بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

در روایات دینی روزهای هفته و ساعات شبانه روز هر یک بنام مبارک یکی از معصومین علیهم السلام نامگذاری شده است و برای هر روز و هر هفته با توجه به همین نام گذاری ها ادعیه و اعمالی وارد می باشد.

بخشی از این اعمال در حاشیه مفاتیح الجنان شیخ عباس قمی و در دیگر کتابهای دعا آمده است. از جمله از بین روزها روز یکشنبه متعلق به امیرالمؤمنین علیه السلام و فاطمه زهرا علیها السلام می باشد و از بین ساعات شبانه روز ساعات آخر شب نزدیک اذان صبح متعلق به فاطمه زهراعلیها السلام می باشد. زیارت مخصوص روز یکشنبه در مفاتیح الجنان چنین نقل شده است:

اَلسَّلامُ عَلَیْکِ یا مَمْتَحِنَةُ امْتَحَنَکِ الَّذِی خَلَقَکِ قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَکِ وَ کُنْتِ لِما اِمْتَحَنَکِ بِهِ صابِرَةً وَ نَحْنُ لَکِ اَوْلَیاءُ مُصَدِّقُونَ وَ لِکُلِّ ما اَتی بِهُ اَبُوکِ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ َ الِهِ وَ سَلَّمَ وَ أَتی بِهِ وَصِیُّهُ عَلَیْهِ السَّلامُ مُسَلِّمُونَ وَ نَحْنُ نَسْئَلُکَ اللَّهُمَّ إِذْ کُنَّا مُصَدِّقِینَ لَهُمْ أَنْ تُلْحِقَنا بِتَصْدِیقَنا بِالدَّرَجَةِ العالِیَةِ لِنُبَشِّرَ اَنْفُسَنا بِأَنَّا قَدْ طَهُرْنا بِوِلایَتِهِمْ عَلَیْهِمُ السَّلامُ.

سلام بر تو باد ای آزموده خدایی، که نور تو را آفرید؛ پیش از آنکه تو را در دنیا بیافریند. خدا تو را در آنچه امتحان کرد ثابت و صابر یافت و ما شیعیان، شما را دوستدار و تصدیق کننده ایم و به هر چه بر پدر بزرگوارت صلی الله علیه و آله از جانب خدا آمده همه ایمان داریم و بر هر چه وصی او علیه السلام دستور داده تسلیم هستیم و خدایا از تو درخواست می کنیم که چون ما آن بزرگواران را تصدیق کرده ایم به آن تصدیق و ایمان، ما را به درجه عالیه (بهشتی) برسانی تا به خود بشارت این مقام را بدهیم که به واسطه ولایت و دوستی آن بزرگواران پاک (از گناه) گردیم.(4)

همچنین در کتاب فضائل الزهرا علیها السلام در مورد ساعت مخصوص حضرت زهرا علیها السلام چنین آمده است:

ساعت خاص آن بانو (حضرت زهراعلیها السلام) ساعت آخر شب، یک ساعت به اذان صبح است که بهترین ساعات و وقت استجابت دعا است این ساعت به ملکه اسلام علیها السلام تعلق دارد. وجه اختصاص این ساعت به حضرت، مستوری آن بانو است از نامحرمان و اشاره به این است که آن معظمه، لیلةالقدر حقیقی است تا آنجائی که فِیها یُفْرَقُ کُلُّ أَمْرٍ حَکیمٍ.

پس لیله مبارکه آن مخدره باشد و لذا سوره قدر را ده بار در آن ساعت خواندن اثر عمیق دارد و از روزهای هفته یکشنبه به آن حضرت تعلق دارد و زیارت بانو با زیارت حضرت علی علیه السلام خوانده می شود.(5)


(4) مفاتیح/ ص 101/ زیارت روز یکشنبه.

(5) فضائل الزهرا علیها السلام/ سید محمدتقی مقدم/ ص266.

جابر بن عبدالله انصاری می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله این دعا را به علی و فاطمه علیها السلام آموخت و به آنان گفت: اگر مصیبتی به شما رسید یا از ستم سلطان ترسیدید یا چیزی از شما گم شد وضوی خوب بگیرید و دو رکعت نماز بخوانید، و دستهایتان را به سوی آسمان بلند کنید و بگوئید:

یا عالم الغیب و السرائر، یا مطاع یا علیم، یا الله یا الله یا الله، یا هازم الاحزاب لمحمد صلی الله علیه و آله، یا کائد فرعون لموسی، یا منجی عیسی من الظلمه، یا مخلص قوم نوح من الغرق، یا راحم عبده یعقوب، یا کاشف ضر ایوب، یا منجی ذی النون من الظلمات، یا فاعل کل خیر، یا هادیا الی کل خیر، دالا علی کل خیر، یا آمرا بکل خیر، یا خالق الخیر، یا اهل الخیرات، انت الله، رغبت الیک فیما قد علمت، و انت علام الغیوب، اسئلک ان تصلی علی محمد و آل محمد.

بعد پیامبر صلی الله علیه و آله به علی و فاطمه علیها السلام فرمود: سپس حاجت را بخواهید که انشاءالله اجابت می شوید. (3)


(3) عوالم العلوم: ج11/ 1 ، ص328، ح1، از مکارم الاخلاق.

یزید بن عبدالملک نوفلی از پدرش از جدش روایت کرده است که گوید:

روزی به خدمت حضرت فاطمه زهرا علیها السلام مشرف شدم، ابتدا آن حضرت بر من سلام کرد، و فرمود: پدرم (در زمان حیات حضرت رسول) فرمود: هر کس سه روز بر من و تو سلام کند بهشت برای او خواهد بود. عرض کردم: آیا این مطلب مخصوص دوران حیات و زندگی شما و آن حضرت است و یا شامل بعد از فوت شما خواهد بود؟ فرمود: در زندگی و بعد از مرگ ما هر دو می باشد.(1)


(1) ابن مغازلی شافعی، الناقب / 363 ط تهران.

فاطمه علیها السلام خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله وارد شد و عرض کرد: یا رسول الله! طعام فرشتگان تهلیل و تسبیح و تحمید است، پس طعام ما چیست؟ فرمود: قسم به خدایی که مرا به حق مبعوث کرده، سی روز است که در خانه آل محمد آتشی روشن نشده. اگر بخواهی دستور دهم پنج رأس بُز بدهند، و اگر می خواهی پنج کلمه ای که جبرئیل آنها را به من آموخته به تو بیاموزم.

فاطمه علیها السلام عرض کرد: آن پنج کلمه ای که جبرئیل آنها را به تو آموخته به من بیاموز. فرمود: یا فاطمه! بگو:

یا اول الاولین و یا آخر الآخرین و یا ذا القوة المتین و یا راحم المساکین و یا ارحم الراحمین. (2)


(2) مسند فاطمة علیها السلام سیوطی، ص 25، ح 7.

ام ایمن از بانوان بسیار ارجمند و پاک سرشت است که فرزندش «اَیمن» در جنگ حنین به شهادت رسید.

از افتخارات این بانوی بلند مقام اینکه از شاگردان و کنیزان حضرت زهرا علیها السلام بود، پس از شهادت حضرت زهرا علیها السلام ام ایمن به قدری ناراحت شد که دیگر نتوانست در مدینه بماند و جای خالی حضرت زهرا علیها السلام را بنگرد، تصمیم گرفت به مکه برود و در آنجا در کنار خانه خدا به زندگی ادامه دهد.

بار سفر بست و به سوی مکه حرکت کرد، در مسیر راه در بیابان تشنه شد، آبی که همراه داشت، تمام شده بود، شدت تشنگی او به حدی رسید که در خطر مرگ افتاد، در این لحظه دل به خدا بست و چنین دعا کرد:

«یا رب انا خادمه فاطمه اتقتلنی عطشا؟»؛ پروردگارا! آیا مرا بر اثر تشنگی می مرانی، با اینکه من کنیز فاطمه علیها السلام هستم.

پس از این دعا، خداوند دلوی پر از آب از آسمان برای او نازل کرد، او از آب آن آشامید، از آن پس، تا هفت سال گرسنه و تشنه نشد، حتی در روزهای گرم تابستانی، در بیابانها مردم می دیدند او تشنه نمی شود (20)


(20) بحار الانوار، ج 43، ص 28.

حسن و حسین علیهماالسلام دوران کودکی را می گذراندند، روزی در حالی که پیراهن کهنه در تن داشتند نزد مادر آمده و گفتند: ای مادر! فرارسیدن روز عید نزدیک است، فلان دودمان برای فرزندان خود، پیراهن های نو و فاخر فراهم کرده اند، آیا برای ما به مناسبت ایام عید، پیراهن نو و شیوا نمی دوزی؟!

حضرت زهرا علیها السلام در پاسخ فرمود:

«یخاط لکما اِن شاءاللَّه»؛

به خواست خدا، پیراهن برای شما دوخته شود.

روز عید فرارسید، جبرئیل دو پیراهن بهشتی را نزد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله آورد تا به حسن و حسین علیهماالسلام بدهد، و داستان گفتگوی حسن و حسین علیهماالسلام با مادرشان، و وعده مادر به آنها را برای پیامبر صلی اللَّه علیه و آله بازگو نمود، سپس گفت: خداوند هنگامی که سخن حضرت زهرا علیها السلام را شنید که به فرزندانش فرمود: «به خواست خدا برای شما پیراهن دوخته شود»، روا ندانست که سخن و وعده فاطمه علیها السلام به فرزندانش، تا روز عید، به انجام نرسد و خلاف درآید. (19)


(19) بحار الانوار، ج 43، ص 75.

ابو بصیر از امام باقر علیه السلام نقل می کند که:

در یکی از شبهای جمعه هنگامه سحر، حضرت جبرئیل و اسرافیل و میکائیل بر حضرت زهرا علیها السلام نازل شدند و دیدند که دختر پیامبر صلی الله علیه و آله مشغول نماز است، همه ایستادند، تا نماز تمام شد. آنگاه دسته جمعی به حضرت فاطمه علیها السلام سلام کردند و گفتند:

«خداوند بزرگ به شما سلام می رساند». سپس کتاب صحیفه را در حجره آن بزرگ زنان بهشتی گذاشتند. حضرت زهرا علیها السلام پاسخ داد:

«لله السلام و منه السلام و الیه السلام و علیکم یا رسل الله السلام».

سلام از آن خداست و از اوست سلام، و بسوی اوست سلام، و بر شما ای فرستادگان خدا! سلام و درود باد. (18)


(18) دلائل الامامة، ص 28؛ کتاب عوالم، ج 11، ص 190.

در یکی از روزهای سخت زندگی که گرسنگی بر خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله فشار آورد، حضرت فاطمه علیها السلام وضو گرفت و پس از خواندن دو رکعت نماز دست به دعا برداشت و عرض کرد:

«یا الهی و سیدی هذا محمد نبیک و هذا علی ابن عم نبیک الهی انزل علینا مائدة من السماء کما انزلتها علی بنی اسرائیل اکلوا منها و کفرو بها، اللهم انزلها علینا فانا بها مؤمنون».

خدایا! سرورا! این پیغمبر تو محمد صلی الله علیه و آله است و این علی علیه السلام پسر عموی پیغمبر توست. ای خدای من! مائده ای از آسمان برایشان بفرست، چنانکه بر بنی اسرائیل فرستادی و آنان از آن غذا خوردند و ناسپاسی کردند، ای پروردگار من! آن مائده را بر ما فرو فرست که ما در قبال آن مؤمنانیم.

ناگهان ظرفی از غذا و طعام بهشتی نازل شد که بوی عطر آن منزل علی علیه السلام را معطر ساخت، امام علی علیه السلام پرسید:

أنی لک هذا؟

این غذای عطرآگین از کجاست؟

قالت: هو من عندالله. فقال النبی صلی الله علیه و آله: الحمدلله الذی ارانی بنتا مثلها کمثل مریم «کلما دخل علیها زکریا المحراب وجد عندها رزقا قال یا مریم انی لک هذا قالت هو من عندالله»(15)

فاطمه علیها السلام پاسخ داد: از جانب پروردگار است. رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: حمد و ستایش خداوندی را که دختری به من عطا فرمود، مانند حضرت مریم که «هرگاه زکریای پیغمبر در محراب عبادت او حاضر می شد، پیش او خوردنی می یافت. می گفت: این ها از کجاست؟ مریم جواب می داد: از جانب پروردگار». (16)


(16) بحار الانوار، ج 35، ص 251؛ تفسیر فرات کوفی، ص 199 ؛ احقاق الحق، ج 10، ص 322.

امام صادق علیه السلام مشاهدات غیبی و کرامات حضرت زهرا علیها السلام را در واپسین لحظه های حیات چنین نقل فرمود:

آن هنگام که فاطمه علیها السلام بین مغرب و عشا در حال احتضار بود نگاه تندی کرد و فرمود:

«السلام علی جبرئیل، السلام علی رسول الله، اللهم مع رسولک، اللهم فی رضوانک و جوارک و دارک دار السلام». ثم قالت: «أترون ما اری؟»

فقیل لها ما ترین؟

قالت: «هذه مواکب اهل السموات و هذا جبرئیل و هذا رسول الله صلی الله علیه و آله و یقول یا بنیة اقدمی فما امامک خیر لک».

سلام بر جبرئیل، سلام بر رسول خدا صلی الله علیه و آله، خدایا با رسول خدا صلی الله علیه و آله هستم، خدایا در رضوان و جوار رحمت تو و در خانه تو، دارالسلام، هستم.

بعد به حاضران فرمود: آیا آنچه می بینم شما هم می بینید؟

بعضی از حاضران گفتند: ای دختر رسول خدا! چه می بینی؟

فرمود: اینجا سواران آسمانی قرار دارند. آن جبرئیل و این رسول خدا صلی الله علیه و آله است که می فرمایند: ای دخترم! نزد ما بیا که آن چه از نعمتها و رضوان الهی در پیش داری، برای تو بهتر است.(17)


(17) بحار الانوار، ج 43، ص 200 ؛ عوالم، ج 11، ص 610.

شهید ثالث آخوند ملا محمد تقی قدس سره در مجلس سی و ششم مرسلاً روایت کند که روزی امیرالمؤمنین بر فاطمه زهرا وارد شد در حالتی که مزاج شریف آن بانوی عصمت از صحت منحرف شده بود و در بستر افتاده بود حضرت سر آن معصومه را به دامن گرفت و فرمود: ای فاطمه! بفرما که چه میل داری از من بطلب آن معدن حیا و عفت عرض کرد یابن عم من چیزی از شما نمی خواهم حضرت اصرار فرمود فاطمه عرض کرد یابن عم پدرم بمن سفارش کرده که از شوهرت علی هرگز چیزی خواهش مکن مبادا ممکن او نباشد و خجالت بکشد آن جناب فرمود ای فاطمه! به حق من آنچه میل داری بگو. عرض کرد حال که مرا قسم دادی اگر برای من اکنون اناری به دست بیاید خوب است آن حضرت برخاست و برای طلب انار از خانه بیرون آمد از اصحاب جویای انار شد. عرض کردند فصل آن گذشته مگر آن که چند روز قبل برای شمعون یهودی از طائف چند دانه آوردند آن جناب خود به در خانه یهودی رفته دق الباب کردند شمعون بیرن آمد دید جناب امیرالمؤمنین اسدالله الغالب می باشد عرض کرد یا علی چه باعث شد که بدین جا تشریف فرما شدید حضرت فرمود شنیده ام چند دانه انار به جهت تو از طائف آورده اند آمده ام یک دانه خریداری بنمایم برای بیماری که دارم عرض کرد یا علی چیزی از آنها باقی نمانده همه را فروختم آن جناب به علم امامت می دانست که یکی باقی مانده از این جهت فرمود برو تفحص بنما شاید یکی باقی باشد که تو مطلع نباشی عرض کرد از خانه خود مطلع هستم می دانم که نیست. زوجه شمعون عقب در بود از حکایت مطلع شد گفت: ای شمعون! من یک دانه انار ذخیره نموده ام و در زیر برگها پنهان کرده ام که تو مطلع نیستی آن گاه انار را آورد و به دست آن حضرت داد آن جناب چهار درهم به او داد شمعون گفت قیمت او نیم درهم است حضرت فرمود: این زن به این جهت، انار را نگاه داشته شاید نفعی در نظر داشته سه درهم و نیم زاید از آن او باشد سپس آن جناب روانه به سوی خانه شد در اثنای راه صدای ضعیفی و ناله غریبی بگوشش رسید به دنبال ناله رفت تا وارد خرابه گردید دید شخصی نابینا و مریض سر به بستر خاک نهاده می نالد آن امام رحیم و رئوف نشست و سر او را در کنار گرفت و با کمال مهربانی فرمود ای مرد چه کسی و از کدام قبیله ای و چند روز است بیماری، عرض کرد ای جوان صالح من مردی از اهل مداین می باشم قروض بسیار پیدا کردم ناچار به کشتی نشستم و به جانب مدینه رهسپار شدم با خود گفتم بروم خدمت مولایم امیرالمؤمنین شاید آن حضرت چاره کار من بنماید و قرض مرا ادا فرماید حضرت فرمود اکنون چه میل داری عرض کرد اگر یک دانه انار برای من پیدا می شد میل داشتم حضرت فرمود من یک دانه تهیه کردم برای بیمار عزیز خود ولی تو را محروم نمی کنم نصف آن را به تو می دهم پس انار را کم کم در دهان آن مریض ریخته تا تمام شد بیمار گفت اگر مرحمت بفرمائی و نصف دیگر را هم کرم نمائی بسا باشد حال من خوب شود آن حضرت خجالت کشید و با نفس خود خطاب کرد که یا علی مریض، در این خرابه غریب و بی نوا و منقطع از همه جا به رعایت اولی است شاید خداوند متعال برای فاطمه وسیله دیگری فراهم بنماید سپس آن نیم دیگر را به او داد تا تمام شد با دست خالی از خرابه بیرون آمد آهسته به سوی خانه روان شد و سر به جیب تفکر فرو برده تا به در خانه رسید حیا کرد وارد خانه بشود با خود گفت از شکاف در نگاه کنم ببینم فاطمه در خواب است یا بیدار چون نظر کرد دید فاطمه تکیه کرده است و طبقی از انار در پیش او است تناول می نماید آن حضرت به غایت مسرور شد سپس داخل خانه گردید چون ملاحظه فرمود دید آن طبق از انار این عالم نیست چون احوال فاطمه را پرسید عرض کرد یابن عم چون تشریف بردی زمانی نگذشت که من عرق صحت کردم ناگاه صدای دق الباب بگوشم رسید فضه رفت شخصی را دید بر در خانه که طبقی انار به دست دارد و می گوید امیرالمؤمنین این را برای فاطمه فرستاده است.




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم