فاطمه علیها السلام مدیر خوبی برای خویشتن است، بر خود مسلّط است، جو زمان او را از خود بی خود نمی سازد، خواسته های طبیعی و مادی او را به زانو در نمی آورند و اسیر خود نمی سازند. کشاکش زندگی و موجهای حوادث بسی فروتر از آنند که بتوانند فاطمه علیها السلام را در کام خود گیرند. برای آن که نمونه ای از این تسلط بر خود را درباره او ببینیم به این نکته اشاره کنیم:
او را علاقه ای شگفت نسبت به پیامبر صلی اللَّه علیه و آله بود. تا حدی که به گفته دحلان مفتی مذهب شافعی، پس از وفات پیامبر صلی اللَّه علیه و آله هرگز خنده بر لب نیاورد تا از دنیا رفت (1) پس از فوت پدر آن همه دشواریها و صدمه ها بر او وارد آمد و مصائبی را متحمل شد که اگر بر کوه وارد می آمدند آن را می لرزاندند. اما این مصائب فاطمه علیها السلام را نلرزاندند و دلیل آن سخنرانی دفاعیه او در مسجد است که در آن با دیدی حق بینانه به پیش می رود، چنان بر خود مسلط است که کلمه ای بی حساب از دهان او خارج نمی شود. و در سخنان او لغزش و انحرافی دیده نمی شود. فاطمه علیها السلام در مسجد با شور و احساس حرف زد ولی بُعد تعقل آن سخنان شگفت آور و عظیم است. اظهار نظرش منطقی و مستدل است و این عظمت روح فاطمه علیها السلام را نشان می دهد.
(1) السیرة النبویة.