بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

۵۸ مطلب با موضوع «فدک» ثبت شده است

دشمن فاطمه علیها السلام غصب فدک را بسیار سهل انگاشت و به راحتی در مورد آن اقدام نمود و با اشاره ای نماینده حضرت زهرا علیها السلام را از آنجا اخراج کرد. پس از مسئله غصب خلافت، تصرف فدک کار کوچکی به نظر می آمد و هرگز احتمال نمی رفت امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام این چنین در مقابل آن بایستند و مقاومت نشان دهند.

بعد از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله و پس از ماجرای سقیفه به فاصله چند روز، فرمان مصادره فدک صادر شد. به دستور هیئت حاکمه، وکلاء و کارگزاران فاطمه علیها السلام را از فدک بیرون کردند و افراد دیگری به جایشان منصوب شدند. (18) .

ابن ابی الحدید می نویسد: فاطمه زهرا علیها السلام ده روز بعد از وفات رسول الله صلی الله علیه و آله برای اعتراض به مصادره فدک نزد خلیفه حضور یافت. (19) .

سالها بعد از این واقعه علی علیه السلام در شکایت از وقایع آن روزها چنین می نگارد:

«بلی کانت فی ایدینا فدک من کل ما اظللته السماء فشحت علیها نفوس قوم، و سخت عنها نفوس قوم اخرین و نعم الحکم الله». (20) ؛ از همه آنچه آسمان سایه بر آن گسترده بود تنها فدکی در دست ما بود که گروهی بر آن حرص ورزیدند و گروهی آن را رها ساختند و خدا نیکو داوری است.

به نوشته بلاذری فاطمه علیها السلام برای بازگرداندن فدک نزد ابوبکر رفت و با او به گفتگو پرداخت او به ابوبکر گفت: «رسول خدا صلی الله علیه و آله فدک را در زمان حیاتش به من عطا نموده پس آن را به من بازگردان.» علی علیه السلام نیز بر راستی گفتار فاطمه علیها السلام شهادت داد ولی ابوبکر نپذیرفت و شاهدی دیگر خواست. «ام ایمن» خدمتکار پیامبر صلی الله علیه و آله نیز به شهادت برخاست ولی خلیفه پاسخ داد که: دختر پیامبر صلی الله علیه و آله! شهادت جز با دو مرد و یا یک مرد و دو زن روا نیست و ادعای فاطمه علیها السلام را رد کرد. (21) .

 


(18) تفسیر نور الثقلین، ج 4، ص 272.

(19) شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 16، ص 263.

(20) نهج البلاغه، نامه علی (ع) به عثمان بن حنیف شماره 45.

(21) فتوح البلدان، ص 44.

بر طبق اخبار و احادیثی که به ما رسیده پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله فدک را به حضرت زهرا واگذار نموده است. از باب نمونه:

ابوسعید خدری روایت کرده که وقتی آیه «وَ آتِ ذَاالْقُرْبی حَقَهُ» نازل شد رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله به فاطمه فرمود: فدک مال تو باشد.

عطیه روایت کرده که وقتی آیه «وَ آتِ ذَاالْقُرْبی حَقَهُ» نازل شد رسول خدا فاطمه علیها السلام را نزد خویش طلبید و فدک را به او واگذار کرد.

علی بن حسین بن علی بن ابیطالب علیهم السلام فرمود: رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله فدک را به حضرت فاطمه واگذار نمود. (13) .

حضرت صادق علیه السلام فرمود: وقتی که آیه «وَ آتِ ذَاالْقُرْبی حَقَهُ وَالْمِسْکینَ» (14) نازل شد پیغمبر اکرم به جبرئیل فرمود: مسکین را می شناسم ذوی القربی چه کسانی هستند؟ عرض کرد: اقارب تو می باشند. پس رسول خدا امام حسن و امام حسین و فاطمه علیهم السلام را به نزد خویش خواند و فرمود: خدا به من دستور داده که حق شما را بدهم. بدین جهت فدک را به شما واگذار کردم.

ابان بن تغلب می گوید: به حضرت صادق علیه السلام عرض کردم: آیا رسول خدا فدک را به فاطمه داده بود؟ فرمود: فدک از جانب خدا برای فاطمه تعیین شده بود.

حضرت صادق علیه السلام فرمود: فاطمه علیها السلام به نزد ابوبکر آمد و فدک را مطالبه نمود.

ابوبکر گفت: باید برای مدعای خودت شاهد بیاوری. ام ایمن برای ادای شهادت حاضر شد. ابوبکر به او گفت: به چه شهادت می دهی؟ گفت: شهادت می دهم که جبرئیل نزد محمد آمد و عرض کرد: خدا می فرماید: «وَ آتِ ذَاالْقُرْبی حَقَهُ»پیامبر به جبرئیل فرمود: ازخدا سئوال کن ذوی القربی چه کسانی هستند؟ عرض کرد: فاطمه ذوی القربی است. پس رسول خدا فدک را به فاطمه واگذار نمود. (15) .

ابن عباس روایت کرده که وقتی آیه «وَ آتِ ذَاالْقُرْبی حَقَهُ» نازل شد رسول خدا فدک را به فاطمه علیها السلام واگذار کرد. (16) .

از این قبیل احادیث که در شأن نزول آیه وارد شده استفاده می شود که رسول خدا از جانب پروردگار جهان مأموریت داشته که فدک را به عنوان حق ذوی القربی در اختیار فاطمه زهرا قرار دهد و بدین وسیله بنیان اقتصادی خانواده حضرت علی علیه السلام را که در راه اسلام آن همه جهاد و فداکاری نمود تقویت نماید.

 


(13) کشف الغمه، ج 2، ص 102.

(14) سوره اسراء آیه 26.

(15) تفسیر عیاشی، ج 2، ص 287.

(16) در المنثور، ج 4، ص 177.

مهم ترین موضوعی که بین حضرت زهرا و ابوبکر مورد نزاع واقع شد فدک بود. حضرت فاطمه علیها السلام مدعی بود رسول خدا در زمان حیاتش فدک را به وی بخشیده لیکن ابوبکر منکر بود. نزاع مذکور در ابتدا یک مرافعه عادی، بود لیکن بعداً به صورت یکی از حوادث حساس تاریخ درآمد که آثار و نتایجش سالیان دراز دامنگیر جامعه مسلمین بوده و هست. برای این که حق روشن گردد باید چند مطلب بررسی شود.

مطلب اول: آیا پیغمبر اکرم شرعاً حق داشته مقداری از اراضی دولتی را به دخترش ببخشد یا نه؟ ممکن است کسی بگوید: غنائم و اموال دولتی به عموم ملت تعلق دارد. زمین های دولتی باید به ملک دولت باقی بماند و عوائد آنها در احداث امور خیریه عام المنفعه به مصرف برسد. بنابراین، برای پیغمبری که از هر گونه خطا و لغزش مصونیت دارد ممکن نیست فدک را که یک ملک خالصه بوده به دخترش واگذار کند.

در پاسخ این مطلب می توان گفت: بحث انفال و اموال دولت اسلامی یک بحث دامنه دار و دشواری است که در این اوراق کوتاه نمی تواند به طور عمیق مورد بررسی قرار گیرد. لیکن به طور اختصار و نتیجه گیری می توان گفت که: گرچه فدک یکی از غنائم و اموال عمومی بود و به مقام نبوت و امامت یعنی حاکم شرعی اسلام تعلق داشت لیکن چنان که قبلاً گفته شد بدون توسل به جنگ برای مسلمانان مفتوح شد و بر طبق نصوص اسلامی و سیره پیغمبر اکرم صلّی اللَّه علیه و آله این گونه اموال جزء اموال خالصه پیغمبر محسوب می شود. البته املاک خالصه ملک شخصی نیست و به مقام حاکم شرعی اسلام تعلق دارد ولی با سایر اموال عمومی فرق دارد. اختیار آنها در دست پیغمبر است اما در مورد مصرف محدودیتی ندارد و دارای اختیارات وسیع و دامنه داری است. مصرف آنها به صلاحدید و مصلحت اندیشی او واگذار شده است. حتی اگر مصالح عمومی اقتضا کرد می تواند قطعه یا قطعاتی از آن را به شخص یا اشخاص معینی واگذار کند که از منافع آن بهره مند شوند. این قبیل تصرفات در اسلام بی سابقه نیست. رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله قطعاتی از اراضی خالصه را به اشخاصی واگذار نموده که اصطلاحاً اقطاع نامیده می شود.

بلاذری می نویسد: رسول خدا قطعاتی از زمین های بنی نضیر را به «ابوبکر» و «عبدالرحمان بن عوف» و «ابودجانه» و غیر اینها واگذار نمود.

باز هم بلاذری می نویسد: رسول خدا یک قطعه از زمین های بنی نضیر را با درختان خرما به «زبیر بن عوام» واگذار کرد.

همو می نویسد: رسول خدا یک قطعه زمین را که دارای کوه و معدن بود به «بلال» واگذار نمود.

و می نویسد: رسول خدا چهار قطعه زمین به علی بن ابی طالب علیه السلام واگذار کرد. (12) .

پس نباید در این جهت تردید نمود که حاکم شرعی اسلام حق دارد مقداری از اراضی خالصه را به شخص معینی واگذار کند که از منافع آن استفاده نماید. پیغمبر اسلام نسبت به بعضی از افراد این عمل را انجام داده است. علی بن ابی طالب علیه السلام و ابوبکر و عمر و عثمان نیز از این قبیل بخشش ها داشته اند.

بنابراین، از لحاظ قوانین شرع مانع ندارد که رسول خدا اراضی فدک را به فاطمه زهرا علیها السلام واگذار نموده باشد لیکن اثبات آن محتاج به دلیل است.

 


(12) فتوح البلدان، ص 27ـ34.

در سرزمین فدک یازده درخت خرما بود که پیامبر صلی الله علیه و آله به دست مبارک خود آنها را کاشته بودند. در زمانهایی که فدک در دست فرزندان زهرا علیها السلام بود در ایام حج میوه های آن یازده درخت را جداگانه می چیدند و بعنوان هدیه ای گرانقدر به حاجیان تقدیم می کردند. متقابلاً حجاج با دریافت این تبرک، هدایا و اموال قابل توجهی به آنان می دادند.

متوکل، فدک را از دست بنی فاطمه خارج ساخت و آن را به شخصی بنام «مازیار» داد. مازیار شخصی را از بصره فرستاد تا آنها را بریدند و یادگارهای پیامبر صلی الله علیه و آله را از بین بردند. همین شخص وقتی به بصره بازگشت مبتلا به فلج شد. (9) .

بدین صورت غصب های متوالی بر سر ملک شخصی فاطمه علیها السلام در تاریخ تکرار شد و اگر در مواردی باز پس داده شد به دست ائمه علیهم السلام ندادند، بلکه به یکی از سادات می سپردند.

 


(9) شرح نهج البلاغه ابن میثم، ج 5، ص 107.

فدک تا آنجا ارزش یک ملک را داشت که غصب نشده بود. پس از غصب آن به بهای بی حرمتی به فاطمه علیها السلام دیگر بازگرداندن آن ارزشی ندارد. اگر زمین هم بازگردانده شود بهای غصب آن که جسارت به سیدةالنساء است قابل قصاص نیست.

مگر فاطمه علیها السلام احتیاج به درآمد فدک داشت که آن را به او برگردانند. این زمین ارزش بخشوده خداوند تعالی و رسول خدا صلی الله علیه و آله به فاطمه علیها السلام به پاس حرمت او را داشت. اکنون که متعرض حرمت فاطمه علیها السلام شده اند باید پرونده فدک برای قیامت بماند.

بازگرداندن فدک استهزاء و به شوخی گرفتن غصب آن است. همانطور که یزید می خواست به جای البسه به غارت رفته در کربلا عوض آن را بدهد، ولی امام سجاد علیه السلام قبول نکرد و منقلب شد و مطلبی فرمود که خلاصه اش این بود که پارچه ارزشی ندارد، ولی در میان آن لباس های غارت شده، لباس فاطمه زهرا علیها السلام بود. اگر هزار بار هم فدک را برگردانند جنایت هولناکی که در سایه آن فدک غصب شد رنگ نمی بازد. آن روزهای غارتگری هرگز فراموش نخواهد شد و از پرونده دشمن پاک شدنی نیست.

امام صادق علیه السلام می فرماید: «ما اهل بیتی هستیم که هر چه از ما به ظلم گرفته شده باشد بازپس نمی گیریم، و به همین جهت امیرالمؤمنین علیه السلام وقتی به حکومت رسید فدک را باز نگردانید». (10)

امام کاظم علیه السلام نیز در جواب همین سؤال که چرا امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان خلافت ظاهری خود فدک را برنگردانید فرمود: «ما اهل بیتی هستیم که ولی و صاحب اختیار امور ما خداوند عزوجل است و جز او حق ما را از ظالمین بر ما نمی گیرد». (11)

از همه پیشتر شخص فاطمه زهرا علیها السلام در خطابه خود فرمودند: «اکنون که سخن حق را نمی پذیرید، فدک را غصب کنید و زمام آن را بدست بگیرید و بار آن را محکم کنید تا روز حشر در مقابل شما درآید. آنگاه خداوند، قاضی خوب و پیامبر صلی الله علیه و آله زعیم و موعد ما قیامت خواهد بود و بسیار زود است که پشیمان شوید و در قیامت اهل باطل زیان می کنند، و آنگاه که پشیمان شوید برای شما سودی ندارد. هر خبری زمانی به عمل می رسد و به زودی خواهید دانست که عذاب خوارکننده سراغ چه کسی می رود و چه کسی است که عذاب دائمی بر او نازل می شود».

و نیز فرمود: «بار این غصب را محکم ببندید متصل به آتش برافروخته الهی که سوزش آن بر دل ها اثر می گذارد. خدا می بیند چه می کنید و به زودی ظالمان خواهند دانست که به کجا باز می گردند».

و این تصریح فاطمه علیها السلام بود که دادخواهی فدک را به قیامت گذاشت.

 


(10) بحار الانوار، ج 29، ص 396، ح 2.

(11) بحار الانوار، ج 29، ص 396، ح 3.

عمر پس از مرگ ابوبکر، به عنوان ارث پیامبر صلی الله علیه و آله (که فرضاً قابل ارث بردن نبود!!) آن را به وارثان پیامبر صلی الله علیه و آله باز گرداند به شرط آنکه طبق رفتار ابوبکر و خود عمر تا آن زمان، نسبت به آن رفتار کنند! یعنی فقط در اختیار آنان باشد ولی درآمد آن به مصرف بیت المال برسد!

این پیشنهاد از طرف عمر به عباس عموی پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام بود در حالی که باید آن را به وارثان فاطمه علیها السلام باز می گرداند و تحت تصرف کامل آنان قرار می داد. با همه اینها سندی هم وجود ندارد که امیرالمؤمنین علیه السلام این پیشنهاد را پذیرفته باشد و باز گرداندن فدک عملاً انجام شده باشد.

روایت دیگری در این زمینه وجود دارد که عمر برخی صدقات پیامبر صلی الله علیه و آله را بازگرداند، ولی فدک را باز نگرداند و گفت: صدقه پیامبر است که مربوط به حقوق و مشکلات آن حضرت بوده و باید اختیار آن در دست حاکم وقت باشد!

. عثمان پس از مرگ عمر، سرزمین فدک را بازپس گرفته، همه آن را در اختیار مروان بن حکم گذاشت.

. معاویه پس از مرگ عثمان و بعد از شهادت امام حسن علیه السلام فدک را سه قسمت کرد: ثلث آن را به مروان و ثلث آن را به عمرو فرزند عثمان و ثلث آن را به پسرش یزید داد. پس از آنکه معاویه مروان را برکنار کرد فدک را هم از او گرفت. بار دیگر که مروان از طرف معاویه حاکم شد فدک را با درآمد گذشته اش به او باز گرداند.

. مروان در زمان حکومت خود بار دیگر فدک را تماماً برای خود تصرف کرد و بعد نیمی از آن را به پسرش عبدالملک و نیم دیگر را به پسر دیگرش عبدالعزیز بخشید.

. عبد العزیز نیز سهم خود را به پسرش عمر بن عبدالعزیز بخشید، و پس از مرگ عبدالملک همه آن در تصرف عمر بن عبدالعزیز قرار گرفت.

. عمر بن عبدالعزیز طی مراسمی اعلام کرد که می خواهد فدک را از تصرف شخصی بیرون آورد و مانند زمان ابوبکر صرف بیت المال کند، با این تفاوت که مسئول آن را از بنی فاطمه قرار دهد. وقتی این کار را کرد به او گفتند: با این کار خود بر ابوبکر و عمر طعنه می زنی! پاسخ داد: آنان با غصب فدک بر خود طعنه وارد کردند.

. یزید بن عبدالملک بار دیگر آن را باز پس گرفت و تحت تصرف خود درآورد.

. در حکومت عباسیان، سفاح بار دیگر فدک را به تصرف حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب علیه السلام درآورد.

. منصور دوانیقی، فدک را از تصرف بنی فاطمه خارج ساخت.

. مهدی عباسی، دوباره فدک را به بنی فاطمه داد.

. هادی عباسی، بار دیگر فدک را بازپس گرفت.

. مأمون دوباره فدک را به بنی فاطمه داد.

. متوکل، بار دیگر فدک را از تصرف بنی فاطمه بیرون آورد.

. منتصر پسر متوکل بار دیگر فدک را به بنی فاطمه داد. (8) .

 


(8) بحار الانوار، ج 29 ص 330ـ347؛ الغدیر، ج?، 194ـ197؛ طبقات ابن سعد، ج?، ص286؛ الکامل، ج? ، ص335.

حضرت زهرا علیها السلام در سرزمین فدک نماینده ای قرار داد و کارمندانی را تحت فرمانش سپرد، که پس از محاسبات لازم و پرداخت مخارج، خالص سود سالیانه را خدمت حضرت زهرا علیها السلام تقدیم می نمود.

درآمد فدک را سالیانه از هفتاد هزار سکه طلا تا صد و بیست هزار سکه نوشته اند. (6) هر ساله حضرت به اندازه قوت خود بر می داشت و بقیه را بین فقرا تقسیم می کرد و تا هنگام رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله این شیوه ادامه داشت (7) و چشمان بسیاری از نیازمندان منتظر سر رسیدن درآمد فدک بود تا از بخشش فاطمه علیها السلام زندگی خود را سامانی بخشند.

 


(6) بحار الانوار، ج 29، ص 118.

(7) بحار الانوار، ج 29، ص 123، ح 25.

پیامبر صلی الله علیه و آله ورقه ای خواست و امیرالمؤمنین علیه السلام را فراخواند و فرمود: «سند فدک را به عنوان بخشوده و اعطایی پیامبر بنویس و ثبت کن». امیرالمؤمنین علیه السلام آن را نوشت، و خود حضرت با ام ایمن بر آن شهادت دادند. پیامبر صلی الله علیه و آله در آنجا فرمود: «ام ایمن زنی از اهل بهشت است». حضرت زهرا علیها السلام این نوشته را تحویل گرفت، و هنگام غصب فدک آن را عیناً نزد ابوبکر آورد و بعنوان مدرک ارائه فرمود. (5) .

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله مردم را در منزل حضرت زهرا علیها السلام جمع نمودند و به آنان خبر دادند که فدک از آن فاطمه علیها السلام است، و در همانجا از درآمد آن بعنوان اعطایی فاطمه علیها السلام بین مردم تقسیم کردند، و بدین صورت تصرف مالکانه فاطمه علیها السلام در فدک را به آنان نشان دادند.

 


(5) بحار الانوار، ج 21، ص 23.

پس از فتح فدک، آیه «وَآتِ ذَا الْقُرْبی حَقَّهُ» نازل شد، یعنی «حق خویشان را به آنان بده». پیامبر صلی الله علیه و آله از جبرئیل پرسید: منظور چه کسانی هستند و این حق کدام است؟ جبرئیل از طرف خداوند عرضه داشت: «فدک را به فاطمه عطا کن».

پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت زهرا علیها السلام را فراخواند و فرمود: خداوند فدک را برای پدرت فتح کرد، و چون لشکر اسلام آنجا را فتح نکرده اند مخصوص من است و تعلقی به مسلمانان ندارد و هر تصمیمی بخواهم درباره آن می گیرم. دستور خداوند نیز بر عطای آن به تو نازل شده است. از سوی دیگر مهریه مادرت خدیجه بر عهده پدرت مانده است، و پدرت در قبال مهریه مادرت و به دستور خداوند فدک را به تو عطا می کند. آن را برای خود و فرزندانت بردار و مالک آن باش.

حضرت زهرا علیها السلام عرض کرد: تا شما زنده هستید من نمی خواهم تصرفی در آن داشته باشم. شما بر جان و مال من صاحب اختیار هستید. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: ترس آن دارم که نااهلان، تصرف نکردن تو در زمان حیاتم را بهانه ای قرار دهند و بعد از من آن را از تو منع کنند. عرض کرد: آنگونه که صلاح می دانید عمل کنید. (4)

 


(4) بحار الانوار، ج 21، ص22ـ25؛ ج29، ص105.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم