بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

۱۱۵ مطلب با موضوع «فضایل و مناقب» ثبت شده است

رسول گرامی در احادیث زیادی که از طریق سنی و شیعه نقل گردیده، فاطمه را پاره تن خود معرفی نموده و فرموده است: هر کس او را دوست بدارد، مرا دوست داشته و دشمن او دشمن من و خدا است.

و در حدیث دیگری فرموده است: فاطمه پاره تن من است، هر کس او را اذیت کند، مرا اذیت نموده و کسی که او را به خشم آورد من و خدا را به خشم آورده است.

و بالاخره در گروهی از احادیث، آن هم در منابع معتبر اهل سنت می خوانیم که خشم خدا به خشم فاطمه و رضایت الهی به رضای او بستگی دارد.

دهها حدیث به همین مضمون در کتب حدیث طریقین یافت می شود.

آنچه از این گونه احادیث در رابطه با عصمت زهرا استفاده می کنیم این که؛ اگر فاطمه علیها السلام معصوم نبود، چگونه پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله به طور مطلق خشم او را خشم خدا و رضای او را رضای الهی معرفی می کند؟! مگر می توان رضا و خشم اشخاص غیر معصوم را با رضا و خشم خدا مرتبط دانست؟

ابن ابی الحدید پس از اعتراف بر این که فاطمه علیها السلام از جمله افرادی است که آیه تطهیر بر عصمت او دلالت دارد در این باره می نویسد:

سخن پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله در مورد فاطمه علیها السلام که می فرمایند: هر کس او را اذیت کند، مرا اذیت کرده و کسی که مرا آزار دهد خدا را آزار داده است؛ دلیل بر معصوم بودن فاطمه علیها السلام است، زیرا؛ اگر فاطمه علیها السلام غیر معصوم بود، اذیت او در تمام حالات، اذیت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله محسوب نمی شد... (1) .

پس نتیجه می گیریم سخنان پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله، بالاتر از عصمت فاطمه علیها السلام را می رساند، که دانشمندان سنی و شیعه به آن اعتراف دارند.



(1) شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 273. 

چون خلیفه اول پس از رحلت پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله فدک را غصب کرد و حضرت فاطمه زهرا با او به محاجه و مناظره پرداخت، امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز پس از سخنرانی و خطبه فاطمه علیها السلام در مسجد، به مسجد رفت و از جمله سخنانش خطاب به ابوبکر فرمود:

یا ابابکر! بگو ببینم قرآن خوانده ای؟

ابوبکر: بلی خوانده ام.

علی علیه السلام: بگو ببینم آیه تطهیر:

«إنما یریداللَّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»، (2)

در حق ما نازل شده، یا در حق دیگران؟ ابوبکر: در حق شما نازل شده.

علی علیه السلام: اگر کسی شهادت دهد که فاطمه علیها السلام کار بدی انجام داده چه می کنی؟ آیا شهادت او را می پذیری یا نه؟

ابوبکر: بلی، می پذیرم و برای فاطمه علیها السلام مانند دیگران حد جاری می کنم.

علی علیه السلام: در این صورت در پیشگاه خدا کافر می شوی.

ابوبکر: چرا؟

علی علیه السلام: زیرا در این فرض، تو شهادت خدا را که به پاکی فاطمه علیها السلام گواهی داده قبول نکرده و گواهی مردم را گرفته ای، همان طوری که شهادت خدا و پیامبر صلی اللَّه علیه و آله را در این مورد نادیده گرفته و فدک را از فاطمه علیها السلام به یغما برده ای؟

ابوبکر! مگر فدک در دست فاطمه علیها السلام نبود؟ چرا و چگونه چیزی که در دست او است، از او بینه و شاهد می خواهی؟

مردم چون این مناظره و سخنان علی و ابوبکر را می شنیدند، بر روی یکدیگر نگاه کرده و گفتند:

«صدق واللَّه علی بن ابی طالب؛ سوگند به خدا که حق با علی علیه السلام است.» (3)

قابل توجه است، که امیرالمومنین از آیه تطهیر بر عصمت فاطمه علیها السلام استدلال نموده و مهاجرین و انصار نیز آن را پذیرفته و مورد تأیید قرار داده اند.


(2) احزاب، 33.

(3) احتجاجات طبرسی، ج 1، ص 122- 123.

ولایت تکوینی عملی نوعی استیلاء و حکم فرمایی برخاسته از عبودیت الهی است به شکلی که ولی به صاحب اختیاری و تصرف در جهان هستی از سوی خدا مأذون می گردد و سرتاسر عالم وجود همچون دهکده ای به فرمانداری او در می آید. ولیّ خدا و یا ولیّه الله به همان راحتی و سهولتی که تصرف در کشور وجود خود دارد بر کشور پهناور جهان هستی نیز تصرف می کند، همه هستی فرمان پذیر و مطاع اوامر و خواسته های اویند که یکی از مصادیق آن مستجاب الدعوة بودن، تسخیر و ارتباط با ملائکه، و کرامات گوناگون دیگر است. و این همه ریشه در مفاد این روایت دارد که:

«العبودیة جوهرة کنهها الربوبیّة». (16)

در روایتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرده از یک راز مهم هستی برداشته و خبر می دهد که ولایت اهل بیت به آسمانها و زمین عرضه شده است که این بخش روایت دلالت بر ولایت تکوینی عملی حضرات بر آسمانها و زمین دارد.

قال رسول الله صلی الله علیه وآله:

«لَمَّا اُسْری بِی إِلَی السَّماءِ قالَ لِیَ العَزِیزُ:... یا مُحَمَّدُ! خَلَقْتُکَ وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً وَ فاطِمَةَ وَالْحَسَنَ والْحُسَیْنَ اَشْباحَ نُورٍ مِنْ نُورِی وَ عَرَضْتُ وِلایَتَکُمْ عَلَی السَّماواتِ وَ اَهْلِها وَ عَلی الْأَرَضینَ وَ مَنْ فِیهِنَّ فَمَنْ قَبِلَ وِلایَتِکُمْ کانَ عِنْدِی مِنَ الْأَظْفَرِینَ وَ مَنْ جَحَدَها کانَ عِنْدِی مِنَ الْکُفَّارِ...»

رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:

چون به آسمان برای معراج مرا بردند، خدای عزیز به من فرمود:... ای محمد! تو و علی و فاطمه و حسن و حسین را پرتوهای نوری از نور خودم آفریدم. و ولایت شما را بر آسمانها و اهل آن و بر زمینها و هر کس در آنهاست عرضه کردم، پس هر کس ولایت شما را بپذیرد از ظفر یافتگان در نزد من است و هر کس آنرا انکار کند در نزد من از کفر پیشگان است.

مستجاب الدعوة بودن حضرت زهرا علیها السلام و اطاعت پذیری زمین و زمان از ایشان در یک قصه تاریخی آمده که توجه به آن پرده از این حقیقت می گشاید.

عیاشی روایت کرده است (پس از بیرون بردن علی علیه السلام از خانه)، فاطمه علیها السلام، بیرون آمد و به ابوبکر رو کرد و فرمود: «آیا می خواهید شوهرم را از دستم بگیرید و مرا بیوه کنید، سوگند به خدا اگر دست از او برندارید، موی سرم را پریشان می کنم و گریبان چاک می نمایم و کنار قبر پدرم می روم و به درگاه خدا ناله می کنم».

آنگاه فاطمه علیها السلام دست حسن و حسین علیهما السلام را گرفت و از خانه بیرون آمد تا کنار قبر پیامبر صلی الله علیه وآله برود.

حضرت علی علیه السلام از جریان آگاه شد و به سلمان فرمود: «برو فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه وآله را دریاب (گویی) دو طرف مدینه را می نگرم که به لرزه درآمده و در زمین فرو می روند، سوگند به خدا اگر فاطمه علیها السلام موی خود را پریشان کند و گریبان چاک نماید و کنار قبر پیامبر صلی الله علیه وآله برود و به پیشگاه خدا ناله نماید، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمی ماند و زمین همه آنها را در کام خود فرو می برد».

سلمان با شتاب نزد فاطمه علیها السلام آمد و عرض کرد: «ای دختر محمد! خداوند پدرت را مایه رحمت جهانیان قرار داده است، به خانه بازگرد و نفرین مکن».

فاطمه علیها السلام فرمود: «ای سلمان! آنها می خواهند علی علیه السلام را به قتل برسانند، صبرم تمام شده، بگذار کنار قبر پدرم بروم و مویم را پریشان کنم گریبان چاک نمایم، و به پروردگار بنالم».

سلمان عرض کرد: «من ترس آن دارم مدینه به لرزه درآید و زمین دهان باز کند و مردم را در خود فرو ببرد! علی علیه السلام مرا نزد شما فرستاده است و فرموده که به خانه باز گردی و از نفرین نمودن منصرف شوی».

در این هنگام حضرت زهرا علیها السلام فرمود:

«إِذاً أرْجِعُ وَ أَصْبِرُ وَ أَسْمَعُ لَهُ وَ أُطِیعُ»؛ در این صورت (چون شوهرم فرموده) به خانه باز می گردم و صبر می کنم و سخن آن حضرت را می پذیرم و از او اطاعت می کنم.


(16) تفسیر عیاشی، ج2، ص 66.

مراد از ولایت تکوینی یا ولاء تصرف نوعی تسلط و اقتدار و قافله سالاری معنوی می باشد که در قسم ولایت تکوینی علمی آن دستیابی به علوم غیبی و خزانه داری معارف بی پایان و اطلاع از گذشته و حال و آینده می باشد.

حضرت زهرا علیها السلام در این جهت به برتری و امتیازی شگفت انگیز نائل آمده به شکلی که خود صاحب کتاب آسمانی صحیفه فاطمیه است که در آن همه احکام و معارف دینی و تمامی اخبار و گزارشهای تاریخی از اقوام و رهبران خوب و بد وجود دارد.

در کتاب جنة العاصمة از آیت الله میرجهانی آمده است:

حضرت فاطمه زهرا علیها السلام، مانند پروردگار و شوهر عالی مقدار خود عالمه بماکان و ما یکون و ما هو کائن بوده، یعنی گذشته و حال و آینده، همه را می دانسته به علم هو کائن در مواردی که خدا می خواست و اقتضاء داشت اظهار می فرمود و هر چه را می خواست بداند اراده می کرد و می دانست. (10)

همچنین در روایات دینی ما به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در وصف ولایت علمی حضرت زهرا علیها السلام چنین آمده است:

قال رسول الله صلی الله علیه وآله:

«... یا عَلَیُّ أنْفِذْ لِما اَمَرَتْکَ بِهِ فاطِمَةُ فَقَدْ اَمَرْتُها بِأَشْیاءَ أَمَرَ بِها جَبْرَئیلُ علیه السلام...»؛

یا علی! به انجام رسان آنچه را که فاطمه علیها السلام بدان امر می کند، زیرا که بی شک من او را به چیزهایی امر کرده ام که جبرئیل علیه السلام به آنها امر کرده است. (11) .

قال رسول الله صلی الله علیه وآله:

«... یا عَلِیُّ! إِنِّی اُوصِیتُ فاطِمَةَ ابْنَتِی بِأَشْیاءَ وَ اَمَرْتُها اَنْ تُلقِیَها اِلَیْکَ فَانْفَذْها فَهِیَ الصَّدِقَةُ الصَّدُوقَةُ...»؛ یا علی! هر آینه دخترم را به چیزهایی سفارش کرده ام. و او را امر نموده ام تا آنها را به تو برساند. پس تو آنها را به انجام رسان که او راستگوست و راستگویی در ذات اوست. (12) .

همچنین در فلسفه نام گذاری حضرت زهرا علیها السلام روایاتی وجود دارد که به نوعی حکایت از ولایت علمی حضرت می نماید.

از ابو جعفر امام محمد باقر علیه السلام نقل است که فرمود: «واللّه لقد فطمها اللّه تعالی بالعلم و عن الطمث فی المیثاق». چنان چه در همان حدیث از رسول خدا صلی الله علیه وآله از خدای تعالی قبل از این فقره از حدیث نقل فرموده که خدای تعالی فرمود: «انی فطمتک بالعلم»؛ تو را منقطع ساختم به علم از همه زنها. بدان که عمق دریای علم حضرت زهرا علیها السلام نه اندازه ای است که صاحبان ولایت جزئیه بتوانند به آن پی ببرند و مراد بی بی علیها السلام از ما لم یکن که در دلیل اول ذکر شد اسراری است که نه در نزد خداوند متعال مکنون و مخزون است و آن غیر از حوادث کونیه و بیرون از محتویات لوح محفوظ و لوح محو و اثبات است که از خصایص صاحبان ولایت مطلقه است تا چه رسد به علوم سائر انبیاء غیر از پدر بزرگوارش و کسی سزاوار چنین مقام و مرتبه ای است که به فرمایش حضرت امام محمد باقرعلیه السلام که خدا او را به سبب علم منقطع ساخته است از دیگران در عالم میثاق. (13) .

در کتاب شریف نهج الحیاة نیز در مقام وصف ارتباطات دو حجت خدا یعنی حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام روایاتی از جناب عمّار با این مضمون نقل شده است.

عمار یاسر نقل می کند: روزی حضرت زهرا علیها السلام خطاب به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

«اُدْنُ لِأُحَدِّثَکَ بِما کانَ وَ بِما هُوَ کائِنٌ وَ بِما لَمْ یَکُنْ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ حینَ تَقُومُ السَّاعَة»؛

علی جان! نزدیک بیا تا اطلاع دهم شما را از آنچه در گذشته اتّفاق افتاد و آنچه در حال به وقوع پیوستن است و آنچه در آینده رخ خواهد داد تا روز قیامت هنگامه برپایی رستاخیز عمومی. (14) .

باز در مورد صحیفه فاطمیه در روایتی آمده است:

«وَ اَمَّا مُصْحَفُ فاطِمَةَ علیها السلام فَفیهِ ما یَکُونَ مِنْ حادِثٍ وَ اَسْماءِ مَنْ یَمْلِکُ اِلی اَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»؛ مصحف فاطمه علیها السلام کتابی است که تمام حوادث و اخبار غیبی و جریاناتی را که پادشاهان تا روز قیامت انجام می دهند آمده است. (15)


(10) جنة العاصمة، آیت الله میرجهانی، ص 166.

(11) بحارالانوار، ج 22، ص 484.

(12) بحارالانوار، ج 22، ص 490.

(13) جنة العاصمة، ص 167.

(14) نهج الحیاة، ص 231، ح 139.

(15) ارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 186.

(16) مصباح الشریعة، ص 7.

(15) تفسیر فرات، ص 74.

حضرت باقر علیه السلام در ضمن حدیثی طولانی پیرامون حضرت زهرا علیها السلام می فرماید: اطاعت ایشان بر تمامی آفریدگان خداوند از جن و انس، پرندگان و حیوانات وحشی و پیامبران و ملائکه فرض و واجب بود. (2) .

محمد بن سنان گوید: نزد حضرت جواد الائمه علیه السلام بودم و سخن از اختلاف شیعه به میان آمد فرمود: ای محمد! همانا خداوند متعال پیوسته در وحدانیت خود یکتا بود، آن گاه محمد و علی و فاطمه را آفرید، آنان دوران زیادی مکث کردند و بعد از آن خداوند تمامی موجودات را آفرید و آنان را بر آفرینش موجودات گواه گرفت و اطاعت آنان را بر موجودات اجراء فرمود و امور موجودات را به آنان واگذار کرد، آنان هر آن چه را که خواستند حلال و هر آن چه را که خواستند حرام نمودند، البته هیچ چیزی را جز آن چه را که خداوند خواسته بود نمی خواستند.

بعد فرمود: ای محمد! این همان آئینی است که هر کس از آن پیش افتد از دین خارج شده و هر کس عقب بماند نابود گشته و هر کس ملازم و همراه آن باشد به حق پیوسته است. این مطلب را غنیمت بشمر، ای محمد! (3) .

علامه مجلسی قدس سره در شرح این حدیث گوید: آنان را بر آفرینش موجودات گواه گرفت یعنی در حضور و جلو روی آنان موجودات را آفرید و آنان بر کیفیت خلقت و رموز آن اشراف داشتند اطاعت آنان را بر موجودات اجراء فرمود یعنی اطاعت آنان را بر تمام موجودات حتی جمادات و موجودات آسمانی و زمینی واجب ساخت و امور موجودات را به آنان واگذار کرد یعنی حلال و حرام کردن و بخشیدن و نبخشیدن را، هر چند ظاهر عبارت این معنی را می رساند که تدبیر موجودات از حرکات و سکنات و ارزاق و عمرها و امثال آنها را به آنان واگذار کرد. (4) .

ابوسعید خدری گوید: در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم مردی از راه رسید و از حضرت پرسید که درباره فرمایش خداوند که فرمود: «استکبرت أم کنت من العالین» توضیح دهید که اینان چه کسانی هستند که از ملائکه مقربین برتر و بالاترند؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من و علی و فاطمه و حسن و حسین می باشیم که در سرادق عرش بودیم و خداوند را تسبیح می کردیم و ملائکه با تسبیح ما تسبیح کردند دو هزار سال پیش از آنکه خداوند آدم علیه السلام را بیا فریند، هنگامی که خداوند آدم را آفرید به ملائکه دستور فرمود که بر او سجود کنند، و مأمور به سجود نشده بودند مگر بخاطر وجود ما، همه ملائکه سجده کردند به جز ابلیس که خودداری کرد. خداوند متعال به او فرمود: «ای ابلیس! چه چیز تو را باز داشت از اینکه بر آن چه که من با دست قدرت خود آفریدم سجده کنی؟ آیا استکبار ورزیدی یا از موجودات اعلی و برتر بودی» یعنی از این پنج تنی که اسامی آنان در سرادق عرش نوشته شده بود، پس ما هستیم آن باب خدایی که از آن در وارد می شوند و هدایت یافتگان به وسیله ما هدایت می شوند، هر کس ما را دوست داشته باشد خداوند او را دوست داشته و به بهشتش وارد می سازد و هر کس با ما دشمنی کند خداوند او را دشمن دارد و به آتشش داخل می کند و دوست ندارد ما را مگر کسی که زادگاهش پاک و پاکیزه باشد. (5) .


(2) دلائل الامامة، ص 28.

(3) بحارالانوار، ج 15، ص 19.

(4) مرآة العقول، ج 5، ص 190- 192.

(5) تأویل الآیات، ج 2، ص 59.

محبّت برای خدا، نعمت بزرگ و موهبت عظیمی است. خدای عزّوجل، برای دوستداران خود درجه بزرگ و منزلتی سترگ و برکت و خیر، قرار داده است. همانگونه که پیامبر به آن دستور فرموده آن روز که گفت: «سه چیز است که اگر در وجود کسی باشد شیرینی ایمان را خواهد چشید و در رأس این امور سه گانه، این است که خدا و رسول او در نظر شخص از هر چه جز آنهاست محبوب تر و اگر کسی را دوست دارد، صرفاً برای خدا باشد و از بازگشت به کفر متنفّر باشد، به آنگونه که دوست ندارد در آتش افکنده شود»!

حال چگونه است، اگر این محبت برای خدا و پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله و نسبت به اهل بیت گرامی به ویژه حضرت زهرای بتول علیها السلام (امّ ابیها) باشد که رسول الله او را دوست می داشت و به دوستی او سفارش می کرد و به اِعزاز و اکرام و احترام او، امر فرمود و در بسیاری از مناسبت ها تصریح نمود که او پاره تن من است. آنچه او را خشنود کند مرا خشنود ساخته و آنچه او را به خشم آورد مرا خشمگین کرده است. (4) این سیده فاضله که خداوند نسب شریف پیامبر صلی اللَّه علیه و آله را در نسل او حفظ کرده است.

آیا ما می توانیم پس از رسول الله صلی اللَّه علیه و آله جز با محبت و تقدیر و احترام و تعظیم با خاندان گرامی او عمل کنیم؟ این بانوی بزرگ و با فضیلت و شرافتمند؛ زهرای بتول علیها السلام را دوست می داریم؛ چرا که خدای عزّوجلّ او را دوست می دارد و رسول الله او را دوست می داشت و محبّتش را به ما آموخت و به آن دستور داد. و باز هم سخن از پیامبر است در روایت صحیح که «ابن عباس» از پیامبر نقل می کند:

«أحبّوا اللَّه لما یغدوکم من نعمة و أحبّونی بحبّ اللَّه و أحبّوا أهل بیتی بحبّی». (5) .

«خدا را دوست بدارید به جهت نعمت هایی که به شما ارزانی داشته و مرا دوست بدارید به جهت محبت به خداوند و خاندان مرا دوست بدارید به جهت محبّت من.»

این یک مسأله ایمانی حسّاسی است و در همین حالی که به حُبّ اهل بیت با تمام اعضا و جوارح و عقل و قلب رو می آوریم، باید درک کنیم که در اینجا مسؤولیت هایی وجود دارد که بر اساس آن باید در برابر حدودِ الهی توقف کنیم و اهل بیت را گرامی داریم و چیزی را که شایسته آن هستند برای ایشان مُقرّر داریم و از میزان شرع تخطّی نکنیم و در آداب و اخلاق کوتاهی نورزیم و از راه درست منحرف نشویم. در حالی که آنان را و آنان که به آنها عشق می ورزند را دوست داریم و در ادای حقوق الهی می کوشیم، ناچار باید حدود شرع را نگهداریم و به آدابِ حضرت مصطفی صلی اللَّه علیه و آله ملتزم باشیم: ستم نکنیم، غلوّ نکنیم و از محدوده شرع تجاوز ننماییم. اهل بیت رسول الله را احترام کنیم و یاران صادق و تابعان مخلص و آنانکه تا روز قیامت به خوبی رهپوی راهشان می باشند، ارج نهیم و در تجلیل و احترام هر فرد مسلمان که به یگانگی خداوند و رسالت حضرت محمد صلی اللَّه علیه و آله گواهی می دهد بکوشیم.

بی شک محبّت، مقدمه پیروی و روآوردن به آنهاست؛ همانگونه در حدیث شریف آمده:

«اَلا انّ اَهل بیتی فِیکُم کَمَثل سَفِینة نوُح مِن قَومه مَن رَکِبَها نَجا و من تخلَّف عنها غَرِق.» (6) .

«بدانید که اهل بیت من در میان شما همانند کشتی نوح اند در میان قوم او، کسی که بر آن سوار شد نجات یافت و آنکه که تخلف کرد غرق شد.»

محبت زهرا علیها السلام و فرزندان و دودمانش، چنانکه بیان شد به معیار عدل و حق نیاز دارد و باید رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله را در این محبّت سرمشق و اسوه قرار دهیم. به رغم اینکه پیامبر، زهرا را دوست می داشت و به محبّت او ما را توصیه می فرمود و به محبت او و فرزندان و دودمانش دستور می داد و هرگاه وارد می شد، برای او بپا می خاست و در هر مناسبتی به تکریمش می پرداخت و به حسنِ رفتار با او و فرزندانش ترغیب می کرد، با این حال در بسیاری از مناسبت ها توصیه می نمود که در این مورد موضعِ حق و عدل را اتّخاذ کنیم. حتی درباره مسائل جزئی که او از پدر می خواست، پیامبر او را با رِفق و مدارا پاسخ می داد و او از راه راست منحرف نمی شد و در خلال رفتاری که با زهرای بتول علیها السلام داشت، اِصرار می ورزید که راه حق و عدل را به ما بفهماند؛ بنابراین بر ما واجب است که راه درست را در محبت زهرای بتول علیها السلام انتخاب کنیم.

این آقای ما علی علیه السّلام است که راه غلوّ و انحراف و افراط و تفریط را تفکیک می کند. و می گوید: «دو کس در رابطه با من هلاک شوند، دوستداری که غلو کند و به چیزی بستاید که در من نیست و دشمنی را که مرا به آنچه خدا از آن منزّه داشته متّهم سازد.»

همین افراط و تفریط سبب هلاکت و گمراهی بسیاری شده است. بنابراین بر ما فرض است که این عترت گرانقدر و پاک، به ویژه سیده زنان، فاطمه زهرا علیها السلام و همسر و فرزندانش را با همان فضیلتی که خدا به آنان عطا کرده، مورد احترام قرار دهیم و هیچ نیازی به غلوّ و افراط و نسبت دادن چیزهایی که درباره آن نصِّ صحیحی نرسیده است وجود ندارد و آنان نیازی ندارند که چیزی زاید بر آن بیفزاییم.

از اینجا می توان به اهمیّت و خطر دور افتادن از حق و دنباله روی هوا حتّی در محبّت زهرا علیها السلام پی برد؛ زیرا بر ما فرض است درباره آن حضرت و محبت او و آنچه از او روایت می کنیم به حق و عدل ملتزم باشیم و از کسانی نباشیم که بدون علم، پیروی هوای نفس می کنند و خداوند درباره آنها می فرماید: «وَ إِنَّ کَثِیراً لَیُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ».


(4) صحیح بخاری.

(5) ترمذی روایت کرده و گوید: روایت نیکو و شگفتی است. و نیز حاکم و ذهبی.

(6) بزار از ابن زبیر، کشف الاستار، ج 3، ص 222، ح، 2613.

در ضمن حدیث معراج آمده است که خداوند فرمود: ای محمد! من، تو و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان از فرزند ان حسین را از نور خودم آفریدم و ولایت شما را بر اهل آسمانها و زمین عرضه کردم، هر کس آن را پذیرفت در نزد من از مؤمنین به حساب آمد و هر کس آن را منکر شد، در نزد من از گمراهان محسوب شد، ای محمد! اگر بنده ای از بندگان من آن قدر مرا بپرستد و عبادت کند که از کار افتد و از لاغری و ناتوانی بسان مشک خشکیده و فرسوده شود و بعد به هنگام ورود بر من منکر ولایت شما باشد او را نخواهم آمرزید تا اینکه اقرار به ولایت شما نماید.

ای محمد! آیا دوست داری آنان را ببینی؟ گفتم: آری، پروردگارا! فرمود: نگاه کن، من به طرف راست عرش نگریستم، و اسم خود را دیدم و اسم علی و فاطمه و حسن و حسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و حسن را و اسم مهدی را در وسط آن به گونه ای دیدم که گویا ستاره ای درخشان است فرمود: ای محمد! اینان حجت های من بر آفریدگانم می باشند و این آن کسی است که از فرزندان تو، به شمشیر قیام می کند و از دشمنانم انتقام می گیرد. (1) .


(1) تأویل الآیات، ج 1، ص 98.

از سلمان فارسی نقل شده است:

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به من فرمود: ای سلمان! هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست داشته باشد، در بهشت با من خواهد بود و هر کس او را دشمن بدارد، در آتش خواهد بود، ای سلمان! دوستی فاطمه در صد جا فایده خواهد داد که آسانترین آن، مواضع مرگ، قبر و میزان محشر، پل صراط و جایگاه حسابرسی است. هر کس که دخترم فاطمه علیها السلام از او راضی باشد من از او راضی هستم و از هر کس که من از او راضی باشم خدا هم از او راضی خواهد بود، هر کس که فاطمه بر او خشمگین باشد من بر او خشمگینم و هر کس که من بر او خشمگین باشم خداوند بر او خشمگین خواهد بود. ای سلمان! وای بر حال کسی که به او و شوهرش امیرالمؤمنین علی علیه السلام ستم نماید و وای بر کسی که به ذریه و شیعیان او ستم کند. (2) .


(2) فاطمه زهراء شادمانی دل پیامبر، ص 119؛ فرائد السطین، ج 2، ص 67.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل به من گفت: وقتی خدای تعالی فاطمه را به علی تزویج کرد، به رضوان دستور داد و به شجره طوبی امر کرد که رقعه هایی برای دوستان آل محمد علیهم السّلام بر خود گیرد. بعد فرشتگانی از نور به شماره آن رقعه ها که آنها را بریزند، و آن فرشتگان آن رقعه ها را بردارند.

وقتی روز قیامت برای اهل محشر برقرار شود، خداوند آن فرشتگان را با آن رقعه ها پایین می فرستد. وقتی فرشته ای از آن فرشتگان با یکی از دوستان اهل بیت ملاقات می کند رقعه بیزاری از آتش را به او می دهد. (3) .


(3) عوالم العلوم، ج 11/ 2 ص 1165، ح 7.

زمخشری که از اعاظم مفسرین اهل سنت است در تفسیر خود به نام کشاف چنین گوید:

أنها لما نزلت «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» قیل یا رسول الله من قرابتک هولاء الذین وجبت علینا مودتهم؟ قال: علی و فاطمة و ابناهما: و قال صلی الله علیه و آله یعنی رسول الله:

«من مات علی حب آل محمد مات شهیدا،

الا و من مات علی حب آل محمد مات مغفورا له،

الا و من مات علی حب آل محمد مات تائبا،

الا و من مات علی حب آل محمد مات مستکمل الایمان،

الا و من مات علی حب آل محمد بشره ملک الموت بالجنة ثم منکر و نکیر،

الا و من مات علی حب آل محمد یزف الی الجنة کما تزف العروس الی بیت زوجها،

الا و من مات علی حب آل محمد فتح له فی قبره بابان الی الجنة،

الا و من مات علی حب آل محمد جعل الله قبره مزار ملائکته الرحمة،

الا و من مات علی حب آل محمد مات علی السنة و الجماعة،

الا و من مات علی بغض آل محمد جاء یوم القیامة مکتوب بین عینیه آیس من رحمة الله،

الا و من مات علی بغض آل محمد مات کافرا،

الا و من مات علی بغض آل محمد لم یشم رائحة الجنة».

هنگامی که آیه شریفه «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»، نازل شد گفته شد: ای رسول خدا! خویشاوندان تو که مودت و محبت به آنها بر ما واجب شده چه کسانی می باشند؟ فرمود: علی و فاطمه و دو فرزندان آنها هستند. آنگاه فرمود:

هر کس بر محبت آل محمد بمیرد شهید از دنیا رفته است (یعنی مقام و درجه شهید را داراست).

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد از دنیا برود آمرزیده شده و بخشوده از دنیا رفته است.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد از دنیا رود مؤمن کامل الایمان از دنیا رفته است.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد از دنیا رود ملک الموت یعنی فرشته مرگ او را بشارت و مژده به بهشت می دهد و نیز دو فرشته دیگر که مأموران سؤال در قبر هستند همین بشارت را به او می دهند.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد از دنیا برود او را با عزت و احترام و اکرام به سوی بهشت می برند آن چنانکه تازه عروس را به خانه داماد برند.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد از دنیا رود در قبر او دو در به سوی بهشت گشوده می شود.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد از دنیا برود خدا قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار می دهد.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد از دنیا برود بر طبق سنت و جماعت اسلام از دنیا رفته است.

آگاه باشید هر کس بر عداوت آل محمد از دنیا برود روز قیامت در حالی وارد عرصه می شود که در پیشانی او نوشته شده: «مأیوس از رحمت خدا».

آگاه باشید هر کس بر دشمنی و بغض آل محمد از دنیا رود کافر از دنیا رفته است.

آگاه باشید هر کس با عداوت و دشمنی بر آل محمد از دنیا برود، هرگز رایحه و بوی بهشت را استشمام نخواهد نمود.

جالب توجه این که فخر رازی که از اکابر مفسران اهل تسنن است بعد از ذکر این حدیث شریف نورانی اضافه می کند:

آل محمد صلی آله علیه و آله کسانی هستند که بازگشت امرشان به اوست. کسانی که ارتباطشان محکم تر و کامل تر باشد. آنها آل محمد محسوب می شوند و شک نیست که فاطمه و علی و حسن و حسین محکم ترین پیوند را با حضرت رسول الله داشتند. و این از مسلمات و مستفاد از احادیث متواتره است. بنابراین لازم است که آنها را آل پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بدانیم.

آنگاه می گوید: بنا بر این ثابت و مسلم و محرز است که این چهار تن ذوی القربی پیغمبر خاتم هستند و بایست از احترام فوق العاده برخوردار باشند.

فخر رازی دلایلی بر اثبات این مسئله دارد و می گوید: شک و شبهه ای نیست که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بسیار فاطمه را دوست می داشت و درباره او فرمود: فاطمه پاره تن من است؛ آن که او را آزار دهد مرا آزار داده و اذیت نموده است. و نیز با احادیث متواتره صادر از لسان رسول الله صلی الله علیه و آله ثابت و محقق شده که آن حضرت علی مرتضی و حسن و حسین را دوست می داشته. پس محبت آنها بر تمام امت واجب است و به آیاتی چند از قرآن اشاره می کند و نتیجه می گیرد که مودت و محبت آل محمد صلی الله علیه و آله بر کافه مسلمین و اهل ایمان واجب است. (1).


(1) الکشاف، ج 4، ص 225.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم