بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

۵۹ مطلب با موضوع «خانواده» ثبت شده است

سلمان بر او وارد می شود، چادر وصله دارش را می بیند و تعجب میکند. فاطمه علیها السلام تعجب سلمان را به پدر گزارش می دهد و می گوید: «یا رسول الله اِنّ سَلمان تَعَجّبَ مِنْ لِباسی فَوالَذی بَعَثَکَ بِالحَّقِ مالی وَ لعَّلی مُنْذُ خَمْسَ سَنَة اِلّا مِسْکُ کَبشٍ تَعَلَّفَ عَلَیْها بالنَّهارِ وَ اِذا کانَ اللَیلِ اِفتَرشَناهُ». (1) ؛

ای رسول خدا! سلمان از لباسم تعجب کرد قسم به کسی که تو را بر حق مبعوث کرد برای من و علی علیه السلام که پنج سال ازدواج کرده ایم جز پوست گوسفندی که روزها شتر ما بر آن غذا می خورد و شبها آن را فرش بستر خود کنیم چیزی نداریم.

آنها حتی وسیله خوبی برای خواب و استراحت نداشتند. علی علیه السلام می فرماید: پیامبر بر ما وارد شد، و ما روکشی داشتیم که وقتی آن را درازا بر سر می کشیدیم پهلویمان بیرون می ماند و وقتی از عرض بر خود می کشیدیم، پاها و سرهای ما بیرون می ماند.

«فَاَتی النُبیُ صلی اللَّه علیه و آله وَ عَلَیْنا قَطیفةٌ، اِذا لبسناها طُولاً خَرَجَتْ مِنها جُنُوْبُنا وَ اِذا لبْسناها عَرْضاً خَرَجَتْ مِنْها اَقْدامَنا وَ رؤُوسَنا». (2)

غنیمت های جنگی علی علیه السلام مختصر گشایشی در کارها پدید آورده بود اما وضع مردم چنان نبود که به خود واگذار شوند. فاطمه علیها السلام و علی علیه السلام برای این که در سفره مردم نانی باشد از نان خود می گذشتند و این کار نه برای ابراز قدردانی مردم از آنان بود که آنها آن را در راه خدا و برای محبت به او انجام می دادند.

 


(1) فاطمة الزهراء علیها السلام.

(2) ذخائر العقبی، ص 49.

علی علیه السلام و فاطمه دارای خانه مسکونی نبودند، از این رو علی علیه السلام ابتدا محل سکونت همسرش را در اتاقی که یکی از انصار در اختیارش نهاده بود و خود نیز پس از هجرت در آن ساکن بود قرار داد. پس از مدتی دو زوج جوان به خانه «حارثة بن نعمان» که در محله بنی النجار قرار داشت و به خانه پیامبر صلی اللَّه علیه و آله نزدیک بود منتقل شدند. (3) تا این که حجره ای در کنار حجره پیامبر صلی اللَّه علیه و آله برای آنان ساخته شد (4) و تا پایان زندگی خانوادگیشان در آن ساکن بودند.

 


(3) طبقات، ج 8، ص 14.

(4) مستدرک، ج 3، ص 125.

یک وقت زندگی به قدری بر علی علیه السلام سخت شد که فاطمه علیها السلام خدمت پدر بزرگوارش مشرف شد، درب خانه را کوفت. پیغمبر به ام ایمن فرمود: گویا دخترم زهرا باشد. در را باز کن، ببین کیست. وقتی که در را باز کرد فاطمه داخل شد. سلام داد و خدمت پدر نشست. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فرمود: فاطمه جان! تو هیچ گاه این موقع به منزل ما نمی آمدی اکنون چه شده است؟ عرض کرد: یا رسول اللَّه! غذای ملائکه چیست؟ فرمود: حمد خدا. عرض کرد: پدر جان پس غذای ما چیست؟ فرمود: به خدا سوگند اینک مدت یک ماه است که در خانه آل محمد آتش روشن نشده است. نور دیده ام بیا تا پنج کلمه ای که جبرئیل به من تعلیم داده به تو یاد دهم.

بگو: «یا ربّ الاولین و الاخرین یا ذا القوّة المتین و یا راحم المساکین و یا ارحم الراحمین».

حضرت زهرا دعا را یاد گرفت و به خانه برگشت.

حضرت علی پرسید: کجا بودی؟ جواب داد: برای طلب دنیا رفتم ولی برای آخرت دستور گرفتم. فرمود: امروز بهترین روزت بود. (1)

روزی پیغمبر صلّی اللَّه علیه و آله از فاطمه عیادت کرد و احوالش را پرسید. عرض کرد: پدر جان! مریض هستم و بدتر از آن، چیزی نداریم بخوریم.

فرمود: آیا برایت کافی نیست که بزرگ زنان جهان باشی. (2)

امام صادق علیه السلام می فرماید: یک روز فاطمه علیها السلام خدمت رسول خدا عرض کرد: علی علیه السلام هر چه دارد در بین فقرا تقسیم می کند.

فرمود: فاطمه جان! مبادا برادر و پسر عمویم را ناراحت کنی. زیرا غضب علی علیه السلام غضب من و غضب من غضب خداست. (3) .

«اسماء بنت عمیس» می گوید: روزی رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله به منزل فاطمه تشریف برد، دید حسن وحسین علیهما السلام منزل نیستند. احوالشان را پرسید. عرض کرد: امروز در خانه ما چیزی برای خوردن وجود نداشت. علی علیه السلام وقتی خواست بیرون برود فرمود: حسن و حسین علیهما السلام را با خودم بیرون ببرم مبادا گریه کنند و از تو مطالبه غذا نمایند. آنان را برداشت و رفت نزد فلان شخص یهودی.

رسول خدا در جستجوی علی بیرون رفت. او را در نخلستان یهودی یافت که مشغول آب کشی بود. حسن و حسین علیهما السلام را مشغول بازی دید مقداری خرما نیز در نزدشان بود. به علی علیه السلام فرمود: قبل از این که هوا گرم شود حسن و حسین علیهما السلام را به خانه برنمی گردانی؟

عرض کرد: یا رسول اللَّه! وقتی از خانه خارج شدم غذایی در خانه نداشتیم. صبر کنید تا قدری خرما برای فاطمه تهیه کنم. من با این یهودی قرار گذاشته ام در مقابل هر دلو آب یک دانه خرما بگیرم.

وقتی قدری خرما تهیه شد آنها را در دامن ریخت و حسن و حسین علیهما السلام را برداشت و به منزل برگشت.

عمران بن حصین می گوید: یک روز در خدمت رسول خدا بودم که فاطمه علیها السلام وارد شد. وقتی چشم آن حضرت به صورت دخترش افتاد که از شدت گرسنگی زرد شده است، و آثاری از خون در آن دیده نمی شود او را نزد خویش خواند و دست مبارکش را بر سینه آن جناب گذاشت و گفت: ای خدایی که گرسنه ها را سیر می کنی و درماندگان را بالا می بری، فاطمه دختر محمد صلّی اللَّه علیه و آله را گرسنه مدار.

عمران می گوید: به برکت دعای پیغمبر زردی صورت زهرا بر طرف شد و آثار خون در صورتش هویدا گشت.(4)

 


(1) بحار الانوار، ج 43، ص 152.

(2) درر السمطین، ص 179.

(3) کشف الغمة، ج 2، ص 99.

(4) درر السمطین، ص 191.

شخصیت و کمال ساره در آن همه خدمت و پذیرایی از میهمانان همسرش حضرت ابراهیم علیه السلام بود، به طوری که او همواره برای خدمت به میهمانان سرپا بود و قرآن در وصف این بانوی نیکوکار و میهمان نواز می فرماید:

«وَ نَبِّئْهُمْ عَنْ ضَیْفِ إِبْراهِیمَ (1) وَامْرَأَتُهُ قائِمَةٌ...» (2) ؛

از میهمانان ابراهیم خبردارشان کن در حالی که همسرش (ساره) سرپا بود...

وی در پذیرایی از میهمانان همسرش آنچنان مهارت داشت که حتی وقتی میهمان ناخوانده ای وارد می شد، طولی نمی کشید که به بهترین وجه مورد پذیرایی قرار می گرفت:

«... فَمَا لَبِثَ اَنْ جاءَ بِعِجْلٍ حَنیذٍ». (3) ؛

... طولی نکشید که گوساله ای بریان حاضر آورد.

شاید بر اثر این صفت کمال یعنی میهمان نوازی بود که خداوند در سن پیری حضرت اسحاق و حضرت یعقوب را توسط میهمانان ابراهیم علیه السلام به وی بشارت داد:

«... فَبَشَّرْناها بِإِسْحاقَ وَ مِنْ وَراءِ إِسْحاقَ یَعْقُوبَ» (4)

فاطمه زهرا علیها السلام نیز نمونه قائمات در اسلام است که آنقدر برای تهیه نان و غذا جهت فرزندان و میهمانان زحمت می کشید و سرپا بود که بدنش دچار آسیب می گردید. (5)

با این تفاوت که ساره با وفور و فراوانی اموال حضرت ابراهیم علیه السلام به پذیرایی از میهمانان می پرداخت و فاطمه زهرا علیها السلام در عین تنگدستی و با ایثار از میهمانان شوهرش پذیرایی می کرد.

به عنوان نمونه قرآن کریم در شرح ایثار خاندان نبوت در سوره مبارکه حشر می فرماید: «و یؤثرون علی انفسهم و لوکان بهم خصاصة»

هر چند به چیزی نیازمند باشند باز مهاجران را به خویش در آن چیز مقدم می دارند و جانشان به کلی از بخل و حسد و حرص دنیا پاک است.

شرح ماجرا: در حدیث آمده است که مردی خدمت رسول خدا صلی الله علیه و آله شرفیاب شد و از گرسنگی شکایت کرد، رسول خدا صلی الله علیه وآله شخصی را به حجره های همسران خود فرستاد تا چیزی برای مرد فقیر بیابند، اما همگی آنها گفتند: «ماعندنا الا الماء»؛ نزد ما چیزی جز آب نیست. سپس پیامبر صلی الله علیه وآله رو به اصحاب کرد و فرمود: چه کسی امشب این مرد فقیر را مهمان می کند؟ علی علیه السلام فرمود: «أنا له یا رسول الله»؛ من پذیرائیش می کنم ای رسول خدا!، پس به طرف خانه حرکت کرد و جریان را به اطلاع حضرت فاطمه علیها السلام رساند، حضرت فاطمه گفت: «ما عندنا الا قوت الصبیة و لکنا نؤثر به ضیفنا»؛ نزد ما غذایی، جز به اندازه دختر بچه ای نیست ولکن ما مهمان را بر خود مقدم می داریم. آن شب علی علیه السلام به فاطمه علیها السلام فرمود: شما بچه ها را خواب کن، من از مهمان پذیرایی می کنم. چراغها را خاموش کرد و خود به همراه مهمان سر سفره نشست، اما خود از غذا چیزی نخورد تا اینکه مهمان سیر شد، صبح همان شب آیه نهم از سوره حشر در شأن ایشان، (علی و فاطمه علیهماالسلام) نازل شد. علی علیه السلام صبح خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله شرفیاب شد. (بی آنکه سخنی بگوید) پیامبر صلی الله علیه و آله تبسم کرد و آیه فوق را تلاوت فرمود و ایثار آنها را ستود (6)

 


(1) حجر، 51.

(2) هود، 71.

(3) هود، 69.

(4) هود، 71.

(5) مسند احمد بن حنبل، ج 6، ص 289؛ جامع ترمذی، ص 3409؛ سیر اعلام النبلاء، ج 2، ص 125؛ ذخائر العقبی طبرسی، ص 51.

(6) امالی طوسی، ص 190؛ وسائل الشیعة، ج 6، ص 323.

یکی از ویژگیهای حضرت فاطمه علیها السلام این بود که آن بزرگوار در حفظ حریم خانواده، به ویژه شوهرش فوق العاده حساس بود و تمام مشکلات و نارسائیها را تحمل نمود، ولی خم به ابرو نیاورد و آبروی علی علیه السلام را حفظ کرد.

با اینکه شخصیت فاطمه علیها السلام در جهان اسلام جایگاه خاصی داشته و دارد، ولی او در انتقال از خانه پدر به خانه شوهر، به یک خانه محقر و دورافتاده استیجاری که صاحب آن حارثه بن نعمان بود، پناه برد و دور از هرگونه امکانات زندگی، با خاکهای نرم، اتاق عروسی را صاف کرد و هرگز محرومیت رفاهی را به رخ علی نکشید و به دیگران نگفت(4)

امیرالمؤمنین علیه السلام برای رفع گرسنگی خانواده اش، به سراغ خانه یک مرد یهودی به نام شمعون رفت و مشکل خود را با او در میان گذاشت و از او مقداری جو خواست، لذا چنین فرمود:

«هل لک ان تعطینی جزة من الصفوف تغزلها لک ابنة محمد بثلاثة اصوع من شعیر؟ قال: نعم، فاعطاه فجاء بالصوف و الشعیر و اخبر فاطمة صلی الله علیه وآله فقبلت و اطاعت ثم عمدت....» (5) ؛

آیا تو مقداری از پشم را در برابر نه کیلو جو در اختیار من قرار می دهی که دختر پیامبر خدا فاطمه زهرا آن را برایت بریسد؟ شمعون گفت: بلی. آنگاه علی علیه السلام پشم و جو را گرفت و به خانه آورد و جریان را به آن بانوی بزرگوار گفت، آن حضرت نیز کار استیجاری را پذیرفت، و شروع به کار کرد....

 


(4) بحارالانوار، ج 19، ص 113.

(5) بحارالانوار، ج 35، ص 237.

رسول خدا صلی الله علیه وآله به منزل علی علیه السلام وارد شد، او را دید که همراه فاطمه علیها السلام مشغول آسیا کردن هستند، پیامبر صلی الله علیه وآله فرمودند: کدام یک خسته ترید؟ علی علیه السلام عرض کرد: فاطمه، ای رسول خدا صلی الله علیه وآله! پیامبر صلی الله علیه وآله به فاطمه علیها السلام فرمودند: دخترم! برخیز، و فاطمه برخاست و پیامبر صلی الله علیه وآله به جای او نشست و علی علیه السلام را در آرد کردن دانه ها یاری فرمود. (6)

 


(6) بحارالانوار، ج 43، ص 50 - 51؛ بیت الاحزان، ص 21.

روزی امیرالمؤمنین به یکی از اصحاب خود فرمود: می خواهی جریانی از زندگانی خودم با فاطمه علیها السلام را برایت تعریف کنم؟ فاطمه علیها السلام آنقدر در خانه من با مشک آب حمل کرد که اثر آن در سینه اش پدیدار شد. آنقدر به وسیله آسیای دستی گندم آرد کرد که دستش تاول زد. آنقدر خانه را جاروب کرد که بر لباس او گرد و خاک نشست. آنقدر آتش زیر دیگ روشن کرد که لباسش دوده ای و سیاه شد. او زیاد کار کرد و بسیار هم آسیب دید. (3)

 


(3) محجة البضاء، ج 4، ص 208.

فاطمه زهرا علیها السلام پاره پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمود:

«ادْنی ما تَکُونُ مِنْ رَبِّها اَنْ تَلزَمَ قَعْرَ بَیْتِها» (1) ؛

نزدیکترین هنگام به خدا هنگامی است که زن در خانه است.

و این، تفسیر روایت معروفی است که از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله نقل شده که فرمودند:

«مَسْجِدُ الْمَرْأَةِ بَیْتُها»؛

مسجد زن خانه اوست.

زیرا مهمترین هدف مسجد تربیت الهی انسانهاست و خانه و دامن مادر نیز محل تربیت آنهاست.

 


(1) بحارالانوار، ج 43، ص 92؛ ج 100، ص 250؛ مناقب ابن مغازلی، ص 381؛ مقتل خوارزمی، ص 62.

در حدیثی از امام صادق علیه السلام روایت شده که فرمود: میان علی و فاطمه علیها السلام درباره تقسیم کارها بحث شد. برای حل این مشکل خدمت رسول خدا صلی الله علیه وآله رفتند و پیغمبر صلی الله علیه وآله کارهای منزل را این گونه تقسیم کرد: کارهای مربوط به داخل خانه به عهده فاطمه و کارهای خارج از خانه به عهده علی علیه السلام باشد. فاطمه علیها السلام به قدری از این تقسیم خوشحال شد که گفت: جز خدا کسی نمی داند تا چه اندازه از این تقسیم خوشحال شدم که رسول خدا صلی الله علیه وآله کار مردان را (کاری را که موجب تماس با مردان است) از عهده من برداشت. (2)

 


(2) بحارالانوار، ج 43، ص 81.

امام صادق علیه السلام از پدران گرامی خویش نقل کردند: چون زمان مرگ حضرت زهرا علیها السلام رسید آن حضرت گریستند. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: ای بانوی من! چرا گریه می کنید؟ حضرت گفت: گریه ام به دلیل رنجها و سختی هایی است که بعد از من می بینی. حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام فرمودند: گریه نکنید آنها در نظر من برای خدا کوچک است (6)

 


(6) بحارالانوار، ج 43، ص218، ح 49.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم