امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام:
«ان فاطمة علیها السلام لما کان من امرهم ما کان، اخذت بتلابیب عمر فجذبته الیها ثم قالت: اما والله یا ابن الخطاب! لولا انی اکره ان یصیب البلاء من لا ذنب له لعلمت انی ساقسم علی الله ثم اجده سریع الاجابة» (1) ؛
وقتی شد آنچه شد، فاطمه گریبان عمر را گرفت و کشید و فرمود: هان، به خدا سوگند ای پسر خطاب! اگر من کراهت نمی داشتم که افراد بی گناه دچار بلا شوند، می فهمیدی که من خدا را سوگند می دادم، آن گاه او را در اجابت دعایم، پرشتاب می یافتم.
آنچه بر اساس این روایت، حضرت فاطمه علیها السلام را از نفرین کردن درباره آنان که به او ستم کردند باز می دارد این است که با نزول بلا، افراد بی گناه نیز گرفتار آیند. از اینرو در روایت دیگری که شرح آمدن حضرت علیها السلام به مسجد، پس از کشاندن علی علیه السلام به آنجا را بیان می کند آمده است که فاطمه علیها السلام در حالی که پیراهن پیامبر صلی الله علیه وآله را بر سر گرفته بود وکودکانش را به همراه داشت، تهدید کرد که اگر علی علیه السلام را رها نکنند، موهای خویش را پریشان خواهد ساخت. (2)
و در سخن دیگری از امام باقر علیه السلام آمده است:
«و الله لو نشرت شعرها ماتوا طرا» (3) ؛
به خدا سوگند، اگر موهای خویش را آشکار و پریشان می ساخت، همه آنان می مردند.
(1) کافی، ج 1، ص 460.
(2) مرآة العقول، ج5، ص343 و نیز همین مضمون: کافی، ج8، ص238.
(3) کافی، ج8، ص238.