بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

علی علیه السلام از فاطمه زهرا علیها السلام فوق العاده راضی و خشنود بود، زیرا آن حضرت یک انسان معصوم و بی لغزش بود و هرگز کاری برخلاف رضای امیرالمؤمنین انجام نمی داد، ولی در عین حال فاطمه علیها السلام در هنگام فراق، در ضمن وصایای خود به آن حضرت خواستند قلب مبارک علی را بار دیگر در مورد خود راضی تر نمایند و لذا عرض کرد:

ای پسرعموی پیامبر! من هرگز به تو دروغ نگفتم، خیانت نکردم و به مخالفت تو برنخاستم. علی علیه السلام چون این سخنان را شنید فرمود:

«معاذ اللَّه أنت اعلم باللَّه و ابر و اتقی و اکرم و اشد خوفا من اللَّه قد عز علی مفارقتک و تفقدک الا انه امر لابد منه...»(2)؛

پناه به خدا، تو نسبت به امور و احکام الهی داناتری. نیکوکاری، تقوا، تقرب و خشیتت از خدا بیشتر است. این را بدان که جدایی و مفارقت تو فوق العاده برای من سنگین است، ولی این کار چاره پذیر نیست.

این فرازها نشان می دهد که آن بانوی گرانقدر، آنقدر به مولای متقیان عظمت قائل است، که در مقام کسب رضایت خاطر مولا است، هرچند کار خلاف و قصور جزیی نیز از او صادر نشده بود.

به این مناسبت بود که امیرالمؤمنین چون پیکر پاک فاطمه علیها السلام را بر خاک سپرد، دست دعا به سوی آسمان برداشت و در حق زهرا چنین دعا کرد:

«اللهم إنی راض عن ابنة نبیک، اللهم انها قد اوحشت فانسها، اللهم انها قد هجرت فصلها، اللهم انها قد ظلمت فاحکم لها و انت خیر الحاکمین» (3) ؛

خدایا! من از دختر پیامبرت راضی هستم. بارالها! فاطمه علیها السلام نگران و مضطرب بود، تو او را آرامش بخش، خداوندا! زهرا از دوستان و فرزندان مفارقت کرد، تو او را وصل کن. پروردگارا! به فاطمه علیها السلام ظلم کردند تو خود حاکم باش.

همه این فرازها نشان می دهد که فاطمه زهرا با داشتن مقام عصمت نسبت به حقوق شوهر چقدر ارزش قائل بوده و چه سان نگران بوده است که نسبت به مقام ارجدار شوهرش علی بن ابیطالب علیه السلام مسؤول باشد و لذا علی علیه السلام رضایت خویش را در مورد فاطمه علیها السلام اعلان می نماید....

به همین جهت حضرت امام باقر علیه السلام می فرمایند: «برای زن هیچ شفاعتی به اندازه رضایت شوهر مفید و ثمربخش نیست.... »(4)

 


(2) جلاءالعیون شبر، ج 1، ص 217- 218.

(3) خصال، ج 2، ص 373؛ بحارالانوار، ج 103، ص 256- 257؛ عوالم، ج 11، ص 521.

(4) سفینة البحار، ج 1، ص 561.

او سمبل و نمونه یک همسر شایسته و یک همتای بایسته و یک شریک زندگی برازنده و یک همراه و همراز آزاده و بزرگ در راه تقرب به خدا و طلب خشنودی او بود و در این راه از هیچ مهر و ایثار دریغ نمی ورزید.

دیگران را بر خود مقدم می داشت و با سختی های زندگی دلیرانه روبه رو می گردید تا گرد و غبار اندوه و رنج زندگی بر دل مصفای همتای زندگی اش امیرمؤمنان و فرزندان ارجمندش ننشیند.

در جواب امیرمؤمنان که پرسید: فاطمه جان! چرا نگفتی چیزی در خانه نیست تا فراهم آورم؟ گفت:

«یا اباالحسن انی لا ستحیی من الهی ان اکلف نفسک ما لاتقدر علیه» (5) ؛

علی جان! من از پروردگارم حیا می کنم که چیزی را که تو بر فراهم آوردن آن توان نداری، آن را از تو بخواهم و فراهم آوردن آن را از شما درخواست کنم.

