بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

حضرت باقر علیه السلام در ضمن حدیثی طولانی پیرامون حضرت زهرا علیها السلام می فرماید: اطاعت ایشان بر تمامی آفریدگان خداوند از جن و انس، پرندگان و حیوانات وحشی و پیامبران و ملائکه فرض و واجب بود. (2) .

محمد بن سنان گوید: نزد حضرت جواد الائمه علیه السلام بودم و سخن از اختلاف شیعه به میان آمد فرمود: ای محمد! همانا خداوند متعال پیوسته در وحدانیت خود یکتا بود، آن گاه محمد و علی و فاطمه را آفرید، آنان دوران زیادی مکث کردند و بعد از آن خداوند تمامی موجودات را آفرید و آنان را بر آفرینش موجودات گواه گرفت و اطاعت آنان را بر موجودات اجراء فرمود و امور موجودات را به آنان واگذار کرد، آنان هر آن چه را که خواستند حلال و هر آن چه را که خواستند حرام نمودند، البته هیچ چیزی را جز آن چه را که خداوند خواسته بود نمی خواستند.

بعد فرمود: ای محمد! این همان آئینی است که هر کس از آن پیش افتد از دین خارج شده و هر کس عقب بماند نابود گشته و هر کس ملازم و همراه آن باشد به حق پیوسته است. این مطلب را غنیمت بشمر، ای محمد! (3) .

علامه مجلسی قدس سره در شرح این حدیث گوید: آنان را بر آفرینش موجودات گواه گرفت یعنی در حضور و جلو روی آنان موجودات را آفرید و آنان بر کیفیت خلقت و رموز آن اشراف داشتند اطاعت آنان را بر موجودات اجراء فرمود یعنی اطاعت آنان را بر تمام موجودات حتی جمادات و موجودات آسمانی و زمینی واجب ساخت و امور موجودات را به آنان واگذار کرد یعنی حلال و حرام کردن و بخشیدن و نبخشیدن را، هر چند ظاهر عبارت این معنی را می رساند که تدبیر موجودات از حرکات و سکنات و ارزاق و عمرها و امثال آنها را به آنان واگذار کرد. (4) .

ابوسعید خدری گوید: در خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله نشسته بودیم مردی از راه رسید و از حضرت پرسید که درباره فرمایش خداوند که فرمود: «استکبرت أم کنت من العالین» توضیح دهید که اینان چه کسانی هستند که از ملائکه مقربین برتر و بالاترند؟ رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من و علی و فاطمه و حسن و حسین می باشیم که در سرادق عرش بودیم و خداوند را تسبیح می کردیم و ملائکه با تسبیح ما تسبیح کردند دو هزار سال پیش از آنکه خداوند آدم علیه السلام را بیا فریند، هنگامی که خداوند آدم را آفرید به ملائکه دستور فرمود که بر او سجود کنند، و مأمور به سجود نشده بودند مگر بخاطر وجود ما، همه ملائکه سجده کردند به جز ابلیس که خودداری کرد. خداوند متعال به او فرمود: «ای ابلیس! چه چیز تو را باز داشت از اینکه بر آن چه که من با دست قدرت خود آفریدم سجده کنی؟ آیا استکبار ورزیدی یا از موجودات اعلی و برتر بودی» یعنی از این پنج تنی که اسامی آنان در سرادق عرش نوشته شده بود، پس ما هستیم آن باب خدایی که از آن در وارد می شوند و هدایت یافتگان به وسیله ما هدایت می شوند، هر کس ما را دوست داشته باشد خداوند او را دوست داشته و به بهشتش وارد می سازد و هر کس با ما دشمنی کند خداوند او را دشمن دارد و به آتشش داخل می کند و دوست ندارد ما را مگر کسی که زادگاهش پاک و پاکیزه باشد. (5) .


(2) دلائل الامامة، ص 28.

(3) بحارالانوار، ج 15، ص 19.

(4) مرآة العقول، ج 5، ص 190- 192.

(5) تأویل الآیات، ج 2، ص 59.

در ضمن حدیث معراج آمده است که خداوند فرمود: ای محمد! من، تو و علی و فاطمه و حسن و حسین و امامان از فرزند ان حسین را از نور خودم آفریدم و ولایت شما را بر اهل آسمانها و زمین عرضه کردم، هر کس آن را پذیرفت در نزد من از مؤمنین به حساب آمد و هر کس آن را منکر شد، در نزد من از گمراهان محسوب شد، ای محمد! اگر بنده ای از بندگان من آن قدر مرا بپرستد و عبادت کند که از کار افتد و از لاغری و ناتوانی بسان مشک خشکیده و فرسوده شود و بعد به هنگام ورود بر من منکر ولایت شما باشد او را نخواهم آمرزید تا اینکه اقرار به ولایت شما نماید.

ای محمد! آیا دوست داری آنان را ببینی؟ گفتم: آری، پروردگارا! فرمود: نگاه کن، من به طرف راست عرش نگریستم، و اسم خود را دیدم و اسم علی و فاطمه و حسن و حسین و علی و محمد و جعفر و موسی و علی و محمد و علی و حسن را و اسم مهدی را در وسط آن به گونه ای دیدم که گویا ستاره ای درخشان است فرمود: ای محمد! اینان حجت های من بر آفریدگانم می باشند و این آن کسی است که از فرزندان تو، به شمشیر قیام می کند و از دشمنانم انتقام می گیرد. (1) .


(1) تأویل الآیات، ج 1، ص 98.

محبّت برای خدا، نعمت بزرگ و موهبت عظیمی است. خدای عزّوجل، برای دوستداران خود درجه بزرگ و منزلتی سترگ و برکت و خیر، قرار داده است. همانگونه که پیامبر به آن دستور فرموده آن روز که گفت: «سه چیز است که اگر در وجود کسی باشد شیرینی ایمان را خواهد چشید و در رأس این امور سه گانه، این است که خدا و رسول او در نظر شخص از هر چه جز آنهاست محبوب تر و اگر کسی را دوست دارد، صرفاً برای خدا باشد و از بازگشت به کفر متنفّر باشد، به آنگونه که دوست ندارد در آتش افکنده شود»!

حال چگونه است، اگر این محبت برای خدا و پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله و نسبت به اهل بیت گرامی به ویژه حضرت زهرای بتول علیها السلام (امّ ابیها) باشد که رسول الله او را دوست می داشت و به دوستی او سفارش می کرد و به اِعزاز و اکرام و احترام او، امر فرمود و در بسیاری از مناسبت ها تصریح نمود که او پاره تن من است. آنچه او را خشنود کند مرا خشنود ساخته و آنچه او را به خشم آورد مرا خشمگین کرده است. (4) این سیده فاضله که خداوند نسب شریف پیامبر صلی اللَّه علیه و آله را در نسل او حفظ کرده است.

آیا ما می توانیم پس از رسول الله صلی اللَّه علیه و آله جز با محبت و تقدیر و احترام و تعظیم با خاندان گرامی او عمل کنیم؟ این بانوی بزرگ و با فضیلت و شرافتمند؛ زهرای بتول علیها السلام را دوست می داریم؛ چرا که خدای عزّوجلّ او را دوست می دارد و رسول الله او را دوست می داشت و محبّتش را به ما آموخت و به آن دستور داد. و باز هم سخن از پیامبر است در روایت صحیح که «ابن عباس» از پیامبر نقل می کند:

«أحبّوا اللَّه لما یغدوکم من نعمة و أحبّونی بحبّ اللَّه و أحبّوا أهل بیتی بحبّی». (5) .

«خدا را دوست بدارید به جهت نعمت هایی که به شما ارزانی داشته و مرا دوست بدارید به جهت محبت به خداوند و خاندان مرا دوست بدارید به جهت محبّت من.»

این یک مسأله ایمانی حسّاسی است و در همین حالی که به حُبّ اهل بیت با تمام اعضا و جوارح و عقل و قلب رو می آوریم، باید درک کنیم که در اینجا مسؤولیت هایی وجود دارد که بر اساس آن باید در برابر حدودِ الهی توقف کنیم و اهل بیت را گرامی داریم و چیزی را که شایسته آن هستند برای ایشان مُقرّر داریم و از میزان شرع تخطّی نکنیم و در آداب و اخلاق کوتاهی نورزیم و از راه درست منحرف نشویم. در حالی که آنان را و آنان که به آنها عشق می ورزند را دوست داریم و در ادای حقوق الهی می کوشیم، ناچار باید حدود شرع را نگهداریم و به آدابِ حضرت مصطفی صلی اللَّه علیه و آله ملتزم باشیم: ستم نکنیم، غلوّ نکنیم و از محدوده شرع تجاوز ننماییم. اهل بیت رسول الله را احترام کنیم و یاران صادق و تابعان مخلص و آنانکه تا روز قیامت به خوبی رهپوی راهشان می باشند، ارج نهیم و در تجلیل و احترام هر فرد مسلمان که به یگانگی خداوند و رسالت حضرت محمد صلی اللَّه علیه و آله گواهی می دهد بکوشیم.

بی شک محبّت، مقدمه پیروی و روآوردن به آنهاست؛ همانگونه در حدیث شریف آمده:

«اَلا انّ اَهل بیتی فِیکُم کَمَثل سَفِینة نوُح مِن قَومه مَن رَکِبَها نَجا و من تخلَّف عنها غَرِق.» (6) .

«بدانید که اهل بیت من در میان شما همانند کشتی نوح اند در میان قوم او، کسی که بر آن سوار شد نجات یافت و آنکه که تخلف کرد غرق شد.»

محبت زهرا علیها السلام و فرزندان و دودمانش، چنانکه بیان شد به معیار عدل و حق نیاز دارد و باید رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله را در این محبّت سرمشق و اسوه قرار دهیم. به رغم اینکه پیامبر، زهرا را دوست می داشت و به محبّت او ما را توصیه می فرمود و به محبت او و فرزندان و دودمانش دستور می داد و هرگاه وارد می شد، برای او بپا می خاست و در هر مناسبتی به تکریمش می پرداخت و به حسنِ رفتار با او و فرزندانش ترغیب می کرد، با این حال در بسیاری از مناسبت ها توصیه می نمود که در این مورد موضعِ حق و عدل را اتّخاذ کنیم. حتی درباره مسائل جزئی که او از پدر می خواست، پیامبر او را با رِفق و مدارا پاسخ می داد و او از راه راست منحرف نمی شد و در خلال رفتاری که با زهرای بتول علیها السلام داشت، اِصرار می ورزید که راه حق و عدل را به ما بفهماند؛ بنابراین بر ما واجب است که راه درست را در محبت زهرای بتول علیها السلام انتخاب کنیم.

این آقای ما علی علیه السّلام است که راه غلوّ و انحراف و افراط و تفریط را تفکیک می کند. و می گوید: «دو کس در رابطه با من هلاک شوند، دوستداری که غلو کند و به چیزی بستاید که در من نیست و دشمنی را که مرا به آنچه خدا از آن منزّه داشته متّهم سازد.»

همین افراط و تفریط سبب هلاکت و گمراهی بسیاری شده است. بنابراین بر ما فرض است که این عترت گرانقدر و پاک، به ویژه سیده زنان، فاطمه زهرا علیها السلام و همسر و فرزندانش را با همان فضیلتی که خدا به آنان عطا کرده، مورد احترام قرار دهیم و هیچ نیازی به غلوّ و افراط و نسبت دادن چیزهایی که درباره آن نصِّ صحیحی نرسیده است وجود ندارد و آنان نیازی ندارند که چیزی زاید بر آن بیفزاییم.

از اینجا می توان به اهمیّت و خطر دور افتادن از حق و دنباله روی هوا حتّی در محبّت زهرا علیها السلام پی برد؛ زیرا بر ما فرض است درباره آن حضرت و محبت او و آنچه از او روایت می کنیم به حق و عدل ملتزم باشیم و از کسانی نباشیم که بدون علم، پیروی هوای نفس می کنند و خداوند درباره آنها می فرماید: «وَ إِنَّ کَثِیراً لَیُضِلُّونَ بِأَهْوَائِهِمْ بِغَیْرِ عِلْمٍ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُعْتَدِینَ».


(4) صحیح بخاری.

(5) ترمذی روایت کرده و گوید: روایت نیکو و شگفتی است. و نیز حاکم و ذهبی.

(6) بزار از ابن زبیر، کشف الاستار، ج 3، ص 222، ح، 2613.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: جبرئیل به من گفت: وقتی خدای تعالی فاطمه را به علی تزویج کرد، به رضوان دستور داد و به شجره طوبی امر کرد که رقعه هایی برای دوستان آل محمد علیهم السّلام بر خود گیرد. بعد فرشتگانی از نور به شماره آن رقعه ها که آنها را بریزند، و آن فرشتگان آن رقعه ها را بردارند.

وقتی روز قیامت برای اهل محشر برقرار شود، خداوند آن فرشتگان را با آن رقعه ها پایین می فرستد. وقتی فرشته ای از آن فرشتگان با یکی از دوستان اهل بیت ملاقات می کند رقعه بیزاری از آتش را به او می دهد. (3) .


(3) عوالم العلوم، ج 11/ 2 ص 1165، ح 7.

از سلمان فارسی نقل شده است:

پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله به من فرمود: ای سلمان! هر کس فاطمه علیها السلام دخترم را دوست داشته باشد، در بهشت با من خواهد بود و هر کس او را دشمن بدارد، در آتش خواهد بود، ای سلمان! دوستی فاطمه در صد جا فایده خواهد داد که آسانترین آن، مواضع مرگ، قبر و میزان محشر، پل صراط و جایگاه حسابرسی است. هر کس که دخترم فاطمه علیها السلام از او راضی باشد من از او راضی هستم و از هر کس که من از او راضی باشم خدا هم از او راضی خواهد بود، هر کس که فاطمه بر او خشمگین باشد من بر او خشمگینم و هر کس که من بر او خشمگین باشم خداوند بر او خشمگین خواهد بود. ای سلمان! وای بر حال کسی که به او و شوهرش امیرالمؤمنین علی علیه السلام ستم نماید و وای بر کسی که به ذریه و شیعیان او ستم کند. (2) .


(2) فاطمه زهراء شادمانی دل پیامبر، ص 119؛ فرائد السطین، ج 2، ص 67.

زمخشری که از اعاظم مفسرین اهل سنت است در تفسیر خود به نام کشاف چنین گوید:

أنها لما نزلت «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی» قیل یا رسول الله من قرابتک هولاء الذین وجبت علینا مودتهم؟ قال: علی و فاطمة و ابناهما: و قال صلی الله علیه و آله یعنی رسول الله:

«من مات علی حب آل محمد مات شهیدا،

الا و من مات علی حب آل محمد مات مغفورا له،

الا و من مات علی حب آل محمد مات تائبا،

الا و من مات علی حب آل محمد مات مستکمل الایمان،

الا و من مات علی حب آل محمد بشره ملک الموت بالجنة ثم منکر و نکیر،

الا و من مات علی حب آل محمد یزف الی الجنة کما تزف العروس الی بیت زوجها،

الا و من مات علی حب آل محمد فتح له فی قبره بابان الی الجنة،

الا و من مات علی حب آل محمد جعل الله قبره مزار ملائکته الرحمة،

الا و من مات علی حب آل محمد مات علی السنة و الجماعة،

الا و من مات علی بغض آل محمد جاء یوم القیامة مکتوب بین عینیه آیس من رحمة الله،

الا و من مات علی بغض آل محمد مات کافرا،

الا و من مات علی بغض آل محمد لم یشم رائحة الجنة».

هنگامی که آیه شریفه «قل لا اسئلکم علیه اجرا الا المودة فی القربی»، نازل شد گفته شد: ای رسول خدا! خویشاوندان تو که مودت و محبت به آنها بر ما واجب شده چه کسانی می باشند؟ فرمود: علی و فاطمه و دو فرزندان آنها هستند. آنگاه فرمود:

هر کس بر محبت آل محمد بمیرد شهید از دنیا رفته است (یعنی مقام و درجه شهید را داراست).

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد از دنیا برود آمرزیده شده و بخشوده از دنیا رفته است.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد از دنیا رود مؤمن کامل الایمان از دنیا رفته است.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد از دنیا رود ملک الموت یعنی فرشته مرگ او را بشارت و مژده به بهشت می دهد و نیز دو فرشته دیگر که مأموران سؤال در قبر هستند همین بشارت را به او می دهند.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد از دنیا برود او را با عزت و احترام و اکرام به سوی بهشت می برند آن چنانکه تازه عروس را به خانه داماد برند.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد از دنیا رود در قبر او دو در به سوی بهشت گشوده می شود.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد از دنیا برود خدا قبر او را زیارتگاه فرشتگان رحمت قرار می دهد.

آگاه باشید هر کس بر محبت آل محمد از دنیا برود بر طبق سنت و جماعت اسلام از دنیا رفته است.

آگاه باشید هر کس بر عداوت آل محمد از دنیا برود روز قیامت در حالی وارد عرصه می شود که در پیشانی او نوشته شده: «مأیوس از رحمت خدا».

آگاه باشید هر کس بر دشمنی و بغض آل محمد از دنیا رود کافر از دنیا رفته است.

آگاه باشید هر کس با عداوت و دشمنی بر آل محمد از دنیا برود، هرگز رایحه و بوی بهشت را استشمام نخواهد نمود.

جالب توجه این که فخر رازی که از اکابر مفسران اهل تسنن است بعد از ذکر این حدیث شریف نورانی اضافه می کند:

آل محمد صلی آله علیه و آله کسانی هستند که بازگشت امرشان به اوست. کسانی که ارتباطشان محکم تر و کامل تر باشد. آنها آل محمد محسوب می شوند و شک نیست که فاطمه و علی و حسن و حسین محکم ترین پیوند را با حضرت رسول الله داشتند. و این از مسلمات و مستفاد از احادیث متواتره است. بنابراین لازم است که آنها را آل پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بدانیم.

آنگاه می گوید: بنا بر این ثابت و مسلم و محرز است که این چهار تن ذوی القربی پیغمبر خاتم هستند و بایست از احترام فوق العاده برخوردار باشند.

فخر رازی دلایلی بر اثبات این مسئله دارد و می گوید: شک و شبهه ای نیست که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله بسیار فاطمه را دوست می داشت و درباره او فرمود: فاطمه پاره تن من است؛ آن که او را آزار دهد مرا آزار داده و اذیت نموده است. و نیز با احادیث متواتره صادر از لسان رسول الله صلی الله علیه و آله ثابت و محقق شده که آن حضرت علی مرتضی و حسن و حسین را دوست می داشته. پس محبت آنها بر تمام امت واجب است و به آیاتی چند از قرآن اشاره می کند و نتیجه می گیرد که مودت و محبت آل محمد صلی الله علیه و آله بر کافه مسلمین و اهل ایمان واجب است. (1).


(1) الکشاف، ج 4، ص 225.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: برای فرزندان هر پدر خویشانی هست که به آنان نسبت داده می شوند جز فرزندان فاطمه که من ولی و خویشاوند آنان هستم، و آنان از طینت من آفریده شده اند. وای بر کسانی که فضل آنان را تکذیب کنند. کسی که آنان را دوست دارد خدا او را دوست می دارد، و کسی که آنان را دشمن بدارد خدا آنان را دشمن می دارد. (10) .

عبدالله بن سلیمان بن جعفر هاشمی گوید:

در انجیل، در وصف پیامبر خواندم که او زنان زیادی می گیرد ولی نسل او قلیل خواهد بود، و نسل او از طرف دخترش حفظ می شود، پس وجود او با برکت بوده و برای وی خانه ای در بهشت است. (11) .


(10) فضائل الخمسه من الصحاح السته، ج 3، ص 150؛ کنز العمال؛ ذخائر العقبی، ص 121.

(11) بحارالانوار، ج 43، ص 22.

حجاج بن یوسف ثقفی، استاندار خونخوار عبدالملک در کوفه بود. او با شیعیان و یاران حضرت علی علیه السّلام بسیار دشمنی می کرد.

عامر شعبی می گوید: شبی حجاج مرا طلبید، هراسان شدم و برخاسته و نزدش رفتم، ناگهان در کنار مسند او سفره چرمی دیدم پهن شده (رسم بر این بود که افراد را روی آن می کشتند) و شمشیر تیز در کنار آن بود، سلام کردم. جواب سلام مرا داده و گفت: نترس، به تو امشب تا فردا ظهر امان دادم. بعد مرا در کنار خود نشاند و فرمان داد تا پیرمردی را که در غل و زنجیر بود نزد وی آورند. گفت: این مرد می گوید که حسن و حسین علیهما السّلام دو پسر رسول خدا صلی الله علیه وآله هستند، باید بر این ادعا برایم از قرآن دلیل آورد وگرنه با شمشیر گردنش را خواهم زد.

گفتم: بهتر است که غل و زنجیرش را بگشایید. اگر دلیل آورد که آزاد خواهد شد و خواهد رفت و الا این شمشیر نمی تواند آهن را ببرد. وقتی که غل و زنجیر از او باز کردند به دقت در او نگریستم. وی را شناختم که سعید بن جبیر است (مفسر قرآن و یار و شاگرد خاص امام سجاد). اندوهگین شدم با خود گفتم که وی چگونه می خواهد از قرآن دلیل بیاورد،

ناگهان صدای حجاج بلند شد و به سعید گفت: بر آنچه ادعا کرده ای، که حسن و حسین علیهما السّلام فرزندان پیامبرند از قرآن دلیل بیاور وگرنه گردنت را می زنم. سعید گفت به من مهلت بده حجاج چند لحظه سکوت کرد و دوباره گفت: دلیل خود را بیاور! سعید اندکی فکر کرد و سپس گفت: «اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم و وهبنا له اسحق و یعقوب کلا هدینا و نوحا هدینا من قبل و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون و کذلک نجزی المحسنین». (6) .

سعید اندکی مکث کرد و آن گاه خطاب به حجاج گفت: حالا دنباله آیه را تو بخوان. حجاج چنین ادامه داد: «و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس کل من الصالحین». (7) .

سعید خطاب به حجاج گفت: به چه مناسبت خدای متعال نام عیسی را در اینجا ذکر فرموده است؟

حجاج گفت: زیرا که عیسی از فرزندان ابراهیم بود. سعید گفت: چگونه عیسی می تواند از فرزندان ابراهیم باشد و حال آنکه وی اساساً پدر نداشته است، بلکه عیسی پسر دختر اوست و در عین حال خدای تعالی با وجود بعد و فاصله زمانی حضرت عیسی را به حضرت ابراهیم منسوب نمود؟ پس در حالی که می توان پسر دختر را با چنین فاصله زمانی به کسی منسوب داشت قطعاً حسن و حسین علیهما السّلام با وجود قرب زمانی و بلکه هم زمان بودن آنها در زمان حیات پیامبر صلی الله علیه وآله و پرورش یافتن آنها در دامان پیامبر صلی الله علیه وآله و با وجود اینکه مادرشان دختر بدون واسطه پیامبر است فرزندان آن حضرت به شمار می آیند.

حجاج از این استدلال دقیق و محکم قانع شد و دستور آزادی سعید را داد و ده هزار دینار به عنوان هدیه به او داد.

عامر شعبی گوید: وقتی صبح شد با خود گفتم بر من واجب شد که سراغ این شیخ رفته و معانی قرآن را از وی یاد بگیرم، زیرا تصور می کردم که معانی آیات را می دانیم و حال آنکه نمی دانیم. پس به سراغ شیخ رفتم و او را در مسجد یافتم در حالی که آن دینارها پیش رویش بود و آنها را در بین تهیدستان و فقراء تقسیم می کرد و می گفت: که اینها هم از برکت امام حسن و امام حسین علیهما السّلام است. اگر یک نوبت ما را دچار غم و غصه کنند در مقابل هزار بار خوشحالمان نموده و به علاوه خدا و پیامبرش را از ما راضی می کنند. (8) .


(6) انعام، 84. و ما به (ابراهیم) اسحاق و یعقوب را عطا کردیم و همه به راه راست هدایت کردیم و نوح را پیش از ابراهیم و فرزندانش، داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون هدایت کردیم و همچنین ما نیکوکاران را پاداش نیک خواهیم داد.

(7) انعام، 85. زکریا یحیی، عیسی و الیاس و از ذریه های ابراهیم هستند و همه از نیکوکارانند.

(8) فاطمة الزهرا من المهد الی اللحد، ص 80 - 79.

از امام صادق علیه السّلام درباره معنای «حیّ علی خیر العمل» سؤال شد، حضرت فرمود:

«خیر العمل بر فاطمة و ولدها.»

بهترین عمل، نیکی به فاطمه و فرزندان او است.

و در روایت دیگر فرمود:

«الولایه» (9) .

بهترین عمل، ولایت و دوستی ایشان است.


(9) بحارالانوار، ج 43، ص 44.

مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار به نقل از احتجاج طبرسی و تفسیر علی بن ابراهیم از ابی الجارود، از حضرت باقر علیه السّلام نقل می کند که حضرت فرمود:

ای اباالجارود! مخالفان ما در مورد حضرت امام حسن و امام حسین علیهما السّلام چه می گویند؟

عرض کردم: ادعای ما را دلیل بر این که این دو بزرگوار فرزندان رسول خدایند، انکار می کنند.

فرمود: شما بر آن چگونه احتجاج می کنید؟

عرض کردم: فرموده خدای متعال را در مورد حضرت عیسی شاهد می آورم، «و من ذریته داود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هرون و کذلک نجزی المحسنین و زکریا و یحیی و عیسی و الیاس کل من الصالحین».(1) .

می بینیم در این آیه پروردگار توانا حضرت عیسی علیه السّلام را از فرزندان حضرت ابراهیم علیه السّلام معرفی می فرماید.

امام فرمود: آنان در مقابل این حجت چه می گویند؟

عرض کردم: می گویند که فرزند دختر نیز فرزند انسان هست اما فرزند صلبی او نیست،

فرمود: آن گاه شما چگونه بر آنان احتجاج می نمائید؟

ابوالجارود می گوید: عرض کردم: به فرموده خدای تعالی که می فرماید: «... فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم....» (2) .

سؤال فرمود: آنان در برابر این استدلال چه می گویند؟

عرض کردم: می گویند: در زبان عرب مرسوم است که شخصی که چند فرزند دارد به جای فرزندان من می گوید فرزندان ما، در حالی که آنها فقط فرزند شخصی واحد هستند.

فرمود: والله ای ابی الجارود آیه ای از کتاب خدا به تو نشان دهم که فرزندان رسول خدا صلی الله علیه وآله را مشخص نموده که جز کافر آن را رد نمی کند.

ابوالجارود گوید: گفتم فدایت شوم این آیه کجاست؟

فرمود: آنجا که خدای تعالی می فرماید: «حرمت علیکم امهاتکم و بناتکم» (3) . تا آنجا که می فرماید: «و حلائل ابنائکم الذین من اصلابکم.» (4) .

حضرت فرمود: پس از این منکران بپرس، آیا برای رسول خدا ازدواج با همسران امام حسن و امام حسین علیه السّلام حلال بود؟ اگر بگویند آری پس به خدا سوگند دروغ گفته و اگر بگویند نه پس آنان فرزندان صلبی رسول خدایند و آن حرمت به خاطر آن است که این دو فرزندان صلبی وی می باشند. (5).


(1) انعام، 85 - 84. و از فرزندان او، داوود و سلیمان و ایوب و یوسف و موسی و هارون را (هدایت کردیم)؛ این گونه نیکوکاران را پاداش می دهیم! (همچنین) زکریا و یحیی و عیسی و الیاس را؛ همه از صالحان بودند.

(2) آل عمران، 61.... فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائکم و نسائنا و نسائکم و انفسنا و انفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنت الله علی الکذبین، به آنها بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم، شما هم فرزندان خود را، ما زنان خویش را دعوت نماییم، شما هم زنان خود را، ما از نفوس خود دعوت کنیم، شما هم از نفوس خود؛ آنگاه مباهله کنیم، و لعنت خدا را بر دروغگویان قرار دهیم.

(3) نساء، 23 حرام شده است بر شما، مادرانتان، و دختران....

(4) نساء، 23؛ و همسرهای پسرانتان که از نسل شما هستند.

(5) فاطمه زهرا ء من المهد الی اللحد، ص 81 - 80.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم