در روایاتی از طریقین آمده است که پس از غصب فدک و سخنرانی و اتمام حجت حضرت فاطمه (س) و مناظره امیرالمؤمنین با خلیفه وقت، سرانجام قباله فدک از سوی ابوبکر به نام زهرا (س) نوشته شد و آن حضرت سند را برداشته، عازم خانه گردید، ولی خلیفه دوم او را دیده و از جریان آگاه شد و به زور سند را از فاطمه (س) گرفت و آن را پاره کرد و کاری کرد که فاطمه علیها السلام به گریه افتاد و صیحه کشید. و در برخی نقلها دختر پیامبر وی را نفرین نموده و گفته: «خداوند شکمت را پاره کند، چنانچه سند مرا پاره کردی. (3) .
امام معتزلی پس از نقل این داستان تلخ تاریخی، از آنجا که روش این محقق، حسن ظن شدید به خلفا و توجیه خلافهای آنان است می گوید: «قدر صحابه منزه از این کارها است، و عمر اتقی به خدا بود، و حقوق مردم را مراعات می کرد.» (4) .
باید توجه داشته باشیم که این مورخ و محقق زحمتکش و فاضل در موارد مختلف به این قضیه تلخ و جنایات سنگین اعتراف نموده و چون باب توجیه در برابر تعصبات و ذهنیات همیشه مفتوح است، این گونه حرکتهای ظالمانه و غیرانسانی برای رسیدن به اهداف بزرگتر، مجاز اعلان شده است.
(3) شرح نهج البلاغه، ج 16، ص 274، احتجاج طبرسی، ج 1، ص 122.
(4) شرح من لایحضر، ج 3، ص 134.