بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

۱۵ مطلب با موضوع «اخلاق اجتماعی :: سیره سیاسی و مبارزات» ثبت شده است

او پس از کودتای سقیفه، شبها دست حسنین را گرفته و با علی علیه السلام بر در خانه های مهاجر و انصار می برد و از آنان برای حمایت از علی علیه السلام یاری می طلبید و آن خفتگان را به یاد بیعت شان در عقبه و غدیر و دیگر سفارش های رسول در حق علی علیه السلام و دریای فضایل او می انداخت تا شاید بتواند برای علی علیه السلام چهل یاور فراهم کند، زیرا از علی علیه السلام شنیده بود اگر چهل یاور داشتم در خانه نمی نشستم. و آن نامردمان یا در را بازنمی کردند و جواب نمی دادند یا وعده می دادند اما حاضر نمی شدند. زهرا علیها السلام تا چندین شب این گونه عمل کرد، اما تنها چهار نفر بر سر قرار می آمدند.

اگر می بینی که به جای علی علیه السلام زهرا علیها السلام درها را می کوبد و به یاری علی علیه السلام می خواند، گذشته از پیمان عقبه به خاطر این است که از علی علیه السلام کینه های بدر و احد و احزاب و... را به دل دارند، ولی از او کینه ای به دل ندارند. اگر علی علیه السلام، او را سوار بر اشتر می نمود- با این که خانه ها به یکدیگر نزدیک بوده و مدینه هم وسعتی نداشته- شاید به سبب کسالت و رنجوری او از مصیبت هایی بود که بر او وارد آمده است، به گونه ای که ناگزیر باید سواره برود.

و اما این که چرا حسنین علیهماالسلام را به همراه خود می برد، نه به این خاطر که ترحم آنان را برانگیزد، بلکه به خاطر زمینه هایی است که رسول صلی الله علیه و آله بیدار و آگاه از پیش برای آن دو فراهم کرده است. تا شاید با حضور این و یادآوری آن زمینه ها، احتمال برخاستن اینان از خواب غفلت بیشتر شود. زیرا همه می دانستند که این دو در آیات مباهله و تطهیر و آیه «یطعمون الطعام علی حبه مسکینا و یتیما و اسیرا» داخلند. رسول صلی الله علیه و آله گذشته از احادیث «ثقلین» و «سفینه» و «خلفاء اثنی عشر» و... در مورد این دو مکرر می فرمود. «هذا ابنای و ابنا ابنتی اللهم انی احبهما و احب من یحبهما»، «الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا»، «الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة»، «انا سلم لمن سالمتم و حرب لمن حاربتم» و «احب اهل بیتی الی الحسن و الحسین». و شهادت آنان را در حالی که خردسال بودند، پذیرفت، و نیز در بیعت رضوان (شجره) با آن که هنوز خردسال بودند با آنان بیعت کرد و در هنگام نماز آن قدر در سجده می ماند تا آنان خود از شانه های رسول صلی الله علیه و آله کنار می رفتند و هنوز هم می توان جای بوسه های رسول صلی الله علیه و آله را که بر گونه های آن دو نقش بسته، دید و گرمی آن را حس کرد.

به هر حال این ها و جز این ها سبب می شد که زهرا علیها السلام دست حسن علیه السلام و حسین علیه السلام را بگیرد و به همراه خود ببرد. اما گویا آنان، آن چنان خود را به خواب زده و بلکه مرده اند، مسیح که هیچ، حتی دم خدایی فاطمه علیها السلام هم نمی توانست آنان را زنده کند. «ختم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوة».

او به همراه همتای گرانقدر و فرزندان ارجمندش به خانه سران مهاجر و انصار رفت و از آنان یاری خواست و آینده تیره و تار امت را ترسیم کرد و کوشید تا آنان را زیر پرچم مقاومت و اعتراض گرد آورد و به بیان حق و دفاع از عدالت برانگیزد و راه را برای تسلط ارتجاع و استبداد بر سرنوشت دین و جامعه ببندد.

یکی از دانشوران اهل سنت در این مورد می نویسد: پس از رویداد سقیفه، ریحانه پیامبر به همراه همتای گرانقدر و فرزندان ارجمندش به درب خانه سران مهاجر وانصار می رفت و آنان را به یاری حق و عدالت و مقاومت در برابر ستم و بیداد فرا می خواند.

«ان علیا حمل فاطمة علی حمار، و سار بها لیلا الی بیوت الانصار، یسألهم النصرة، و تسألهم فاطمة الانتصار له...» (4) .

 


(4) شرح نهج البلاغه، ج 6، ص 13.

ریحانه پیامبر در برابر جنبش ارتجاعی سقیفه که با فریب و دجالگری خود را نماینده اسلام و مفسر قرآن و ترجمان وحی و جانشین پیامبر و حاکم مطلق بر دین و دنیای مردم، به خورد ساده دلان می داد، و هر گونه چون و چرا، حتی کمترین اعتراض منطقی و مسالمت آمیز را مارک ارتداد می زد و با خشونت آن را سرکوب می کرد، شجاعانه و درایتمندانه به اعتراض برخاست و با بیان روشنگرانه و زبان حقگو و منطق ستم ستیزش به روشنگری پرداخت و موجی از آگاهی و حقیقت را در بستر تاریخ جاری ساخت.

او به مسجد آمد و آن حماسه بزرگ را در برابر سردمداران ارتجاع آفرید و برای عصرها و نسل ها به یادگار نهاد و مشعل روشنگر راه قرار داد.

او در بستر شهادت و به هنگام عیادت زنان مهاجر و انصار از وی، باران حقایق را بر سرزمین دلها و جانها و اندیشه ها باراند و گفتنی ها را گفت و نگرانی ها را روشن ساخت و هشدارها را داد.

او در برابر مهاجمانی که بر در خانه اش آمده بودند و در اندیشه به آتش کشیدن کانون آزادی و آگاهی و به بند کشیدن امیر آن و به مسجد بردنش برای ستاندن بیعت به سود خودکامگی بودند، دلیرانه و هوشمندانه ایستاد و روشنگری کرد و سخن حق را در برابر دژخیمان آتش افروز طنین افکن ساخت که:

«ما رایت کالیوم قط حضوراً اسوء محضر ترکوا نبیهم صلی الله علیه و آله جنازة بین اظهرنا و استبدوا بالامر دوننا» (3) ؛

من هرگز روزی بسان امروز ندیده ام؛ چه روز تلخ و ناگواری! روزی که جاه طلبان و شیفتگان قدرت زشت ترین صحنه ها را در حق کشی و بنیاد ستم و انحراف پدید آوردند. پیکر پاک پیامبر خدا را در برابر خاندانش وا نهادند و خودسرانه و زورمدارانه مرزهای دین و آیین او را شکستند و با حق ستیزی و قانونگریزی دیگران را به جانشینی او بالا بردند.

به فرزندان عدالت خواهش حسن، حسین، زینب، کلثوم و... و نیز به شاگردان و ارادتمندان آزاده اش چون اسماء، ام ایمن، ام سلمه و دیگر زنان روشنفکر و نامدار و ستم ستیز، گفتنی ها را گفت و سفارش ها نمود و اعتراض ها را بیان فرمود و بدین وسیله با همه وجود پرچم اعتراض و مقاومت حیاتی و عادلانه و انسانی را برافراشته تر داشت.

 


(3) الغدیر، ج 5، ص 372؛ امالی مفید، ص 95.

او همان گونه که در کودکی و نوجوانی در کنار پدر و آموزگارش، در برابر شرک و بیداد جاهلیت ایستاد و پیروزی آفرید، پس از رحلت جانسوز پیامبر و به هنگام به خطر افتادن دین و دفتر و نادیده انگاشته شدن راه و رسم عادلانه و انسانی او، به وسیله ارتجاع سقیفه نیز خیرخواهانه، حق طلبانه و آزادمنشانه در برابر آنان به پا خاست و رویاروی موج فتنه و تندباد هستی سوز، دلسوزانه و آزادمنشانه به مقاومت پرداخت و بر خلاف گروه هایی که به آفت دنباله روی و بی تفاوتی و فرصت طلبی و زرپرستی در غلتیدند، پرچم اعتراض را برافراشت و در همه جلوه ها و شیوه های ممکن روشنگری کرد و طبیبانه و آموزگارانه، با طاعون فریب و دجالگری و استبداد در افتاد و اجازه نداد تا جاه طلبان با بمباران دروغ و تحریف حقایق و بازی با ارزشها و جعل حدیث، همه چیز را به یغما برند و بی سر و صدا و به سادگی، باطل و بیداد را بر جای حق و عدالت بنشانند و استبداد را به جای آزادی و امنیت بنشانند.

او در جلوه ها و شیوه های گوناگونی به اعتراض و مقاومت پرداخت؛ از آن جمله:

از راه روشنگری و انتقاد و فریاد؛

اعتراض در چهره دیپلماسی؛

ترسیم دورنمایی از آینده تیره و تار؛

در چهره مناظره با سردمدار سقیفه؛

افشای انگیزه های جاه طلبانه؛

در چهره دفاع از جانشین راستین پیامبر؛

گسستن از سیاست ظالمانه حاکم؛

خشم حکیمانه و تفکرانگیز؛

در چهره اعتصاب سخن با سردمداران ارتجاع؛

یادآوری جنایت ها و ددمنشی ها؛

فریاد اعتراض بابرپا داشتن بیت الاحزان؛

با وصیت هوشمندانه و بی نظیر.

فاطمه علیها السلام را مبارزاتی به صور متعدد بود که هر کدام در جائی به کار رفتند و ما جلوه های عالی این مبارزات را در سه ماه آخر حیات پیامبر می بینیم که به دو صورت عمده زیر قابل بررسی می باشد.

مبارزه فعّال: که این مبارزات به صورت بحث ها، احتجاجات، اعتراض ها، اعلام ناخشنودی، سرزنش و توبیخ سنّت شکنان، خطبه خوانی، افشاگری، دعوت به محاکمه و استیضاح، هشدار دادن به مردم و ترسیم عاقبت نامیمون سکوت مردم و تذکرات توأم با اخطار به مردم که غصب خلافت جنایت بزرگی است و منتظر مولود شوم آن باشید و عنقریب از این پستان خون تازه می نوشید... و یا به صورت محاجه که نمونه ای از آن را ذکر می کنیم.

روزی فاطمه علیها السلام به ابوبکر گفت:

«مَنْ یَرِثُکَ اِذا مِتَّ ؟ قالَ وَلَدیَ وَ اَهْلی»؛

اگر تو بمیری چه کسی میراث تو را خواهد برد گفت فرزندم و خانواده ام.

آنگاه فرمود پس تو را چه می شود که ارث پدر را از من سلب کردی؟ ابوبکر همان سخن خلاف قرآنش را تکرار کرد که پدرت طلا و نقره ای به ارث نگذارد جز سهمیه خیبر و فدک، و از او شنیدم که آن هم از آنِ مسلمین است (1) و برای فاطمه علیها السلام طبیعی بود که به این سخن بی سند قانع نشود.

در مبارزات فعال فاطمه علیها السلام گاهی امر به درگیری تن به تن کشیده می شد. مثلاً در حمله به خانه علی علیه السلام برای بردنش جهت بیعت، از یک سو علی علیه السلام را خصم می کشید و از سوی دیگر فاطمه علیها السلام و این کار چندان مقاومت آمیز بود که ناچار شدند با ضربه غلاف شمشیر دست او را از دامن علی علیه السلام کوتاه کنند.

مبارزه منفی: و آن هم خود صورتهای متعددی داشت. از جمله به صورت بی اعتنائی به دستگاه حکومت، عدم تأیید آنها، استفاده از حربه مظلومیت، وصیت درباره قبر و دفنش، نفرین به ابوبکر، راه ندادن ابوبکر و عمر به خانه خود، عدم سخنگویی با آنان و... و لازم نیست مبارزات همه گاه خشن باشد زمانی هم ممکن است به همین صورتها باشد که ذکر شد.

در آن هنگام که فاطمه علیها السلام در انواع گوناگون مبارزه توفیق نیافت به ابوبکر گفت: «وَاللَّه لَادُعونَّ اللَّه عَلَیکَ فی کُلِّ صَلوةِ اُصَلّیها» (2) ؛ به خدا قسم پس از هر نمازی که می خوانم تو را نفرین می کنم. و یا وصیت فاطمه علیها السلام که مرا شب غسل و کفن کن مگر کم مسأله ای بود. مخفی داشتن قبر خود نوعی مبارزه است، عدم اجازه به خلیفه مسلمین که بر او نماز بخواند خود یک مبارزه است، عدم اجازه تشییع شیخین از جنازه او مبارزه ای دیگر با وصیت هائی که از فاطمه علیها السلام در دست است چه بسیارند ابهام ها که از اذهان بیرون رفتند و با سفارش او که مرا شب غسل بده چه افشاگری عظیمی صورت گرفت و سفارش او که مگذار آنها بر جنازه ام نماز بخوانند چه نارضائی هائی را که در این قالب عرضه داشت.

 


(1) فتوح البلدان، ص 44.

(2) الامامة والسیاسة، ج 1، ص 13.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم