بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

بهشت ارغوان | حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها

ختم صلوات

ختم صلوات به نیت سلامتی و تعجیل در ظهور امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف)

طبقه بندی موضوعی

حضرت زهرا سلام الله علیها:
فَجَعَلَ اللهُ...اِطاعَتَنا نِظاماً لِلمِلَّةِ وَ اِمامَتَنا أماناً لِلفِرقَة؛
خدا اطاعت و پیروی از ما اهل بیت را سبب برقراری نظم اجتماعی در امت اسلامی و امامت و رهبری ما را عامل وحدت و درامان ماندن از تفرقه ها قرار داده است.



(بحار الانوار، ج 43، ص 158)

 
آیا تنها دلیل بر جواز لعن دشمنان حضرت زهرا سلام الله علیها خشنودی ایشان است یا علت دیگری هم وجود دارد؟

اصل اولیه در انسان این است که دارای شخصیت و کرامت و خلیفه خداوند بر روی زمین است.

«لقد کرمنا بنی آدم»؛ (1)

«انی جاعل فی الارض خلیفة» ؛ (2)

و بر این اصل لعن و تحقیر هیچ کس جایز نیست. لکن هرگاه انسانی با افعال و کردار خود از ساحت انسانیت ساقط شد، حرمت و کرامت خود را نقض نموده، در این صورت لعن او چه بسا سزاوار باشد. به همین علت در قرآن کریم و روایات، گروه هایی مورد لعن خدا و پیامبر و اهل بیت قرار گرفته اند. که به بعضی از آنها اشاره می کنیم؛

با یادآوری این نکته که این آیات و روایات به ما قاعده کلی می دهد. در نتیجه هر فردی مصداق آن قاعده قرار گیرد، چه افراد مورد سؤال و چه افراد دیگر، لعنش جایز خواهد بود.

- کافران، «ان الله لعن الکافرین و اعد لهم سعیرا»؛ (3)

- ظالمین، «الا لعنة الله علی الظالمین» ؛ (4)

- کسانی که آیات خداوند را انکار و با پیامبر مخالفت کنند. (5)

- کسانی که پیمان شکنی می کنند، خصوصاً اگر طرف عهد خدا و رسول باشند.

- «فبما نقضهم میثاقهم لعناهم و جعلنا قلوبهم قاسیة»؛ (6)

«پس چون پیمان شکستند آنان را لعنت کردیم و دلهایشان را سخت گردانیدیم».

- «ان الذین یؤزون الله و رسوله لعنهم فی الدنیا و الاخرة»؛ (7)

کسانی که خدا و رسولش را آزار و اذیت کنند.

- کسانی که کتمان حقیقت کنند. (8)

- دروغگویان و کسانی که خود را در صف مقابل پیامبر و اهل بیت قرار دهند. (9)

البته گروه های دیگر هم هستند که ما به همین مقدار بسنده می کنیم(10)

حال با یک نگاه اجمالی به تاریخ صدر اسلام به روشنی معلوم می شود که این افراد استحقاق لعن دارند یا نه؟

آیا غصب و تجاوز به حقوق دیگران، خصوصاً اگر شخص معصوم باشد از مصادیق ظلم می باشد یا نه؟ آتش زدن احادیث پیامبر، تبعیض در حقوق، فرق گذاشتن میان مسلمانان عرب و عجم از مصادیق ظلم می باشد یا خیر؟ روشن است که اینها از نمونه های بارز ظلم هستند و تمام این موارد در تاریخ صدر اسلام توسط برخی واقع شده.

نکته دیگر آن که وقتی پیامبر اکرم (ص) اسامه را به فرماندهی لشکر معین فرمودند و افرادی را اسم بردند که در این جنگ شرکت کنند از آن جمله خلیفه اول و دوم، و آنها مخالفت کردند و از عمل به دستور پیامبر سرباز زدند. آیا این عمل مخالفت با دستور پیامبر و خدا نبود؟

لعن به خاطر، سرپیچی از فرمان خدا و رسول خدا است. زیرا تمرد، ایذاء خدا و رسولش می باشد و کسانی که خدا و رسولش را اذیت کنند در دنیا و آخرت مورد لعن هستند.

اما آزار پیامبر (ص) مفهوم وسیعی دارد و هرگونه کاری که او را آزار دهد شامل می شود. اعم از فکر و الحاد و مخالفت دستورات خداوند و نسبت های ناروا و تهمت و ایجاد مزاحمت به پیامبر، حتی از روایاتی که شیعه و سنی قبول دارند و نقل کرده اند، استفاده می شود که آزار خاندان پیامبر مخصوصاً علی و فاطمه نیز آزار خدا و رسولش می باشد. با توجه به موقعیت و شخصیت حقوقی علی علیه السلام در قرآن و نزد پیامبر، غصب حق آن حضرت، آزار خدا و رسولش می باشد.

پیامبر فرموده است:

«فاطمة بضعة منی فمن اغضبها اغضبنی»؛ (11)

فاطمه پاره تن من است، هر کس او را به خشم درآورد مرا به خشم درآورده است.

«ان فاطمة بضعة منی یؤذینی ما آذاها»؛ (12)

فاطمه پاره تن من است هر که او را آزار دهد مرا آزرده.

آنان فاطمه پیامبر را اذیت کردند و موارد مختلف دیگر که در کتب تاریخ آمده است پیامبر (ص) را نیز اذیت می کردند، چه در حال حیات و چه پس از رحلت.(13)


(1) اسراء، آیه 70.

(2) بقره، آیه 30.

(3) احزاب، آیه 63.

(4) هود، آیه 18؛ قصص، آیه 42؛ اعراف، آیه 44.

(5) هود، آیه 59.

(6) مائده، آیه 13.

(7) احزاب، آیه 57.

(8) بقره، آیه 159 و 89.

(9) آل عمران، آیه 61.

(10) و جهت آگاهی از روایات دیگری در این زمینه ر.ک:

به وسائل الشیعة، ج 4، کتاب الصلاة و بحار الانوار، ج 72، باب 106 و 107 .

(11) صحیح بخاری، جزء 5، ص 26.

(12) صحیح مسلم، ج 4، ص 1903، باب فضائل فاطمه.

(13) برای آگاهی بیشتر ر. ک:

اجتهاد در مقابل نص، علامه سید شرف الدین موسوی ترجمه استاد علی دوانی.

 

 

بعد از آنکه ملائکه از خدمت پیامبر صلی الله علیه و آله بیرون آمدند، علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را خواست، و به کسانی که در حجره بودند فرمود: از نزد من بیرون روید، و به ام سلمه دستور داد کنار درب حجره قرار گیرد تا کسی نزدیک نیاید، و ام سلمه همین کار را کرد. سپس پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: یا علی! نزدیک من بیا. علی علیه السلام نزدیک آمد.

بعد دست فاطمه علیها السلام را گرفت و به مدت طولانی بر سینه اش گذارد، و با دست دیگر دست علی علیه السلام را گرفت. وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله خواست سخن بگوید گریه بر او غلبه کرد و نتوانست سخن بگوید و با گریه پیامبر صلی الله علیه و آله فاطمه سخت گریه کرد و همچنین علی و حسن و حسین علیهم السلام گریستند.

فاطمه علیها السلام فرمود: یا رسول الله! با گریه قلب مرا پاره کردی و جگرم را سوزاندی. ای سرور و سید پیامبران از اولین و آخرین و ای امین و پیامبر و حبیب و نبی پروردگار! بعد از تو حال فرزندانم چگونه خواهد شد با آن ذلت و خواری که بعد از تو به من می رسد؟ چه کسی به حال برادرت و ناصر دینت علی علیه السلام می رسد؟ چه کسی وحی خدا را یاری می کند؟

سپس فاطمه علیها السلام گریست و خود را روی پیامبر صلی الله علیه و آله انداخت و او را بوسید. بعد علی و حسن و حسین علیهم السلام خودشان را روی پیامبر صلی الله علیه و آله انداختند.

حضرت سرش را به سوی آنان بلند کرد، در حالیکه دست فاطمه علیها السلام در دستش بود، پیامبر صلی الله علیه و آله دست فاطمه علیها السلام را در دست علی علیه السلام گذارد، و فرمود: یا اباالحسن! این امانت خدا و امانت رسول خدا نزد توست. درباره او خدا را و مرا در نظر داشته باش. و تو این کار را می کنی.

یا علی! این فاطمه به خدا قسم سرور و بانوی زنان اهل بهشت از اولین و آخرین است. به خدا قسم این مریم کبری است. بدان به خدا قسم تا جانم به اینجا (یعنی حلقومم) برسد برای او و تو دعا می کنم، و آنچه از خدا خواسته ام به من عطا کرده است.

یا علی! آنچه فاطمه به تو امر می کند انجام بده چون من چیزهایی را به او دستور داده ام که جبرئیل به آنها دستور داده بود. بدان یا علی من راضی هستم از کسی که دخترم فاطمه از او راضی باشد و نیز پروردگارم و فرشتگان از او راضی باشند.

یا علی! وای بر کسی که به او ستم کند. وای بر کسی که حق او را از بین ببرد. وای بر کسی که حرمت او را هتک کند. وای بر کسی که در خانه او را بسوزاند. وای بر کسی که همسر او را آزار دهد. وای بر کسی که به او سخت بگیرد و او را از خانه بیرون آورد. بارالها! من از آنان بیزارم و آنان از من بیزارند.

سپس پیامبر صلی الله علیه و آله آنان را نام برد، و فاطمه و علی و حسن و حسین علیهم السلام را به خود چسبانید، و فرمود: بارالها! من با آنان و با کسانی که پیرو آنانند در سلم و صفا هستم، و اذعان دارم که آنان داخل بهشت می شوند، و در جنگ هستم با کسانی که آنان را دشمن بدارند و به آنها ستم کنند و از آنان جلو بیفتند و یا از آنان و شیعیانشان عقب بمانند.

اذعان دارم که آنان داخل آتش جهنم می شوند. والله یا فاطمه! من راضی نمی شوم تا تو راضی شوی. نه به خدا قسم من راضی نمی شوم تا تو راضی شوی. نه به خدا قسم راضی نمی شوم تا تو راضی شوی. (1)

 


(1) بحار الانوار، ج 22، ص 484.

خوبیها و صفات برجسته، یا مربوط به ظاهر انسانی است که زبان، چشم، گوش، دست و پا، چگونه بگوید، ببیند، بشنود و عمل کند؛ که درستیِ کار اینها، بهترین معرفی شخصیت انسانها خواهد بود.

اما زبان فاطمه اطهر علیها السلام، آن چنان زبانی است که عایشه در باره اش می گوید: «زبانی راستگوتر از زبان فاطمه جز پدرش ندیده ام.»

«قالت عائشة: ما رَأَیْتُ اَحَداً قَطُّ اَصْدَقُ مِنْ فاطِمَةَ غَیْرَ اَبِیها».

اما چشم زهرا علیها السلام، آن چنان است که پدرش از بهترین چیزها برای زن از دخترش می پرسد: در پاسخ می گوید: زن مردی را نبیند، و مردی هم او را نبیند. مرد نابینایی از فاطمه علیها السلام اجازه ورود می خواهد. فاطمه علیها السلام خود را می پوشاند؛ نبی گرامی می فرماید: چرا خود را پوشانیدی؟ او که نمی بیند! در پاسخ پدر می گوید: او مرا نمی بیند ولی من او را می بینم؛ او استشمام بو می کند. پیغمبر که این سخن و حالت غیرعادی را از دخترش دید، فرمود: گواهی می دهم که تو پاره ای از من هستی.

اما گوش بتول، آن چنان گوشی است که زمانی دو آیه مربوط به جهنم به پدرش نازل می شود، پدرش سخت می گرید. فاطمه علیها السلام به پدرش می گوید: جانم به قربانت چرا گریه می کنید؟ نبیِّ اکرم می فرماید: به خاطر آن دو آیه. همین که فاطمه علیها السلام این سخن را می شنود، به زمین افتاده و می گوید: وای، پس وای بر آن کسی که وارد جهنم گردد.

اما دست راضیه، آن چنان بود که از بس دسته دستاس را چرخانده بود، دستش مجروح شده بود، و باز همین دست بود که در شب عروسیش پیراهن عروسی را به فقیر و مستمند داد، و چه بسیار کارهای خیر دیگری که همین دست انجام داده است.

«عَنِ الزُهَری قالَ: لَقَدْ طَحَنَت فاطِمَةُ بِنتُ رَسولِ اللَّهِ حَتّی مَجَلَتْ یَداها وَ طَبَّ الرَّحی فِی یَدِها».

اما پای مرضیه، آن چنان بود که حسن بصری گوید: عابدترین این امت، فاطمه علیها السلام است. چنان برای عبادت ایستاده بود که پاهایش ورم کرده بود. و عایشه می گوید: فاطمه راه می رفت به مانند راه رفتن رسول خدا. (ممکن است حدیث معنای وسیع تری داشته باشد.)

«الحسنُ البصریُّ: ما کانَ فِی هذِهِ الأُمَّةِ اَعْبَدُ مِنْ فاطِمَةَ کانَتْ تَقُومُ حَتَّی تَوَرَّم قَدَماها. عن عائشه قالت: اَقْبَلَتْ فاطِمَةُ تَمْشِی کَاَنَّ مَشْیَتُها مَشْیَة رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله».

اما زیبایی جمال او و این روشنایی چهره زهرا علیها السلام بود که آن چنان می درخشید که در ماه رمضان بر روشنایی ماه فزونی داشت. روایات روشنایی چهره زهرا علیها السلام بسیار است.

امّا زیبایی اخلاق او و این اخلاقِ محدّثه بود که زمانی بانویی ده مسأله از مسائل نماز را، پی در پی از محدثه می پرسد، و آن حضرت همه را با گشاده رویی پاسخ می دهد.

و این قلب پر مهر فاطمه علیها السلام بود که امام موسی بن جعفر علیهما السلام می گوید: روش فاطمه علیها السلام این بود که در شبها در حال عبادتش به مردم دعا می کرد و برای خود دعا نمی کرد و زمانی که از جهتش جویا می شوند، در پاسخ می فرماید: اول همسایه، سپس خانه و این روایت به شکل دیگری هم نقل شده است. (1) .

 


(1) حماسه ای بی نظیر در کنار بستر زهرا علیها السلام، محمد حسین بروجردی، ص 62-57.

پس از ازدواج که طبعاً فاصله ای بین او و پدر افتاد، تحمل جدائی بر او گران بود. علی و فاطمه علیهما السلام در خانه ای زندگی می کردند که کمی از خانه پیامبر دور بود این دوری برای فاطمه علیها السلام و رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله دشوار بود. پیامبر صلی اللَّه علیه و آله روزی به او فرمود قصد دارم تو را به نزدیک خودم منتقل سازم. سپس با حارثة بن نعمان مذاکره کرد و فاطمه علیها السلام را به خانه او که نزدیک خانه پیامبر بود منتقل ساخت. (1)

 


(1) طبقات ابن سعد، ج8، ص14.

 

 

در غزوه احد پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله زخمهای فراوان دیده بود، به همین علت خبر شهادت آن حضرت را به مدینه آوردند. 14 نفر از زنان هاشمی و نزدیکان اهلبیت علیهم السلام برای کسب اطلاع از حال پیامبر سراسیمه به طرف احد بیرون رفتند، قافله سالار آنها فاطمه زهرا علیها السلام بود. وقتی به محل استقرار سپاه اسلام رسیدند، فاطمه علیها السلام با دیدن بدن مجروح پدر، او را در آغوش گرفت و گریست. بدن و لباس آن حضرت غرق خون بود. فاطمه با کمک علی علیه السلام که با سپر آب می آورد، بر زخمهای پیامبر می ریخت و فاطمه زخمهای پدر را می شست، اما هر چه می شستند خون بند نمی آمد، بلکه خونریزی بیشتر می شد. فاطمه قطعه حصیری را سوزاند و خاکستر آن را بر زخمهای پدر گذاشت تا آنکه خون قطع شد. پیغمبر صلی الله علیه وآله روزها استخوان پوسیده را می سوزانید و با آن زخمها را دود می داد تا بهتر شد. (1)

 


(1) بحارالانوار، ج20، ص31.

 

چه شب پر نوری بود...
شب ستاره و یاس و آیینه، شب نزول اجلال بانوی مادر لقب، به دامان پدر امت. آن شب ستاره گان به احترام فروغ چشمانت دیده فرو بستند که بهانه ی خلقت افلاک به دنیا آمد. همسر علی (ع) و مادر پدرش زمین را به قدم های آسمانی اش نور باران کرد. و آسمان و زمین این دنیا را مفتخر کرد برا ی هیجده بهار در خدمتش بودن.
وقتی محمد (ص) در معراج به دیدار خدا رفت، خدایی که موسی (ع) بانگ زد که هرگز مرا نخواهی دید در چشم محمد (ص) عیان بود و با صدای علی اعلی (ع) با او به نجوا نشست و همان سیب را که از آدم (ع) نهی شده بود به پیامبر اعظمش تحفه داد تا نطفه بسته شود از بوی سیب بهشت.
آری تو نتیجه ی چله نشینی محمدی (ص) ، زیرا خیر نساء باید تقدیم خیر البشر شود. ای کثر العلم، کثیر الفیض و کثیر الذریه تو تجسم انسانی کوثری که کوثر از دستان تو آب می نوشد . و همه ی آبهای جهان مدیون تو هستند. پیامبر باید برای تو قربانی کند ای اسماعیل مؤنث که ابراهیم تا آخر عمر دست بوس تو بود که پسرش را آزاد نمودی با پسر دومت که ذبح عظیم است.
تو مادر امامانی و اسوه ی آنان و حجت ایشان از جانب خدا، امام موعود از تو الگو می گیرد به راستی مگر تو بعد پدر چقدر ماندی و در این مدت کوتاه چه کردی که الگوی منجی بی تکرار آخر زمان شده ای در این ایام کوتاه.
تو آن شب آمدی و لبخند را هدیه کردی به پدر ای کوثر عطا شده از جانب خدا. آمدی تا مادری کنی بر پیامبر کریم ما.
 آمدی تا همه گان ببینند پدر شدن چقدر به پیامبر (ص) می آید.
 آمدی تا تاریخ دو سرور جوانان بهشت را به چشم خود ببیند،
 آمدی تا دنیا بداند آنکه در دامانت پرورش یابد عقیله می شود و جبل الصبر.
چرا راه دور برویم تو آمدی تا جهان به چشم مشاهده کند خادمه ی یک خانه ی کوچک می تواند عالمه ای شود که بیست سال تنها به زبان قرآن سخن بگوید چرا که آن خانه محل نزول وحی و رفت و آمد فرشتگان بود.
فاطمه! تو فاطمه ای چون هر که تو را دوست بدارد و بر راهت قدم بگذارد بریده می شود از آتش جهنم. زهرا! ای نورانی. چگونه می توان مثل تو بود. نه! این عقل بشری را هرگز به آن ساحت قدسی راه نیست. اما می توان زهرایی زیست. می توان چون تو راه رفت، چون تو سخن گفت، چون تو خورد و خوابید، چون تو پوشید...
می توان در حد توان رنگ تو را گرفت. تا آن جا که می توان مثل تو دختری کرد، مثل تو همسری کرد و مثل تو مادری نمود. آری حضرت مادر. لقب تو ام المؤمنین است. تو مادر نسل پاک پیغمبری و مادر مؤمنان و صالحان. خوش آمدی مادر...

برخورد زهرا علیها السلام به گونه ای بود که همه کس در همان نگاه اول، مجذوب ادب او می شد. حسن برخورد و دقت در معاشرت او از همان ابتدا آن چنان محسوس بود که همه به آن اذعان داشتند. این ادب محصول تربیت خداست، که خدا خود به تربیت اینان پرداخته است.

«و لکم القلوب التی تولی الله ریاضتها بالخوف والرجا و جعلها اوعیة للشکر والثناء و آمنها من عوارض الغفلة و صفاها من سوء الفترة». (1)

متصدی و عهده دار تربیت و تزکیه دل های شما آل محمد علیهم السلام به خوف و رجا، خود حضرت ربوبیت است و آن دل های پاک را خدا محل شکر و سپاس و حمد و ثنای خود گردانید و ایمن از عوارض غفلت ساخت و از بدی های سستی پاکیزه و مصفا کرد.

همین است که علی علیه السلام می گوید: «مربی ما خداست و ما هم مربی مردمیم». (2)

در قرآن نیز راجع به رسول صلی الله علیه و آله آمده است:

«الم یجدک یتیما فاوی و وجدک ضالا فهدی» (3)

و راجع به موسی آمده. «واصطنعتک لنفسی» (4) و یا «و لتصنع علی عینی». (5)

و در مورد آدم و یوسف و همه انبیا باز هم این خداست که آنان را بر می گزیند و دست چین می کند. (6) .

ام سلمه همسر رسول خدا صلی الله علیه و آله می گوید: پس از ازدواج با رسول صلی الله علیه و آله من عهده دار امور دخترش فاطمه علیها السلام شدم، اما به خدا قسم او با ادب تر و آگاه تر از من به همه مسایل بود. (7) .

زهرا علیها السلام می گوید: من همیشه رسول خدا صلی الله علیه و آله را به عنوان «پدر جان» مخاطب قرار می دادم. تا آیه. «لا تجعلوا دعاء الرسول بینکم کدعاء بعضکم بعضا» (8) نازل شد. پس آن گاه او را «یا رسول الله!» خواندم، اما دیدم رسول خدا صلی الله علیه و آله از من رو برگرداند و سپس فرمود: فاطمه! دخترکم این آیه در مورد تو و اهلت نیست، «انت منی و انا منک»، من از تو و تو از منی، این آیه در مورد دیگران است. دخترکم مرا همان پدر جان صدا کن که این گونه محبوب من و مرضی خداست. (9) .

آن گاه که رسول صلی الله علیه و آله با زهرا علیها السلام در مورد ازدواجش با علی علیه السلام به مشورت نشست، او گفت:

«پدر جان! رأی، رأی شماست و شما بر من سزاوارترید». (10) .

 


(1) مفاتیح الجنان، زیارت جامعة ائمة المؤمنین.

(2) «انا صنایع ربنا و الناس بعد صنایع لنا». ما تربیت یافته پروردگارمان هستیم و مردم پس از آن تربیت یافته ما هستند (نهج البلاغه، نامه 28).

(3) «آیا تو یتیم نبودی پس پناهت دادیم و گم نبودی پس هدایتت نمودیم؟» (ضحی، 6 و 7).

(4) من تو را برای خود پرورش دادم. (طه، 41)

(5) تا در برابر دیدگان من پرورش یابی. (طه، 39).

(6) «ثم اجتباه ربه فتاب علیه و هدی» (طه، 122)، «کذلک یجتبیک ربک» (یوسف، 6)؛ «و اجتبیناهم و هدیناهم الی صراط مستقیم» (انعام، 87).

(7) فقالت ام سلمة: «تزوجنی رسول الله صلی الله علیه و آله و فوض امر ابنته الی فکنت اؤدبها و کانت والله أدأب منی واعرف بالاشیاء کلها» (بحارالانوار، ج 43، ص 10).

(8) نور، 63.

(9) مناقب ابن شهر آشوب، ج 3، ص 102، بحارالانوار، ج 43، ص 33.

(10) «یا رسول الله انت اولی بما تری» (بحارالانوار، ج 43، ص 99).

 


بشارت باد بر اهالی زمین که سیب سرخ بهشت، جوانه زده است! نام تو، ریشه شر را خشکاند و آتش دوزخ را سر کرد بر پیروان طریقه رستگاری. خانه وحی، با درخشش نام تو، روشن‏تر شد، تا نشانه‏ای باشد بر حرمت زن، تا دیگر رنگ چهره‏ها با شنیدن صدای تولد دختران، کبود نشود؛ تا دیگر سنت‏های جاهلانه میان دختر و پسر، خطی نکشد به نشانه سعد و نحس. «عاص بن وائل سهمی» بداند که سهمی از میراث حقیقت و ماندگاری نخواهد برد. هرچه بهره‏ای از نور نداشته باشد، تا صبح بیشتر نخواهد پایید. پنجه‏های عداوت و گمراهی، به زودی بریده و دریچه‏های هدایت، یکی پس از دیگری گشوده خواهد شد.

 

مژده که امشب را لیلة القدری دیگر است

و محمد را به شرح صدر بشارت است

ای آنکه کوثر زنگاهت جاریست

فرات را برای بودن زیر پایت بی قراریست

سوره ی نوری و فخر جهان

مرضیه ای راضیه ای عارفه ای

آری تو همانی سوگند خـــــــــــــــــــــدا

ام ابیها که نه مادر آل کسا

تویی زهرا و

هرچه جمله در وصف توست ابتر است

سوگند سوگند .... و بازهم سوگند

که داننده ی قدر تو عطا کننده ی کوثر است...




خـــانه | درباره مــــا | سرآغاز | لـــوگوهای ما | تمـــاس با من

خواهشمندیم در صورت داشتن وب سایت یا وبلاگ به وب سایت "بهشت ارغوان" قربة الی الله لینک دهید.

کپی کردن از مطالب بهشت ارغوان آزاد است. ان شاء الله لبخند حضرت زهرا نصیب همگیمون

مـــــــــــادر خیلی دوستت دارم