روزی گرسنه ای درب منزل امام علی علیه السلام را کوبید و تقاضای کمک کرد. امام علی علیه السلام در قالب شعری زیبا، نیازمندی آن گرسنه بینوا را به حضرت زهرا علیها السلام بازگو فرمود، اگر امکان دارد، کمک مناسبی شود، حضرت زهرا علیها السلام با شعر، چنین پاسخ داد:
امرک سمع یابن عم و طاعة
ما بی من لوم و لا وضاعة
اطعمه و لا ابالی الساعة
ارجو اذا اشبعت من مجاعة
فرمان تو را ای پسر عمو بی درنگ اطاعت خواهم کرد، از طرف من تو را این پیشنهاد نه سرزنش و نه ملامتی خواهد بود.
هم اکنون این گرسنه را طعام می دهم و به یاد آینده خویش نخواهم افتاد و آرزو دارم با شکم گرسنه در راه خدا ایثار کنم.
پس از آن که امام بار دیگر تأکید در اطعام گرسنه فرمود، پاسخ داد:
فسوف اعطیه و لا ابالی
و اؤثر الله علی عیالی
امسوا جیاعا و هم اشبالی
اصغرهم یقتل فی القتال
بکربلاء یقتل باغتیال
لقاتلیه الویل مع وبال
یهوی به النار الی سفال
کبوله زادت علی الاکبال
به زودی به این گرسنه طعام خواهم بخشید و از گرسنگی خودم باکی ندارم. برای خدا او را بر فرزندان (گرسنه ام) مقدم می دارم.
فرزندانم دیشب را گرسنه به روز آوردند، فرزندانی که کوچکترین آنان «حسین» در میدان جنگ کشته خواهد شد.
در کربلا فرزندم را با حیله و تزویر شهید می کنند وای بر قاتلان او که عذاب دردناک و پستی و خواری بر آنان باد.
آنها که با این جنایت به درجات پست آتش جهنم راه می یابند، هر لحظه بر سقوط و خواری آنها افزوده می شود.
امام در برابر ایثارگری حضرت زهرا علیها السلام او را ستود و تشکر کرد، پاسخ شنید:
لم یبق مما کان غیر صاع
قد دبرت کفی مع الذراع
شبلای و الله هما جیاع
یا رب لا تترکهما ضیاع
ابوهما للخیر ذواصطناع
عبل الذراعین طویل الباع
و ما علی راسی من قناع
الا عبا نسجتها بصاع
از آنچه در خانه ذخیره کرده بودم، جز به مقدار یک پیمانه باقی نمانده است. در حالی که دست من «با آرد کردن گندم و گرداندن آسیاب دستی» مجروح گردیده است.
به خدا سوگند، فرزندانم هم اکنون گرسنه اند. خدایا! آنها را به حال خود وانگذار، که از دست بروند.
پدرشان علی علیه السلام در سخاوت و خوبی ها بی نظیر است، و آن چه دارد و به دست می آورد با دستان بخشنده اش به دیگران می بخشد.
همه غذای موجود خانه را در حالی به گرسنه می دهم که مقنعه و چادر مناسبی بر سر ندارم مگر عبای (کهنهای) که خودم بافته ام و (از فراوانی وصله)اکنون در حال از بین رفتن است (3) .
(3) اهل البیت (توفیق ابوعلم)، ص 164- 165؛ السیرة النبویة (زینی دحلان)، ج 3، ص 364.