اصل اولیه در انسان این است که دارای شخصیت و کرامت و خلیفه خداوند بر روی زمین است.
«لقد کرمنا بنی آدم»؛ (1)
«انی جاعل فی الارض خلیفة» ؛ (2)
و بر این اصل لعن و تحقیر هیچ کس جایز نیست. لکن هرگاه انسانی با افعال و کردار خود از ساحت انسانیت ساقط شد، حرمت و کرامت خود را نقض نموده، در این صورت لعن او چه بسا سزاوار باشد. به همین علت در قرآن کریم و روایات، گروه هایی مورد لعن خدا و پیامبر و اهل بیت قرار گرفته اند. که به بعضی از آنها اشاره می کنیم؛
با یادآوری این نکته که این آیات و روایات به ما قاعده کلی می دهد. در نتیجه هر فردی مصداق آن قاعده قرار گیرد، چه افراد مورد سؤال و چه افراد دیگر، لعنش جایز خواهد بود.
- کافران، «ان الله لعن الکافرین و اعد لهم سعیرا»؛ (3)
- ظالمین، «الا لعنة الله علی الظالمین» ؛ (4)
- کسانی که آیات خداوند را انکار و با پیامبر مخالفت کنند. (5)
- کسانی که پیمان شکنی می کنند، خصوصاً اگر طرف عهد خدا و رسول باشند.
- «فبما نقضهم میثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسیة»؛ (6)
«پس چون پیمان شکستند آنان را لعنت کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم».
- «ان الذین یؤزون الله و رسوله لعنهم فی الدنیا و الاخرة»؛ (7)
کسانی که خدا و رسولش را آزار و اذیت کنند.
- کسانی که کتمان حقیقت کنند. (8)
- دروغگویان و کسانی که خود را در صف مقابل پیامبر و اهل بیت قرار دهند. (9)
البته گروه های دیگر هم هستند که ما به همین مقدار بسنده می کنیم(10)
حال با یک نگاه اجمالی به تاریخ صدر اسلام به روشنی معلوم می شود که این افراد استحقاق لعن دارند یا نه؟
آیا غصب و تجاوز به حقوق دیگران، خصوصاً اگر شخص معصوم باشد از مصادیق ظلم می باشد یا نه؟ آتش زدن احادیث پیامبر، تبعیض در حقوق، فرق گذاشتن میان مسلمانان عرب و عجم از مصادیق ظلم می باشد یا خیر؟ روشن است که اینها از نمونه های بارز ظلم هستند و تمام این موارد در تاریخ صدر اسلام توسط برخی واقع شده.
نکته دیگر آن که وقتی پیامبر اکرم (ص) اسامه را به فرماندهی لشکر معین فرمودند و افرادی را اسم بردند که در این جنگ شرکت کنند از آن جمله خلیفه اول و دوم، و آنها مخالفت کردند و از عمل به دستور پیامبر سرباز زدند. آیا این عمل مخالفت با دستور پیامبر و خدا نبود؟
لعن به خاطر، سرپیچی از فرمان خدا و رسول خدا است. زیرا تمرد، ایذاء خدا و رسولش می باشد و کسانی که خدا و رسولش را اذیت کنند در دنیا و آخرت مورد لعن هستند.
اما آزار پیامبر (ص) مفهوم وسیعی دارد و هرگونه کاری که او را آزار دهد شامل می شود. اعم از فکر و الحاد و مخالفت دستورات خداوند و نسبت های ناروا و تهمت و ایجاد مزاحمت به پیامبر، حتی از روایاتی که شیعه و سنی قبول دارند و نقل کرده اند، استفاده می شود که آزار خاندان پیامبر مخصوصاً علی و فاطمه نیز آزار خدا و رسولش می باشد. با توجه به موقعیت و شخصیت حقوقی علی علیه السلام در قرآن و نزد پیامبر، غصب حق آن حضرت، آزار خدا و رسولش می باشد.
پیامبر فرموده است:
«فاطمة بضعة منی فمن اغضبها اغضبنی»؛ (11)
فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم درآورد مرا به خشم درآورده است.
«ان فاطمة بضعة منی یؤذینی ما آذاها»؛ (12)
فاطمه پاره تن من است هر که او را آزار دهد مرا آزرده.
آنان فاطمه پیامبر را اذیت کردند و موارد مختلف دیگر که در کتب تاریخ آمده است پیامبر (ص) را نیز اذیت می کردند، چه در حال حیات و چه پس از رحلت.(13)
(1) اسراء، آیه 70.
(2) بقره، آیه 30.
(3) احزاب، آیه 63.
(4) هود، آیه 18؛ قصص، آیه 42؛ اعراف، آیه 44.
(5) هود، آیه 59.
(6) مائده، آیه 13.
(7) احزاب، آیه 57.
(8) بقره، آیه 159 و 89.
(9) آل عمران، آیه 61.
(10) و جهت آگاهی از روایات دیگری در این زمینه ر.ک:
به وسائل الشیعة، ج 4، کتاب الصلاة و بحار الانوار، ج 72، باب 106 و 107 .
(11) صحیح بخاری، جزء 5، ص 26.
(12) صحیح مسلم، ج 4، ص 1903، باب فضائل فاطمه.
(13) برای آگاهی بیشتر ر. ک:
اجتهاد در مقابل نص، علامه سید شرف الدین موسوی ترجمه استاد علی دوانی.