حیا دو گونه است: یکی پسندیده و دیگری ناپسند. حیای ناپسند آن حالتی است که انسان را از رشد و کمال یابی و رسیدن به حقوق بازمی دارد و یا باعث تضییع حقوق دیگری می گردد. چنین صفتی در روایات اسلامی به شدت تقبیح گردیده است... (12)
و همچنین در آداب همسرداری آمده است که حیا دو گونه متصور است: یکی مطلوب و دیگری مذموم و نامطلوب. حیای مذموم آن حالتی است که یکی از زوجین را در استیفای حقوق طرف مقابل بازدارد و قید و بندی شود در مسائل زوجیت و سایر امور مربوطه... لذا حضرت امام باقر علیه السلام می فرمایند:
زن خوب، زنی است که در خلوت با شوهرش حیا را نیز از تنش خارج کند، و سپس در شرایط عادی، حیا را نیز مانند لباس به اندامش بپوشاند. (13)
حضرت فاطمه علیها السلام در طول مدت شوهرداری خود با امیرالمؤمنین، در هیچ فرصتی حریم آن حضرت را نادیده نگرفت و در مورد شخصیت آن بزرگوار کوتاهی نکرد. تا جایی که امیرالمؤمنین در این باره می فرمایند:
«فواللَّه ما اغضبتها... و لا اغضبتنی و لا عصت لی امرا و لقد کنت انظر الیها فتنکشف عنی الهموم و الاحزان» (14)؛
سوگند به خدا زندگی با صفای من و فاطمه علیها السلام طوری بود که نه من او را به خشم آوردم و نه او مرا به خشم آورد و نافرمانی کرد، حتی غصه های دیگرم با حضور او و تماشای جمالش برطرف می گردید.
این حدیث شریف که از دل آتشین علی علیه السلام در فراق فاطمه علیها السلام برخاسته است، نشان می دهد که دختر رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله تا چه میزانی در اطاعت شوهر بود و کوچکترین اسائه ادب از او دیده نشد.
در اظهار دیگری از امیرالمؤمنین می خوانیم که آن حضرت زن و بچه هایش را در وضع بسیار اسفناک (گرسنگی) دید، به فاطمه علیها السلام گفت: چرا از وضع خود و درد گرسنگی بچه هایم مرا آگاه نساخته ای؟ فاطمه علیها السلام در جواب فرمودند:
«یا ابالحسن! انی لاستحیی من الهی ان اکلفک ما لاتقدر علیه!» (15) ؛
یا اباالحسن! من از خدایم شرم و حیا می کنم تو را به کاری بگمارم که قدرت تهیه آن را نداری.
اگرچه تأمین رفاه زندگی زن و بچه برای شوهر در حد معمول واجب است، ولی روح ایثارگری خاندان رسالت و ولایت در تمام ابعاد زندگی، باعث شده بود که خانواده امیرالمؤمنین پیوسته در فقر و پریشانی به سر برند و لذا فاطمه از وضع مالی شوهرش آگاه بود، و می دانست که وی قدرت تهیه مایحتاج خانه را ندارد. از این جهت شرم و حیای فاطمه علیها السلام که از ایمان و اعتقاد او به خدا سرچشمه می گرفت می گوید: «من از خدایم شرم می کنم...»
(12) بحارالانوار، ج 77، ص 149؛ ج 71، ص 331؛ ج 78، ص 242.
(13) وسائل الشیعة، ج 14، ص 16، ح 10.
(14) عوالم، ج 11، ص 328؛ جلاءالعیون، ج 1، ص 170؛ بحارالانوار، ج 43، ص 134.
(15) بحارالانوار، ج 43، ص 59، ح 51؛ عوالم، ج 11، ص 158؛ جلاءالعیون، ج 11، ص 137.