حضرت فاطمه علیها السلام آن چنان به بچه هایش علاقه مند بود، که حتی نسبت به ایام بعد از خود نیز حساس بود و به امیرالمؤمنین علی علیه السلام که شوهر معصوم آن حضرت و پدر معصوم فرزندان او می باشد، سفارش بچه هایش را می کرد.
فاطمه علیها السلام در بستر بیماری که سرانجام به شهادت آن حضرت انجامید، در مورد بچه هایش دو نوع وصیت کرد: نخست در مورد انتخاب همسر، که به بچه های فاطمه علیها السلام مهربان باشد. دوم برخورد محبتآمیز امیرالمؤمنین با آنان و اینکه علی علیه السلام از هر دو شب یک شب را در کنار بچه های داغ دیده فاطمه علیها السلام بخوابد. اینک به متن هر دو وصیت می پردازیم:
«قالت فاطمه: اوصیک اولا ان تتزوج بعدی ابنه اختی امامه فانها تکون لولدی مثلی...» (2) ؛
فاطمه زهرا به علی علیه السلام وصیت کرد، که بعد از من با دختر خواهرم امامه ازدواج کن، زیرا او به فرزندانم مثل من مهربان است...
و در مورد فراز دوم آمده است که چون علی علیه السلام به بالین فاطمه علیها السلام آمد، او را در حالت احتضار دید، و لذا خطاب به فاطمه علیها السلام گفت: ای فاطمه! با من حرف بزن.
در این حال آن حضرت چشمانش را باز کرد و به سوی امیرالمؤمنین نگاه کرد و گریه نمود و علی علیه السلام نیز شروع به گریه کرد. فاطمه علیها السلام گفت: یا علی! من در آستانه مرگ قرار گرفته ام و چاره ای از آن نیست و این که می دانم بعد از من باید ازدواج کنی.
«فان تزوجت امراة اجعل لها یوما، و اجعل لاولادی یوما و لیلة، یا ابا لحسن! و لاتصح فی وجوههما فیصبحان یتیمین غریبین منکسرین فانهما بالامس فقدا جدهما و الیوم یفقدان امهما...» (3) ؛
چنانچه ازدواج کردی، اگر شبی با همسرت بودی، شب دیگری را با یتیمان زهرا باش. یا ابا الحسن! هرگز به بچه هایم داد مزن، زیرا آنان بعد از من یتیم و غریب و دلشکسته می گردند و برایشان بسیار دشوار است که دیروز جدشان پیامبر را از دست دادند و امروز مادرشان را....
شکی نیست که امیرالمؤمنین علی علیه السلام معصوم بوده و هرگز برخلاف صواب گام برنمی دارد و به بچه هایش با تمام توان محبت و نوازش می کند، ولی وصیت این گونه فاطمه علیها السلام، حکایت از سوز شفقت آن مادر عزیز می نماید که حتی سرنوشت بچه هایش را در ایام بعد از خود نادیده نمی گیرد....
(2) عوالم، ج 11، ص 503؛ جلاءالعیون، ج 1، ص 218.
(3) بحار الانوار، ج 43، ص 178.