ریحانه اندیشمند پیامبر بر این اندیشه رهنمون است که آفریدگار انسان در آفرینش او شاهکاری بزرگ و وصف ناپذیر نمود، قدرت نمایی شگرفی کرد، او را به صورت زیباترین و پویاترین پدیده هستی آفرید، به ابزارهای شگفت انگیز شناخت و رشد و اوج به سوی والایی ها و سرفرازی ها مجهز ساخت و او را زیبا و دلپذیر و بسیار نیکو تصویر کرد.
به او ظاهری آراسته و باطنی پیراسته، خردی فروزان و عقلی پرتوان ارزانی داشت و از هر آنچه در کران تا کران هستی است، نمونه هایی را در دنیای وجود او پدید آورد؛ به گونه ای که این دنیای به ظاهر کوچک وجود انسان، چکیده و عصاره دنیای بزرگ است و همان گونه که انسان جزیی از مجموعه جهان هستی است، از نظرآفرینش نیز با هدفدار بودن جهان، هماهنگ است؛ به گونه ای که از فروترین مراحل، حرکت خویش را آغاز می کند و هدفمند و هدفدار به سوی بی نهایت، که ذات بی پایان حق و قرب به خدای یکتاست، پیش می رود. (1)
آری او آفرینش انسان را بیهوده و بازیچه و یا برای خور و خواب یا لذت جویی و رسیدن به ارزشهای ناپایدار و فناپذیر و یا برای جاه طلبی و قدرت پرستی و زراندوزی نمی نگرد، بلکه انسان را واژه ای بزرگ و درخشان از کتاب قطور و پراسرار آفرینش، گل سرسبد پدیده های گوناگون خلقت، در بردارنده نفخه ای از روح خدا و پرتوی از نور او، برخوردار از کرامت و عظمت، و مجهز به استعدادها و توانمندی ها و کشش های اوج بخش و اوج دهنده و با نظام آفرینش هدفمند و هدفدار می نگرد و بر آن است که انسان جزیی از آفرینش است و همچون کل نظام هدفدار است و به سوی جمال و کمال مطلق گام می سپارد و در تاریخ پرفراز و نشیب خود، همچنان در راه شایستگی ها و والایی ها و وصول به عالی ترین مراحل کمال که برایش مقرر شده است، به پیش می تازد.
مبارزه پی گیر انسان با آفت جهل و فقر و بیماری و رنج و علاقه وصف ناپذیرش به دانایی و توانایی و آسایش و ماندگاری، گریزش از نقص و عیب و انحطاط و عشق فطری اش به اعتلا و اقتدار، تنفر انسان از عجز و ضعف و واماندگی و تمایلش به عزت و شکوه، نبرد دامنه دار انسان با مظاهر اسارت و استبداد و عشق سوزانش به آزادی و آزادمنشی، احساس بیگانگی انسان از مظاهر فناپذیر و ناپایدار و زودگذر و عطش او به جذب شدن و پیوستن به یک جایگاه و پایگاه خلل ناپذیر و استوار و جاودانه، فاصله انسان از انزوا و گرایش او به سوی جامعه و تمدن، سرخوردگی انسان از ناهنجاری ها و زشتی ها و پلیدی های نهان و آشکار و حق کشی های عریان و نیمه عریان و دجالگری های رنگارنگ و ضدارزش ها و رغبت عمیق و سیری ناپذیر او به سوی کمال و جمال و زیبایی ها و آراستگی به ارزش های انسانی، همه و همه نمونه ها و جلوه هایی از این حرکت هدفدار است.
همان حرکتی که آفریدگارش برای او مقرر فرموده و از او خواسته است تا آگاهانه و آزادانه به سوی آن گام سپارد، همان هدف والایی که بخشی از انسانها با روشن بینی و خردورزی و بهره وری شایسته از امکانات روحی و معنوی و فکری و عاطفی و انسانی خویش به سوی آن پر می کشند و بخشی نیز بدان پشت کرده و راه نگون ساری و انحطاط را در پیش می گیرند.
«و لقد بعثنا فی کل امة رسولا ان اعبدوا الله و اجتنبوا الطاغوت فمنهم من هدی الله و منهم من حقت علیه الضلالة...» (2)
آری، ریحانه اندیشمند و خداجوی پیامبر هدف از آفرینش انسان را عبادت و بندگی خدا و در پرتو آن تکامل و رشد و توسعه معنوی و اوج گرفتن انسان به پرفرازترین مرحله کمال و جمال می نگرد؛ همان بندگی و پرستشی که رمز آزادگی و سرفرازی و پیروزی انسان در همه عرصه هاست.
پذیرش رحمت و مهر و لطف بی کران خدا؛ رحمتی آمیخته با هدایت و راهیابی و قدرت بر تصمیم گیری انسانها و حق حاکمیت بر سرنوشت خویش را ارزیابی می کند. (3)
«و لذلک خلقهم...» (4)
برای آزمون و امتحان، شکوفایی توانایی ها و استعدادهای شگرف نهفته در دنیای وجود او، می نگرد.
«الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملا» (5)
به منظور آگاهی و شناخت دنیای وجود خویشتن، جهان و جهانیان، آیات و نشانه های قدرت آفریدگار هستی و شناخت ذات پاک و بی همتای او، می نگرد.
«لتعلموا ان الله علی کل شئ قدیر» (6)
و سرانجام این که فاطمه علیهاالسلام هدف نهایی آفرینش را پرستش عاشقانه و خالصانه و لبریز از شور و شعور معبود و محبوب و هستی بخش خویش می بیند.
«وعد الله الذین آمنوا منکم و عملوا الصالحات... یعبدوننی لا یشرکون بی شیئا» (7)
ریحانه ارجمند پیامبر الگو و سرمشق انسان های راه یافته و هدفداری است که در اندیشه، عقیده، گفتار، عملکرد و دیگر عرصه ها و میدان ها، پرچمدار هدفداری و هدفمندی است.
بر آن است که آفریدگار انسان او را برای رشد و آگاهی و شناخت و معرفت آفریده است.
«ابتدأ الاشیاء لا من شئ کان قبلها... و لا فائدة له فی تصویرها الا تثبیتا لحکمته و تنبیها علی طاعته و اظهارا لقدرته و تعبدا لبریته و اعزازا لدعوته»
بر آن است که او را برای آزمون و ظهور و شکوفایی دنیای شگرف وجودش پدیدآورده است.
بر آن است که او را برای پرستش و بندگی و در پرتو آن آزادی و آزادگی آفریده است.
بر آن است که او را برای اوج گرفتن به سوی حق، تخلق به اخلاق او، آراستگی به شایستگی ها و ارزش ها و پیراستگی از ضعف و جهل و فقر و نیاز و دیگر ضدارزش ها خواسته است.
بر آن است که او را برای رسیدن به مهر و عشق و رحمت خویش پدید آورده است. آری این هاست هدف آفرینش انسان و باید در این راه گام سپارد و همه مقررات و رهنمودها و برنامه های عبادی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی، تربیتی و... بر آن است که انسان را در این جهت و این هدف سرعت بخشد.
و درست در پرتو این بینش انسانی و مترقی در مورد هدفداری زندگی انسان است که فاطمه علیهاالسلام به بندگی عاشقانه و خالصانه خدا مفتخر می گردد و هیچ آفت و بند اسارتی بر مغز و دل او نزدیک نمی شود.
عمل به دین و مقررات آسمانی آن را، پله های نردبان اوج و وسیله نجات و رستگاری می نگرد و توحیدگرایی و ایمان را، راه نجات از آفت شرک و اسارت و ذلت و بیداد؛ و نماز و نیایش با خدا و پیوند و ارتباط با او را وسیله ای برای پاکی دل از میکرب خودپرستی و خودکامگی و بت شدن و از دیگران تملق و چاپلوسی و فرمانبرداری و پرستش و ذلت خواستن؛
روزه رمضان را وسیله آزمون و امتحان و شکوفا شدن توانایی ها و استعدادهای انسان و حج و طواف بر گرد خانه خدا را باعث تقویت و اقتدار دین و دین باوری و دینداری واقعی؛
جهاد و تلاش و کوشش در راه حق و عدالت و آزادی و آزادگی و تأمین و تضمین حقوق بشر را وسیله عزت و اقتدار اسلام و امر به معروف و دعوت به ارزشها را به صلاح جامعه و توده های مردم و هشدار از ستم و بیداد و حق کشی و خودکامگی و گناه را راهی برای کنترل زورمداران و بی خردان.
و آنگاه است که ریحانه پیامبر از پرستش خدا لذت می برد و به بارگاه او اخلاص می ورزد. «فرض الله الایمان تطهیرا عن الشرک و الصلوه تنزیها عن الکبر...». بشر دوستی راه و رسم او می شود و حق طلبی و عدالت خواهی و آزادگی و آزادمنشی شعار و شعورش؛ و پیکار با مظاهر کفر و شرک و استبداد و دجالگری و برچیدن موانع رشد انسان ها، برنامه و هدفش.
(1)تغابن، 3.
(2)نحل، 36.
(3)ذاریات، 56.
(4) هود، 119.
(5)ملک، 2.
(6)طلاق، 12.
(7)نور، 55.