در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که پنج نفر در دنیا بیش از دیگران گریه کرده اند و آنان عبارتند از: آدم، یعقوب، یوسف، فاطمه، و علی بن الحسین علیهم السلام، و سپس فلسفه گریه هر یک شرح داده شده، و آنگاه در مورد حضرت زهرا علیها السلام چنین آمده:
دختر پیامبر خدا بعد از فوت پدر چون خود را آماج مصیبت دید شروع به گریه کرد و روزها گذشت ولی غم و اندوه شدید فاطمه (س) اجازه نداد گریه او تمام شود و لذا گروهی از شیوخ اهل مدینه به حضور امیرالمؤمنین رسیده و عرض کردند:
ای امیرالمومنین! گریه های شبانه روزی فاطمه (س)، خواب و آسایش شبانه و کار و تلاش روزانه را از ما سلب کرده است، از او بخواهید که یا شب گریه کند و یا روز...
مولای متقیان به حضور فاطمه علیها السلام رسیده و جریان را ابلاغ کرد، فاطمه (س) در جواب گفت:
یا اباالحسن! ماندن من در میان این قوم خیلی کم است، سوگند به خدا، شب و روز گریه خواهم کرد تا به پدر خود ملحق شوم.
در همین روایت هست که علی علیه السلام فرمود: ای دختر رسول خدا! تو در رفتار خود آزادی. و سپس در قبرستان بقیع اتاقی را به نام بیت الاحزان بنا کرد و فاطمه علیها السلام هر روز صبح دست حسن و حسین را می گرفت و به بیت الاحزان می رفت و تا شب در آنجا گریه می کرد و موقع غروب امیرالمؤمنین می رفت و آنان را به خانه می آورد... (1) .
در حالات حضرت فاطمه علیها السلام آمده است که او آن قدر گریه می کرد که به حالت غشوه می افتاد و زنان مدینه با پاشیدن آب به روی آن حضرت او را بیدار می کردند، (2) و روشن است که این همه گریه در شرایط عادی معمول نیست، بلکه گریه اش یک حرکت سیاسی و تظلم از ستمهای وارده از سوی حکومت بود...
(1) بحارالانوار، ج 43، ص 155 – 177.
(2) عوالم، ج 11، ص 488.