بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

عمر پس از مرگ ابوبکر، به عنوان ارث پیامبر صلی الله علیه و آله (که فرضاً قابل ارث بردن نبود!!) آن را به وارثان پیامبر صلی الله علیه و آله باز گرداند به شرط آنکه طبق رفتار ابوبکر و خود عمر تا آن زمان، نسبت به آن رفتار کنند! یعنی فقط در اختیار آنان باشد ولی درآمد آن به مصرف بیت المال برسد!

این پیشنهاد از طرف عمر به عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام بود در حالی که باید آن را به وارثان فاطمه علیها السلام باز می گرداند و تحت تصرف کامل آنان قرار می داد. با همه اینها سندی هم وجود ندارد که امیرالمؤمنین علیه السلام این پیشنهاد را پذیرفته باشد و باز گرداندن فدک عملاً انجام شده باشد.

روایت دیگری در این زمینه وجود دارد که عمر برخی صدقات پیامبر صلی الله علیه و آله را بازگرداند، ولی فدک را باز نگرداند و گفت: صدقه پیامبر است که مربوط به حقوق و مشکلات آن حضرت بوده و باید اختیار آن در دست حاکم وقت باشد!

. عثمان پس از مرگ عمر، سرزمین فدک را بازپس گرفته، همه آن را در اختیار مروان بن حکم گذاشت.

. معاویه پس از مرگ عثمان و بعد از شهادت امام حسن علیه السلام فدک را سه قسمت کرد: ثلث آن را به مروان و ثلث آن را به عمرو فرزند عثمان و ثلث آن را به پسرش یزید داد. پس از آنکه معاویه مروان را برکنار کرد فدک را هم از او گرفت. بار دیگر که مروان از طرف معاویه حاکم شد فدک را با درآمد گذشته اش به او باز گرداند.

. مروان در زمان حکومت خود بار دیگر فدک را تماماً برای خود تصرف کرد و بعد نیمی از آن را به پسرش عبدالملک و نیم دیگر را به پسر دیگرش عبدالعزیز بخشید.

. عبد العزیز نیز سهم خود را به پسرش عمر بن عبدالعزیز بخشید، و پس از مرگ عبدالملک همه آن در تصرف عمر بن عبدالعزیز قرار گرفت.

. عمر بن عبدالعزیز طی مراسمی اعلام کرد که می خواهد فدک را از تصرف شخصی بیرون آورد و مانند زمان ابوبکر صرف بیت المال کند، با این تفاوت که مسئول آن را از بنی فاطمه قرار دهد. وقتی این کار را کرد به او گفتند: با این کار خود بر ابوبکر و عمر طعنه می زنی! پاسخ داد: آنان با غصب فدک بر خود طعنه وارد کردند.

. یزید بن عبدالملک بار دیگر آن را باز پس گرفت و تحت تصرف خود درآورد.

. در حکومت عباسیان، سفاح بار دیگر فدک را به تصرف حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام درآورد.

. منصور دوانیقی، فدک را از تصرف بنی فاطمه خارج ساخت.

. مهدی عباسی، دوباره فدک را به بنی فاطمه داد.

. هادی عباسی، بار دیگر فدک را بازپس گرفت.

. مأمون دوباره فدک را به بنی فاطمه داد.

. متوکل، بار دیگر فدک را از تصرف بنی فاطمه بیرون آورد.

. منتصر پسر متوکل بار دیگر فدک را به بنی فاطمه داد. (8) .

 


(8) بحار الانوار، ج 29 ص 330ـ347؛ الغدیر، ج?، 194ـ197؛ طبقات ابن سعد، ج?، ص286؛ الکامل، ج? ، ص335.

حضرت زهرا علیها السلام در سرزمین فدک نماینده ای قرار داد و کارمندانی را تحت فرمانش سپرد، که پس از محاسبات لازم و پرداخت مخارج، خالص سود سالیانه را خدمت حضرت زهرا علیها السلام تقدیم می نمود.

درآمد فدک را سالیانه از هفتاد هزار سکه طلا تا صد و بیست هزار سکه نوشته اند. (6) هر ساله حضرت به اندازه قوت خود بر می داشت و بقیه را بین فقرا تقسیم می کرد و تا هنگام رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله این شیوه ادامه داشت (7) و چشمان بسیاری از نیازمندان منتظر سر رسیدن درآمد فدک بود تا از بخشش فاطمه علیها السلام زندگی خود را سامانی بخشند.

 


(6) بحار الانوار، ج 29، ص 118.

(7) بحار الانوار، ج 29، ص 123، ح 25.

پیامبر صلی الله علیه و آله ورقه ای خواست و امیرالمؤمنین علیه السلام را فراخواند و فرمود: «سند فدک را به عنوان بخشوده و اعطایی پیامبر بنویس و ثبت کن». امیرالمؤمنین علیه السلام آن را نوشت، و خود حضرت با ام ایمن بر آن شهادت دادند. پیامبر صلی الله علیه و آله در آنجا فرمود: «ام ایمن زنی از اهل بهشت است». حضرت زهرا علیها السلام این نوشته را تحویل گرفت، و هنگام غصب فدک آن را عیناً نزد ابوبکر آورد و بعنوان مدرک ارائه فرمود. (5) .

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله مردم را در منزل حضرت زهرا علیها السلام جمع نمودند و به آنان خبر دادند که فدک از آن فاطمه علیها السلام است، و در همانجا از درآمد آن بعنوان اعطایی فاطمه علیها السلام بین مردم تقسیم کردند، و بدین صورت تصرف مالکانه فاطمه علیها السلام در فدک را به آنان نشان دادند.

 


(5) بحار الانوار، ج 21، ص 23.

پس از فتح فدک، آیه «وَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ» نازل شد، یعنی «حق خویشان را به آنان بده». پیامبر صلی الله علیه و آله از جبرئیل پرسید: منظور چه کسانی هستند و این حق کدام است؟ جبرئیل از طرف خداوند عرضه داشت: «فدک را به فاطمه عطا کن».

پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت زهرا علیها السلام را فراخواند و فرمود: خداوند فدک را برای پدرت فتح کرد، و چون لشکر اسلام آنجا را فتح نکرده اند مخصوص من است و تعلقی به مسلمانان ندارد و هر تصمیمی بخواهم درباره آن می گیرم. دستور خداوند نیز بر عطای آن به تو نازل شده است. از سوی دیگر مهریه مادرت خدیجه بر عهده پدرت مانده است، و پدرت در قبال مهریه مادرت و به دستور خداوند فدک را به تو عطا می کند. آن را برای خود و فرزندانت بردار و مالک آن باش.

حضرت زهرا علیها السلام عرض کرد: تا شما زنده هستید من نمی خواهم تصرفی در آن داشته باشم. شما بر جان و مال من صاحب اختیار هستید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ترس آن دارم که نااهلان، تصرف نکردن تو در زمان حیاتم را بهانه ای قرار دهند و بعد از من آن را از تو منع کنند. عرض کرد: آنگونه که صلاح می دانید عمل کنید. (4)

 


(4) بحار الانوار، ج 21، ص22ـ25؛ ج29، ص105.

یهودیان فدک از پیامبر صلی الله علیه و آله درخواست کردند خودشان را آزاد کند و اموال را به تناسب نصف با آنان مصالحه کند. حضرت این پیشنهاد را قبول کرد و امیرالمؤمنین علیه السلام را فرستاد و با ضمانت حفظ خونشان با آنان مصالحه کرد و قرار بر این شد که «هر کس از اهل فدک مسلمان شود خمس اموال او را بگیرند و هر کس بر دین خود باقی بماند همه اموالش را بگیرند».

این قرارداد بین پیامبر صلی الله علیه و آله و یهود فدک به امضاء درآمد و به دست آنان داده شد تا به عنوان همیشه تاریخ بدان عمل شود.

این درباره جان و اموال شخصی آنان بود، و سرزمین فدک بعنوان ملک شخصی پیامبر صلی الله علیه و آله درآمد و قرار شد سالیانه یکصد و بیست هزار دینار (سکه) طلا بعنوان درآمد فدک ارسال نمایند.

ملک شخصی پیامبر صلی الله علیه و آله شدن فدک بر اساس حکم صریح قرآن است، زیرا این سرزمین بدون لشکرکشی مسلمانان و بدون کوچکترین دخالت آنان فتح شد. خداوند در قرآن می فرماید: «ما أَفاءَ اللَّهُ عَلی رَسُولِهِ مِنْ اَهْلِ الْقُری فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِی الْقُرْبی... فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَ لا رِکابٍ، وَلکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلی مَنْ یَشاءُ...» (2) طبق این آیه صریح قرآن سرزمین هایی که بدون لشکرکشی مسلمانان فتح شود، حتی اگر اهل آنجا خودشان به عنوان تسلیم نزد پیامبر صلی الله علیه و آله بیایند، این مناطق و غنائم و اسرای آن ملک خاص حضرت است، و مسلمانان هیچ حقی در آن نخواهند داشت و حضرت به عنوان اموال شخصی خود هر تصمیمی بخواهد می تواند درباره آنها بگیرد.

لذا سرزمین فدک به صورت یکپارچه از آن پیامبر صلی الله علیه و آله شد که می بایست مردم فدک در آن کار می کردند و درآمد آن را به حضرت تسلیم می نمودند و فقط اجرت دریافت می کردند. (3)

 


(2) سوره حشر آیه ?.

(3) بحار الانوار، ج 21، ص22؛ ج29، ص110؛ تهذیب الاحکام، ج1، ص424؛ الخرائج، ج1، ص???.

«فدک» سرزمینی آباد در سراشیبی خیبر با چشمه ای پر آب و منطقه وسیع کشاورزی و قلعه ای مهم بود و نخلستان هایش از خیبر بیشتر بود. ساکنان آن عده ای از یهود بودند که با اهل خیبر در ارتباط بودند و رئیس آنان در روز فتح آنجا مردی بنام یوشع بن نون بود. نام این سرزمین هم به اسم «فدک بن هام» اول کسی است که در آنجا سکونت یافته است. (1) این باغها در شمال مدینه واقع شده بود و هم اکنون نیز باقی است و فاصله آن تا مدینه حدود 100 کیلومتر است.

 


(1) معجم البلدان، ج 4، ص 238.

پس از فتح خیبر در سال هفتم هجرت و حدود چهار سال قبل از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله جبرئیل نازل شد و از جانب خداوند دستور فتح فدک را آورد. در این فرمان تصریح شده بود که این اقدام می بایست توسط شخص پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام انجام شود، و مسلمانان در آن شرکت نکنند.

آن دو بزرگوار، اسلحه لازم را برداشتند و اسبهای خود را آماده کردند و در تاریکی شب از لشکر جدا شدند و از خیبر حرکت کردند تا به سرزمین فدک رسیدند و کنار قلعه آن آمدند. فتح یک قلعه توسط دو نفر کاری بود استثنایی و می بایست حساب شده انجام شود، و پشتیبانی خداوند که همیشه بدرقه راه پیامبر صلی الله علیه و آله بود مسیر ماجرا را به سوی پیروزی پیش می برد.

مردم فدک که پیگیر اخبار فتح خیبر بودند و روز قبل خبر فتح آن قلعه عظیم را دریافته بودند، از وحشت به قلعه پناه برده و درهای آن را محکم بسته بودند و شبی سراسر اضطراب را می گذراندند.

در چنین شرایطی که بر داخل قلعه حکم فرما بود، پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام به پای قلعه رسیدند و به صورت عادی هیچ راهی برای نفوذ به قلعه وجود نداشت. از سوی دیگر نباید افراد داخل قلعه وجود کسی را بیرون قلعه احساس می کردند. تصمیم بر آن شد که مخفیانه از دیوار قلعه بالا روند و بر فراز آن با صدای بلند اذان بگویند. در این صورت اهل قلعه خود را در محاصره دیده و قلعه را فتح شده خواهند پنداشت. آنگاه است که تصمیم بر فرار می گیرند و به راحتی می توان اقدامی بزرگ را به انجام رساند.

امیرالمؤمنین علیه السلام بر کتف پیامبر صلی الله علیه و آله قرار گرفت و سپس حضرت برخاست و او را با خود بلند کرد، و با معجزه الهی امیرالمؤمنین علیه السلام از دیوار قلعه فدک بالا رفت. آنگاه که بر فراز دیوار قرار گرفت، رو به اهل قلعه اذان گفت و صدای تکبیر بلند نمود.

مردم قلعه فدک که گمان می کردند سربازان مسلمان بر فراز قلعه هستند، فرار کنان رو به سوی درب قلعه نهادند و آن را باز کردند و خارج شدند تا در زمین های بیرون قلعه پراکنده شوند. امیرالمؤمنین علیه السلام از دیوار قلعه پایین آمد و با پیامبر صلی الله علیه و آله که بیرون قلعه منتظر بود در مقابل آنان قرار گرفتند و با آنان درگیر شدند و هیجده نفر از بزرگان آنان به دست امیرالمؤمنین علیه السلام به قتل رسیدند و در نتیجه بقیه تسلیم شدند.

پیامبر صلی الله علیه و آله خود و فرزندان آنان را اسیر نمود و غنائم را همراه آنان به مدینه آورد.

بعضی از نوادگان فاطمه زهرا علیها السلام به قصد تجارت و دعوت مردم به دین اسلام از راه دریا به سواحل هندوستان رفتند و پیروزیهای بزرگ و بسیار کسب کردند. آنگاه گروهی از آنان از هند به جزایر دریای چین رهسپار شدند و بعضی به طور مستقیم از حضرموت به این جزایر، مهاجرت کردند و حامل پیام اسلام به بسیاری از مردم شدند. برخی از آنان نیز با سلاطین و امرای این دیار ازدواج کردند و دولتهای اسلامی تشکیل دادند و آنقدر مورد توجه مردم واقع شدند که کشتی مخصوصی هزاران تن از فرزندان فاطمه علیها السلام را به این جزایر می برد. و بدین ترتیب اسلام در جزایر مالزی و اندونزی و برونئی و فیلیپین و ملایو و سوماترا انتشار یافت.

آنگاه بعضی از آنان به سرزمین چین مهاجرت کردند و اسلام به برمه و تایلند و کامبوج و بسیاری از سرزمینهای مجاور راه یافت.

مهاجران اهل بیت در این سرزمینهای دور مستقر شدند و با ساکنان این مناطق ارتباط اجتماعی و دینی و دنیوی برقرار ساختند و تا به امروز سلسله نسب سیادت خود را حفظ کرده و در میان مردم به اخلاق حسنه و شخصیت والا و کرامت و بزرگواری معروفند (29)

 


(29) به نقل از کتاب علّموا اولادکم محبة آل بیت النبی صلی اللَّه علیه و آله دکتر محمد عبده یمانی، چاپ جده، ج 7، ص 36 - 37.

دو تیره از ادریسیان در اندلس حکومت کردند:

تیره بنی حمّود از 407 تا 449 هجری قمری مجموعاً 9 تن در ساحل جنوب شرقی اندلس؛

امرای حمّودی در ساحل تنگه جبل الطّارق از سال 421 تا 450 هجری قمری (28)

 


(28) جایگاه اهل بیت علیهم السلام در جوامع اسلامی، آیة اللَّه واعظ زاده، مجلّه مشکوة، ج 43، ص 27.

در جغرافیای قدیم به خلیج میان مغرب و اندلس (اسپانیا) دریای روم گفته می شد. (25)

در اواخر قرن دوم یکی از نوادگان فاطمه زهرا علیها السلام به نام ادریس بن عبدالله بن حسن بن علی علیه السلام در کنار سایر علویان بر ضد عباسیان قیام کرد و به مصر و از آنجا به اقصای آفریقا رفت. امیر شهر «ولیله» با گرمی از او استقبال کرد و از اطاعت عباسیان بیرون آمد و از مردم خویش و سایر قبایل برای او بیعت گرفت. با پیوستن قبایل بربر به ادریس، کار او بالا گرفت و در نتیجه بر سرزمین پهناوری که از مغرب قیروان تا کرانه اطلس امتداد داشت، دست یافت (26)

پس از مرگ ادریس اول، ادریس دوم زمام امور را به دست گرفت و مردم بسیار از نقاط مختلف آفریقا و اندلس به حضورش می آمدند و آنچنان اقتدار یافت که شهر فاس را بنا نهاد و در آن مدرسه ها و دانشگاهها و بازارها تأسیس کرد (27)

این شهر بسیار زیبا و سرسبز و پر از نهر و چشمه، در واقع گستره ای از فدک فاطمه زهرا علیها السلام بود که ابتدای بنای آن از سال 193 هجری قمری آغاز گشت و به صورت پایتخت نواده فاطمه علیها السلام درآمد.

 


(25) مسالک و الممالک، ابواسحق ابراهیم اصطخری، ص 8.

(26) دائرة المعارف تشیع، ج 2، ص 40.

(27) الشیعة فی المیزان، ص 121.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم