فاطمه علیها السلام در مشی و روش زندگی خود بابی جدید را آغاز کرد که منجر به شکستن قالبهای قدیمی و پوسیده بود و عملاً نشان داد زن هم می تواند همگام با مردان به پیش رود و به بالاترین مدارج قرب دست یابد. زن نه تنها انسان است بلکه می تواند انسان آفرین و رشد دهنده بزرگترین معجزه آفرینش باشد، و آحاد انسانی را در این پهنه گیتی شخصیت و تجسم بخشد.
ما در این بحث کوتاه مواردی از تعصب شکنی های فاطمه علیها السلام را با رعایت اختصار مورد بررسی قرار می دهیم:
- در امر ازدواج: عصر فاطمه علیها السلام را در نظر گیرید، با فاصله بسیار کمی از دوران جاهلیت است. درست است که مردم آن روزگار مسلمان شده اند ولی این نکته علمی را فراموش نکنید که برای زدودن فرهنگ سابق یک جامعه گاهی تا چند نسل زمان لازم است. بدین خاطر در عصر او هنوز تفاخر جاهلیت وجود دارد.
نمونه ای از این تفاخر را در خواستگاران فاطمه علیها السلام می توانیم بیابیم. افرادی چون عثمان و عبدالرحمن بن عوف، ثروتمندان آن روز دنیای مدینه به خواستگاری فاطمه علیها السلام آمدند و حتی از راه تطمیع می خواستند فاطمه علیها السلام را در اختیار گیرند.
اما فاطمه علیها السلام با انتخاب و اختیار علی علیه السلام به عنوان همسر، تعصب جاهلیت را در ازدواج شکست و به مردم نشان داد که تفاخر به مال و ثروت، تفاخر بی حساب است، اصل در انتخاب همسر کفویت است و مهمترین بُعد کفویت بُعد ایمان و اعتقاد است. او به ازدواج با علی علیه السلام فقیر از نظر مادی، و ثروتمند از نظر ایمان و شرف تن در می دهد و به درخواست آن مالداران و زراندوزان پاسخ رد می دهد.
به لیست جهیزیه فاطمه علیها السلام و اطاق عروسی و زفاف او، و با جامه کهنه به خانه شوهر رفتن، و به فرش حصیر قانع شدن، و از زندگی ملکه ای خود صرفنظر کردن و راه و حیات عامه مردم را در پیش گرفتن و... بنگرید، همه و همه حکایت از تعصب شکنی فاطمه علیها السلام دارد.
- در مقام زن بودن: هر چه درباره بینش تحقیرآمیز مردم آن روزگار راجع به زن بگوییم کم گفته ایم، مردم جامعه ما نمی توانند آن صحنه را تصویر کنند زیرا که در عصر طلائی زن زندگی می کنند. چگونه می توان بیان کرد که با زن چون حیوانی معامله می شد؟ و یا او را به گاوآهن می بستند برای شخم زمین و... (1).
تحقیرها و کوچک شمردن ها در طول مدت زمان بر اثر تکرار و تدریج به صورتی شد که زن هم باورش آمده بود چیزی از مردان کمتر دارد و یا پست تر از آنهاست. باورش آمده بود که مرد صاحب فضیلت است نه زن، مرد مالک است و حق مالکیت دارد نه او، همه ارزشهای اخلاقی در خود شخصیت مرد است نه زن.
همچنین برخی از مکاتب و مذاهب زن را عاملی برای فساد می شناختند و او را عمله و کارگر (شیطان) به حساب می آورند و کار به جائی رسید که بسیاری از زنان نیز از این فکر حکایت کرده و شخصیت خود را در برابر هم تضعیف و همدیگر را تحقیر می کردند.
نقش فاطمه علیها السلام در حیات او این بود که زن را دارای لیاقتی معرفی کرد که مسؤولیت عظیم فرزند داری و حمل امانت الهی در اختیار اوست. و هم عملاً نشان می دهد که خداوند هیچ عملی را از مرد و زن از بین نمی برد، (2)، و هرکس عملی درست انجام دهد، در خور حیات طیبه است (3).
او دختر رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله بود و به عنوان اسوه و سیده نساء معرفی شد، زنی شد که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله درباره اش فرموده بود اگر علی علیه السلام نبود برای فاطمه علیها السلام کفو و همتائی نبود. و هم رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله کوشید آن دید نفرت انگیز را درباره زنان از میان بردارد و دوستی زن را از اخلاق انبیاء معرفی فرماید «مِنْ اَخَلاقِ الاَنبیاء حُبُّ النّساء». (4)
- در حضور اجتماعی: کار فاطمه علیها السلام از آن بابت مهم است که نه تنها از احساس حقارتها کار را به احساس سرافرازی کشاند؛ بلکه وارد عرصه حیات سیاسی شد و در جامعه بشری به عنوان وجودی مستقل به عرض حال و بیان شرایط و مواضع پرداخت و تا آن روزگار زنان را حق حضور در جامعه و اظهار نظر نبود.
فاطمه علیها السلام آن سنت را شکست و نشان داد در مواردی که ضرورت اجتماعی ایجاب کند، با حفظ شرایط و ضوابط مذهبی می توان از خانه بیرون آمد، و حتی وارد عرصه کارزار شد، و به زخم بندی و پرستاری مجروحان پرداخت.
یا در عرصه سیاسی اگر حق فراموش شد و مردم در مسیر انحراف قرار گرفتند او وظیفه دارد از حق دفاع و مردم را به وظایف آشنا کند و یا اگر ولی امر مسلمین را از حقش دور داشتند او وظیفه دارد به دفاع از مقام ولایت بپردازد و در این کار مرد و زن ندارد و فاطمه علیها السلام این راه و رسم را بنیان نهاد و نخستین زنی است که از مقام رسالت و امامت دفاع کرده و تا سر حد مرگ به پیش رفته است.
- در احقاق حق: از تعصب شکنی های فاطمه علیها السلام اقدام او در زمینه احقاق حق است. حق عزیز است و برای احقاق آن می ارزد که آدمی تن به دشواریهائی بدهد و در پای آن تا سر حدّ جان بایستند. و این مسأله ای است که فاطمه علیها السلام در راه آن تلاش بسیار داشت.
به هنگامی که حق کسی مغصوب بماند وظیفه، ایستادگی در برابر آن است و این مسأله مرد و زن ندارد. زیرا در بینش قرآنی مردان در آنچه که مالک هستند نصیب و بهره ای دارند و زنان نیز از مکتسبات خود حق و بهره ای دارند و دفاع از حق، حتی حق مالی بر افراد واجب است و ارزش این دفاع برای احقاق حق به میزانی است که رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود آن کس که برای دفاع از مالش کشته شود شهید است:
«مَنْ قُتِلَ دُوْنَ مالِهِ فَهُوَ شهیدٌ». (5) .
(1) مراجعه شود به کتاب زن در اسلام و غرب.
(2) سوره آل عمران، آیه 195.
(3) سوره نحل، آیه 97.
(4) حدیث مکارم الاخلاق.
(5) حدیث نبوی.