخاطر خشم تو خشمگین می شود، و به خاطر رضای تو راضی.

در صحیح بخاری که معروفترین منابع حدیث اهل سنت است چنین می خوانیم:

پیغمبر اکرم صلی اللَّه علیه و آله فرمود:

«فاطمه بضعة منی فمن اغضبها فقد اغضبنی» (2) .

فاطمه پاره وجود من است، هر کس او را به خشم آورد مرا به خشم آورده است.

و نیز در همان کتاب در جای دیگر می خوانیم: پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود:

«فانما هی فاطمة بضعة منی یریبنی ما ارابها و یوذینی ما آذاها» (3) .

فاطمه پاره وجود من است، هر چیز که او را ناراحت می کند مرا ناراحت می کند، و هر چه او را آزار دهد مرا می آزارد.

احادیث در این زمینه بسیار است و همگی حاکی از مقام بلند فاطمه زهرا علیها السلام در معرفت پروردگار و مقام عصمت و اخلاص و ایمان اوست، او به جایی رسیده که خشنودی و غضب او، خشنودی خدا و رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله شده است، و این ارزشی است والا که هیچ چیز با آن برابری نمی کند.

رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله می فرماید:

«فاطمة بضعة منی من سرها فقد سرنی، و من سائها فقد سائنی».(4) .

فاطمه پاره تن من است کسی که او را خوشحال کند مرا خوشحال کرده است و هرکس که به او بدی کند با من بدی کرده است.

از امام صادق علیه السّلام پرسیدند: بعضی از جوانان حدیثی از شما نقل می کنند که باور کردنی نیست! آنها می گویند شما فرموده اید: خدا از خشم فاطمه به خشم می آید.

امام صادق علیه السّلام فرمود: مگر شما این روایت را در کتاب های خود ندارید که خدا از خشم بنده مؤمن به خشم می آید؟

گفتند: چرا.

امام علیه السّلام فرمود: «فما تنکرون ان تکون فاطمة علیها السلام مؤمنة یغضب الله بغضبها و یرضی لرضاها؟»

پس چرا منکر این حقیقت هستید و باور نمی دارید که فاطمه زنی مؤمنه باشد و خدا از خشمش خشمگین و از خشنودیش خشنود شود؟

راوی پس از قبول فرمایش امام علیه السّلام گفت: الله اعلم حیث یجعل رسالته.

خدا داناتر است که مقام رسالت و امامت را به چه کسی تفویض فرماید. (5)


(1) مستدرک الصحیحین ج 3 ، ص 153. این حدیث را ابن حجر در «الاصابه» و ابن اثیر در «اسد الغابه» آورده اند.

(2) صحیح بخاری، کتاب بدا الخلق (باب مناقب قرابة رسول اللَّه).

(3) صحیح بخاری، کتاب النکاح (باب ذب الرجل عن ابنته). مضمون این دو حدیث در بسیاری از کتب معروف مانند خصائص نسائی، فیض الغدیر، کنزالعمال، مسند احمد، صحیح ابی داود و حلیه الاولیاء آمده است.

(4) بیت الاحزان، ص31.

(5) بحار، ج 22، ص43.

در فضیلت حضرت زهرا علیها السلام روایات بسیاری آمده که به چند دسته تقسیم می شود:

از جمله روایاتی وجود دارد که نشان می دهد اطاعت از صدّیقه کبری علیها السلام بر همه مخلوقات و تمام انبیاء علیهم السّلام واجب است.

از حضرت باقر علیه السّلام چنین نقل شده است: «وَ لَقَدْ کانَتْ علیها السلام مَفْرُوضَة الطاعَة عَلی جَمیع مَنْ خَلَقَ الله مِنَ الْجِنَّ وَالأنْسِ وَالطَّیْرِ وَالْوَحْشِ وَالأنبِیاءِ وَالملائِکَة...». (13)

و به تحقیق اطاعت از او (حضرت فاطمه زهرا علیها السلام) بر تمام مخلوقات خداوند از جن، انس، پرندگان، حیوانات وحشی، انبیاء و فرشتگان واجب بوده است.

روایات دیگر از انتخاب شدن اهل بیت علیهم السّلام توسط خداوند متعال خبر می دهد در این باره رسول الله صلی الله علیه و آله به امیرالمؤمنین علیه السّلام فرمودند:

«اِنَّ الله عَزَّ وَ جَلَّ أَشْرَفَ عَلی الدُّنْیا فَاخْتارَنی مِنْها عَلی رِجالِ الْعالَمینَ، ثُمَّ اطَّلَعَ الثّانِیَة فَاخْتارَکَ عَلی رِجالِ الْعالَمینَ، ثُمَّ اطَّلَعَ الثّالِثَة فَاخْتارَ الأئمَّة مِنْ وُلْدِکَ عَلی رِجَالِ العَالَمِیْنَ ثُمَّ اطَّلَعَ الرّابِعَة فَاخْتَارَ فاطِمَة علی نساء العالَمینَ» (14) .

به راستی که خدای متعال به دنیا نظری کرد پس مرا از بین آن همه بر تمام مردان جهان انتخاب نمود، و در مرتبه دوم تو را (ای علی) بر همه مردان جهان انتخاب کرد، و در مرتبه سوّم ائمّه هدی را بر جمیع مردان برتری داد، سپس از میان همه زنان عالم فاطمه زهرا علیها السلام را انتخاب کرد.

با توجّه به همتایی آن حضرت با پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله که این حدیث به آن اشاره دارد، و همچنین فضیلت حضرت را بر جمیع انبیاء ثابت می کند و به ضمیمه ادلّه ای که او را بر فرزندان معصومش برتری می دهد، واضح است که ایشان از جمیع انبیاء علیهم السّلام افضل و بالاتر هستند.

خدای متعال نیز در حدیث قدسی فرمود: «یا مُحَمَّد إنّی خَلَقْتُکَ وَ خَلَقْتُ عَلِیّا وَ فاطِمَة وَالْحَسَن وَالْحُسَیْن مِنْ سِنْخِ نُوری وَ عَرَضْتُ وِلایَتَکُمْ عَلی اَهْلِ السَّمواتِ وَالأرَضینَ فَمَنْ قَبِلَها کانَ عِنْدی مِنَ الْمُؤْمِنینَ...» (15) .

ای محمّد! به درستی که من تو را و علی و فاطمه و حسن و حسین را از نور خود آفریدم، آنگاه ولایت شما را بر اهل آسمانها و زمینها عرضه کردم، پس هر کس آن را پذیرفت نزد من از مؤمنین خواهد بود.

روایتی که به طور صریح و آشکار فضیلت ایشان را ثابت می کند. از فرمایش رسول اکرم صلی الله علیه وآله است که:

«ما تَکامَلَتِ النُّبُوَّة لِنَبِیِّ حَتّی أَقَرَّ بِفَضْلِها وَ مُحَبَّتِها» (16) .

نبوّت و پیامبری برای هیچ پیغمبری کامل نمی شود مگر این که به محبّت و فضیلت فاطمه زهرا علیها السلام اقرار داشته باشد.

فاطمه زهرا علیها السلام از تمام انبیاء به جز رسول اکرم صلی الله علیه وآله بالاتر است چون پیامبر صلی الله علیه وآله آن بزرگوار را پاره تن خود معرفی کردند و هنگامی که رسول گرامی صلی الله علیه وآله از تمام انبیاء افضل و برتر باشد، پس پاره تن او نیز چنین خواهد بود.


(13) دلائل الامامة، ص 27.

(14) خصال شیخ صدوق، ج 1، ص 206.

(15) بحار الانوار، ج 36، ص 216.

(16) ملتقی البحرین، مرندی، ص 39.

یکی از معجزات حضرت صالح، ناقه و فصیل او (فرزند) می باشد که در قرآن معجزه و چگونگی برخورد قوم صالح اشاراتی شده است که خلاصه آن این است که پس از ظهور معجزه آسای شتر و بچه او از دل کوهها به عنوان گواه صادقی برای پیامبری حضرت صالح، قوم او باز از سر انکار به صالح و اعجاز او بی حرمتی نمودند و دستورات الهی را در مورد آنها رعایت ننمودند و سرانجام با کشتن ناقه صالح بدترین بی احترامی را به این مظهر نبوّت ابراز نمودند. قرآن می فرماید پس از این بی حرمتی به ناقة الله خداوند متعال عذاب خود را بر قوم صالح نازل نمود. (11) .

حضرت زهرا علیها السلام با توجه به این قصّه قرآنی و با استفاده از آن بخشی از مقامات خود را این چنین بیان می کنند:

... آنگاه که امام علی علیه السّلام را مظلومانه و با ستم به مسجد بردند، حضرت زهرا علیها السلام وارد مسجد شد و فرمود:

«خَلُّوا عَنْ إِبْنِ عَمّی فَوَالَّذی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ لَئِنْ لَمْ تُخَلُّوا عَنْهُ لَأَنْشُرَنَّ شَعْری وَ لَأَضَعَنَّ قَمیصَ رَسُولِ اللَّهِ عَلی رِأْسی وَ لَأَصْرُخَنَّ إِلَی اللَّهِ تَبارَکَ وَ تَعالی فَما ناقَة صالِحٍ بِأَکْرَمَ عَلَی اللَّهِ مِنّی وَ لا الْفَصیلُ بِأَکْرَمَ عَلَی اللَّهِ مِنْ وُلْدی»؛

رها کنید پسر عموی مرا! قسم به آن خدایی که محمد صلی الله علیه وآله را به حق برانگیخت، اگر از وی دست برندارید، گیسوان خود را پریشان کرده، و پیراهن رسول خدا صلی الله علیه وآله را بر سر افکنده و در برابر خدا فریاد خواهم زد. یقین بدانید که ناقه صالح، در نزد خدا از من گرامی تر نبود، و بچه آن ناقه نیز از فرزندان من قدر و قیمتش زیادتر نبود. (12) .


(11) اعراف،73-77 ؛ سوره الشمس.

(12) نهج الحیاة، ص 142، ح 170.

یکی از راههای شناخت شخصیت حضرت زهرا علیها السلام شناخت آن حضرت و مقایسه با دیگر بانوان صاحب فضیلت در قرآن و یا تاریخ انسانهاست. مقایسه و تطبیق کمالات او و ارزیابی مجموعه خصلتهای ایشان با دیگر زنان راهی روشن برای هر چه بهتر شناختن حضرت صدیقه زهرا علیها السلام می باشد.

در قرآن کریم مجموعه 20 خصلت برای حضرت مریم آمده است که علاوه بر اثبات آن صفات برای حضرت فاطمه علیها السلام برتریهای فراوان دیگر برای آن حضرت وجود دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

مریم دختر عمران؛ فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه وآله.

سرپرست مریم حضرت زکریّا است؛ سرپرست فاطمه علیها السلام حضرت محمد صلی الله علیه وآله است.

مریم در عهد جاهلیت به دنیا آمد؛ فاطمه علیها السلام در عهد اسلام به دنیا آمد.

مریم عیسی را در ایام جاهلیت به دنیا آورد؛ فاطمه علیها السلام در عهد اسلام فرزندانش را به دنیا آورد.

مریم یک عیسی به دنیا آورد؛ فاطمه علیها السلام حسن و حسین و زینب و ام کلثوم را به دنیا آورد.

مریم بزرگ زنان زمان خود است؛ فاطمه علیها السلام بزرگ زنان جهانیان است.

مریم مادرش حنّه است؛ فاطمه علیها السلام مادری چون خدیجه دارد.

بقای نسل پیامبر از فاطمه علیها السلام است.

یازده امام معصوم از فاطمه علیها السلام است.

مریم برای کمک به خدیجه برای ولادت فاطمه علیها السلام آمد.

زهرا علیها السلام شوهری به عظمت حضرت علی علیه السّلام دارد.

مریم صاحب کتاب آسمانی نیست؛ فاطمه علیها السلام صاحب کتاب آسمانی صحیفه فاطمیه است.

حضرت مهدی علیه السّلام از نسل فاطمه علیها السلام است و مسیح به او در نماز اقتدا می کند و از سربازان اوست.

به خاطر کمالات مریم عده ای به غلو افتادند و مشرک شدند؛ فضائل فاطمه علیها السلام هدایتگر بوده است.

قبور فرزندان فاطمه علیها السلام محل حاجت خواهی و استشفاء است، ولی از مریم این گونه نیست.

هنگام تمثل فرشته برای مریم او ترسید؛ جبرئیل بر اهل کساء نازل شد و ششمین از آنها شد و فاطمه علیها السلام هیچ نترسید.

مریم فقط یک مصیبت از مردم زمان خود دید؛ فاطمه زهرا علیها السلام دهها و صدها مصیبت دید.

مریم فرزندش به آسمان صعود کرد؛ فرزندان فاطمه علیها السلام شهید راه خدا و یا اسیر راه خدا شدند.

مریم را مادرش نام نهاد؛ فاطمه علیها السلام را خداوند نامگذاری نمود.

مریم در بیت المقدس متولد شد؛ فاطمه علیها السلام در مکه معظمه متولد شد.

مریم 63 سال در دنیا زندگی کرد؛ فاطمه علیها السلام هیجده سال در دنیا زندگی نمود و این همه کمالات دارد.

مریم هنگام دیدن ملک الموت غش کرد؛ فاطمه علیها السلام هنگام شهادت مسرور و بانشاط بود.

بزرگان مسیحی در قصه مباهله با دیدن چهره های تابناک خمسه طیّبه که از جمله آنان حضرت زهرا علیها السلام بود از مباهله منصرف شدند و عقب نشینی نمودند.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم