بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

حضرت زهرا علیها السلام فرمود: آیا در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه و آله فدک تحت تصرف من نبود و من محصول آن را مصرف نمی کردم؟ گفت: آری. فرمود: پس چرا درباره چیزی که در دست من است از من شاهد می خواهی؟ ابوبکر گفت: چون غنیمت مسلمانان است، اگر دلیل نیاوری امضا نخواهم کرد!

حضرت در حالی که مردم هم می شنیدند فرمود: آیا می خواهید دستور و کار پیامبر صلی الله علیه و آله را رد کنید و درباره ما حکمی کنید که درباره سایر مسلمانان نمی کنید؟ ای حاضرین بشنوید که مرتکب چه عملی می شوند؟ ای ابوبکر و عمر! اگر من اموال مسلمانان را که در دستشان و تحت تصرفشان است ادعا کنم از من دلیل می خواهید یا از مسلمانان؟

عمر با حال غضب گفت: این غنیمت مسلمانان و زمین آنان است که در دست فاطمه است و محصول آن را مصرف می کند. اگر بر ادعای خود دلیل آورد که پیامبر از بین مسلمانان فدک را فقط به او بخشیده است در حالی که غنیمت و حق مسلمانان بوده!!- در این باره نظر خواهیم داد. حضرت فرمود: همین مرا بس است! ای مردم شما را قسم می دهم که آیا از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدید که فرمود: «دخترم سیده زنان اهل بهشت است»؟ گفتند: آری به خدا قسم، این را از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیدیم. فرمود: آیا سیده زنان اهل بهشت ادعای باطل می نماید و آنچه مالکش نیست تصرف می کند؟ چه می گوئید اگر چهار نفر علیه من به کار زشتی شهادت دهند یا دو نفر نسبت سرقت به من دهند؟ آیا سخن آنان را تصدیق می کنید؟ ابوبکر در اینجا سکوت کرد ولی عمر گفت: آری و حد بر تو جاری می کنیم!

حضرت فرمود: دروغ گفتی و پستی خود را ثابت کردی مگر آنکه اقرار کنی بر دین محمد صلی الله علیه و آله نیستی. کسی که علیه سیده زنان اهل بهشت شهادتی را بپذیرد یا حدی بر او جاری کند ملعون است و به آنچه خداوند بر محمد صلی الله علیه و آله نازل کرده کافر شده است، زیرا آنان که «خداوند پلیدی ها را از آنان برده و آنان را پاکیزه گردانیده» شهادتی بر علیه شان جایز نیست، چرا که معصومند و از هر زشتی و بدی پاکند. ای عمر! درباره اهل این آیه (تطهیر) به من خبر بده که اگر عده ای علیه آنان یا یکی از آنان به شرک یا کفر یا کار زشتی شهادت دهند آیا مسلمانان باید از آنان بیزاری بجویند و آنان را حد بزنند؟ عمر گفت: آری، آنان با سایر مردم یکسانند!!

حضرت فرمود: دروغ گفتی و کافر شدی! آنان با سایر مردم مساوی نیستند چرا که خداوند آنان را معصوم قرار داده و آیه ای درباره عصمت و طهارت آنان نازل کرده و پلیدی ها را از آنان دور نموده است. هرکس بر علیه آنان سخنی را بپذیرد در واقع خدا و رسول را تکذیب کرده است.

ابوبکر گفت: ای عمر تو را قسم می دهم که ساکت باشی!

سپس ابوبکر گفت: (درباره فدک) دلیل بیاور.

حضرت زهرا علیها السلام فرمود: اما فدک، خداوند عزوجل آیه ای از قرآن نازل کرد که در آن به پیامبر صلی الله علیه و آله دستور داده بود حق من و فرزندانم را بدهد، آنجا که می فرماید:

«فَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ»، و من و فرزندانم نزدیک ترین خلایق به پیامبر صلی الله علیه و آله بودیم و آن حضرت فدک را به من بخشید. وقتی جبرئیل دنباله آیه را خواند:

«وَ الْمِسْکینَ وَ ابْنَ السَّبیلِ» (2)،

پیامبر صلی الله علیه و آله سؤال کرد: حق مسکین و ابن سبیل چیست؟ خداوند این آیه را نازل کرد:

«وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْئٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ» (3)

و خمس را به پنج قسمت تقسیم کرد و فرمود:

«ما أَفاءَ اللَّهُ عَلی رَسولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُری فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسولِ وَ لِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینِ وَ ابْنِ السَّبیلِ کَیْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ» (4)

سپس حضرت زهرا علیها السلام فرمودند: آنچه برای خدا است برای پیامبر صلی الله علیه و آله می شود و آنچه برای پیامبر صلی الله علیه و آله است برای ذوی القربی می شود و ذوی القربی ما هستیم. خداوند می فرماید:

«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی» (5)

ابوبکر نگاهی به عمر کرد و گفت: تو چه می گویی؟! عمر گفت: پس یتیمان و مساکین و ابناء السبیل کیانند؟ حضرت فرمود: یتیمان باید از کسانی باشند که به خدا و پیامبر و ذوی القربی ایمان داشته باشند. مساکین هم کسانی باشند که در دنیا و آخرت با آنان باشند. ابن السبیل هم باید راه آنان را بپیماید.

عمر گفت: بنابراین خمس و غنیمت همگی برای شما و دوستان و شیعیان شما است؟ حضرت فرمود: فدک را خداوند برای من و فرزندانم قرار داده و برای دوستان و شیعیان ما قرار نداده است، ولی خمس را برای ما و دوستان و شیعیانمان قسمت نموده همانطور که در کتاب خداوند آورده است.

عمر گفت: پس برای مهاجرین و انصار و تابعین چه می ماند؟ فرمود: اگر آنان هم از دوستان و شیعیان ما بودند زکات و صدقاتی که خداوند در قرآن واجب نموده و تقسیم آن را بیان فرموده به آنان تعلق می گیرد. خداوند عزوجل می فرماید: «إِنَّمَا الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساکینِ وَ الْعامِلینَ عَلَیْها وَ الْمُؤَلَّفَةِ قُلُوبُهُمْ وَ فِی الرِّقابِ» (6)

عمر گفت: فدک مخصوص تو باشد و غنیمت برای شما و دوستانتان؟ گمان نمی کنم اصحاب محمد به این راضی باشند!! حضرت فرمود: ولی خداوند عزوجل و پیامبرش بدان راضی هستند. این اموال را خدا به شرط دوستی و پیروی از او قرار داده نه به شرط دشمنی و مخالفت! و هرکس با ما دشمنی کند با خدا دشمنی کرده، و هرکس با ما مخالفت کند با خداوند مخالفت کرده است، و هر کس با خدا مخالفت کند از جانب حق تعالی مستوجب عذاب الیم و عقاب شدید در دنیا و آخرت است.

عمر گفت: ای دختر محمد! بر ادعای خود دلیل بیاور! حضرت فرمود: چطور سخن جابر بن عبداللَّه و جریر بن عبداللَّه را بدون آنکه از آنان دلیل بخواهید قبول کردید، (7) در حالی که دلیل من در کتاب خداست؟

عمر گفت: جابر و جریر چیز کم ارزشی را می خواستند ولی تو مسئله عظیمی را ادعا می کنی که مهاجر و انصار با آن مرتد می شوند!!

حضرت فرمود: مهاجرین به کمک پیامبر صلی الله علیه و آله و اهل بیتش به دین خدا هجرت کردند و انصار هم با ایمان به خدا و رسول و ذوی القربی احسان کردند. بنابراین اگر هجرتی بوده به سوی ما بوده و اگر نصرتی بوده به ما یاری کرده اند و تابعین هم به وسیله ما تابع شده اند. هرکس هم از دین مرتد می شود به سوی جاهلیت بازگشته است.

عمر گفت: این سخنان باطل را کنار بگذار، شاهدانی را حاضر کن که به این سخن تو (درباره فدک) شهادت دهند!

 


(2) سوره روم: آیه 38.

(3) سوره انفال: آیه 41.

(4) سوره حشر: آیه 7.

(5) سوره شوری: آیه 23.

(6) سوره توبه: آیه 60.

(7) اشاره به ماجرای اموالی است که از بحرین آمده بود و جابر بن عبدالله و جریر بن عبدالله درباره آنها ادعای «صفوه» نمودند یعنی منتخبی از آن مال را به وصیت پیامبر صلی الله علیه و آله متعلق به خود دانستند. ابوبکر و عمر هم بدون طلب شاهد سخن آنها را قبول کردند و اموال درخواستی را به آنان دادند. به کتاب التعجب کراجکی و بحار الانوار، ج 29، ص 194؛ عوالم العلوم، ج 11، ص 777 مراجعه شود.

حضرت زهرا علیها السلام در همان مجلس ماند و کسی را فرستاد تا امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام و ام ایمن و اسماء بنت عمیس (که همسر ابوبکر بود) آمدند و به همه آنچه حضرت زهرا علیها السلام فرموده بود شهادت دادند.

از جمله ام ایمن چنین گفت: از پیامبر شنیدم که می فرمود: «فاطمه سیده زنان اهل بهشت است». آیا کسی که سیده زنان بهشت است چیزی را که مالک نباشد ادعا می کند؟ من نیز زنی از اهل بهشتم و من هم به آنچه از پیامبر صلی الله علیه و آله نشنیده باشم شهادت نمی دهم.

گفت: ای ام ایمن! این قصه ها را کنار بگذار، به چه چیزی شهادت می دهی؟ ام ایمن گفت: ای ابوبکر! شهادت نخواهم داد تا درباره آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده از تو اقرار بگیرم. تو را به خدا قسم می دهم، آیا می دانی که پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است: «ام ایمن زنی از اهل بهشت است»؟ ابوبکر گفت: بلی. ام ایمن گفت: اکنون شهادت می دهم که جبرئیل نزد پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و گفت: خداوند تعالی می فرماید:

«وَ آتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ»؛ به کسی که با تو قرابت دارد حقش را عطا کن.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: منظور از «ذوی القربی» کیست؟ جبرئیل! از پروردگار سؤال کن که اینان کیستند؟ عرض کرد: ذوی القربی فاطمه علیها السلام است. پیامبر صلی الله علیه و آله فدک را به امر پروردگار به فاطمه علیها السلام داد، و او آن را تحویل گرفت و قبول کرد. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ای ام ایمن و ای علی! شاهد باشید.

سپس امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهم السلام و اسماء هم نظیر سخن ام ایمن درباره ملکیت فدک شهادت دادند.

عمر گفت: «علی همسر اوست، حسن و حسین هم پسران او هستند. ام ایمن هم خدمتکار اوست. اسماء بنت عمیس هم قبلاً همسر جعفر بن ابی طالب بوده و خدمتگزار فاطمه علیها السلام هم بوده و به نفع بنی هاشم شهادت خواهد داد. همه این شاهدان برای منفعت خود شهادت می دهند»!!

و درباره ام ایمن اضافه کرد: «او زنی غیر عرب است و با فصاحت نمی تواند شهادت بدهد»!!

ابوبکر گفت: عایشه و عمر شهادت می دهند که پیامبر صلی الله علیه و آله فرموده است:

«النبی لایورث» یعنی «پیامبر ارث نمی گذارد».

حضرت زهرا علیها السلام فرمود: این اولین شهادت ناحقی است که به آن شهادت می دهند. من درباره فدک در اسلام شاهدانی دارم. فدک را پیامبر صلی الله علیه و آله به من بخشیده است و من شاهد می آورم. ابوبکر گفت: دلیل خود را بیاور.

دشمن فاطمه علیها السلام غصب فدک را بسیار سهل انگاشت و به راحتی در مورد آن اقدام نمود و با اشاره ای نماینده حضرت زهرا علیها السلام را از آنجا اخراج کرد. پس از مسئله غصب خلافت، تصرف فدک کار کوچکی به نظر می آمد و هرگز احتمال نمی رفت امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام این چنین در مقابل آن بایستند و مقاومت نشان دهند.

در طول تاریخ، فدک به عنوان شاهدی محکم در دست شیعیان حضرت زهرا علیها السلام بوده و هست، که با پیمودن قرنها خود را به مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله می رسانند و ندای جانسوز و آهِ دلِ شکسته یادگار وحی را پاسخ مثبت می دهند. فاطمه علیها السلام این مدرک قوی را به دست دوستان خود سپرده، تا در هر کجا و هر زمان نشان دهند که نسبت به مقام عصمت کبری بی تفاوت نیستند.

«فدک» مجموعه وقایعی را تداعی می کند که طی آن این سرزمین به فاطمه علیها السلام بخشیده شد، و سپس از آن حضرت به اجبار گرفته شد و در نتیجه حضرت برای دفاع از حق خود مراحلی را طی کردند.

نخستین سؤالی که مسئله «فدک» در ذهنها ایجاد می کند آن است که چرا «غصب فدک» در میان غصبهایی که از حقوق اهل بیت علیهم السلام شده، شاخص است و اهمیت آن در کدام نقطه نهفته است؟ چرا امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام این اندازه بر سر آن پافشاری کردند؟ چرا ائمه معصومین علیهم السلام در فرصت های مناسب آن را نزد مردم مطرح می کردند و نام آن را زنده نگاه می داشتند؟

برای به دست آوردن علت یا علل اصلی مسئله، مطالعه کامل و تحلیل همه جانبه تاریخ فدک از ابتدای فتح آن سرزمین تا پایان اقدامات غاصبین و نیز اقدامات امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام در مقابل آنان، بهترین راهگشا است و عمق فاجعه و ریشه های اصلی آن را روشن می کند.

ده روز پس از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله (1) مأموران ابوبکر به دستور خاص او به فدک رفتند و نماینده حضرت زهرا علیها السلام را از آنجا اخراج کردند و ملک آن را غصب نمودند و درآمد آن را به طور کامل برای مخارج حکومت غاصبانه خود صرف کردند، و کوچک ترین توجهی به سابقه مفصل امر الهی و عمل پیامبر صلی الله علیه و آله در مورد فدک و سندی که تنظیم شده بود و شاهدانی که گواهی دادند و آنچه پیامبر صلی الله علیه و آله در حضور مردم فرموده بود نکردند.

 


(1) شرح نهج البلاغه (ابن ابی الحدید)، ج 16، ص 263.

بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و پس از ماجرای سقیفه به فاصله چند روز، فرمان مصادره فدک صادر شد. به دستور هیئت حاکمه، وکلاء و کارگزاران فاطمه علیها السلام را از فدک بیرون کردند و افراد دیگری به جایشان منصوب شدند. (18) .

ابن ابی الحدید می نویسد: فاطمه زهرا علیها السلام ده روز بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و آله برای اعتراض به مصادره فدک نزد خلیفه حضور یافت. (19) .

سالها بعد از این واقعه علی علیه السلام در شکایت از وقایع آن روزها چنین می نگارد:

«بلی کانت فی ایدینا فدک من کل ما اظللته السماء فشحت علیها نفوس قوم، و سخت عنها نفوس قوم اخرین و نعم الحکم الله». (20) ؛ از همه آنچه آسمان سایه بر آن گسترده بود تنها فدکی در دست ما بود که گروهی بر آن حرص ورزیدند و گروهی آن را رها ساختند و خدا نیکو داوری است.

به نوشته بلاذری فاطمه علیها السلام برای بازگرداندن فدک نزد ابوبکر رفت و با او به گفتگو پرداخت او به ابوبکر گفت: «رسول خدا صلی الله علیه و آله فدک را در زمان حیاتش به من عطا نموده پس آن را به من بازگردان.» علی علیه السلام نیز بر راستی گفتار فاطمه علیها السلام شهادت داد ولی ابوبکر نپذیرفت و شاهدی دیگر خواست. «ام ایمن» خدمتکار پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به شهادت برخاست ولی خلیفه پاسخ داد که: دختر پیامبر صلی الله علیه و آله! شهادت جز با دو مرد و یا یک مرد و دو زن روا نیست و ادعای فاطمه علیها السلام را رد کرد. (21) .

 


(18) تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 272.

(19) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 16، ص 263.

(20) نهج البلاغه، نامه علی (ع) به عثمان بن حنیف شماره 45.

(21) فتوح البلدان، ص 44.

بر طبق اخبار و احادیثی که به ما رسیده پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله فدک را به حضرت زهرا واگذار نموده است. از باب نمونه:

ابوسعید خدری روایت کرده که وقتی آیه «وَ آتِ ذَاالْقُرْبی حَقَهُ» نازل شد رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله به فاطمه فرمود: فدک مال تو باشد.

عطیه روایت کرده که وقتی آیه «وَ آتِ ذَاالْقُرْبی حَقَهُ» نازل شد رسول خدا فاطمه علیها السلام را نزد خویش طلبید و فدک را به او واگذار کرد.

علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام فرمود: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فدک را به حضرت فاطمه واگذار نمود. (13) .

حضرت صادق علیه السلام فرمود: وقتی که آیه «وَ آتِ ذَاالْقُرْبی حَقَهُ وَالْمِسْکینَ» (14) نازل شد پیغمبر اکرم به جبرئیل فرمود: مسکین را می شناسم ذوی القربی چه کسانی هستند؟ عرض کرد: اقارب تو می باشند. پس رسول خدا امام حسن و امام حسین و فاطمه علیهم السلام را به نزد خویش خواند و فرمود: خدا به من دستور داده که حق شما را بدهم. بدین جهت فدک را به شما واگذار کردم.

ابان بن تغلب می گوید: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: آیا رسول خدا فدک را به فاطمه داده بود؟ فرمود: فدک از جانب خدا برای فاطمه تعیین شده بود.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: فاطمه علیها السلام به نزد ابوبکر آمد و فدک را مطالبه نمود.

ابوبکر گفت: باید برای مدعای خودت شاهد بیاوری. ام ایمن برای ادای شهادت حاضر شد. ابوبکر به او گفت: به چه شهادت می دهی؟ گفت: شهادت می دهم که جبرئیل نزد محمد آمد و عرض کرد: خدا می فرماید: «وَ آتِ ذَاالْقُرْبی حَقَهُ»پیامبر به جبرئیل فرمود: ازخدا سئوال کن ذوی القربی چه کسانی هستند؟ عرض کرد: فاطمه ذوی القربی است. پس رسول خدا فدک را به فاطمه واگذار نمود. (15) .

ابن عباس روایت کرده که وقتی آیه «وَ آتِ ذَاالْقُرْبی حَقَهُ» نازل شد رسول خدا فدک را به فاطمه علیها السلام واگذار کرد. (16) .

از این قبیل احادیث که در شأن نزول آیه وارد شده استفاده می شود که رسول خدا از جانب پروردگار جهان مأموریت داشته که فدک را به عنوان حق ذوی القربی در اختیار فاطمه زهرا قرار دهد و بدین وسیله بنیان اقتصادی خانواده حضرت علی علیه السلام را که در راه اسلام آن همه جهاد و فداکاری نمود تقویت نماید.

 


(13) کشف الغمه، ج 2، ص 102.

(14) سوره اسراء آیه 26.

(15) تفسیر عیاشی، ج 2، ص 287.

(16) در المنثور، ج 4، ص 177.

مهم ترین موضوعی که بین حضرت زهرا و ابوبکر مورد نزاع واقع شد فدک بود. حضرت فاطمه علیها السلام مدعی بود رسول خدا در زمان حیاتش فدک را به وی بخشیده لیکن ابوبکر منکر بود. نزاع مذکور در ابتدا یک مرافعه عادی، بود لیکن بعداً به صورت یکی از حوادث حساس تاریخ درآمد که آثار و نتایجش سالیان دراز دامنگیر جامعه مسلمین بوده و هست. برای این که حق روشن گردد باید چند مطلب بررسی شود.

مطلب اول: آیا پیغمبر اکرم شرعاً حق داشته مقداری از اراضی دولتی را به دخترش ببخشد یا نه؟ ممکن است کسی بگوید: غنائم و اموال دولتی به عموم ملت تعلق دارد. زمین های دولتی باید به ملک دولت باقی بماند و عوائد آنها در احداث امور خیریه عام المنفعه به مصرف برسد. بنابراین، برای پیغمبری که از هر گونه خطا و لغزش مصونیت دارد ممکن نیست فدک را که یک ملک خالصه بوده به دخترش واگذار کند.

در پاسخ این مطلب می توان گفت: بحث انفال و اموال دولت اسلامی یک بحث دامنه دار و دشواری است که در این اوراق کوتاه نمی تواند به طور عمیق مورد بررسی قرار گیرد. لیکن به طور اختصار و نتیجه گیری می توان گفت که: گرچه فدک یکی از غنائم و اموال عمومی بود و به مقام نبوت و امامت یعنی حاکم شرعی اسلام تعلق داشت لیکن چنان که قبلاً گفته شد بدون توسل به جنگ برای مسلمانان مفتوح شد و بر طبق نصوص اسلامی و سیره پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله این گونه اموال جزء اموال خالصه پیغمبر محسوب می شود. البته املاک خالصه ملک شخصی نیست و به مقام حاکم شرعی اسلام تعلق دارد ولی با سایر اموال عمومی فرق دارد. اختیار آنها در دست پیغمبر است اما در مورد مصرف محدودیتی ندارد و دارای اختیارات وسیع و دامنه داری است. مصرف آنها به صلاحدید و مصلحت اندیشی او واگذار شده است. حتی اگر مصالح عمومی اقتضا کرد می تواند قطعه یا قطعاتی از آن را به شخص یا اشخاص معینی واگذار کند که از منافع آن بهره مند شوند. این قبیل تصرفات در اسلام بی سابقه نیست. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله قطعاتی از اراضی خالصه را به اشخاصی واگذار نموده که اصطلاحاً اقطاع نامیده می شود.

بلاذری می نویسد: رسول خدا قطعاتی از زمین های بنی نضیر را به «ابوبکر» و «عبدالرحمان بن عوف» و «ابودجانه» و غیر اینها واگذار نمود.

باز هم بلاذری می نویسد: رسول خدا یک قطعه از زمین های بنی نضیر را با درختان خرما به «زبیر بن عوام» واگذار کرد.

همو می نویسد: رسول خدا یک قطعه زمین را که دارای کوه و معدن بود به «بلال» واگذار نمود.

و می نویسد: رسول خدا چهار قطعه زمین به علی بن ابی طالب علیه السلام واگذار کرد. (12) .

پس نباید در این جهت تردید نمود که حاکم شرعی اسلام حق دارد مقداری از اراضی خالصه را به شخص معینی واگذار کند که از منافع آن استفاده نماید. پیغمبر اسلام نسبت به بعضی از افراد این عمل را انجام داده است. علی بن ابی طالب علیه السلام و ابوبکر و عمر و عثمان نیز از این قبیل بخشش ها داشته اند.

بنابراین، از لحاظ قوانین شرع مانع ندارد که رسول خدا اراضی فدک را به فاطمه زهرا علیها السلام واگذار نموده باشد لیکن اثبات آن محتاج به دلیل است.

 


(12) فتوح البلدان، ص 27ـ34.

فدک تا آنجا ارزش یک ملک را داشت که غصب نشده بود. پس از غصب آن به بهای بی حرمتی به فاطمه علیها السلام دیگر بازگرداندن آن ارزشی ندارد. اگر زمین هم بازگردانده شود بهای غصب آن که جسارت به سیدةالنساء است قابل قصاص نیست.

مگر فاطمه علیها السلام احتیاج به درآمد فدک داشت که آن را به او برگردانند. این زمین ارزش بخشوده خداوند تعالی و رسول خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام به پاس حرمت او را داشت. اکنون که متعرض حرمت فاطمه علیها السلام شده اند باید پرونده فدک برای قیامت بماند.

بازگرداندن فدک استهزاء و به شوخی گرفتن غصب آن است. همانطور که یزید می خواست به جای البسه به غارت رفته در کربلا عوض آن را بدهد، ولی امام سجاد علیه السلام قبول نکرد و منقلب شد و مطلبی فرمود که خلاصه اش این بود که پارچه ارزشی ندارد، ولی در میان آن لباس های غارت شده، لباس فاطمه زهرا علیها السلام بود. اگر هزار بار هم فدک را برگردانند جنایت هولناکی که در سایه آن فدک غصب شد رنگ نمی بازد. آن روزهای غارتگری هرگز فراموش نخواهد شد و از پرونده دشمن پاک شدنی نیست.

امام صادق علیه السلام می فرماید: «ما اهل بیتی هستیم که هر چه از ما به ظلم گرفته شده باشد بازپس نمی گیریم، و به همین جهت امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی به حکومت رسید فدک را باز نگردانید». (10)

امام کاظم علیه السلام نیز در جواب همین سؤال که چرا امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان خلافت ظاهری خود فدک را برنگردانید فرمود: «ما اهل بیتی هستیم که ولی و صاحب اختیار امور ما خداوند عزوجل است و جز او حق ما را از ظالمین بر ما نمی گیرد». (11)

از همه پیشتر شخص فاطمه زهرا علیها السلام در خطابه خود فرمودند: «اکنون که سخن حق را نمی پذیرید، فدک را غصب کنید و زمام آن را بدست بگیرید و بار آن را محکم کنید تا روز حشر در مقابل شما درآید. آنگاه خداوند، قاضی خوب و پیامبر صلی الله علیه و آله زعیم و موعد ما قیامت خواهد بود و بسیار زود است که پشیمان شوید و در قیامت اهل باطل زیان می کنند، و آنگاه که پشیمان شوید برای شما سودی ندارد. هر خبری زمانی به عمل می رسد و به زودی خواهید دانست که عذاب خوارکننده سراغ چه کسی می رود و چه کسی است که عذاب دائمی بر او نازل می شود».

و نیز فرمود: «بار این غصب را محکم ببندید متصل به آتش برافروخته الهی که سوزش آن بر دل ها اثر می گذارد. خدا می بیند چه می کنید و به زودی ظالمان خواهند دانست که به کجا باز می گردند».

و این تصریح فاطمه علیها السلام بود که دادخواهی فدک را به قیامت گذاشت.

 


(10) بحار الانوار، ج 29، ص 396، ح 2.

(11) بحار الانوار، ج 29، ص 396، ح 3.

در سرزمین فدک یازده درخت خرما بود که پیامبر صلی الله علیه و آله به دست مبارک خود آنها را کاشته بودند. در زمانهایی که فدک در دست فرزندان زهرا علیها السلام بود در ایام حج میوه های آن یازده درخت را جداگانه می چیدند و بعنوان هدیه ای گرانقدر به حاجیان تقدیم می کردند. متقابلاً حجاج با دریافت این تبرک، هدایا و اموال قابل توجهی به آنان می دادند.

متوکل، فدک را از دست بنی فاطمه خارج ساخت و آن را به شخصی بنام «مازیار» داد. مازیار شخصی را از بصره فرستاد تا آنها را بریدند و یادگارهای پیامبر صلی الله علیه و آله را از بین بردند. همین شخص وقتی به بصره بازگشت مبتلا به فلج شد. (9) .

بدین صورت غصب های متوالی بر سر ملک شخصی فاطمه علیها السلام در تاریخ تکرار شد و اگر در مواردی باز پس داده شد به دست ائمه علیهم السلام ندادند، بلکه به یکی از سادات می سپردند.

 


(9) شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 107.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم