مطالب مربوط به جواب غاصبین فدک در بخش های گذشته ذکر شد. گذشته از اینها دوگانگی های واضحی در سخنان و عمل آنان به چشم می خورد که دانستن آن برای مدافعان فدک لازم است:
چند گونه گی در حدیث جعلی. حدیث «النبی لایورث» که به عنوان پشتوانه غصب فدک جعل شده بود در گفته های غاصبین به صورت های مختلف نقل شده است. گاهی به دو کلمه اکتفا شده و گاهی پسوند مفصلی به آن اضافه شده، و گاهی قالب کلام دیگر گونه است. باید هم چنین باشد چرا که وقتی اصل مطلب جعلی شد اضافه و کم کردن بر آن جز زیاده بر جعل چیزی دیگر نخواهد بود.
گاهی می گفتند: «پیامبران ارث نمی گذارند». گاهی اضافه می کردند که: «پیامبران علم و حکمت و نبوت را به ارث می گذارند». گاهی اضافه دیگری هم به میان می آمد که: «آنچه از او باقی بماند صدقه است»، و گاهی سخن اول را فراموش می کردند و به نفع خود آن را تغییر می دادند که: «هر چه از او بماند در اختیار ولی امر است که هر گونه می خواهد به مصرف برساند»! (11)
همچنین در شکل نقل گاهی ابوبکر آن را ادعا می کرد که از پیامبر صلی الله علیه و آله شنیده است و گاهی به عایشه نسبت می داد که او شنیده است. گاهی عمر شاهد ابوبکر بود و گاهی عایشه و حفصه را شاهد می آورد. به هرحال این تناقضات به خاطر این بود که اصل مطلب کذب محض بود و برای منافع خاصی که در نظر داشتند جعل شده بود، و به اقتضای منافع به آن زیاد و کم می کردند.
ابوبکر سخن جابر را درباره اموال بحرین بدون شاهد قبول کرد ولی سخن فاطمه علیها السلام را درباره فدک قبول نکرد و شاهدان او را هم نپذیرفت! حضرت زهرا علیها السلام در سخنانش صریحاً به این مسئله اشاره کرد و آنان را زیر سؤال برد. (12)
ابوبکر که در مقابل کلام فاطمه علیها السلام تسلیم شد و نوشته ای مبنی بر بازگرداندن فدک نوشت و به آن حضرت داد، در واقع حدیث جعلی خود را نقض کرد و آنگاه که عمر نوشته ابوبکر را محو و پاره کرد نقضی بر نقض اول انجام داد. (13)
خانه پیامبر صلی الله علیه و آله را ارث پیامبر حساب کردند و به عایشه که همسر پیامبر صلی الله علیه و آله بود دادند تا بعدها ابوبکر و عمر در آنجا دفن شوند، و در همین حال ارث را از فاطمه علیها السلام دختر پیامبر صلی الله علیه و آله ممنوع دانستند.
عایشه و حفصه که در حدیث «النبی لا یورث» شاهد ابوبکر بودند، در زمان عثمان برای طلب ارث پیامبر صلی الله علیه و آله نزد او آمدند! عثمان که خود از طرفداران غصب فدک و در متن ماجرا بود خطاب به عایشه که برای طلب ارث پیامبر صلی الله علیه و آله نزد او آمده بود گفت: «آیا تو نبودی که با مالک بن اوس نصری شهادت دادید که «پیامبر ارث نمی گذارد» و حق فاطمه را مانع شدید؟ چگونه امروز از من میراث پیامبر را می خواهید»؟! (14)
(11) بحار الانوار، ج 29، ص 190.
(12) بحار الانوار، ج 29، ص 194.
(13) الغدیر، ج 7، ص 194.
(14) بحار الانوار، ج 31، ص 483، ح 7؛ کتاب سلیم، ج 2، ص 694.