پیامبر صلی الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام فرمود: آیا تو را مژده بدهم؟ وقتی خداوند می خواهد در بهشت به همسر یکی از دوستانش تحفه بدهد، کسی را نزد تو می فرستد، که از زینتهای خود برای او تحفه بفرستی. (5)
(5) بحار الانوار، ج 43، ص 80.
ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)
پیامبر صلی الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام فرمود: آیا تو را مژده بدهم؟ وقتی خداوند می خواهد در بهشت به همسر یکی از دوستانش تحفه بدهد، کسی را نزد تو می فرستد، که از زینتهای خود برای او تحفه بفرستی. (5)
(5) بحار الانوار، ج 43، ص 80.
پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود: آنگاه که خداوند دستور داد که فاطمه علیها السلام را به علی تزویج کنم و من این کار را انجام دادم، جبرئیل به من گفت: خداوند بهشتی از مروارید آفریده که بین هر ستون تا ستون دیگر مرواریدی آراسته به یاقوت با طلاست و سقفهای آن از زبرجد سبز است، و طاقهایی در آن قرار داده شده که از مروارید آراسته به یاقوت است.
غرفه و اتاقهای آن خشتی از طلا و خشتی از نقره و خشتی از یاقوت و خشتی از زبرجد است. خداوند چشمه هایی در آن قرار داده که از اطراف غرفه ها می جوشد و نهرها اطراف آن را گرفته، و روی نهرها قبه هایی از دُر گذاشته که با زنجیرهای طلا به هم متصل است، و اطراف آن را درختان گوناگون احاطه کرده است.
بر روی هر شاخه قبه ای بنا شده است. در هر قبه ای تختی از دُر سفید که پوشش آن از سندس و استبرق است پوشیده شده، و زمین آن با زعفران فرش شده، و مشک و عنبر پاشیده شده است.
در هر قبه حوریه ای است، و هر قبه هزار در دارد. بر هر دری دو دختر خدمتکار و دو درخت، و هر قبه فرش شده و اطراف آن نوشته ای از آیة الکرسی است.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: گفتم: یا جبرئیل! خداوند این بهشت را برای چه کسی بنا کرده است؟ گفت: آن را برای علی بن ابی طالب و دخترت فاطمه بنا کرده، و این غیر از آن بهشتی است که دارند. این تحفه ای است که خداوند به آنان داده، تا به خاطر آن چشم تو یا رسول الله روشن شود. (6)
(6) بحار الانوار، ج 43، ص 40، ح 41.
حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه علیهم حکایت فرماید:
آن هنگام که صحرای محشر بر پا شود و خداوند تمامی بندگانش را زنده احضار نماید، صدائی به گوش همگان خواهد رسید که: ای جماعت! چشم های خود را ببندید و سرهای خود را به زیر افکنید، چون که فاطمه دختر محمّد صلی اللّه علیه و آله می خواهد از پل صراط عبور نماید.
پس همگان چشم های خود را می بندند و حضرت فاطمه زهرا سلام اللّه علیها در حالی که هفتاد هزار فرشته او را مشایعت و همراهی می کنند، وارد می شود و در یکی از موقف های مهمّ محشر توقّف می فرماید.
پس از آن پیراهن به خون آغشته حضرت ابا عبداللّه الحسین علیه السلام را در دست گرفته و به محضر ربوبی پروردگار عرضه می دارد: پروردگارا! این پیراهن فرزندم، حسین می باشد، تو خود آگاهی که با فرزندم چگونه رفتار کردند.
در این هنگام، صدائی از طرف خداوند متعال می رسد: ای فاطمه! هر خواسته و تقاضائی داری بگو، که برآورده خواهد شد.
و حضرت زهرا سلام اللّه علیها اظهار دارد: خدایا! انتقام مرا از قاتلین فرزندم حسین، بگیر.
پس شعله ای مهیب از آتش بر پا شود و زبانه کشان یکایک قاتلین امام حسین علیه السلام را فرو بلعد، همان طوری که پرنده ای که دانه از زمین برچیند.
و سپس به عمق دوزخ برگردد و تمامی آن افرادِ ظالم، به عذاب های دردناک مجازات و عقاب خواهند شد.
بعد از آن، فاطمه زهرا سلام اللّه علیها به سوی بهشت حرکت می نماید و در حالی که ذریه و دوستان و علاقه مندانش همراه او می باشند، وارد بهشت خواهند شد؛ و از انواع برکات و نعمت های آن بهره مند می گردند.(3)
(3) امالی مفید: ص 130، ح 6؛ احقاق الحقّ، ج 25، ص 222.
حضرت علی علیه السلام چنین فرمودند:
شنیدم که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: فاطمه سلام الله علیها را فاطمه نامیده اند، زیرا که خدای تبارک و تعالی وی و فرزندانش را از آتش باز داشته و برکنار داشته است، البته آن فرزندانی از ایشان که خدا را ملاقات کنند در حالی که ایمان به پروردگار داشته و به آنچه که بر من نازل گردیده اعتقاد داشته باشند. (1)
(1) فاطمه زهرا از ولادت تا شهادت، ص 65.
رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
در آن هنگام که بهشتیان در بهشت برخودار از نعمت و دوزخیان در آتش گرفتار عذابند، برای بهشتیان نوری می درخشد، از یکدیگر می پرسند: این نور چیست؟ شاید پروردگار با عزت و اقتدار بر ما توجه فرموده و به ما نظر افکنده است؟! رضوان (فرشته نگهبان بهشت) به آنان می گوید: نه علی علیه السلام با فاطمه علیها السلام مزاحی کرده و او(فاطمه) لبخند زده است، این نور از دندانهای او درخشیده است. (2)
(2) فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر، ص 129؛ المقتل خوارزمی، ص 7.
شکی نیست که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله، در میان تمام مخلوقات عالم، برترین آنان است و اگر نور پاک او نبود و وی قدم به هستی نمی گذاشت، بدون تردید، خداوند متعال دیگران را خلق نمی کرد. (4) و از سوی دیگر در احادیثی که از طریق شیعه و سنی نقل شده، پنج تن آل عبا، همگی نور واحد و در پیشگاه الهی به یک میزان خواهند بود، (5) هر چند برتری پیامبر صلی اللَّه علیه و آله بر دیگران مسلم است.
و در حدیثی رسول خدا می فرمایند: من برترین انسان جهان برای اولین و آخرین هستم و بعد از من علی علیه السلام برترین مخلوقات جهان است، بدانید که اول ما مثل آخر ما و آخر ما مثل اول ما می باشد. (6)
و از سوی دیگر از خود پیامبر خدا می خوانیم که می فرمایند:
«حسن و حسین بهترین انسان روی زمین بعد از من و پدرشان می باشند و مادرشان بهترین زن عالم است.» (7) .و در سایر سخنان پربار اهل بیت می خوانیم که خداوند انبیاء را بر دیگران تفضیل داده و آنان را نیز در مراتب کمال و فضیلت یکسان نیافریده، بلکه چند نفر آنان که به اولواالعزم معروفند، بر سایر سفیران آسمانی مقدم داشته و اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام را نیز بر این (انبیاء اولوالعزم) برتری داده است. (8)
و بالاخره در یک روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است: تمام پیامبران گذشته برای معرفت حقوق و ولایت ما مبعوث شده اند و موظف بوده اند ما را بر دیگران مقدم بدانند. (9)
اگر به دقت و بدون ذهنیت این احادیث را مورد نظر قرار دهیم به این نتیجه خواهیم رسید که انبیای الهی همگی معصوم بودند و اینکه علی، فاطمه، حسن و حسین علیهم السلام، بعد از پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله، از همه آنان برترند، بدون تردید در تمام فضائل و از جمله در عصمت بر همه آنان تفوق دارند.
از طرف دیگر روایات متعددی از طریق اهل سنت و تشیع هست که اگر علی نبود، برای فاطمه علیها السلام کفو و همتایی پیدا نمی شد، خواه آدم و انسانهای دیگر.
علما و دانشمندان بزرگ و محققین عالیقدر از این حدیثها نیز، تفوق و برتری علی و فاطمه علیهما السلام را بر همه انسانها جز رسول خدا استفاده کرده اند. در این صورت برای فاطمه زهرا علیها السلام فوق عصمت ثابت می شود، زیرا به استناد این حدیثها، فاطمه علیها السلام برابر علی است و چگونه مفروض است که انسان عاقل، در دو تساوی یکی را بر دیگری مقدم بدارد؟
در پایان مناسب است ترجمه بخشی از کتاب «شرح فص حکمة عصمتیة فی کلمة فاطمیة» آیت الله حسن حسن زاده آملی را در اثبات عصمت آن حضرت نقل نماییم:
بدون هیچ دغدغه و وسوسه، حضرت فاطمه دختر پیغمبر صلی الله علیه و آله دارای عصمت بوده است، علمای بزرگی مثل شیخ مفید و علم الهدی سید مرتضی به آیات و روایات نص بر عصمت آن جناب فرمودند و حق با آنان است، و شخص مکابر سخت محکوم و مغلوب است.
آن جناب صلوات الله علیها گوهری قدسی در تعیین و صورت انسی بوده است، پس آن حضرت انسیه حوراء و عصمت کبرای الهی است.
و حقیقت عصمت نیرویی نوری و ملکوتی است که دارنده اش را از هرچه که موجب عیب و زشتی انسان است -از قبیل پلیدی گناهان و آلودگیها و سهو و نسیان و دیگر رذائل نفسانی- عاصم و حافظ است. و آن کسی که صاحب عصمت است از لغزش در تلقی وحی و دیگر القأت سبوحی آنسوئی مصون است، و در جمیع شئون عبادی و خلقی و خلقی و روحانی و جز آنها از اول امر محفوظ است. خدای سبحان درباره یحیی پیغمبر فرمود: ما او را در حالی که کودک بود حکم داده ایم.
پس بدان که عترت رسول الله (اهل بیت قریب آن بزرگوار) که حضرت فاطمه هم از آنان است معصوم اند، چنان که جناب وصی امام علی علیه السلام در نهج البلاغه فرموده است:
چگونه حیران و سرگردانید و حال این که عترت پیغمبر شما که ازمه حق و اعلام دین و السنه صدق اند در میان شمایند؟! پس ایشان را به نیکوترین منازل قرآن فرود آورید، و مانند شتران تشنه که به آبشخور وارد می شوند به ایشان وارد شوید.
ابن ابی الحدید معتزلی را در شرح نهج البلاغه در بیان این گفتار امام علیه السلام سخنی به صواب است که گفت: «سری عظیم در این عبارت «فانزلوهم باحسن منازل القرآن» است، زیرا که آن بزرگوار یعنی امام علی علیه السلام مکلفین را امر فرمود که عترت را در اجلال و اعظامشان و در انقیاد و طاعت اوامرشان بسان قرآن و همانند آن بدانند».
پس ابن ابی الحدید گفت: «اگر گویی که این فرموده آن حضرت یعنی امام علی علیه السلام مشعر است به این که عترت معصوم اند، نظر اصحاب شما یعنی فرقه معتزله در این امر که عصمت عترت است چیست؟»
در جواب این سوال گفت: «نص گفتار ابومحمد بن متویه در کتاب کفایه این است که علی علیه السلام معصوم بوده است و ادله نصوص دال بر عصمت اختصاص به او دارد و هیچ یک از صحابه را به این منزلت و مقام عصمت نبوده است»
اکنون که دانستی بقیه نبوت و عقیله رسالت و ودیعه مصطفی و زوجه ولی الله و کلمه تامه الهی فاطمه علیها السلام صاحب عصمت است هیچ اشکالی ندارد که در فصوص اذان و اقامه نمازت به عصمت آن جناب به این عبارت «اشهد أن فاطمة بنت رسول الله عصمة الله الکبری» و یا مشابه آن شهادت دهی.
در این که چون فاطمه زهرا صاحب عصمت بوده است کفو او نیز باید صاحب عصمت بوده باشد. هیچ مرد صاحب عصمت را نمی یابی که زن او هم صاحب عصمت باشد مگر جناب وصی امام امیرالمؤمنین علی علیه السلام را؛ چه این که کفو او حضرت فاطمه دختر رسول الله صلی الله علیه و آله صاحب عصمت بوده است.
و اگر وجود حضرت وصی علی علیه السلام نمی بود احدی کفو جناب فاطمه علیها السلام نبوده است؛ پس جناب وصی امام امیرالمؤمنین علی صلوات الله علیه به خصیصه ای اختصاص یافت که هیچکس در این خصیصه شریک او نبوده است و نخواهد بود.
از پیامبر روایت شده است که فرمود: ای علی! اگر تو نبودی، کفوی برای فاطمه بر روی زمین نبوده است.....
نکاح بر کفائت است(که باید مرد و زن کفو هم باشند) و مرد غیر معصوم را بر زنی که صاحب عصمت است راهی نیست، پس بفهم.
(4) لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک و لولا فاطمة لما خلقتکما. (عوالم،ج 11 ص 25 - 26.)
(5) علی علیه السلام می فرماید: رسول خدا به منزل ما آمد، در حالی که من در خواب بودم، او بعد از مذاکره با دخترش به او فرمود: «انی و ایاک و هذین و هذا الراقد فی مکان واحد.» یعنی من و تو (دخترم) و این حسن و حسین و این که خوابیده (علی) در یک مکان و منزلت می باشیم. (فرائد السمطین، ج 2، ص 28 ش 367.)
(6) بحارالانوار، ج 26، ص 316، ح 79: أنا سید الاولین و الاخرین و أنت یا علی! سیدالخلائق بعدی، اولنا کاخرنا و آخرنا کاولنا.
(7) بحارالانوار، ج 26، ص 272، ح 14: الحسن و الحسین خیر اهل الارض بعدی و بعد ابیهما و امهما افضل نسا اهل الارض.
(8) بحارالانوار، ج 26، ص 199، ح 11، عن الصادق علیه السلام: ان اللَّه فضل اولوا العزم من الرسل بالعلم علی الانبیا و ورثنا علمهم و فضلنا علیهم فی فضلهم...
(9) اصول کافی، ج 1، ص 437، ح 4: ما من نبی جاء قط الا بمعرفة حقنا و تفضیلنا علی من سوانا.
چون خلیفه اول پس از رحلت پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله فدک را غصب کرد و حضرت فاطمه زهرا با او به محاجه و مناظره پرداخت، امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز پس از سخنرانی و خطبه فاطمه علیها السلام در مسجد، به مسجد رفت و از جمله سخنانش خطاب به ابوبکر فرمود:
یا ابابکر! بگو ببینم قرآن خوانده ای؟
ابوبکر: بلی خوانده ام.
علی علیه السلام: بگو ببینم آیه تطهیر:
«إنما یریداللَّه لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا»، (2)
در حق ما نازل شده، یا در حق دیگران؟ ابوبکر: در حق شما نازل شده.
علی علیه السلام: اگر کسی شهادت دهد که فاطمه علیها السلام کار بدی انجام داده چه می کنی؟ آیا شهادت او را می پذیری یا نه؟
ابوبکر: بلی، می پذیرم و برای فاطمه علیها السلام مانند دیگران حد جاری می کنم.
علی علیه السلام: در این صورت در پیشگاه خدا کافر می شوی.
ابوبکر: چرا؟
علی علیه السلام: زیرا در این فرض، تو شهادت خدا را که به پاکی فاطمه علیها السلام گواهی داده قبول نکرده و گواهی مردم را گرفته ای، همان طوری که شهادت خدا و پیامبر صلی اللَّه علیه و آله را در این مورد نادیده گرفته و فدک را از فاطمه علیها السلام به یغما برده ای؟
ابوبکر! مگر فدک در دست فاطمه علیها السلام نبود؟ چرا و چگونه چیزی که در دست او است، از او بینه و شاهد می خواهی؟
مردم چون این مناظره و سخنان علی و ابوبکر را می شنیدند، بر روی یکدیگر نگاه کرده و گفتند:
«صدق واللَّه علی بن ابی طالب؛ سوگند به خدا که حق با علی علیه السلام است.» (3)
قابل توجه است، که امیرالمومنین از آیه تطهیر بر عصمت فاطمه علیها السلام استدلال نموده و مهاجرین و انصار نیز آن را پذیرفته و مورد تأیید قرار داده اند.
(2) احزاب، 33.
(3) احتجاجات طبرسی، ج 1، ص 122- 123.
رسول گرامی در احادیث زیادی که از طریق سنی و شیعه نقل گردیده، فاطمه را پاره تن خود معرفی نموده و فرموده است: هر کس او را دوست بدارد، مرا دوست داشته و دشمن او دشمن من و خدا است.
و در حدیث دیگری فرموده است: فاطمه پاره تن من است، هر کس او را اذیت کند، مرا اذیت نموده و کسی که او را به خشم آورد من و خدا را به خشم آورده است.
و بالاخره در گروهی از احادیث، آن هم در منابع معتبر اهل سنت می خوانیم که خشم خدا به خشم فاطمه و رضایت الهی به رضای او بستگی دارد.
دهها حدیث به همین مضمون در کتب حدیث طریقین یافت می شود.
آنچه از این گونه احادیث در رابطه با عصمت زهرا استفاده می کنیم این که؛ اگر فاطمه علیها السلام معصوم نبود، چگونه پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله به طور مطلق خشم او را خشم خدا و رضای او را رضای الهی معرفی می کند؟! مگر می توان رضا و خشم اشخاص غیر معصوم را با رضا و خشم خدا مرتبط دانست؟
ابن ابی الحدید پس از اعتراف بر این که فاطمه علیها السلام از جمله افرادی است که آیه تطهیر بر عصمت او دلالت دارد در این باره می نویسد:
سخن پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله در مورد فاطمه علیها السلام که می فرمایند: هر کس او را اذیت کند، مرا اذیت کرده و کسی که مرا آزار دهد خدا را آزار داده است؛ دلیل بر معصوم بودن فاطمه علیها السلام است، زیرا؛ اگر فاطمه علیها السلام غیر معصوم بود، اذیت او در تمام حالات، اذیت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله محسوب نمی شد... (1) .
پس نتیجه می گیریم سخنان پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله، بالاتر از عصمت فاطمه علیها السلام را می رساند، که دانشمندان سنی و شیعه به آن اعتراف دارند.
ولایت تکوینی عملی نوعی استیلاء و حکم فرمایی برخاسته از عبودیت الهی است به شکلی که ولی به صاحب اختیاری و تصرف در جهان هستی از سوی خدا مأذون می گردد و سرتاسر عالم وجود همچون دهکده ای به فرمانداری او در می آید. ولیّ خدا و یا ولیّه الله به همان راحتی و سهولتی که تصرف در کشور وجود خود دارد بر کشور پهناور جهان هستی نیز تصرف می کند، همه هستی فرمان پذیر و مطاع اوامر و خواسته های اویند که یکی از مصادیق آن مستجاب الدعوة بودن، تسخیر و ارتباط با ملائکه، و کرامات گوناگون دیگر است. و این همه ریشه در مفاد این روایت دارد که:
«العبودیة جوهرة کنهها الربوبیّة». (16)
در روایتی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله پرده از یک راز مهم هستی برداشته و خبر می دهد که ولایت اهل بیت به آسمانها و زمین عرضه شده است که این بخش روایت دلالت بر ولایت تکوینی عملی حضرات بر آسمانها و زمین دارد.
قال رسول الله صلی الله علیه وآله:
«لَمَّا اُسْری بِی إِلَی السَّماءِ قالَ لِیَ العَزِیزُ:... یا مُحَمَّدُ! خَلَقْتُکَ وَ خَلَقْتُ عَلِیّاً وَ فاطِمَةَ وَالْحَسَنَ والْحُسَیْنَ اَشْباحَ نُورٍ مِنْ نُورِی وَ عَرَضْتُ وِلایَتَکُمْ عَلَی السَّماواتِ وَ اَهْلِها وَ عَلی الْأَرَضینَ وَ مَنْ فِیهِنَّ فَمَنْ قَبِلَ وِلایَتِکُمْ کانَ عِنْدِی مِنَ الْأَظْفَرِینَ وَ مَنْ جَحَدَها کانَ عِنْدِی مِنَ الْکُفَّارِ...»
رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود:
چون به آسمان برای معراج مرا بردند، خدای عزیز به من فرمود:... ای محمد! تو و علی و فاطمه و حسن و حسین را پرتوهای نوری از نور خودم آفریدم. و ولایت شما را بر آسمانها و اهل آن و بر زمینها و هر کس در آنهاست عرضه کردم، پس هر کس ولایت شما را بپذیرد از ظفر یافتگان در نزد من است و هر کس آنرا انکار کند در نزد من از کفر پیشگان است.
مستجاب الدعوة بودن حضرت زهرا علیها السلام و اطاعت پذیری زمین و زمان از ایشان در یک قصه تاریخی آمده که توجه به آن پرده از این حقیقت می گشاید.
عیاشی روایت کرده است (پس از بیرون بردن علی علیه السلام از خانه)، فاطمه علیها السلام، بیرون آمد و به ابوبکر رو کرد و فرمود: «آیا می خواهید شوهرم را از دستم بگیرید و مرا بیوه کنید، سوگند به خدا اگر دست از او برندارید، موی سرم را پریشان می کنم و گریبان چاک می نمایم و کنار قبر پدرم می روم و به درگاه خدا ناله می کنم».
آنگاه فاطمه علیها السلام دست حسن و حسین علیهما السلام را گرفت و از خانه بیرون آمد تا کنار قبر پیامبر صلی الله علیه وآله برود.
حضرت علی علیه السلام از جریان آگاه شد و به سلمان فرمود: «برو فاطمه علیها السلام دختر محمد صلی الله علیه وآله را دریاب (گویی) دو طرف مدینه را می نگرم که به لرزه درآمده و در زمین فرو می روند، سوگند به خدا اگر فاطمه علیها السلام موی خود را پریشان کند و گریبان چاک نماید و کنار قبر پیامبر صلی الله علیه وآله برود و به پیشگاه خدا ناله نماید، دیگر مهلتی برای مردم مدینه باقی نمی ماند و زمین همه آنها را در کام خود فرو می برد».
سلمان با شتاب نزد فاطمه علیها السلام آمد و عرض کرد: «ای دختر محمد! خداوند پدرت را مایه رحمت جهانیان قرار داده است، به خانه بازگرد و نفرین مکن».
فاطمه علیها السلام فرمود: «ای سلمان! آنها می خواهند علی علیه السلام را به قتل برسانند، صبرم تمام شده، بگذار کنار قبر پدرم بروم و مویم را پریشان کنم گریبان چاک نمایم، و به پروردگار بنالم».
سلمان عرض کرد: «من ترس آن دارم مدینه به لرزه درآید و زمین دهان باز کند و مردم را در خود فرو ببرد! علی علیه السلام مرا نزد شما فرستاده است و فرموده که به خانه باز گردی و از نفرین نمودن منصرف شوی».
در این هنگام حضرت زهرا علیها السلام فرمود:
«إِذاً أرْجِعُ وَ أَصْبِرُ وَ أَسْمَعُ لَهُ وَ أُطِیعُ»؛ در این صورت (چون شوهرم فرموده) به خانه باز می گردم و صبر می کنم و سخن آن حضرت را می پذیرم و از او اطاعت می کنم.
(16) تفسیر عیاشی، ج2، ص 66.
مراد از ولایت تکوینی یا ولاء تصرف نوعی تسلط و اقتدار و قافله سالاری معنوی می باشد که در قسم ولایت تکوینی علمی آن دستیابی به علوم غیبی و خزانه داری معارف بی پایان و اطلاع از گذشته و حال و آینده می باشد.
حضرت زهرا علیها السلام در این جهت به برتری و امتیازی شگفت انگیز نائل آمده به شکلی که خود صاحب کتاب آسمانی صحیفه فاطمیه است که در آن همه احکام و معارف دینی و تمامی اخبار و گزارشهای تاریخی از اقوام و رهبران خوب و بد وجود دارد.
در کتاب جنة العاصمة از آیت الله میرجهانی آمده است:
حضرت فاطمه زهرا علیها السلام، مانند پروردگار و شوهر عالی مقدار خود عالمه بماکان و ما یکون و ما هو کائن بوده، یعنی گذشته و حال و آینده، همه را می دانسته به علم هو کائن در مواردی که خدا می خواست و اقتضاء داشت اظهار می فرمود و هر چه را می خواست بداند اراده می کرد و می دانست. (10)
همچنین در روایات دینی ما به نقل از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در وصف ولایت علمی حضرت زهرا علیها السلام چنین آمده است:
قال رسول الله صلی الله علیه وآله:
«... یا عَلَیُّ أنْفِذْ لِما اَمَرَتْکَ بِهِ فاطِمَةُ فَقَدْ اَمَرْتُها بِأَشْیاءَ أَمَرَ بِها جَبْرَئیلُ علیه السلام...»؛
یا علی! به انجام رسان آنچه را که فاطمه علیها السلام بدان امر می کند، زیرا که بی شک من او را به چیزهایی امر کرده ام که جبرئیل علیه السلام به آنها امر کرده است. (11) .
قال رسول الله صلی الله علیه وآله:
«... یا عَلِیُّ! إِنِّی اُوصِیتُ فاطِمَةَ ابْنَتِی بِأَشْیاءَ وَ اَمَرْتُها اَنْ تُلقِیَها اِلَیْکَ فَانْفَذْها فَهِیَ الصَّدِقَةُ الصَّدُوقَةُ...»؛ یا علی! هر آینه دخترم را به چیزهایی سفارش کرده ام. و او را امر نموده ام تا آنها را به تو برساند. پس تو آنها را به انجام رسان که او راستگوست و راستگویی در ذات اوست. (12) .
همچنین در فلسفه نام گذاری حضرت زهرا علیها السلام روایاتی وجود دارد که به نوعی حکایت از ولایت علمی حضرت می نماید.
از ابو جعفر امام محمد باقر علیه السلام نقل است که فرمود: «واللّه لقد فطمها اللّه تعالی بالعلم و عن الطمث فی المیثاق». چنان چه در همان حدیث از رسول خدا صلی الله علیه وآله از خدای تعالی قبل از این فقره از حدیث نقل فرموده که خدای تعالی فرمود: «انی فطمتک بالعلم»؛ تو را منقطع ساختم به علم از همه زنها. بدان که عمق دریای علم حضرت زهرا علیها السلام نه اندازه ای است که صاحبان ولایت جزئیه بتوانند به آن پی ببرند و مراد بی بی علیها السلام از ما لم یکن که در دلیل اول ذکر شد اسراری است که نه در نزد خداوند متعال مکنون و مخزون است و آن غیر از حوادث کونیه و بیرون از محتویات لوح محفوظ و لوح محو و اثبات است که از خصایص صاحبان ولایت مطلقه است تا چه رسد به علوم سائر انبیاء غیر از پدر بزرگوارش و کسی سزاوار چنین مقام و مرتبه ای است که به فرمایش حضرت امام محمد باقرعلیه السلام که خدا او را به سبب علم منقطع ساخته است از دیگران در عالم میثاق. (13) .
در کتاب شریف نهج الحیاة نیز در مقام وصف ارتباطات دو حجت خدا یعنی حضرت علی علیه السلام و حضرت زهرا علیها السلام روایاتی از جناب عمّار با این مضمون نقل شده است.
عمار یاسر نقل می کند: روزی حضرت زهرا علیها السلام خطاب به حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
«اُدْنُ لِأُحَدِّثَکَ بِما کانَ وَ بِما هُوَ کائِنٌ وَ بِما لَمْ یَکُنْ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ حینَ تَقُومُ السَّاعَة»؛
علی جان! نزدیک بیا تا اطلاع دهم شما را از آنچه در گذشته اتّفاق افتاد و آنچه در حال به وقوع پیوستن است و آنچه در آینده رخ خواهد داد تا روز قیامت هنگامه برپایی رستاخیز عمومی. (14) .
باز در مورد صحیفه فاطمیه در روایتی آمده است:
«وَ اَمَّا مُصْحَفُ فاطِمَةَ علیها السلام فَفیهِ ما یَکُونَ مِنْ حادِثٍ وَ اَسْماءِ مَنْ یَمْلِکُ اِلی اَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ»؛ مصحف فاطمه علیها السلام کتابی است که تمام حوادث و اخبار غیبی و جریاناتی را که پادشاهان تا روز قیامت انجام می دهند آمده است. (15)
(10) جنة العاصمة، آیت الله میرجهانی، ص 166.
(11) بحارالانوار، ج 22، ص 484.
(12) بحارالانوار، ج 22، ص 490.
(13) جنة العاصمة، ص 167.
(14) نهج الحیاة، ص 231، ح 139.
(15) ارشاد شیخ مفید، ج 2، ص 186.
(16) مصباح الشریعة، ص 7.
(15) تفسیر فرات، ص 74.
خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من
خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.
کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون
مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم