خوبیها و صفات برجسته، یا مربوط به ظاهر انسانی است که زبان، چشم، گوش، دست و پا، چگونه بگوید، ببیند، بشنود و عمل کند؛ که درستیِ کار اینها، بهترین معرفی شخصیت انسانها خواهد بود.
اما زبان فاطمه اطهر علیها السلام، آن چنان زبانی است که عایشه در باره اش می گوید: «زبانی راستگوتر از زبان فاطمه جز پدرش ندیده ام.»
«قالت عائشة: ما رَأَیْتُ اَحَداً قَطُّ اَصْدَقُ مِنْ فاطِمَةَ غَیْرَ اَبِیها».
اما چشم زهرا علیها السلام، آن چنان است که پدرش از بهترین چیزها برای زن از دخترش می پرسد: در پاسخ می گوید: زن مردی را نبیند، و مردی هم او را نبیند. مرد نابینایی از فاطمه علیها السلام اجازه ورود می خواهد. فاطمه علیها السلام خود را می پوشاند؛ نبی گرامی می فرماید: چرا خود را پوشانیدی؟ او که نمی بیند! در پاسخ پدر می گوید: او مرا نمی بیند ولی من او را می بینم؛ او استشمام بو می کند. پیغمبر که این سخن و حالت غیرعادی را از دخترش دید، فرمود: گواهی می دهم که تو پاره ای از من هستی.
اما گوش بتول، آن چنان گوشی است که زمانی دو آیه مربوط به جهنم به پدرش نازل می شود، پدرش سخت می گرید. فاطمه علیها السلام به پدرش می گوید: جانم به قربانت چرا گریه می کنید؟ نبیِّ اکرم می فرماید: به خاطر آن دو آیه. همین که فاطمه علیها السلام این سخن را می شنود، به زمین افتاده و می گوید: وای، پس وای بر آن کسی که وارد جهنم گردد.
اما دست راضیه، آن چنان بود که از بس دسته دستاس را چرخانده بود، دستش مجروح شده بود، و باز همین دست بود که در شب عروسیش پیراهن عروسی را به فقیر و مستمند داد، و چه بسیار کارهای خیر دیگری که همین دست انجام داده است.
«عَنِ الزُهَری قالَ: لَقَدْ طَحَنَت فاطِمَةُ بِنتُ رَسولِ اللَّهِ حَتّی مَجَلَتْ یَداها وَ طَبَّ الرَّحی فِی یَدِها».
اما پای مرضیه، آن چنان بود که حسن بصری گوید: عابدترین این امت، فاطمه علیها السلام است. چنان برای عبادت ایستاده بود که پاهایش ورم کرده بود. و عایشه می گوید: فاطمه راه می رفت به مانند راه رفتن رسول خدا. (ممکن است حدیث معنای وسیع تری داشته باشد.)
«الحسنُ البصریُّ: ما کانَ فِی هذِهِ الأُمَّةِ اَعْبَدُ مِنْ فاطِمَةَ کانَتْ تَقُومُ حَتَّی تَوَرَّم قَدَماها. عن عائشه قالت: اَقْبَلَتْ فاطِمَةُ تَمْشِی کَاَنَّ مَشْیَتُها مَشْیَة رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله».
اما زیبایی جمال او و این روشنایی چهره زهرا علیها السلام بود که آن چنان می درخشید که در ماه رمضان بر روشنایی ماه فزونی داشت. روایات روشنایی چهره زهرا علیها السلام بسیار است.
امّا زیبایی اخلاق او و این اخلاقِ محدّثه بود که زمانی بانویی ده مسأله از مسائل نماز را، پی در پی از محدثه می پرسد، و آن حضرت همه را با گشاده رویی پاسخ می دهد.
و این قلب پر مهر فاطمه علیها السلام بود که امام موسی بن جعفر علیهما السلام می گوید: روش فاطمه علیها السلام این بود که در شبها در حال عبادتش به مردم دعا می کرد و برای خود دعا نمی کرد و زمانی که از جهتش جویا می شوند، در پاسخ می فرماید: اول همسایه، سپس خانه و این روایت به شکل دیگری هم نقل شده است. (1) .
(1) حماسه ای بی نظیر در کنار بستر زهرا علیها السلام، محمد حسین بروجردی، ص 62-57.