ابن عنین شاعر قرن هفتم، سالی به سوی مکه رهسپار شد، در بین راه بعضی از سادات منسوب به بنی داود به او دستبرد زدند و همه اموال او را غارت کردند و حتی لباسهای تنش را بیرون آورده و چندین زخم بر او وارد نمودند و گریختند. ابن عنین برای سلطان یمن عزیز بن ایوب نامه شکایت نوشت و از او دادخواهی کرد و برای او قصیده ای نوشت که انتقام او را از ساداتی که اموالش را غارت نموده بودند بگیرد. وقتی که ابن عنین قصیده و نامه شکایت آمیز را نوشت و برای سلطان یمن فرستاد، در عالم رؤیا دید که در کنار کعبه است و حضرت زهرا علیها السلام مشغول طواف کعبه می باشد، پیش رفت و سلام کرد، ولی حضرت جواب سلام او را نداد، گریه و زاری کرد و به آن حضرت عرض کرد که گناه من چیست که جواب سلام مرا نمی دهی؟ حضرت زهرا علیها السلام در پاسخ ابن عنین اشعاری خواند که مضمون آن چین است: حاشا که همه فرزندان فاطمه پست و زشت باشند، ولی روزگار با مکر و حیله با ما بدی و ستم کرد، اگر یک نفر از اولاد من بدی نمود، تو نباید عمداً به همه آنها دشنام بدهی، از کردار خود توبه کن به خاطر جدشان مصطفی صلی الله علیه و آله آنها را گرامی بدار و به آنها توهین مکن، و هر چه از ناحیه آل رسول به تو رسید، پاداش آن را در روز قیامت هنگام ملاقات با ما دریافت خواهی کرد. ابن عنین می گوید: در حال گریه و زاری و ترس از خواب بیدار شدم در حالی که زخمهای بدنم خوب شده بود و در آن هنگام توبه کردم و اشعاری در عذر خواهی نوشتم . (6).
(6) رنجها و فریادهای فاطمه، ص 25.