اصل لغت شفاعت مشتق از شفع است و شفع در لغت به معنای جفت کردن است و همچنین است لفظ شفعه که مراد از آن جفت کردن شریک است حق خود را با شریک خود به شرایطی که در کتب فقهی در باب شفعه ذکر شده. بنابراین معنای شفاعت جفت کردن شفیع است. در موقع حساب مقداری از حسنات خود را با حسنات آن کسی که طلب شفاعت می کند تا حسنات او بر سیئاتش زیادتی کند یا خداوند تبارک و تعالی از فضل خود بر حسنات او بیفزاید تا اعمال حسنه او بر گناهان او فزونی یابد. اگر مراد از شفاعت درخواست بخشش و میانجی گری باشد که در زبانها شایع است این معنی در حق خدا درست نیست زیرا که خداوند متعال مافوقی ندارد که اطلاق میانجی گری و درخواست بخشش در حق او صادق آید. و این معنایی که در لفظ شفیع و شافع نسبت به خدای تعالی گفته شد منافات ندارد با اینکه بسیاری از شفاعتها بعنوان میانجی گری و درخواست بخشش صورت گیرد و اطلاق معنای میانجی گری و درخواست بخشش به تمام معنی در حق غیر از خدا صادق می آید. این گونه شفاعت مخصوص محمد و آل محمد صلوات الله علیهم اجمعین است و به مقتضای اخبار بسیار شفاعتهای طبقات شفاعت کنندگان در قیامت نسبت به شفاعتهای پیغمبر خاتم و ائمه معصومین نظیر قطره ای است نسبت به دریا.
پوشیده نماند که شفاعت صدیقه کبری سلام الله علیها از همه شفاعتها برتر و بالاتر و توسعه آن زیادتر است از سایر شفعاء