 


(5) فضائل الخمسة، ج 2، ص 147؛ احقاق الحق، ج 10، ص 323 ؛ ج 18، ص 50.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:

هیچ گاه فاطمه از من نرنجید و او نیز هرگز مرا نرنجاند، او را به هیچ کاری مجبور نکردم، او نیز مرا آزرده نساخت. در هیچ امری قدمی بر خلاف میل باطنی من برنداشت و هرگاه به رخسارش نظاره می کردم تمام غصه هایم بر طرف می شد و دردهایم را فراموش می کردم.

در جای دیگر می فرمایند: به خدا قسم! هرگز کاری نکردم که فاطمه علیها السلام خشمگین شود، او نیز هیچ گاه مرا خشمگین نکرد. (1)

 


(1) بحارالانوار، ج 43، ص 123؛ کشف الغمة، ج 1، ص 363.

سبک و سیره ریحانه پیامبر در زندگی، هماهنگی و همدلی و همراهی با همتای گرانقدر خویش، فروتنی و تواضع و ادب انسانی در برابر آن حضرت و حرف شنوی و فرمانبرداری و مدیریت پذیری و شایسته سالاری بود؛ چرا که بر این باور بود که زنان خردمند و شایسته کردار، راه هماهنگی و فروتنی و مدیریت پذیری از همتا و همسر شایسته و حق شناس خویش را برمی گزینند و یار و غمخوار و همراه و همدل او می گردند و بسان پروانه بر گرد شمع وجود آزاد مرد زندگی خویش در راه حق و عدالت و آزادگی می چرخند، درست همان گونه که مردان راستین در زندگی بسان شمعی می سوزند تا روشنی بخش زندگی در نظام خانواده و هدفها و آرمان های والای انسانی و باورهای مقدس و عادلانه خویش و همتا و شریک و هم پرواز زندگی خویش گردند.

آن حضرت با اینکه از سویی در ابعاد گوناگون زندگی فردی، خانوادگی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، هنری، اخلاقی، سیاسی، حقوقی، پیشوا و پیشتاز و ممتاز و هم سنگ و هم وزن امیرمؤمنان بود، و از دگر سو از موقعیت والای معنوی و جایگاه رفیع اجتماعی و پایگاه پرفراز خانوادگی بهرهای بینظیر داشت، با این وصف، نه تنها در قلمرو زندگی، به ویژه نظام خانه و خانواده، خویشتن را با همتای خویش هماهنگ و همراه میخواست، بلکه در شرایط حساس و سرنوشت ساز، از دیدگاه و موضع خویش به احترام آن حضرت می گذشت و در برابر او فروتنی پیشه می ساخت و با عنایت به شرایط و وضعیت خاص آزاد مرد روزگارش، حرف او را می شنید و به دیدگاه او بها می داد و نظر او را بر خویش مقدم می داشت.

نمونه ها:

دو مرد زورمند نظام سقیفه پس از انحصار قدرت و امکانات و سرکوب و ایجاد اختناق، برای رفع و رجوع عملکرد خویش، با نقشه ای به دیدار ریحانه پیامبر شتافتند، اما آن خداوندگار درایت و ژرف نگری، آنان را نپذیرفت و از در خانه بازگردانید و اعلان فرمود که با شیوه استبدادی آنان سخت مخالف است و از حق کشی و زورمداری آنان به خدا شکایت خواهد برد؛ مگر اینکه راه خویش را تغییر دهند و حقوق و آزادی و امنیت مردم را به رسمیت شناسند و حق را به حقدار بسپارند.

آنان شکست خورده بازگشتند و به امیرمؤمنان پناه بردند و از او تقاضای دیدار با ریحانه پیامبر را نمودند و به همراه او به در خانه آمدند.

فاطمه علیها السلام با اینکه سیاست خردمند انه و موضع شهامتمندانه اش را اعلان فرموده بود، با تعمق در شرایط و موقعیت همتای گرانقدر خویش، با کمال فروتنی و فرمانبرداری در برابر طرح موضوع از سوی امیرمؤمنان فرمود: علی جان! خانه خانه توست و آزاد زن خانه ات، همسر و همتای تو؛ پس هر آنچه به مصلحت می دانی انجام ده.

«البیت بیتک و الحرة زوجتک....» (1)

به هنگامه یورش دژخیمان استبداد به کانون وحی و رسالت و جلب امیرمؤمنان به مسجد برای بیعت اجباری، ریحانه قهرمان پیامبر دلیرانه از حق و عدالت و همتا ی گران قدرش دفاع کرد و هرگز از دبدبه و مانور استبداد نهراسید و به خانه بازنگشت؛ اما هنگامی که پیام امیرمؤمنان به وسیله سلمان رسید که به خانه برگردد، فرمود: «اذا ارجع و اصبر و اسمع و اطیع».

خود آن حضرت به امیرمؤمنان می فرماید: «یابن عم، ما عهدتنی کاذبة و لا خائنة و لا خالفته منذ عاشرتنی»؛ علی جان! به یقین، مرا در زندگی خویش همواره راستگو و درستکردار و امانت پیشه یافتی و هرگز تو را مخالفت و نافرمانی نکردم؛ آیا سبک و سیرهام جز این بوده است؟!

و همتای گرانقدرش این سبک و سیره را گواهی می کند و می فرماید: فاطمه جان! تو داناتر، پروا پیشهتر، گرامی تر و خداترس تر از آن هستی که من تو را جز آنچه گفتی بنگرم. (2)

امیرمؤمنان در این مورد از جمله می فرمود:

«فوالله ما اغضبتها...و لا اغضبتنی و لا عصت لی امرا...»؛

به خدای سوگند که در زندگی مشترک من و ریحانه پیامبر، عشق و صفایی حاکم بود که نه هرگز من او را به خشم آوردم و یا به کاری که نمی پسندید، وادار کردم و نه او مرا هیچ گاه خشمگین ساخت و یا نافرمانی کرد؛ نه، هرگز! او به گونه ای بود که با نظاره بر او، غم و اندوه از گستره دلم زدوده میشد و نسیم آرامش وزیدن می گرفت.

 


(1) بحار الانوار، ج 43، ص 198، ح 29.

(2) بحارالانوار، ج 14، ص 197، ح 4.

روزی حضرت فاطمه علیها السلام رو به حضرت علی علیه السلام نمود و گفت: ای اباالحسن! من از پدرم شنیدم که می فرمود: اشک، خشم خداوند را خاموش می کند و قبر باغی از باغهای بهشت نخواهد بود مگر هنگامی که بنده از ترس خدا گریه کند و خداوند عزیز و جبار می داند که من با این اشکها از خوف خدا می گریم. حضرت علی علیه السلام گریست، فاطمه علیها السلام از اشکهای آن حضرت گرفته و بر چهره خود کشیده و گفت: ای ابالحسن! اگر غمگینی در بین امت گریه کند خداوند آن امت را مورد بخشایش خود قرار می دهد. پسر عمو! تو غمگین و محزونی و من اشک چشم تو را به صورت می کشم تا مشمول رحمت خدا شوم. (9)

 


(9) فاطمه زهرا شادمانی دل پیامبر، ص 444.

علی علیه السلام باغی داشتند که آن را به مبلغ 12 هزار درهم فروخته و همه پولها را بین فقراء و تهیدستان مدینه تقسیم کرد. وقتی که به منزل بازگشت، فاطمه علیها السلام از ایشان پرسید: یا علی! پس غذای امروز ما چه شد؟ علی علیه السلام برای تهیه غذا از منزل خارج شد، اما فاطمه علیها السلام با خود اندیشید که چرا چنین گفتم، چون از پدر شنیده بود که هرگز از شوهرت چیزی نخواه، شاید نتواند آن را تهیه کند. آن گاه فرمود: «فإنی أستغفر الله و لا أعود أبدا»؛

من از خدا آمرزش می طلبم و دیگر این رفتار را تکرار نخواهم کرد. (8)

 


(8) نهج الحیاة، ص 19؛ بحارالانوار، ج 41، ص 46؛ امالی صدوق، ص 379، حدیث 10.

روزی در یکی از جلسات خانوادگی، رسول گرامی صلی الله علیه و آله دخترش فاطمه علیها السلام را با انبوه مصائب و مشکلاتی که پس از وی بر امیرالمؤمنین علیه السلام باریدن خواهد گرفت آشنا فرمود.

«أن زوجک یلاقی بعدی کذا و کذا»

حضرت زهرا علیها السلام غم آلود و نگران پرسید:

«یا رسول الله الا تدعو الله أن ینصرف ذلک عنه؟» (6) ؛

ای رسول خدا! آیا از خداوند نمیخواهی که این مشکلات از علی علیه السلام کناره گیرند؟

فرمود: چرا. اما چاره ای جز آن نیست، زیرا انسانها آزادند و از نعمت اختیار و آزادی سوء استفاده می کنند. (7)

 


(6) بحارالانوار، ج 24، ص 230؛ کنز الفوائد، ص 335.

(7) بحارالانوار، ج 24، ص 230؛ کنز الفوائد، ص 335.

پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله، در یکی از جلسات دوستانه، به ارزشهای علی علیه السلام اشاره میفرمود و شدت محبت و علاقه قلبی خود را برای دخترش اظهار نمود.

فاطمه علیها السلام در حالی که به عظمت و ارزشهای امام اعتراف میکرد، فرمود:

«و الذی اصطفاک و اجتباک و هداک و هدا بک الامة لا زلت مقرة له ما عشت»؛

سوگند به خدایی که به تو رسالت انتخاب کرد و (برای هدایت انسانها) برگزید و تو را هدایت کرد و امت اسلامی را به وسیله تو هدایت نمود، تا زنده ام همواره به ارزشهای امام علی معترف خواهم بود. (5)

 


(5) مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 330؛ کتاب عوامل، ج 11، ص 128.

یکی از معجزات حضرت صالح، شتر و بچه آن شتر بود که در قرآن معجزه و چگونگی برخورد قوم صالح با آن آمده است که به خاطر کشتن ناقه صالح علیه السلام خداوند متعال عذاب خود را بر آن قوم نازل نمود. (3)

آنگاه که علی علیه السلام را مظلومانه و با ستم به مسجد بردند، حضرت زهرا علیها السلام وارد مسجد شد و فرمود: رها کنید پسر عموی مرا! قسم به آن خدایی که محمد را به حق بر انگیخت، اگر از وی دست بر ندارید، گیسوان خود را پریشان کرده، و پیراهن رسول خدا را بر سرافکنده و در برابر خدا فریاد خواهم زد. یقین بدانید که ناقه صالح در نزد خدا از من گرامی تر نبود، و بچه آن ناقه نیز از فرزندان من قدر و منزلتش زیادتر نبود. (4)

 


(3) اعراف، 77. شمس، 14.

(4) فرهنگ فاطمیه، ص 208 - 207.

حضرت فاطمه علیها السلام می فرماید: نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله رفته سلام کردم، حضرت فرمود: علیک السلام دخترم! گفتم ای پیامبر خدا! به خدا سوگند که امروز صبح در خانه علی علیه السلام یک دانه گندم هم نبود. هم اکنون پنج روز است که غذا به دهان ما وارد نشده است. صبحگاهان نه گوسفندی داشتیم، نه شتری و نه خوراکی و نه آشامیدنی ای!! حضرت فرمود: نزدیک بیا. نزدیک رفتم. فرمود: دستت را میان پشت و لباسم قرار ده. من چنین کردم، مشاهده نمودم که بین پشت و شانه حضرت سنگی است که به سینه ایشان بسته شده است، فریادی کشیدم. رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: دخترم! حدود یک ماه است که در خانه های خاندان محمد آتشی برای غذا افروخته نشده است. سپس فرمود: آیا قدر و منزلت علی علیه السلام را می دانی؟ او کسی است که کارهای مرا در سن دوازده سالگی کفایت کرد و در شانزده سالگی در پیش روی من به دفاع از من شمشیر زد، در نوزده سالگی شجاعان (قریش) را بر زمین زد و کشت و در بیست سالگی غم و اندوه مرا بر طرف کرد و در قلعه خیبر را که پنجاه نفر نمی توانستند آن را بلند کنند، در بیست و چند سالگی بلند نمود. چهره فاطمه علیها السلام از شنیدن این مطالب روشن شد. نزد علی علیه السلام آمد در حالی که خانه اش از نور چهره اش روشن شده بود. علی علیه السلام به او فرمود: ای دختر محمد صلی الله علیه و آله! هنگامی که از نزد من بیرون رفتی، چهره ات بدین گونه روشن نبود؟ گفت: همانا رسول خدا صلی الله علیه و آله فضایل تو را برایم گفت، نتوانستم خود را نگه دارم تا اینکه نزد تو آمدم. (2)

 


(2) فاطمه زهراء شادمانی دل پیامبر، ص 391 - 390.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم