بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حدیث لوح فاطمه» ثبت شده است

حدیث لوح فاطمه سلام الله علیها

در کتاب شریف کافى، آمده است که امام صادق علیه السلام مى فرماید:

پدرم به جابر بن عبدالله انصارى فرمود: من با تو کارى دارم. چه وقت برایت آسان تر است که تو را ببینم و از تو سؤال کنم؟ جابر گفت: هر وقت شما بخواهید.

پس روزى با او در خلوت نشستند و به او فرمودند: درباره لوحى که آن را در دست مادرم فاطمه سلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله و علیه و آله دیده اى و آن چه مادرم به تو فرمود که در آن لوح نوشته به من خبر ده. جابر گفت: خداوند را گواه مى گیرم که من در زمان حیات رسول خدا خدمت مادرت فاطمه سلام الله علیها رفتم و او را به ولادت حسین علیه السلام تبریک گفتم. در دست آن حضرت لوح سبزى دیدم که گمان کردم از زمرّد است و نوشته سفیدى در آن دیدم که چون رنگ خورشید درخشان بود. به آن حضرت عرض کردم اى دختر پیامبر! پدر و مادرم فدایت. این لوح چیست؟ فرمود: لوحى است که خدا آن را بر رسولش صلی الله و علیه و آله اهدا فرمود. اسم پدرم و اسم شوهرم و دو پسرم و اسم اوصیاء از فرزندانم در آن نوشته است و پدرم آن را به عنوان مژدگانى به من عطا فرموده. جابر مى گوید: سپس مادرت فاطمه سلام الله علیها آن را به من داد من آن را خواندم و رونویسى کردم.

پدرم به او فرمود اى جابر آن را بر من عرضه مى دارى؟ عرض کرد: آرى آن گاه پدرم همراه جابر به منزل او رفت. جابر ورق صحیفه اى بیرون آورد. پدرم فرمود: اى جابر تو در نوشته ات نگاه کن تا من برایت بخوانم. جابر در نسخه خود نگاه کرد و پدرم آن را خواند. حتى در حرفى با حرفى اختلاف نداشت. آن گاه جابر گفت خدا را گواه مى گیرم که دیدم این گونه در لوح نوشته بود.(1)

بسم الله الرحمن الرحیم

این نامه اى است از جانب خداوند عزیز حکیم براى محمد صلی الله و علیه و آله پیامبر او و نور و سفیر و دربان (واسطه میان خدا و خلق) و راهنماى او به سوى او که روح الامین و (جبرئیل) آن را از جانب پروردگار جهانیان آورده است. اى محمد صلی الله و علیه و آله نام هاى مرا بزرگ شمار و نعمت هاى مرا سپاس گذار و الطاف مرا انکار مدار.

همانا منم خدائى که جز من شایان پرستشى نیست. منم در هم کوبنده جباران و دولت رساننده مظلومان و جزا دهنده روز رستاخیز. همانا منم خدائى که جز من شایان پرستشى نیست هر که جز فضل مرا امیدوار باشد (به این که خود را مستحق ثواب من بداند) و از غیر عدالت من بترسد (به این که کیفر مرا ستم انگارد) او را عذابى کنم که هیچ یک از جهانیان را نکرده باشم. پس تنها مرا پرستش کن و تنها بر من توکل نما. من هیچ پیغمبرى را مبعوث نکردم که دورانش کامل شود و مدتش تمام گردد، جز این که براى او وصى و جانشینى مقرر کردم و من تو را بر پیامبران برترى دادم و وصى تو را بر اوصیاء دیگر و هر دو را به دو نوه ات حسن و حسین گرامى داشتم و حسن را بعد از سپرى شدن روزگار پدرش کانون علم خود قرار دادم و حسین را خزانه دار وحى خود ساختم او را به شهادت گرامى داشتم و پایان کارش را به سعادت رسانیدم. او برترین شهداء مى باشد و مقامش از همه عالى تر است. کلمه تامه (معارف و حجج) خود را همراه او و حجت رساى خود (براهین قطعى امامت) را نزد او قرار دادم به سبب عترت او پاداش و کیفر دهم. نخستین آن ها سرور عابدان و زینت اولیاء گذشته من است و پسر او مانند جد محمود (پسندیده) خود محمد است او شکافنده علم من و کانون حکمت من است و جعفر است که شک کنندگان درباره او هلاک مى شوند. هر که او را نپذیرد مرا نپذیرفته سخن و وعده یقینى من است که مقام جعفر را گرامى دارم و او را نسبت به پیروان و یاران و دوستانش مسرور سازم. پس از او موسى است که (در زمان او) فتنه اى سخت و گیج کننده فرا گیرد. زیرا رشته وجوب اطاعت من منقطع نگردد و حجت من پنهان نشود و همانا اولیاء من با جامى سرشار سیراب شوند هر کس یکى از آنان را انکار کند نعمت مرا انکار نموده و آن که یک آیه را از کتاب من تغییر دهد بر من دروغ بسته است. پس از گذشتن دوران بنده و دوست و برگزیده ام موسى واى بر دروغ بندان و منکران على(امام هشتم علیهالسلام) و دوست و یاور من و کسى که بارهاى سنگین نبوت را به دوش او گذارم و به وسیله انجام دادن آن ها امتحانش کنم. او را مردى پلید و گردنکش (مأمون) مى کشد و در شهرى که (طوس) بنده صالح (ذوالقرنین) آن را ساخته است پهلوى بدترین خلقم (هارون) به خاک سپرده مى شود. فرمان و وعده من ثابت شده که او را به وجود پسرش و جانشین و وارث علمش محمد مسرور سازم او کانون علم من و محل راز من و حجت من بر خلقم مى باشد. هر بنده اى به او ایمان آورد بهشت را جایگاهش سازم و شفاعت او را نسبت به هفتاد تن از خاندانش که همگى سزاوار دوزخ باشند بپذیرم و عاقبت کار فرزندش على را که دوست و یاور من و گواه در میان خلق من و امین وحى من است به سعادت رسانم. از او به وجود آورم دعوت کننده به سوى راهم و خزانه دار علمم حسن امام عسگرى علیه السلام را و این رشته را به وجود پسر او «م ح م د» که رحمت براى جهانیان است کامل کنم. او کمال موسى و بهاء عیسى و صبر ایوب را دارد. در زمان (غیبت) او، دوستانم خوار گردند و «ستمگران» سرهاى آن ها را براى یکدیگر به هدیه فرستند. چنان که سرهاى ترک و دیلم (کفار) را به هدیه فرستند. ایشان را بکشند و بسوزانند و آن ها ترسان و بیم ناک و هراسان باشند.

زمین از خونشان رنگین گردد و ناله و واویلا در میان زنانشان بلند شود. آن ها دوستان حقیقى منند. به وسیله آنان هر آشوب سخت و تاریک را بزدایم و از برکت آن ها شبهه ها و مصیبت ها و زنجیرها را بردارم. درود و رحمت پروردگارشان بر آن ها باد و تنها آنانند هدایت شدگان.

خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم