یکی از وظایف سنگین و مهم حضرت زهرا علیها السلام موضوع بچه داری و تربیت اولاد بود. فاطمه علیها السلام پنج فرزند پیدا کرد: حسن، حسین، زینب، ام کلثوم و محسن علیهم السلام. پنجمین فرزند آن حضرت که محسن نام داشت سقط شد. دو پسر و دو دختر از آن حضرت باقی ماند. فرزندان آن حضرت از اشخاص عادی نبودند، بلکه چنین مقدر شده بود که نسل پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله از فاطمه علیه السلام بوجود آید.
رسول خدا صلی الله علیه و آله می فرمود: خدا ذرّیه پیامبران را در صلب خودشان قرار داده ولی نسل مرا در صلب علی علیه السلام مقرر فرمود. پس من پدر اولاد فاطمه علیها السلام هستم.
خدا مقدر کرده بود که پیشوایان دین و خلفای پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله از نسل پاک زهرا علیها السلام بوجود آیند. لذا یکی از وظایف سنگین او بچه داری بود. کلمه بچه داری، جمله کوتاهی بیش نیست ولی معنای بسیار مهم و دامنه داری دارد. شاید بعضی خیال کنند که بچه داری بیش از این نیست که پدر، لوازم زندگی فرزندانش را فراهم سازد. و مادر، تر و خشکشان کند و در تهیه غذا و شستن لباسهایشان کوشش نماید و هیچ مسئولیت دیگری در قبال فرزندانشان ندارند. اما اسلام به این حد اکتفا نمی کند؛ بلکه پدر و مادر را در قبال وظیفه بزرگتری مسئول می داند. اسلام شخصیت آینده کودک را مرهون تربیت و پرورش و مراقبت پدر و مادر می داند. تمام حرکات و سکنات و افعال و گفتار پدر و مادر در روح حساس و لطیف فرزند تأثیر می کند. هر فرزندی نماینده کیفیت سلوک و رفتار پدر و مادرش می باشد. پدر و مادر وظیفه دارند که با کمال دقت مراقب آینده کودکانشان باشند و مواظب باشند طفل بیگناه که نهادش بر خوبی آفریده شده، فاسد و بدبخت نگردد. حضرت زهرا علیها السلام که خودش تربیت یافته دامن وحی بود از تربیت اسلامی بی اطلاع و غافل نبود. اطلاع داشت که از چگونگی شیر مادر و بوسه هایی که بر لبهای معصوم کودکانش می زند گرفته تا تمام حرکات و اعمال و گفتارش، در روحیه حساس آنها اثر دارند.
می دانست باید امام تربیت کند و نمونه هایی را به جامعه تحویل دهد که آینه و معرف حقیقت و روح اسلام باشند و حقائق و معارف قرآن در وجودش جلوه گر باشد و این موضوع کار سهل و آسانی نیست.
فاطمه علیها السلام می دانست باید مانند امام حسین علیه السلام تربیت کند که در موقع احتیاج اسلام، جان خود و عزیزانش را در راه دفاع از دین و مبارزه با بیدادگری فدا کند و به وسیله خونهای عزیزانش درخت اسلام را سیراب گرداند. می دانست باید دخترانی همانند زینب و ام کلثوم پرورش دهد که به وسیله ایراد خطبه ها و سخنرانیهای شورانگیز، دستگاه ظلم و ستم بنی امیه را رسوا و مفتضح سازند، و جلو مقاصد شوم آنان را بگیرند. فاطمه علیها السلام در دانشگاه خانه، به زینب درس فداکاری و شجاعت داد تا مرعوب دستگاه بیدادگر یزید نگردد و به وسیله سخنرانی های آتشین خویش، دوست و دشمن را بگریاند و مظلومیت برادرش و بیدادگری بنی امیه را فاش سازد. می دانست باید فرزند بردباری همانند حسن علیه السلام تربیت کند که در موقع حساس اسلام، دندان بر جگر بگذارد و برای حفظ منافع عالی اسلام و فراهم ساختن زمینه انقلاب اسلامی، سکوت کند و به وسیله صلح با معاویه، به جهانیان بفهماند که اسلام تا بتواند صلح را بر جنگ ترجیح می دهد. و بدان وسیله عوام فریبی و ظاهرسازی و حقه بازی معاویه را آشکار سازد.
نمونه های خارق العاده ای که از این مکتب اعجازآمیز بیرون آمد، به خوبی می تواند روح پرعظمت و نیروی فوق العاده حضرت زهرا علیها السلام را نشان دهد.
آری زهرا علیها السلام از زنان کوتاه فکر و بی اطلاعی نبود که محیط خانه را کوچک شمارد و میل بلندپروازی داشته باشد، زهرا علیها السلام محیط خانه را بسیار بزرگ و حساس می دانست. آن را کارخانه بزرگ انسان سازی و دانشگاه مهم تمرینات نظامی و درس فداکاری می شمرد. می دانست که تربیت شدگان این مدرسه، هر درسی را که در اینجا بیاموزند، در میدان بزرگ اجتماع به مرحله بروز و ظهور درخواهند آورد. و آنچه را در اینجا تمرین کنند، در آینده عمل خواهند کرد. حضرت زهرا علیها السلام از زن بودن احساس حقارت و کوچکی نمی کرد و مقام زن را بس عالی و شامخ می دانست و چنین لیاقتی را در خویش می دید که دستگاه آفرینش چنین مسؤولیت سنگین و مهمی را بر دوشش نهاده و چنین پایگاه مهمی را به او عطا نموده است. (1)
(1) حضرت زهرا علیها السلام بانوی نمونه اسلام، ابراهیم امینی، صص 84-81.