ابوجعفر طبری به سند خود از ابن مسعود نقل می کند:
مردی به محضر فاطمه علیها السلام آمد و گفت: ای دختر رسول خدا! آیا چیزی از رسول خدا صلی الله علیه وآله برای خود شما یادگار مانده که مرا از آن بهره مند سازی؟ فاطمه زهرا علیها السلام به کنیز خود فرمود: آن جریده (لوح نوشته شده) را بیاور. کنیز به جستجو پرداخت، اما آن را پیدا نکرد. فاطمه به او فرمود:
«ویحک اطلبیها فانها تعدل عندی حسنا و حسینا»؛
وای بر تو، آن را پیدا کن، که آن در نزد من مانند حسن و حسین علیه السلام ارزش دارد. کنیز به جستجو پرداخت و آن را پیدا کرد و نزد فاطمه علیها السلام آورد.
در آن نوشته بود رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: از مؤمنان نیست کسی که همسایه اش از آزار او در امان نباشد. و هر کس به خدا و معاد معتقد است، به همسایه اش آزار نمی رساند. هر که به خدا و معاد ایمان دارد، سخن نیک می گوید یا ساکت می شود. خداوند دوست می دارد کسی را که خیر اندیش و بردبار و خویشتن دار است و دشمن می دارد هر که را که دشنام دهنده و بد زبان و بی شرم و بسیار سؤال کننده و اصرار کننده در سؤال باشد. زیرا شرم و حیاء از ایمان است و ایمان در بهشت می باشد، ولی دشنام از بی شرمی است و بی شرم در آتش است. (14)
(14) دلائل الامامة، ص 1؛ سفینة البحار؛ ج 1، ص 229.