بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب با موضوع «پیش از تولد :: خلقت جسمانی» ثبت شده است


آفرینش جسمانی حضرت زهرا علیها السلام از مرحله اول تا به آخر به دستور خداوند بوده است و پس از طی تشریفات ربوبی و آسمانی نطفه حضرت منعقد شده است. قضایایی که در معراج رسول الله صلی الله علیه و آله رخ داده و دستوراتی که داده شده، مهم ترین و اساسی ترین قضایایی است که در طول 23 سال رسالت حضرت کم نظیر بوده است.

یکی از آنها انعقاد نطفه فاطمه علیها السلام از میوه بهشتی است. آنگاه که سن مبارک رسول الله صلی الله علیه و آله به چهل سالگی رسید، از طرف خدا وحی به او نازل شد و به پیامبری مبعوث گردید. آن حضرت بعد از دو سال به معراج رفت و به مقام قاب قوسین او ادنی رسید، و پس از طی این مراحل و مقامات زمان انعقاد نطفه سیدة النساء علیها السلام فرا رسید.

از طرف خداوند سیبی بهشتی به وسیله جبرئیل به رسول اکرم صلی الله علیه و آله اهدا شد. حضرت آن را گرفت و بوسید و روی چشم گذارد و به سینه چسبانید و به دستور خدا خواست آن را تناول کند. سیب را که شکافت نوری از آن درخشید و حضرت از دیدن آن نور واهمه کرد.

جبرئیل عرض کرد: «یا رسول الله! بخور که آن نور «منصوره فاطمه» است.» پرسید: «ای جبرئیل! «منصوره» کیست؟» عرض کرد: «دختری است که از صلب تو خارج می شود و نامش در آسمان منصوره و در زمین فاطمه است.» (1)

پس از تشریفات معراج و مقدمات آسمانی، مراحل مقدماتی انعقاد نطفه آغاز شد. امین وحی از طرف خداوند دستور آورد: «یا محمد! چهل شبانه روز از همسرت خدیجه کناره بگیر.»

این امر الهی برای رسول الله صلی الله علیه و آله که نسبت به خدیجه علیها السلام محبت فراوان داشت، بسیار سنگین آمد، ولی چون دستور پروردگار بود، اطاعت کرد. سپس توسط عمار برای خدیجه چنین پیام فرستاد: «گمان نبری که این دوری من به خاطر آن است که علاقه ام به تو کم شده یا ناراحتی از تو دارم؛ بلکه پروردگارم به من امر فرموده تا حکمش را اجرا کنم. پس به جز گمان خیر نداشته باش. ای خدیجه! خداوند هر روز با یاد تو بر فرشتگان گرامی اش مباهات می کند. برنامه ات چنین باشد که وقتی تاریکی شب رسید، در را ببند و در بستر خویش استراحت کن که من در خانه فاطمه بنت اسد هستم.»

در این مدت هر روز خدیجه علیها السلام از دوری پیامبر صلی الله علیه و آله محزون و غمگین می شد.

در پایان چهل روز، جبرئیل علیه السلام خدمت رسول الله صلی الله علیه و آله آمد و گفت: «خداوند علی اعلی به تو سلام می رساند و امر می کند که خود را برای گرفتن هدیه و تحفه مهیا کنی.»

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «تحفه پروردگار چیست؟» جبرئیل عرض کرد: «نمی دانم!»

در این گفتگو، میکائیل با طبقی پوشیده با سندس یا استبرق بهشتی نازل شد و آن را در برابر پیامبر صلی الله علیه و آله گذاشت. جبرئیل پیش آمد و گفت: یا محمد! پروردگارت به تو امر می کند که امشب افطارت از این طعام باشد.

آن شب رسول الله صلی الله علیه و آله بر خلاف هر شب در را بست و کسی را بر سر سفره راه نداد، زیرا آن طعام بهشتی جز پیامبر صلی الله علیه و آله بر دیگران حرام بود.

در آن طبق خوشه ای از انگور بود که رسول الله صلی الله علیه و آله از آن سیر خورد. بعد جبرئیل آب ریخت و میکائیل دستش را شست و اسرافیل با دستمال خشک کرد و باقیمانده طعام با ظرف به آسمان رفت.

بعد پیامبر صلی الله علیه و آله خواست نماز بخواند که جبرئیل عرض کرد: «اکنون نماز خواندن بر تو حرام است تا آن که به منزل خدیجه روی، چون خدای عزوجل بر خود سوگند یاد کرده که امشب از صلب تو ذریه طیبه خلق کند.»

حضرت برخاست و به منزل خدیجه علیها السلام رفت.

خدیجه علیها السلام می گوید: من به تنهایی الفت گرفته بودم. وقتی شب تاریک می شد، سرم را می بستم و پرده را می انداختم و در را می بستم و نماز می خواندم و چرا غم را خاموش می کردم و به بستر می رفتم.

آن شب در بستر بین خواب و بیداری بودم که پیامبر صلی الله علیه و آله آمد و در را زد. صدا زدم: کیست که در خانه ای را می زند که جز محمد آن را نمی زند؟!

خدیجه علیها السلام می گوید: پیامبر صلی الله علیه و آله با آن کلام گوارا و شیرین جواب داد: ای خدیجه! در را باز کن که من محمدم. خدیجه علیها السلام می گوید: با مژده پیامبر صلی الله علیه و آله خوشحال برخاستم و در را باز کردم. پیامبر صلی الله علیه و آله داخل منزل شد. برنامه حضرت چنین بود که وقتی وارد منزل می شد، ظرف آب می خواست و برای نماز وضو می گرفت و دو رکعت نماز مختصر می خواند و بعد به رختخواب می رفت. ولی آن شب آب نخواست و برای نماز مهیا نشد.. قسم به خدایی که آسمان را بالا قرار داده و آب را از زمین جوشانیده، همان شب سنگینی فاطمه را در شکم خود احساس کردم. (2)

از این حدیث شریف مطالب مهم و مفیدی به دست می آید که دلالت بر والایی و جلالت مقام بهترین رسولان و مقام والای همسر بهترین جانشنیان و مادر امامان پاک صلوات الله علیهم اجمعین می کند.

یکی از آنها نزول جبرئیل به شکل و صورت اصلی اوست. همان گونه که در آغاز بعثت نازل شده بود. «حضرت محمد در غار حراء بود که جبرئیل از مشرق بر او طلوع کرد و تمام افق را تا مغرب فراگرفت.» (3)

این گونه ظهور و طلوع بر وقوع کاری بزرگ و امری عظیم دلالت دارد. مطلب دیگر آن که اعتکاف چهل روزه حضرت در خانه فاطمه بنت اسد، و شب زنده داری و روزه های مکرر و کناره گیری از مردم و حتی از همسر بزرگوارش خدیجه، شباهتی به دوران آغازین نزول وحی و روزهای نخستین قبل از بعثت داشت. آری! در آن ایام آماده پذیرش تحفه الهی بود که به زودی منشأ پیدایش امامت و ولایت می شد، بلکه او ریشه اصلی درخت نبوت بود، همان گونه که از حضرت باقر علیه السلام نقل شده است.

مطلب دیگر آن که حضرت سنت و روش همیشگی خود را در هنگام افطار ترک کرد و آن غذا را به خود اختصاص داد و دیگران را از ورود به آن خانه منع کرد.

نکته دیگر آن که سنت خود را در تطهیر و وضو گرفتن به هنگام ورود به خانه و آماده شدن برای نماز قبل از خوابیدن ترک کرد که این رها کردن سنت جاریه دلالت بر اهمیت آن موضوع دارد.

جناب آقای سید کاظم قزوینی در کتاب «فاطمه از ولادت تا شهادت» بعد از بیان این حدیث می گوید که چند نتیجه از این حدیث به دست می آید:

- رسول خدا به دستور خداوند از خدیجه کناره گیری می نمایند تا با ندیدن وی شوق و رغبت رسول خدا زیادتر شود.

- اشتغال پیامبر صلی الله علیه و آله به عبادات فراوان برای افزودن روحانیت و تعالی نبی اکرم در اتصالات به عالم ملکوت اعلی.

- افطار نمودنش با مائده آسمانی و بهشتی و پاک که به جهت لطافتش به سادگی و آسانی بتواند تبدیل به نطفه شود.

- ایجاد نطفه از طعام آسمانی و لطیف، شباهتی به طعام های مادی ندارد.

- توجه و حرکت به سوی خانه خدیجه به فوریت برای انتقال دادن نطفه به خدیجه کبری. (4)

در تاریخ و حدیث از طریق اهل سنت و تشیع آمده است که رسول خدا مرتب دخترش فاطمه علیها السلام را می بوسید، به ویژه گردن او را بیشتر بوسه می زد. عایشه این وضع را می دید و تعجب می کرد، سرانجام اظهار داشت: «یا رسول الله! تو با فاطمه (دخترت) آنگونه رفتار می کنی که با دیگران چنین نیستی؟ من ندیده ام با کسی چنین رفتار عاطفی و محبت آمیز داشته باشی؟!»

پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله می فرمود: ای حمیرا! (5) هنگامی که من به معراج رفتم، جبرئیل مرا به درختی از درختان بهشت راهنمایی کرد، چون از میوه آن تناول نمودم نیرویی در صلب من پدیدار شد و هنگام حضور با خدیجه، همان نیروی بهشتی به نطفه فاطمه علیها السلام تبدیل گشت که هرگاه مشتاق بهشت و بوی آن گردم از طریق بوسیدن و بوییدن دخترم به این هدف نائل می گردم.

ای حمیرا! بدان که فاطمه علیها السلام مانند سایر زنان جهان نیست حتی او در عادت ماهانه نیز همانند سایر بانوان نیست. (6)

در برخی منابع اهل سنت نیز پاسخ پیامبر صلی الله علیه و آله بدین صورت آمده است: ... تو نیز اگر میزان محبت مرا نسبت به او می دانستی، محبتت به فاطمه زیاد می شد، زیرا وقتی که مرا به آسمان چهارم به معراج بردند .... خرمایی تازه که نرم تر از کف آب و خوشبوتر از مشک و عطر و شیرینتر از عسل بود به من دادند، پس خرما را گرفتم و خوردم و به صورت نطفه ای در صلب من گردید و وقتی که به زمین آمدم، با خدیجه همبستر شدم، وی به فاطمه حامله شد. پس فاطمه فرشته ای است به صورت انسان، هر زمان که شوق و اشتیاق بهشت در من ایجاد می شود، فاطمه را استشمام می کنم...» (7)

نیز در کتاب نزهة الابرار از کتاب رجال شیخ طوسی علیه الرحمة از سلمان فارسی روایت کرده که گفت:

بر حضرت فاطمه علیها السلام وارد شدم در حالی که حسنین در پیش روی آن حضرت بازی می کردند، من از دیدار آن دو بسیار خوشحال شدم. چیزی نگذشت که حضرت رسول وارد شد، عرض کردم: ای رسول خدا! از فضیلت و مقام اینان به من بگویید تا بر محبت خود نسبت به آنها بیفزایم.

فرمود: ای سلمان! در آن شبی که مرا به آسمان بالا بردند، جبرئیل مرا در آسمان ها و بهشت خداوند گردش داد، در همان حال که در قصرها و باغها و ایوانهای بهشت گردش می کردم، بوی خوشی به مشامم رسید، از آن بوی خوش به شگفت آمدم. گفتم: ای حبیب من! این بوی خوشی که دیگر بوهای بهشت را تحت تاثیر خود قرار داده، بوی چیست؟ گفت: ای محمد! این سیبی است که خداوند متعال به دست قدرت خود از حدود سیصد هزار سال قبل آفریده و نمی دانیم که از خلقت آن چه چیزی را اراده کرده است. در همین بین که مشغول مذاکره بودیم گروهی از فرشتگان را دیدم در حالی که این سیب را با خود می آوردند، جلو آمده و گفتند: ای محمد! پروردگار ما به تو سلام می رساند و این تحفه را به تو هدیه می دهد.

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: من این سیب را گرفته و زیر بال جبرئیل قرار دادم. هنگامی که مرا به زمین آورد، آن سیب را خوردم. خداوند آب آن سیب را در پشت من قرار داد. با خدیجه دختر خویلد هم بستر شدم، او از آب همان سیب حامله شد. خداوند به من وحی فرمود که برای تو حوریه ای از جنس انسان متولد خواهد شد. لذا نور را با نور تزویج کن: فاطمه را با علی. من او را در آسمان به همسری او درآوردم و یک پنجم زمین را مهریه او قرار دادم و از آن دو به زودی نسل و فرزندان پاکیزه ای بیرون خواهد آمد که آن دو چراغ بهشت، حسن و حسین خواهند بود و از صلب حسین علیه السلام امامانی پدید می آیند که کشته می شوند و به آنها ستم می شود. وای به کسی که آنها را بکشد و کسی که به آنها ستم کند.

پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: وقتی مرا به معراج بردند، خداوند عزیز به من فرمود: پیامبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده ایمان آورد. من عرض کردم: مؤمنان نیز ایمان آوردند. فرمود: راست گفتی یا محمد! سلام بر تو! چه کسی را بعد از خود برای امت جانشین گذاشتی؟ عرض کردم: بهترین امت را. فرمود: علی بن ابی طالب را؟ عرض کردم: بلی، پروردگار!

فرمود: یا محمد! نظری به سوی زمین کردم و از اهل زمین تو را اختیار کردم و برای تو نامی از نامهای خود مشتق نمودم. در هیچ مورد من یاد نمی شوم مگر آن که تو نیز با من یاد می شوی. من محمود هستم و تو محمدی. سپس بار دوم نظر کردم و از میان آنان علی را اختیار کردم و برای او نامی از نامهای خود مشتق کردم. من اعلی هستم و او علی است.

یا محمد! تو و علی و فاطمه و حسن و حسین را شبحهای نور از سنخ نور خود آفریدم و ولایت شما را بر آسمانها و اهل آسمانها و زمینها عرضه کردم. کسی که ولایت شما را پذیرفت، نزد من از مؤمنین و مقربین است و کسی که آن را انکار کرد، نزد من از کافرین است.

یا محمد! اگر بنده ای از بندگان من آن قدر مرا عبادت کند تا از هم گسیخته شود و مانند مشک خشکیده گردد، ولی ولایت تو را انکار کند و با این حال نزد من بیاید، او را نمی آمرزم تا به ولایت تو اقرار کند.

یا محمد! دوست داری آنان را ببینی؟ عرض کردم: بلی، پروردگارا! فرمود: به طرف راست عرش توجه کن. توجه کردم و شبحهای علی، فاطمه، حسن، حسین، علی بن الحسین، محمد بن علی، جعفر بن محمد، موسی بن جعفر، علی بن موسی، محمد بن علی، علی بن محمد، حسن بن علی و مهدی را دیدم. در وسط آنان مهدی در هاله مواجی از نور ایستاده بود و نماز می خواند و او همانند ستاره درخشانی بود.

یا محمد! آنان حجت ها هستند و این مهدی منتقم عترت تو است. قسم به عزت و جلالم که او حجت لازم بر دوستان من و انتقام گیرنده از دشمنان من است.

یا محمد! این قائم، حلال مرا حلال و حرام مرا حرام می کند.

یا محمد! او را دوست بدار که من او را و کسی که او را دوست بدارد دوست می دارم. (8)




(1) معانی الاخبار، ص 376، ح53، باب نوادر المعانی؛ تفسیر برهان، ج3، ص 258. 
(2) این قسمت نقل به معنی شده است. بحار الانوار، ج16 ص78، ح20 از العدد القویه؛ عوالم العلوم، ج11/ 1، ص53، ح 1.
(3) بحار الانوار، ج16، ص247 .
(4) فاطمه زهرا (سلام  الله ‏علیها) از ولادت تا شهادت، ص53.
(5)  لقب عایشه حمیراء بود. 
(6) فرائد السمطین، ج?، ص??، ح386؛ کنز العمال، ج??، ص 109، ح 34228؛ بحارالانوار، ج43، ص42-43.
(7) تاریخ بغداد، ج 5، ص 87 ؛ ینابیع المودة، ص117 ـ 118. 
(8) الموسوعة الکبری عن فاطمه الزهراء علیها السلام، ج1، المطاف الاول، ح 4 از تفسیر فرات کوفی، غیبت نعمانی، مقتضب الاثر، المائة منقبة، الغیبة طوسی، مقتل خوارزمی. الجواهر السنیة-کلیات حدیث قدسى، ص558.


در جهان طبیعت، شرایط و عوامل برای ظهور و پدید آمدن موجودات، مختلف و گوناگون است. در این صورت مسلم است که شرایط مختلف، موجب ظهور استعدادهای مختلف بوده است و استعدادهای گوناگون، قابلیت های متفاوتی را برای دریافت فیض الهی ایجاد می کند. نتیجه این که موجودات، در دریافت فیض از فیاض مطلق، مساوی نیستند. اگر در برخی موارد به ظهور پدیده ای برخوردیم که از نظر ما رشد و تولد او و یا صفات بارز در او غیر منتظره یا غیر عادی و طبیعی باشد، نباید آن را خارج از قوانین نظام بپنداریم و یا درباره نظام آفرینش به شک و تردید بیفتیم و آن را تبعیض در خلقت به حساب آوریم و نعوذ باللَّه کار خالق را گزاف بپنداریم. بلکه باید آن امری را که به نظر ما خارق العاده است با این قاعده حل کنیم که خدای حکیم و عادل بخشندگیش به حق است و بر اساس سنت های محکم الهی، نه گزاف و اتفاقی.

از نمونه های بارز خارق العاده بودن، تولد بانوی بزرگ اسلام دخت نبیّ گرامی اسلام حضرت محمد صلّی اللَّه علیه و آله این است. که نور او در میوه بهشتی قرار گرفت و نطفه او در صلب قطب عالم امکان،آن انسان کامل بسته شد و از آنجا به رحم پاک مقربترین زن یعنی خدیجه کبری بنت خویلد انتقال یافت.

فاطمه سلام اللَّه علیها در رحم مادر به قدری از عظمت و قابلیت برخوردار است که وقتی زنان مکه، خدیجه را به جرم این که با محمد صلّی اللَّه علیه و آله ازدواج کرده، ترک می گویند و او غمگین می شود، در رحم با مادر سخن می گوید و او را از تنهایی رها کرده، دعوت به صبر می کند. تا این که روزی به حضرت رسول صلّی اللَّه علیه و آله عرض می کند: «الجنین الذی فی بطنی یحدّثنی و یؤنسنی»(9)؛

این جنینی که در رحم من است با من سخن می گوید و با من انس می گیرد.

و پیامبر صلّی اللَّه علیه و آله به خدیجه آرامش بیشتری داده می فرماید:

«یا خدیجة! هذا جبرئیل یخبرنی أنها أنثی و أنها النسلة الطاهرة المیمونة و أن اللَّه تبارک و تعالی سیجعل نسلی منها و سیجعل من نسلها أئمة و یجعلهم خلفاءه فی أرضه بعد انقضاء وحیه»؛(10)

«ای خدیجه! جبرئیل به من خبر می دهد که او دختر است و به راستی او دارای فرزندان پاک و خجسته خواهد بود و محققاً خدای تبارک و تعالی به زودی ذریه ام را از او قرار می دهد و به زودی خداوند از نسلش ائمه هدی علیهم السلام را به وجود می آورد و بعد از پایان رسیدن وحی الهی، خداوند اینها را خلیفه خویش در زمین قرار خواهد داد».

این موضوع را هم اهل سنت و هم شیعه هر دو قبول دارند و بیان کرده اند.

از جمله عبدالرحمن شافعی از قول خدیجه می گوید:

«انه لما حملت بفاطمة کانت حملاً، تکلمنی من باطنی»؛ (11)

«زمانی که به فاطمه حامله شدم، وی در شکمم با من صحبت می کرد».

«انه لما حملت خدیجة بفاطمة کانت تکلمها ما فی بطنها، و کانت تکتمها عن النبی صلی الله علیه و آله و سلم فدخل علیها یوماً وجدها تتکلم و لیس معها غیرها فسألها عمن کانت تخاطبه فقالت: ما فی بطنی، فانه یتکلم معی. فقال النبی صلی الله علیه و آله و سلم: أبشری هذه بنت جعلها الله أم أحد عشر من خلفائی یخرجون بعدی و بعد أبیهم»؛ (12)

«وقتی که خدیجه به فاطمه حامله شد، فاطمه با مادر خود صحبت می کرد و خدیجه این موضوع را از رسول خدا کتمان و پنهان می کرد و رسول خدا روزی بر خدیجه وارد شد و دید که خدیجه با کسی حرف می زند، در حالی که نزد خدیجه کسی نبود. از خدیجه سؤال می کند: با که صحبت می کردی؟ خدیجه در جواب رسول خدا عرض کرد: با این حمل که در شکم دارم، حرف می زدم. زیرا او در تنهایی ها با من صحبت می کند. پیامبر اسلام فرمود: بشارت باد تو را ای خدیجه! این کودکی که در شکم داری دختر است و خداوند او را مادر یازده جانشین من که بعد از من و پدرشان می آیند، قرار داده است.»

«فلما سأله الکفار أن یریهم انشقاق القمر، و قد بان لخدیجة حملها بفاطمة و ظهر قالت خدیجة وا خیبة من کذب محمداً و هو خیر رسول ربی، فنادت فاطمة- من بطنها-: یا اماه! لا تحزنی و لا ترهبی، فان الله مع أبی فلما تم حملها و انقضی، وضعت فاطمة فأشرق بنور وجهها الفضاء»؛ (13)

«وقتی که کفار از پیامبر اسلام انشقاق قمر را خواستند، زمانی بود که خدیجه به فاطمه سلام الله علیها حامله بود و خدیجه از این سؤال کفار ناراحت شده، گفت: زهی تأسف برای کسانی که محمد را تکذیب می کنند! در حالی که او بهترین فرستاده پروردگار من است، پس فاطمه سلام الله علیها از شکم مادرش صدا کرد: ای مادر! نترس و محزون مباش! زیرا خدا با پدر من است.»



(9)  بحارالانوار، ج 43، ص2.
(10) بحارالانوار، ج 43، ص2.
(11)  نزهة المجالس، ج2، ص227.
(12) تجهیز الجیش به نقل از کتاب مدح خلفاء راشدین. 
(13) روض الفائق، ص214.


این احادیث در کتب اهل سنت با اندک اختلافی در الفاظ بسیار نقل شده است. البته در کتب شیعه نیز فراوان است، ولی هدف و مقصد ما فقط نقل احادیث از طریق اهل سنت می باشد.

دانشمند معروف «جلال الدین سیوطی» در تفسیر در المنثور از پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل می کند:

«در شب معراج مرا وارد بهشت کردند و در برابر درختی از درختان بهشتی ایستادم که در تمام بهشت از آن زیباتر و با برگ هایی سفیدتر و میوه ای خوشبوتر ندیدم. یکی از میوه های آن را برگرفتم و تناول کردم و نطفه ای در صلب من تشکیل شد. بعد از آن که به زمین هبوط کردم و با خدیجه همبستر شدم، نطفه فاطمه سلام الله علیها منعقد شد. لذا هنگامی که مشتاق بوی بهشت می شوم، فاطمه را می بویم.» (14)

از احادیثی که از کتب معتبر اهل سنت نقل شد به دست می آید که فاطمه زهرا سلام الله علیها بانویی بهشتی و اصل وجود آن بانو از میوه بهشتی به وجود آمده است و نیز فهمیده می شود وی چه مقدار قدر و منزلت و مقام در نزد خدایش دارد.

روایت هایی که بر این مضمون است در کتب احادیث شیعه بسیار است. (15)

«خدیجه کبری روزی از رسول خدا خواست که بعضی از میوه های بهشتی را به وی نشان بدهد و تعریف بنماید. جبرئیل در حالی که دو سیب از بهشت برای پیامبر صلی الله علیه و آله آورده بود، شرفیاب شد و عرض کرد: ای محمد! آن خدایی که هر چیزی را به اندازه آفریده و برای هر چیزی اندازه و حدی معین قرار داده است، می گوید: یکی از این سیب ها را خود بخور و دیگری را به خدیجه اطعام کن و با وی همبستر شو. زیرا من فاطمه زهرا را از شما به وجود می آورم.

پس پیامبر صلی الله علیه و آله آنچه را که خداوند فرمود و جبرئیل گفته بود، انجام داد. هر زمانی که در پیامبر صلی الله علیه و آله شوق بهشت و نعمت های آن ایجاد می شد، فاطمه را می بوسید و نسیم بهشت را از آن استشمام می نمود و هر وقتی که پیامبر این کار را می کرد، می فرمود: فاطمه فرشته ای است به صورت انسان». (16)

راویان این حدیث عایشه و ابن عباس و سعید بن مالک و عمر بن خطاب هستند. روایات متواتر به این مضمون زیاد است، ولی به علت رعایت اختصار از ذکر آنها خودداری می شود.




(14) برای مطالعه آن به کتاب های بحار الانوار جلد ششم و دهم، سفینة البحار، مناقب ابن شهر آشوب، امالی و خصال شیخ صدوق و... مراجعه فرمایید.
(15) سیوطی در «در المنثور» ذیل تفسیر آیه (سبحان الذی اسری بعبده).
(16)  الروض الفائق، ص 214 ؛ فرائد السمطین، ج 2، ص 61 قریب به همین مضمون.

خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم