بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

۱۳۲ مطلب با موضوع «سخنان» ثبت شده است

«اللهم اجعلنا من اقرب من تقرب الیک و اوجه من توجه الیک، و انجح من سالک و تضرع الیک؛ اللهم اجعلنا ممن کانه یراک الی یوم القیامة الذی فیه یلقاک، و لا تمتنا الا علی رضاک؛ اللهم و اجعلنا ممن اخلص لک بعلمه و احبک فی جمیع خلقک.

اللهم صل علی محمد و آل محمد، و اغفر لنا مغفرة جزما حتما لا نقترف بعدها ذنبا، و لا نکتسب خطیئة و لا اثما؛ اللهم صل علی محمد و آل محمد، صلاة نامیة دائمة زاکیة متتابعة متواصلة مترادفة برحمتک یا ارحم الراحمین». (16)

پروردگارا! ما را از نزدیکترین کسانی که به تو تقرب جسته اند، و از آبرومندترین کسانی که به تو روی آورده اند، و از نجات یافتگانی که به تو روی آورده اند و از موفق ترین درخواست کنندگان و زاری کنندگان به درگاهت قرار ده. خداوندا! ما را از کسانی قرار ده که گویی تو را در همه حال تا روز قیامت می بینند، و ما را نمیران مگر آنکه از ما راضی و خشنود شده باشی؛ خداوندا! ما را از کسانی قرار ده که در مقام عمل اخلاص ورزیده اند و در همه حال تو را دوست می دارند و کسی را به تو ترجیح نمی دهند.

پروردگارا! بر محمد و خاندان محمد درود فرست، و ما را مورد مغفرت و بخشش قطعی و حتمی خویش قرار ده، بخششی که بعد از آن گناهی مرتکب نشویم و خطایی از ما صادر نشود؛ خداوندا! بر محمد و خاندان محمد درود فرست، درودی بارور و زاینده، دائم، پاک، پی در پی و پیوسته، (سوگند می دهیم تو را) به رحمتت ای برترین رحم کنندگان!

 


(16) بحارالانوار، ج 87، ص 339، ح 48، از بلد الامین. 

 

علی علیه السلام از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله می پرسد که نزد خداوند چه فضیلتی برای جمع شدن ما در زیر این عبا هست؟ حضرت می فرماید: «سوگند به خدایی که مرا حقاً به پیامبری برانگیخته و به رسالت همراز خود ساخته است، خبر این داستان ما در محفلی از محافل اهل زمین که جمعی از شیعیان و دوستان ما در آن شرکت دارند یاد نمی شود جز آنکه رحمت الهی بر آنان فرود می آید و فرشتگان آنان را در میان می گیرند و تا هنگام پراکنده شدن برای آنان آمرزش می طلبند.» و علی علیه السلام می گوید: در این صورت به خداوند کعبه سوگند که ما و شیعیانمان رستگار شدیم. رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله با ذکر سوگند سابق ادامه می دهند که: «در هر محفلی از محافل شیعیان ما این حدیث خوانده شود غمها و اندوههای آنان زدوده می شود و خداوند حاجت آنان را برمی آورد...»

بر اساس آثار فوق است که شیعیان به رسم دیرینه مجلسی تشکیل می دهند و در جمع مؤمنان این حدیث را می خوانند و بدین وسیله به خدای متعال تقرب جسته و حوایج خود را می طلبند. ولی باید دانست که فایده خواندن این حدیث در جمع صاحبدلان تنها رسیدن به ثواب و برآورده شدن حاجات نیست، بلکه این حدیث پیامی دارد که باید متذکر آن گردند:

این حدیث یکی از بزرگترین دلایل بر عصمت و پاکی خاندان نبوت و از آشکارترین براهین بر اثبات امامت آنهاست، و این پیامی سیاسی برای امت اسلامی است و حجتی قاطع برای کسانی است که در خط اهل بیت علیهم السلام حرکت می کنند.

و نیز طنین انداز پیامی اخلاقی- اجتماعی در گوش جهانیان است و هشدار به کسانی که شیفته زندگانی پرزرق و برق و بی محتوای دنیا هستند، که ببینند خاندانی که در همه زمین و آسمان نظیری برای آنان یافت نمی شود بلکه آسمانها و زمین و همه آفریدگان به طفیل وجود آنان به وجود آمده اند چگونه همگی در زیر یک عبا جای می گیرند و همه در گلیمی می خسبند، و به وضوح اعلام می دارد که سعادت بشر در چیزی است نه آنچه اهل دنیا می جویند.

خاندانی که متشکل از پیامبری است که همه کلیدهای بهشت در اختیار او و ملک و ملکوت به فرمان اوست ولی از گرسنگی سنگ بر شکم می بندد و هیچ گاه سه روز متوالی سیر نمی ماند، و علی وصی او که می تواند از مغز بهترین گندم و شیره عسل مصفی تغذیه کند نان خشک جوین را در کیسه سر به مهر می نهد تا فرزندانش از سر دلسوزی آن را به روغنی نیالایند و خود با سر زانو آن را شکسته و با آن یا سرکه یا نمک نوش می کند تا اگر در دورترین نقاط مملکت اسلامی تحت فرمان او گرسنه ای از گرسنگی رنج می کشد دلخوش باشد که امیر او نیز همسطح او زندگی می کند و با شکم سیر سر بر بالین نمی نهد، و فاطمه او که ملکه اسلام آن روز تا پایان جهان است به ساده ترین زندگی بسنده نموده، با دست خویش آسیا می گرداند و از دسترنج خویش نان تهیه می کند، و حسن او در طول عمر خود چندین بار اموال خود را در راه خدا با مستمندان تقسیم می کند، و حسین او علاوه بر بخششهای فوق العاده، جان در کف می نهد و در راه احیای آیین الهی و نجات ستمدیدگان، خون قلب خویش را نثار می کند و همه هستی و دارایی خود را یکجا در میان عشق خدا می بازد.

آری، شیعیان آگاه و صاحبدل، تنها به خواندن حدیث کساء بسنده نمی کنند و آن را چون ذکر و وردی لقلقه زبان نمی سازند زیرا این حدیث، دعا نیست که صرفاً خوانده شود و احیاناً توجهی هم به معنای آن بشود؛ بلکه در متن آن می اندیشند و با زمزمه کردن آن متذکر حقانیت اهل بیت پیامبر صلی اللَّه علیه و آله در مسأله خلافت و امامت می شوند و از فداکاریها، ایثارها، کرامتها و سیره مرضیه امامان خود یاد می کنند و چگونه زیستن را می آموزند و در نتیجه مسیری صحیح را برای زندگانی آینده خویش ترسیم می نمایند.

بی شک با چنین بهره وری از حدیث کساء، خود را در معرض نسیم رحمت الهی قرار می دهند و فرشتگان آسمان بر آنان فرود می آیند، به اذن خداوند حوایج آنان را برمی آورند، اندوه آنان را می زدایند، و آنان را با دلی شاد و امیدوار به فضل الهی از آن مجلس روانه می سازند. (1)

 


(1) برای اطلاع بیشتر باید به تفاسیر قرآن کریم، ذیل آیه 33 سوره احزاب و نیز کتابهای روایی از جمله بحارالانوار و کتاب غایه المرام بحرانی و شواهد التنزیل حسکانی مراجعه کرد. این توضیحات در کتاب امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام تألیف محقق گرامی حاج شیخ احمد رحمانی همدانی آمده است.

 
پس از ماجرای سقیفه، و سرپیچی عده ای از بیعت با ابوبکر، برای آن که به خیال خودشان مرکز تجمع مخالفان را مورد تهدید قرار دهند، به خانه امام یورش آوردند، عمر و قنفذ، و طرفداران آنها تهدید کردند، اگر امام علی علیه السلام برای بیعت به مسجد بیرون نیاید، خانه را آتش می زنیم!!

حضرت زهرا علیها السلام در دفاع از امام، در برابر مهاجمان فرمود:

ای گمراهان و دروغگویان! چه می گویید و چه می خواهید؟

ای عمر! آیا از خدا پروا نداری؟ این گونه می خواهی وارد خانه من شوی؟

آیا با حزبت که حزب شیطان است، مرا می ترسانی در حالی که حزب شیطان ناتوان است!

وای بر تو! این چه جرأت و جسارتی است که بر خدا و پیامبر او داری؟ آیا می خواهی دودمان پیامبر را نابود کنی؟ و نور خدا را خاموش؟ آگاه باش که خداوند نور خود را فروزان و جاودانه نگه می دارد.

از شرکت و حضور در میان نامحرمان پرهیز داشتم، اما تهاجم و طغیان تو مرا از خانه بیرون کشید و حجت را بر تو و بر دیگر گمراهان تمام کرد.

سوگند به خدا، چون کراهت دارم که بی گناهان دچار بلا و گرفتاری شوند، دست از نفرین بر می دارم.

اگر چنین نبود، می دانستی که سوگند و نفرین من به سرعت تحقق می یافت و عذاب خدا فرو می بارید.

پس از کوبیده شدن بین در و دیوار و به شهادت رسیدن حضرت محسن علیه السلام فرمود:

ای پدر! رسول خدا! بنگر که با دختر مورد علاقه ی تو چنین رفتار می شود:

آه: ای فضه بیا و مرا دریاب. سوگند به خدا، فرزندی که در شکم داشتم، کشته شد. (2) .

اینجا بود که حضرت زهرا علیها السلام نگاه به قبر پدر کرد و فرمود:

«یا ابتاه یا رسول الله ماذا لقینا بعدک من ابن الخطاب و ابن ابی قحافة!

یا ابابکر ما اسرع ما اغرتم علی اهل بیت رسول الله صلی الله علیه و آله؟ و الله لا اکلم عمر حتی القی الله».

وای ای پدر ای پیامبر خدا! چه مصیبت هایی که از دست پسر خطاب و پسر ابی قحافه کشیدیم!

ای ابوبکر! چه زود کینه توزیهای خود را بر اهل بیت رسول خدا صلی الله علیه و آله ظاهر کردید!! سوگند به خدا از این لحظه، تا روزی که خدا را ملاقات می کنم، هرگز با عمر صحبت نخواهم نمود! (3).


(2) الوافی، ج 2، ص 188 ؛ اصول کافی، ج 1، ص 460 .

(3) الغدیر، ج 7، ص 78 ؛ ج 5، ص 373 ؛ بحارالانوار، ج 28 ، ص 322 ؛ ج 43، ص 197.

 

آنگاه که بیاد پرواز ملکوتی خویش افتاد، خطاب به علی علیه السلام فرمود:

ابکنی ان بکیت یا خیر هاد

و اسبل الدمع فهو یوم الفراق

یا قرین البتول اوصیک بالنسل

فقد اصبحا حلیفا اشتیاق

ابکنی و ابکی للیتامی و لا تنسی

قتیل العدا بطف العراق

فارقوا اصبحوا یتامی حیاری

احلفوا الله فهو یوم الفراق (21)

ای همسر وفا دارم! اگر خواستی گریه کنی بر من گریه کن، ای بهترین راهنما و اشکها را سرازیر کن که امروز روز جدایی است.

ای همدم بتول! وصیت می کنم تو را به فرزندانم، که همدم شوق و محبت شده اند.

بر من و یتیمان (من) گریه کن. فراموش نکن کشته دشمنی ها را در سرزمین عراق.

آن جاماندگان در حالی صبح می کنند که یتیمان سرگردان (آن بیابانند)، در حالیکه بخدا سوگند می خورند آن روز، روز جدایی است. (22)

 


(21) ورقة بن عبدالله الازدی عن فضة امة فاطمه علیهاالسلام.

(22) بحارالانوار، ج 43، ص 174 و 178.

 

مردی به همسرش گفت: نزد حضرت فاطمه، دختر رسول خدا برو و از او درباره من بپرس که آیا از شیعیانشان هستم یا نه؟ آن زن آمد و سوالش را پرسید.

قالَتْ علیها السلام: إنْ کُنْتَ تَعْمَلُ بِما أمَرْناکَ وَ تَنْتَهی عَمّا زَجَرْناکَ عَنْهُ، فَأنْتَ مِنْ شیعَتِنا، وَ إلاّ فَلا. (45)

حضرت فرمود: به شوهرت بگو: اگر به دستورهای ما عمل می کنی و از آنچه تو را باز می داریم خود را باز می گیری تو از شیعیان مایی وگرنه نیستی.

آن زن بازگشت و این سخن را برای شوهر خویش باز گفت. شوهر گفت: وای بر من! چه کسی است که از گناه و خطا جدا باشد؟ در نتیجه، من جاودان در آتش هستم چرا که هر کس از شیعیان آنان نیست در آتش مخلد خواهد بود.

آن زن به نزد حضرت بازگشت و گفته شوهرش را برای حضرت بازگفت.

حضرت فرمود: به او بگو: چنین نیست. شیعیان ما از بهترین بهشتیان هستند ولی هر کس که ما را دوست بدارد و با دوستان ما دوست و با دشمنان ما دشمن باشد و با دل و زبان در اختیار ما باشد اگر با اوامر و نواهی ما مخالفت کند اینان اهل بهشتند ولی پس از آنکه با دیدن بلاها و سختی ها با آنکه در صحنه قیامت با اقسام شدائد و یا در طبقه رویین جهنم از گناهان خویش پاک شوند تا ما آنان را به دلیل محبتی که به ما دارند از جهنم نجات دهیم و آنان را به حضور خودمان بیاوریم.

 


(45) بحارالانوار، ج 68 ص، 155، ح 11 به نقل از تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام.

از فاطمه زهرا علیها السلام روایت شده است که فرمود: از پدرم رسول خدا صلی الله علیه و آله در مرضی که منجر به رحلتش گردید، در حالی که حجره او مملو از اصحاب بود شنیدم که فرمود: ای مردم! نزدیک است که به زودی از میان شما رخت بربندم. آگاه باشید که در میان شما کتاب پروردگار عزوجل و اهل بیتم را به یادگار می گذارم. آنگاه دست علی علیه السلام را گرفته و فرمودند:

این علی با قرآن است و قرآن با علی است. این دو از یکدیگر جدا نمی گردند تا در کنار حوض بر من وارد شوند، آنگاه است که از شما سؤال می کنم چرا از آن دو سرپیچی کردید؟ (12)

در پایان خطبه، فاطمه (س) به قبر رسول خدا (ص) رو کرد و خطاب به رسول خدا (ص) گفت:

قَدْ کانَ بَعْدَکَ اَنْباءٌ وَ هَنْبَثَةٌ

لَوْ کُنْتَ شاهِدَها لَمْ تَکْثُرِ الْخَطْبُ

اِنّا فَقَدْناکَ فَقْدَ الْاَرْضِ وابِلَها

وَاخْتَلَّ قَوْمُکَ فَاشْهَدَهُمْ وَ لا تَغِبُ (19)

وَ کُلُّ اَهْلٍ لَهُ قُرْبی وَ مَنْزِلَة

عِنْدَ الْاِلهِ عَلَی الاَدْنِین مُقْتَرَبُ

اَبْدَتْ رِجالٌ لَنا نَجْوی صُدُورِهُمْ

لَمَّا مَضَیْتَ وَ حالَتْ دُونَکَ التُّرَبُ

تَجَهَّمَتْنا رِجالٌ وَاسْتُخِفَّ بِنا

اِذْ عِبْتَ عَنّا فَنَحْنُ الْیَوْمُ نُعْتَضَبُ

وَ کُنْتَ نُوراً وَ بَدْراً یُسْتَضاءُ بِهِ

عَلَیْکَ تَنْزِلُ مِنْ ذِی العِزَّةِ الْکُتُبُ

وَ کانَ جِبْریِلُ بالْآیاتِ یُونِسُنا

فَقَدْ فَقَدْتَ وَ کُلُّ الْخَیْرِ مُحْتَجَبُ

فَلَیْتَ قَبْلَکَ کانَ الْمَوْتُ حَلَّ بِنا

اَما اُناسٌ فَفازُوا بِالّدِی طَلَبُوا

اِنَّا رُزِینا بِما لَمْ یُرزَنْ ذُوشُجُنِ

مِنَ الْبَرِیَّةِ لا عَجَمٌ وَ لا عَرَبُ

«ای پدر! بعد از تو فتنه ها برپا گردید و صداهای گوناگون بلند شد، که اگر تو زنده و ناظر بودی، این همه اختلاف، رخ نمیداد.

تو از میان ما رفتی و حال ما مانند آن زمینی شد که باران های نافع از آن بریده شود، و قوم تو نظم را بهم زدند، پس شاهد باش و امور آنان را از نظر دور مکن.

و اهل و خانواده هر پیغمبری یا بزرگی که در پیشگاه خدا دارای قرب و مقام بود، نزد دیگران احترام داشت.

غیر از ما که چند مرد، کینه های سینه خود را آشکار کردند، هنگامی که از میان ما رفتی و در میان خاک پنهان گشتی.

جمعی از مردان، نسبت به ما به چهره گرفته می نگریستند، و مقام ما را سبک شمردند وقتی که از میان ما رفتی، دست ما امروز از همه چیز کوتاه شده است.

تو نور تابان بودی که از آن نور، بهره می گرفتند، تو کسی بودی که از طرف خدای بزرگ، بر تو کتاب آسمانی نازل شد.

و جبرئیل که آیات را نازل می کرد، پیوسته مونس ما بود، رفتی و با رفتن تو همه درهای خیر به روی ما بسته شد.

ای کاش قبل از رحمت تو، مرگ با ما ملاقات میکرد، تو رفتی و جمعی به مراد ناحق خود نائل شدند.

ما با رفتن تو آنچنان مصیبت زده شدیم که در تمام جهان از عرب و عجم، مصیبت هیچ مصیبت زده ای، به شدّت مصیبت ما نمی رسد». (20) .

و در کتاب «الدّر النّظیم» آمده: حضرت زهرا (س) سه شعر زیر را به اشعار فوق، متّصل نمود و فرمود:

قَدْ کُنْتُ ذاحِمْیَة ما عِشْتَ لِی

اَمْشِی الْبراحَ وَ اَنْتَ کُنْتَ جَناحِی

فَالْیَوْمِ اَخْضَعُ لِلذَّلِیل وَ اَتَّقِی

مِنْهُ وَ اَدْفَعُ ظالِمِی بِالرّاحِ

وَ اِذا بَکَتْ قُمْرِیَّةٌ شَجْناً لَها

لَیْلاً عَلی غُصْنٍ بَکَیْتُ صَباحِی

«ای پدر بزرگوار، تا تو زنده بودی من حامی و یاور داشتم و با عزّت در میان مردم راه می رفتم، و تو همانند بال و پر برای من بودی!

ولی امروز باید در برابر آن ذلیل، فروتنی کنم و از او بترسم، و آنان را که به من ظلم کردند با دست خود دفع کنم.

در آن هنگام که پرنده قمری از سوز و گداز شب بر شاخه درخت ناله می کند، من صبحگاه از فراق تو می گریم».

شیخ مفید (در کتاب امالی) به سند خود را از حضرت زینب دختر امیر مؤمنان (ع) نقل می کند که فرمود: چون رأی ابوبکر این شد که فدک را از فاطمه (س) بازدارد، و فاطمه (س) از جواب ابوبکر مأیوس شد، کنار قبر رسول خدا (ص) رفت و خود را روی قبر انداخت، و از ظلم قوم، شکوه کرد و آنقدر گریست که خاک قبر رسول خدا (ص) از اشکهای او، تر شد، سپس در پایان ناله جانسوزش، اشعار فوق (قد کان بعدک انباء...) را خواند.

 


(19) کافی، ج 8، ص 375، ح 564؛ وَاخْتَلَّ قَوْمُکَ لَمّا غِبْتَ وَانْقَلَبُوا (کشفالغمّه ج 2 ص 49)

(20) این اشعار در بعضی از نقلها با اندکی اختلاف، ضبط شده است.

کنت السواد لمقلتی

یبکی علیک الناظر

من شاء بعدک فلیمت

فعلیک کنت احاذر

و :

نعت نفسک الدنیا الینا و اسرعت

و نادت الاجد الرحیل و ودعت (16)

سیاهی چشمم بودی، که هر بیننده ای بر تو می گرید.

اگر کسی می خواست که بعد تو بمیرد، بر تو بود که بر نعش او حاضر گردی.

خبر مرگ تو را دنیا به ما داد و در دادن آن تعجیل نمود. دنیا تو را ندا در داد که ای آماده کوچیدن و وداع گفتن باش.

چلچراغ خاموش

قد کنت لی جبلا الوذ بظله

فالیوم تسلمنی لا جرد ضاح

قد کنت جار حمیتی ما عشت لی

و الیوم من بعدک من یریش جناحی

و اغض من طرف و اعلم انه

قد مات خیر فوارسی و سلاحی

حضرت منیته فاسلمنی العزاء

و تمکنت ریب المنون جیاحی

نشر الغراب عل ریش جناحه

فظللت بین سیوفه و رماح

انی لا عجب من یروح و یغتدی

و الموت بین بکوره و رواح

فالیوم اخضع للذلیل و اتقی

ذلی و ادفع ظالمی بالراح

و اذا بکت قمریة شجنا بها

لیلا علی الغصن بکیت صباحی

فالله صبرنی علی ما حل بی

مات النبی قد انطفی مصباحی (17)

تو برای من کوهی بودی که به سایه سارت پناه می بردم. پس امروز مرا تسلیت ده که درمکانی بی سایهام.

اگر جوانمردیت را از من دریغ می داشتی زندگی برای من وجود نداشت و امروز بعد تو بالهایم پرپر شده است.

و اگر از پهلویم به کنار می رفتی بدان که محافظ و سلاحم از بین می رفت.

مرگش فرا رسید، پس تسلیم اندوه شدم. نیرومندی حوادث روزگار سبب گردید که به کناری بروم.

کلاغ پرهای بالش را بر من گسترانید. همانا سایبان من میان شمشیرها و تیرها جای گرفته است.

من در شگفتم از کسی که در رفت و آمد است و مرگ در کمینگاه نشسته است.

امروز برای پست خاضعم و خواریم بر کنار. ستمکارم را به راحتی دفع می کنم.

خداوند مرا به آنچه که ستم نمود به شکیبایی وادارد. پیامبر وداع گفت و چراغم را خاموش نمود.

به هنگام خاکسپاری پیامبر (ص)

آن هنگام که پیامبر صلی الله علیه و آله دفن می شد، فاطمه (س) آمد و کنار قبر پیامبر ایستاد و فرمود:

امسی بخدی للدموع رسوم

اسفا عیلک و فی الفؤاد کلوم

و الصبر یحسن فی المواطن کلها

الا علیک فانه معدوم

لا عتب فی حزنی علیک لوانه

کان البکاء لمقلتی یدوم (18)

بر عارضم از سرشک دیدگان نشان است و در قلب زخم و جراحت، که این نشان حکایت از افسوس بر تو دارد.

بردباری پیشه نمودن در همه جا نیکوست؛ مگر درباره تو که معنا ندارد و معدوم است.

در اندوه تو هیچ جای سرزنش نیست؛ زیرا باریدن سرشک از دیدگان مداوم است.

 


(16) مناقب آل ابیطالب، ج 1، ص 208.

(17) مناقب آل ابیطالب، ج 1، ص 208؛ اهل البیت، ص 162؛ احقاق الحق، ج 19، ص 162.

(18) احقاق الحق، ج 10، ص 483؛ عوالم العلوم، ج 11، ص 456.

ورقة بن عبدالله ازدی از حضرت فضه نقل می کند که فاطمه زهرا علیها السلام روزی بر سر قبر پدر اندوهگین نشست، و این گونه نوحه سر داد:

ان حزنی علیک حزن جدید

و فؤادی و الله صب عتید

کل یوم یزید فیه شجونی

و اکتئابی علیک لیس یبید

جل خطبی فبان عنی عزائی

فبکائی فی کل وقت جدید

ان قلبا علیک یالف صبرا

او عزاء فإنه لجلید

اندوه من (پیوسته) بر تو تازه است، و قلب من به خدا سوگند عاشقی سرسخت است.

هر روز حزن و اندوه من (بر پدرم) تازه می شود و نیاز من برای تو هرگز از بین نمی رود.

فاجعه از دست دادنت بسی بزرگ است و سوگواری ام آشکار گشته (و تسلی و بردباری از من دور شده) پس گریه ام هر دم تازه است.

دلی که در عزا و مصیبت تو صبور باشد، یا تسلیت پذیرد، همانا بسیار شکیبا و پر طاقت است. (15) .

 


(15) بحارالانوار، ج 43، ص 176؛ کوکب الدری، جزء اول، ص 240.

پس از دفن پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله، یگانه دخت رسول خدا صلی الله علیه و آله در کنار قبر پدر از اندوه جانکاه، پایدار سخن گفت و فرمود:

امسی بخدی للدموع رسوم

اسفا علیک و فی الفؤاد کلوم

و الصبر یحسن فی المواطن کلها

الا علیک فإنه معدوم

لا عتب فی حزنی علیک لو انه

کان البکاء لمقلتی یدوم

در اندوه سوگ تو، بخاطر اشک فراوان بر چهره ام نشانه و بر قلبم جراحت است. ای وای از مرگ تو!

شکیبایی در هر جا شایسته است، مگر بر تو که صبری نیست.

بر اندوه من در سوگ تو ملامتی نیست، اگر گریه بر مردمک چشمم تداوم می یافت. (14) .

 


(14) عوالم، ج 11، ص 597؛ احقاق الحق، ج 10، ص 483.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم