دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله در سر تا سر جزیرة العرب اثری عمیق به جا گذاشته بود. رسول خدا در سال هشتم سفیری به دربار شام حکومت دست نشانده روم فرستاد، اما قبل از رسیدن به مقصد توسط فرمانروایان محلی شامات به شهادت رسید، مجدداً پیامبر صلی الله علیه وآله 16 نفر مبلغ را برای رساندن پیام توحید به شامات اعزام نمود، لکن ناجوانمردانه آنان را نیز به شهادت رساندند، پیامبر صلی الله علیه و آله سپاهی برای ادب آنان مجهز کرد و فرماندهی آن را به جعفر بن ابی طالب سپرد. سپاه اسلام و روم در سرزمین موته با هم درگیر شدند و فرمانده اسلام به شهادت رسید. چون خبر شهادت جعفر به مدینه رسید پیامبر صلی الله علیه وآله به خانه وی رفت. اسماء همسر جعفر مشغول خمیرکردن بود، پیامبر صلی الله علیه وآله فرزندان او را طلبید، و آنان را در دامن خود گذاشت، اشک در چشمان مبارکش حلقه زد، اسماء موضوع را فهمید و شروع به گریه کرد، فاطمه علیها السلام نیز صدای گریه وی را شنید و از شهادت پسر عموی خود آگاه شد، شتابان آمد و بلند بلند می گریست و می گفت: وای پسر عموی من وای...
پیامبر صلی الله علیه وآله به فاطمه علیها السلام فرمود: خانواده جعفر به عزاداری مشغولند، غذایی برای آنان تهیه کن، فاطمه علیها السلام سه روز غذای خانواده شهید را تهیه کرد که این عمل سنت بنی هاشم شد. (1).
فاطمه علیها السلام در خانه نیز برای جعفر گریه می کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله نوحه سرایی او را دید و فرمود: برای جعفر، خانمی مانند فاطمه علیها السلام باید گریه کند. (2).
فاطمه علیها السلام برای شهدا احترام خاصی قایل بود. در غم شهادت حمزه عزادار بود و شنبه ها صبح بر مزار شهدای احد حاضر می شد و سپس بر آرامگاه سیدالشهداء حمزه می آمد و برای او از درگاه خداوند طلب رحمت و مغفرت می کرد(3).
(1) تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 65.
(2) الطبقات الکبری، ج 8، ص 282.
(3) من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 114.