فاطمه زنی است باهدف و اصیل، و به خاطر همین هدفداری است که هرگز رنگ محیط را به خود نگرفت و با ناحق نساخت. در عین اینکه جوان است و هم دوران با دیگر جوانان، دارای خواسته هایی و در هنگامه ای از بحران جوانی است، دست از هدف نمی شوید و راه خلاف را نمی پیماید.
او تحت ضربه های شلاق و شکنجه خصم، نامرادیها و ناکامی ها را به خاطر وصول به هدف تحمل می کند و تنها آن گونه زندگی را می پذیرد که در آن هدف و مسؤولیت انسانی باشد.
او تنها پیش پای خود و مسیر خود را می نگرد. کاری به این ندارد که دیگران چه می کنند و چگونه زندگی می کنند، تلاش او بر این است که خود را از ورشکست شدن و بی هدفی نجات دهد، از ایده و فلسفه حیاتش دور نماند.
اصولاً ازدواج او با علی علیه السلام نشان دهنده هدفداری او است. زیرا او می داند، علی کسی نیست که بتواند برای او شوهری تجمل پرست، دنیایی و خوشبخت ساز، بدان مفهوم که جامعه ما از آن انتظار دارد، باشد. با کسی ازدواج می کند که دائماً در میدان مبارزه است، در انجام رسالت است.
فاطمه علیهاالسلام در سایه هدفداری، می خواهد مالک وجود خود باشد، محبوب خدا باشد، قدرت و سلطه اش چون قدرت خدا باشد. او حاضر نمی شود که خود را اسیر ظاهرسازی ها و فریب ها کند، بیداری و هوشیاری خود را از دست بدهد. نکبت ها به خاطر هدفداری او همیشه از او به دور است و نگاهی به آلودگیها ندارد.
او در هدفداری خود بی نظیر بود. در جامعه اسلامی آن زمان و این زمان کسی را نمی شناسیم که همپای او باشد. هر کس دل به جایی خوش کرده است که مورد نظر و هدف فاطمه نیست.