شیخ مفید در کتاب الارشاد نقل می کند:
هنگامی که در سال هشتم هجرت، پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت علی علیه السلام را در ماجرای جنگ ذات السلال به سوی بیابان و ریگزار یابس برای سرکوبی دشمن فرستاد، روایت شده که: حضرت علی علیه السلام عصابه (دستمال) مخصوصی داشت، هرگاه به جنگ بسیار سخت می رفت آن عصابه را به سر می بست. در این سفر هم به نزد فاطمه علیها السلام آمد و آن عصابه را طلبید.
فاطمه علیها السلام گفت: کجا می روی؟ مگر پدرم می خواهد تو را به کجا بفرستد؟
حضرت علی علیه السلام فرمود: به سوی بیابان ریگزار می روم.
حضرت فاطمه علیها السلام از خطر این سفر و مهر و محبتی که به علی داشت گریان شد.
در همین هنگام پیامبر صلی الله علیه وآله به خانه فاطمه علیها السلام آمد و به فاطمه فرمود: چرا گریه می کنی؟ آیا می ترسی که شوهرت کشته شود؟ نه، إن شاء الله کشته نمی شود.
علی علیه السلام به پیامبر صلی الله علیه وآله عرض کرد: ای رسول خدا! آیا نمی خواهی کشته شوم و به بهشت بروم؟ (1)
(1) رنجها و فریادهای فاطمه علیها السلام، ترجمه بیت الاحزان، ص 24.