مرحوم ابن شهر آشوب در مناقب از ام سلمه نقل می کند:
پس از وفات رسول خدا صلی الله علیه وآله به دیدن فاطمه علیها السلام آمدم و حال آن حضرت را پرسیدم. فاطمه در جواب فرمود: صبح کردم در حالی که میان غم و اندوه بسیار هستم، فقدان پیغمبر و ظلمی که نسبت به وصی او انجام شده، به خدا سوگند پرده حرمتش را دریدند. مقام امامت و رهبریش را بر خلاف تنزیل کتاب خدا و تأویلی که پیغمبر از آن فرمود از دستش ربوده و از او گرفتند، و انگیزهای نداشتند جز کینههایی که از جنگ بدر از او داشتند. و انتقام هایی که بدین وسیله از جنگ احد می خواستند بگیرند، و آن کینه و انتقام ها را در دل های نقاق جویانه خویش پنهان کرده بودند... (2)