سخنان فاطمه علیها السلام از نظر مستند قرآنی و هم از نظر صراحت و متانت از اتقان برخوردار بود و هیچگونه اضطراب تشویشی در آن دیده نمی شد، در برابر حدیث تک سندی و جعلی خصم آیات قرآن را ذکر کرده و نشان می دهد سخنان خلیفه وقت معارض قرآن و او از نظر سواد قرآنی بی سواد است.
او از قول پیامبر گفته بود ما گروه انبیاء درهم و دیناری را به ارث نمی گذاریم «نَحْن مَعاشِر اَلانبیاء لا نُورِثَّ دِرهماً وَ دیناراً» (1) و فاطمه این آیات قرآن را خواند و نشان داد که میراث یک امر کلی است و ربطی به پیامبر و غیر پیامبر ندارد.
«وَ وَرِثَ سُلیمانُ داودَ» (2) سلیمان پیامبر از داوود پیامبر ارث برد.
«فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلیاً یَرثنی وَ یَرِثُ مِن آلِ یَعْقُوبَ» (3) زکریای پیامبر از خدای می طلبد فرزندی و ولیّی به او عطا کند که از او نیز از آل یعقوب میراث برد.
«یُوصیکُمُ اللَّه فِی اَوْلادکُمْ لِلذَکَرَ مَثِلَ حَظِ الانَثیَین» (4) خدای به شما سفارش می کند که سهم پسر را دو برابر دختر بدهید.
آن گاه فرمود: ای ابوبکر! مگر من از اولاد رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله نیستم؟ چه شد سلیمان از پدرش ارث می برد و من ارث نمی برم؟ آیا حکم جاهلیت را طلب می کنید؟ ای مسلمانان! چرا دم فرو بسته اید؟ چرا کتاب خدا را رها کرده اید؟
فاطمه علیها السلام در این احتجاج منتهای فصاحت و بلاغت را به کار برده با منطقی خدشه ناپذیر و محکمه پسند چنان سخن گفت که گویی زبان گویای محمد (ص) است. خصم را لرزاند و سندیت خود را اثبات کرد و شنوندگان و حاضران را لرزاند و اقناع کرد. و نشان داد که آنها یا بی حساب حرف می زنند و یا سواد قرآنی ندارند.
(1) حدیث تک سندی ابوبکر.
(2) نحل، 16.
(3) مریم، 6.
(4) نساء، 11.