فاطمه علیها السلام پس از مرگ پدر عمر چندانی نکرد، فاصله وفات او با پیامبر صلی اللَّه علیه و آله را حدود 2 تا 3 ماه ذکر کردند. ولی همین مدت کوتاه به تنهایی معادل با تمام رنجها و محنتهای دوره های گذشته حیات بود. آنچه فاطمه علیها السلام در گذشته از جام بلا نوشیده بود اینک تجدید خاطره شده و مجدداً با همان شدت و بلکه بیشتر در برابر او حضور یافتند.
برای اینکه میزان دشواریهای حیات، و در مقابل آن درجه تحمل فاطمه علیها السلام روشن گردد کافی است وقایعی را که در زندگی پس از وفات پیامبر صلی اللَّه علیه و آله برای او پدید آمده اند شماره کنیم، بخشی از آنها عبارتند از تشکیل سقیفه برای خلیفه آفرینی، بردن علی علیه السلام با زور به مسجد برای بیعت، آتش زدن در خانه او، سقط جنین او، غصب فدک او، تفرقه امت پدرش، فقر و ناداری ناشی از محروم کردن دوستان علی علیه السلام از بیت المال، استقرار ناحق حکومت، تلاش خصم برای هضم علی علیه السلام و فاطمه علیها السلام در اندرون دستگاه خلافت، همدستی برای بریدن شاخه های اسلام و حتی علی علیه السلام که تنه درخت اسلام به حساب می آمد و... کلاً او چون پرنده ای مجروح بود که در میان دو حادثه و فاجعه سنگین گیر کرده بود، مرگ پدر، نفاق خصم در برخورد با بازماندگان رسول. برای اینکه درجه صبر و تحمل او در برخورد با حوادث روشن گردد به چند نمونه اشاره می کنیم:
- تحمل شکست علی علیه السلام: علی علیه السلام عزیز جان پیامبر و همسر والای فاطمه علیها السلام است، تحمل همه چیز برای فاطمه علیها السلام آسان است، اما تحمل نامرادی با علی علیه السلام و شکست دادن او در صحنه سیاست برای فاطمه علیها السلام بسیار سخت است. بویژه که ببیند امت اجماع بر هضم علی علیه السلام کرده اند و حق او را که حق خدا و حق مردم بود نادیده گرفته اند و این خود قلب زهرا را شدیداً می فشرد. و فاطمه علیها السلام برای خدا آن را تحمل کرد.
- تحمل غصب حق: فاطمه علیها السلام گمان نمی کرد که دشمن با این سرعت در حق او و شوهرش طمع کند و با آن همه سفارش پیامبر صلی اللَّه علیه و آله درباره او، از ارث محرومش دارند. او وارث پدر بود و حقش غصب شد. فدک را که مخصوص پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و، واگذاشته به فاطمه علیها السلام بود از او گرفتند و فریاد فاطمه علیها السلام که در واقع دفاع از حق مردم بود به جائی نرسید. او درآمد فدک را در راه خدا صرف می کرد. آن را از او دریغ داشتند تا مردم از دورش پراکنده شوند و فاطمه علیها السلام ناگزیر آن را تحمل کرد و به فلج اقتصادی تن درداد.
- تحمل نفاق ها: آدمی چقدر باید خون دل بخورد که شاهد باشد به اسم دین ریشه دین را قطع می کنند و به اسم مذهب و در سایه تقدس مآبی اسلام را سرکوب می کنند. با حدیثی جعلی می خواهند قرآن را نسخ شده بینگارند و یا تصنعی می خواهند قلب واقعیت کنند. ارث او را ربودند با اینکه آیات قرآن آن را اثبات می کند و آنها قصد خیانت دارند و فاطمه علیها السلام از ترس فروپاشی اسلام آن را تحمل می کند.
- تحمل ریاست طلبی ها: خلفا در شرایطی بودند که اگر به آنها گفته می شد برای ریاست دست از دین بردارند در قبول آن بی میل نبودند، در عین حال مدعی بودند که برای حفظ اسلام تن به خلافت داده اند و نمی خواهند آن را بپذیرند. برای ریاست طلبی از قبح عمل ابا ندارند حتی از کتک زدن دختر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله.
به گفته ابن ابی الحدید آنها از آغاز، اسلام را به خاطر طمع پذیرفتند و طبق ادعای او آنان با یهود در رابطه بودند و آنچه بعنوان ملاحم در تورات آمده بود خبر یافته بودند و برای دستیابی به آن دست و پا می زدند و فاطمه علیها السلام باید این ریاست طلبی ها را تحمل کند و برای اسلام دم برنیاورد.
- تحمل صدمه به اسلام: او در شرایطی بود که کِشته های پدر و شوهرش را بر باد رفته می دید و دم برنمی آورد. تحت فشار نامردمی قرار داشت که همه چیز را حتی به بهای از دست دادن اسلام می پذیرفتند تا به مراد خود دست یابند. چه بسیار بودند. زجرها و رنجها که پبامبر صلی اللَّه علیه و آله و علی علیه السلام و صحابه بزرگوار تحمل کردند تا اسلام زنده بماند و اگر فاطمه علیها السلام و علی علیه السلام به صورت جدی و مبارزه ای با آنها درگیر می شدند فاتحه اسلام خوانده می شد و فاطمه علیها السلام به همین خاطر صبر کرده بود.
- تحمل آزار جسمی: او ضربه خورد، ضربه ای سخت، بدان حد که فرزندش در شکمش شهید شد. او را بین در و دیوار فشردند، بر بازویش ضربه زدند، بر پهلویش لگد زدند و در کل شرایطی پدید آمد که فاطمه علیها السلام به بستر کشانده شده و در شرایط مرگ قرار گرفت. روح لطیفش به گونه ای بود که باید گفت تنها مرگ پدر آن را کفایت می کرد دیگر آزار مشرکان برای او زیادی بود. ولی آن آزارها را هم صبورانه متحمل شد.
- تحمل فراق پیامبر صلی اللَّه علیه و آله: که این امر برای او بسیار بسیار سنگین بود. او کسی است که از شنیدن خبر مرگ خود از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله که وعده اش داده بود نخستین کس از خاندان اوست که به او ملحق می شود خرسند شده خندید. حال با این روحیه چگونه فراق پدر را تحمل کرد، مسأله ای است که بررسی آن دفتر جداگانه ای را می طلبد.
در کل فاطمه علیها السلام پس از مرگ پدر به دشواریهای سختی مبتلا شد که اگر نبود مقاومت و ایستادگی او، و اگر نبود ظرفیت بالای روحی و تحمل فاطمه علیها السلام، ناگوارهای سختی برای او پدید می آمد. تنها همین زجر برای او کافی است که پیامبر در مأموریت 23 ساله خود از مردم اجر و مزدی نخواست جز مودّت ذوی القربی ولی مردم با تنها بازمانده رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله حق نشناسی کردند و او را آزردند.
او پس از مرگ پدر به دست مزدوران شیخین افتاد، اسیر نفاق آنها و شکنجه شد و ضربه دید، خلافت مخصوص علی علیه السلام را نادیده گرفتند، محسنش را شهید کردند و فاطمه علیها السلام راه تحمل را در پیش گرفت.