اگر بخواهیم مسأله گریه حضرت فاطمه سلام الله علیها را درست بفهمیم، باید مطالب زیر به درستى فهمیده شود:
. غصب خلافت
. غصب فدک
. غصب عوالى
. منع فاطمه زهرا از ارث پدرش پیامبر اکرم (ص) که شامل این موارد بود:
زمینهایى که انصار به پیامبر داده بودند:
سرزمینهاى بنى نضیر
دو قلعه وطیح و سلالم
خمس تمام سرزمینهایى که با لشکرکشى فتح شده بود.
. عظمت فاطمه زهرا علیها السلام
. عظمت حضرت على علیه السلام
. ستمهایى که بر شخص فاطمه زهرا سلام الله علیها کردند.
. ستمهایى که بر شخص حضرت على علیه السلام کردند.
با توجه به این موضوعات هشت گانه، مطالبى درباره گریه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تقدیم مى گردد:
حقیقت این است که گریه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها تنها براى از دست دادن پدر نبود، بلکه آن گریه ها مردم را به یاد دردها و رنج هایى مى انداخت که حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از هیئت حاکمه دیده بود و همچنین حقیقت این است که مردم مدینه از گریه حضرت فاطمه ناراحت نمى شدند بلکه این هیئت حاکمه بود که از این گریه ها رنج مى بردند و هیئت حاکمه اعتراض مى کردند نه اهل مدینه. (1)
پس از فشار حاکمان، در بقیع، اتاقى براى فاطمه زهرا سلام الله علیها ساخته شد که بیت الاحزان نام گرفت. بیت الاحزان را حضرت على علیه السلام ساخت تا حضرت فاطمه راحت باشد و جاى آن مشخص است. (2)
در روایات آمده است که حضرت فاطمه پس از پیامبر (ص) همیشه محزون و غمگین بود و هیچگاه نخندید و آنگاه که بیمار شد، در شکایت خود به سوى خدا چنین مى گفت:
«یا حىّ یا قیّوم برحمتک استغیث فأغثنى، اللهم زحزحنى عن النار و ادخلنى الجنة و الحقنى بأبى محمد صلى الله علیه و آله.» (3)
این که حضرت فاطمه سلام الله علیها در فراق پدرش گریه میکرد درست است و در روایات متعددی این مطلب آمده است و در بعضی از این روایات آمده است که همسایگان از گریه های فاطمه سلام الله علیها بیتاب شده بودند و به خدمت امیرالمؤمنین رسیدند و عرضه داشتند:
سلام ما را به فاطمه برسان و بگو یا شب گریه کن و روز آرام بگیر و یا روزها گریه کن و شب استراحت کن و... (4)
در بررسی این روایات باید گفت: اولاً بعضی از این روایات ضعیف و غیر قابل اعتماد میباشد. زیرا در هیچ منبع معتبر نیامده است و بعضیها قابل توضیح است و علامه مجلسی (ره) نیز بعضی از این روایات را غیر قابل استناد و اعتماد میداند. (5)
از طرف دیگر این که حضرت زهرا سلام الله علیها طوری گریه و جزع میکردند که موجب اذیت و سلب آسایش مردم شده باشد، با توجه به بزرگواری و عظمت و عصمت زهرا سلام الله علیها غیر قابل تصور به نظر میرسد. علامه سید جعفر مرتضی عاملی در این باره میگوید:
ما تصور نمی کنیم که گریه زهرا سلام الله علیها در فراق پدرش آسایش مردم را به هم زده و یا موجب اعتراض آنان شده باشد بلکه آنچه آنان را ناراحت کرد و به واکنش واداشت چیزی است که وجود زهرا سلام الله علیها در کنار قبر پدرش با حالتی از حزن و اندوه و دلتنگی و دل شکستگی برمی انگیخت، (یعنی) مظلومیت زهرا که بلافاصله پس از درگذشت پدرش به سراغ او آمده و نمایانگر حالت تحریک مداوم مردم پاکنهاد، مخلص، با ایمان و در نتیجه نابودی خطی بود که از انجام هیچ عملی در راه رسیدن به خواسته هایش فرو گذار نکرد.
گریه زهرا در فراق شخص رسول خدا (ص) به اندازه گریه آن بانو در تجسم سرنوشت غمباری که به مجرد وفات پیامبر و اسوه هایش در خود فرو برد نبود.
بنابراین گریه زهرا سلام الله علیها جزع از مصیبت و بزرگ شمردن فقدان شخص نیست که با پذیرش قضا و قدر الهی منافات داشته باشد. (6)
در احادیثی آمده است که به علی علیه السلام پیشنهاد شد به فاطمه بگوید یا شب گریه کند یا روز تا مردم آسایش داشته باشند و بدین جهات نیز امیرالمؤمنین علیه السلام در بقیع سایبانی (بیت الاحزان) درست کردند تا فاطمه روزها در آن عزاداری کند. حال سؤال این است که اگر گریه فاطمه موجب اذیت مردم میشد، این مزاحمت در شب بیشتر آسایش مردم را به هم میزند زیرا در روز مردم به دنبال کارهای روزانه خود میرفتند!
پس باید اعتراف کنیم، به این حقیقت، که گریه و ناله فاطمه سلام الله علیها آسایش مردم مدینه را به هم نزد، بلکه آرامش حاکمان سقیفه را به هم میزد چون که حاکمان جدید میبایست در مسجد پیامبر (ص) و در کنار منبر شریف آن حضرت جایی که فقط چند متر از خانه فاطمه فاصله داشت حضور داشته باشند و این حضور با گریه و اندوه فاطمه به مخاطره میافتاد. ناگزیر باید آن حضرت را از گریه منع کنند.
بنابراین گریه فاطمه سلام الله علیها بر حاکمان زور و تزویر گران بود. گریه فاطمه در نزدیکی مسجد، سؤال برانگیز و تحریک کننده عواطف و متزلزل کننده پایه های خلافت سران سقیفه بود؛ لذا ایشان را از گریه نهی کردند و بعید هم نیست که عدهای را برای جلوگیری از این کار به عنوان اعتراض یا پیشنهاد به علی علیه السلام اجیر کرده باشند.
از آنچه گذشت فهمیده می شود که:
. حضرت فاطمه تنها براى مرگ پدر گریه نمى کرد، بلکه ستمهایى بر او شده بود و او با گریه، فریاد مظلومیت سر مى داد. پس علت گریه هم فقدان پدر و هم ستمهای وارده بود.
. مردم مدینه از گریه هاى او ناراحت نمى شدند، بلکه هیئت حاکمه از گریه هاى او ناراحت مى شدند چون گریه حضرت فاطمه ستمهاى هیئت حاکمه را بر ملا مى ساخت.
. گریه ها با صداى بلند بود و براى همین مردم مى شنیدند و هیئت حاکمه به خاطر بلند گریه کردن اعتراض مى کردند و گرنه گریه بى صدا که به گوش کسى نمى رسد.
. گریه آن حضرت پس از وفات پیامبر (ص) شروع شد.
. گریه مظلومیت، بدون اشک نمى شود، همان طوریکه گریه شوق هم بى اشک نمى شود.
. گریه اش شبانه روز بود. چون مظلوم همواره گریان است. البته وقتى مى گوییم شبانه روز گریه مى کرد معنایش این نیست که از طلوع فجر تا غروب آفتاب گریه مى کرد و از غروب آفتاب تا طلوع فجر گریه مى کرد، بلکه معنایش این است که مظلومیت او شب و روز نداشت و در هر فرصتى گریه مى کرد.
(1) مأساة الزهراء (س)، سید جعفر مرتضى عاملى، ج 1، صص 335 و 337، چاپ اول، بیروت، 1414 قمرى.
(2) مأساة الزهرا، ج 1، ص 337.
(3) بحارالانوار، ج 43، ص 217.
(4) بحارالانوار، ج 43، ص 36 و 35.
(5) بحارالانوار، ج 43، ص 177.
(6) ترجمه مأساة الزهراء (رنجهای زهرا) علامه سید جعفر مرتضی عاملی، مترجم: محمد سپهری، ص 301 و 302.